هواداران پرسپولیس رویای فوتبال را تعبیر کردند
همیشه شکستها دردناکند و جدا از اینکه تا مدتها میتوان به خاطرش ناراحت بود و حتی بعضا ناامید شد، میتوان دنبال دلایل چرایی رقم خوردنش رفت و اینکه از این و آن پرسید فلانی چرا اشتباه کرد؟
باختها همیشه ناراحت کنندهاند و جدا از اینکه میتوان روی چگونگی رقم خوردن شان دقیق شد و تحلیلهای متفاوتی ارائه داد برای بعضی خرد کنندهتر از شکست عشقی و یا بحرانی خانوادگی مشکلساز میشود. از تاثیر اجتماعی شکست در شهر آورد نمیتوان به راحتی عبور کرد. باختن برای بچه مدرسهایها مثل یک دنیای ویران شده است. مثل اینکه همه چیز تمام شده و قرار نیست بعد از این زندگی ادامه داشته باشد. این را خیلی هایمان تجربه کردهایم. بین بچههای محل، بین هم مدرسهای ها. برای این دسته از نوجوانها و جوانهایی که هنوز غرق در مشکلات زندگی روزمره نشدهاند و آزاد شدن قیمت بنزین و گران شدن نرخ نان به پستترین جای ذهن شان هم راهی پیدا نمیکند شهرآورد و نتیجهاش مهمترین اتفاقی است که میتواند برای مدتی زندگی روزمره شان را دچار تغییراتی اساسی کند. برای آنها باختن یعنی ویرانی تمام، چیزی در قواره حادثه پلاسکو یا حتی ۱۱ سپتامبر. چیزی مثل یک سیل ویرانگر یا توفانی خانه خراب کن. مثل اینکه جلوی چشم هایت سونامی همه جا را نابود کرده باشد و بعد از آرام شدن اقیانوس تو مانده باشی و جزیرهای به وسعت یک دنیا. اینجاست که بچه مدرسه ایها بعد از باختن شهرآورد روی رفتن به کلاس را ندارند چون از کل کلهای همشاگردیهایشان میترسند. خیلیهایشان در محل از خانه بیرون نمیآیند و با ترس از اینکه چشم شان توی چشم دوست آبی شان بیافتد آسه میروند و آسه میآیند؛ حداقل برای چند روز. خیلیها در فضای مجازی هم فتیله را میکشند پایین و بزرگترهای دوآتشه در محل کار هم به شدت از شاخ به شاخ شدن با همکار طرفدار رقیب اجتناب میکنند.
همه اینها تاثیرات باختن در یک مسابقه فوتبال است که هر کار کنی یک یک سرش باخت خواهد بود. در واقع قبل از هر مسابقهای میتوان برای تیمهای بزرگ هم درصدی برای احتمال شکست کنار گذاشت و منتظر رقم خوردن جبر فوتبال یا برآیندی از اتفاقات مسابقه علیه تیم بهتر یا بزرگتر بود.
امروز برانکو ایوانکوویچ میگوید فرصتی برای غم و غصه ندارد و باید تیمش را در مسیری که پیش گرفته درست هدایت کند و پیش براند اما این باخت تاثیر اجتماعیاش را روی جوانک پرسپولیسی که تمام زندگیاش همین بازی بوده و حداقل تا شش ماه بعد فرصتی برای عرض اندام مقابل هم محلهای استقلالی یا همکلاسی آبیاش نخواهد یافت، ندارد. در واقع حرف برانکو هر چقدر که منطقی و حرفهای باشد با احساس آن هوادار نوجوان جور در نمیآید و او برای مدتی طولانی در پی هضم کردن این شکست خواب و خوراک نخواهد داشت.
اما برای هضم این باختهای بزرگ میتوان فرمول سادهای پیدا کرد که به بلوغ فکری تمام آن هواداران نوجوان و جوان کمک میکند و حتی میتواند دوستداران افراطی بزرگسال را در مسیر درستی از عشق ورزی به تیم محبوب شان قرار دهد.
فرمول بسیار ساده است. شکستها را میشود فوتبالی تحلیل کرد و فوتبالی نتیجه گرفت. مثلا در مورد این شکست آخر میشود به روز بد سه چهار بازیکن کلیدی تیم که اتفاقا نزدیک به هم بازی میکردند اشاره کرد - که در هر تیمی با هر قوارهای رخ میدهد - یا از این گفت که محدودیتها دست سرمربی را بست و ریسک او در برخی از مناطق زمین جواب نداد. از میزان ساده انگاری کادر فنی و بازیکنان هم میتوان حرف زد و حتی روی پتانسیل پنهان حریف دست گذاشت تا نتیجه راحتتر هضم شود.
بررسی همه اینها هر هواداری را میتواند به یک جمله کلیدی رهنمون کند و همین جمله آرامش میکند؛« فوتبال است دیگر». نه، اشتباه نکنید این جمله بزن دررویی نیست، پشت این جمله همان برهانی است که برای ساده هضم کردن شکست پشت هم ردیف شان میکردیم.
با تمام این پیشنهادها و با توجه به خصوصیات اخلاقی متفاوت انسانها و هواداران برای بعضی عبور از این ماجرا یک دقیقه طول میکشد برای بعضی چند ساعت و گروهی دیگر چند روز اما مثل هر اتفاق بدی که فراموش میشود باختن را هم میتوان فراموش کرد.
رویایی که در بیداری میدیدیم
فراموشی در دقیقه صفر؛این اتفاقی است که سالها دنبالش میگشتیم و هیچ وقت باورمان نمیشد رویای فوتبالیهایی که کلید منطق شان دم دستتر از هر جای دیگری در ذهن شان است خیلی زود تعبیر شود. عصر یکشنبه و بعد از باخت پرسپولیس مقابل استقلال اتفاق عجیبی رخ داد. امسال پرسپولیس همیشه میبرد و روی اوج بود، پس دیدن آن شادی ایسلندی و هماهنگ بعد از هر پیروزی چیز غریبی به نظر نمیرسید و فوقالعاده غرور برانگیز بود اما این بار تیم مهمترین بازی فصل - از نظر بسیاری از هواداران - را باخته بود و باز آن تشویقهای چند هزار نفره ادامه داشت. اتفاقا تشویقها از بازیکنان شروع نشد و بلکه این تماشاگران بودند که با دستهایشان بازیکنان را به سوی سکوها فراخواندند.
نظر کاربران
قرمزدیگه بدعت گزار
اینو نگید چی بگید و چی بنویسید، خخخخ
هر کسی افتخار این هوادار پرسپولیس باشه رو نداره ما مثه طرفدارای کیسه نیستم که اگه یه بازی تیممون ببازه پشتتشو خالی کنیم اینه تفاوت بین ما و کیسه کشا
اتفاقا کار بسیار خوبی بود .توی فوتبال دنیا دوتیم برنده وبازنده بعد از بازی از تماشاگران به خاطر حضور وتشویقاشون تشکر میکنن .
بعضی ها هم هستن که به اندازه اضافه وزنشون گل میخورن
+۳
اقایون درست فکر کنید مربی باید سا،نده باشد با جمع اوری یکسری بازیکنان باصطلاح میلیاردی شاید بتوان در کوتاه مدت نتیجه ای گرفت ولی در بین راه صرر میکنی وقتی اقایان کیروش وبرانکو فقط میخواهند با با،زیکنان خارج بازی کرده وباصطلاح میلیاردی داخلی خودی نشان دهند و پول این مملکت را بجیب بزنند اگر اقای کیروش مرداست یک بازیکن جوان مثل نورافکن و حتی محرمی در پرسپولیس را از پایه باشگاهها کشف کند ودراین چند سال پرورش دهد وبه فوتبال ما تحویل دهد وگرنه منهم میتوانم در یک تیم یازده نفره شش یا هفت بازیکن خارجی را بیاورم وبا اینکار بازیکنان جوان وبا انگیزه داخلی را بی انگیزه تر کنیم اقای کیروش کجا بودند جوانان استقلال را ببینند محرمی را ببینند یا اقای برانکو دنبال مثلا ستاره های داخلی باشد وامیدهای تیم خودش را نبیند فقط بخاطر مطرح شدن خودش ولی یکی مثل سروش که با کلی سروصدا بهاین تیم امد دردربی چکار کرد برانکو روش نشد وگرنه اورا تعویض میکرد همین منصوریان با ذوتیم نفت واستقلال چند بار رخ به رخ برانکو قرار گرفت وموفق بود چون به جوانان اعتماد کرد بیاییم واقعیت را قبول کنیم وجوانان ایرانی خود را قبول کنیم
چه ربطی به موضوع داشت جوان گرایی .داداش درباره جنبه باخت صحبت شد کجاییییییی.
ولشون کن بابا این کیسه کشا به هر نحوی میخوان خودشونو مطرح کنن
هه اقا مهدی یه بازی در مورد عملکرد بازیکن نظر دادن درست نیس تو اگه فوتبال حالیت بود میدیدی سروش تو بازی با تراکتور چقد خوب بود تو دربیم پاساش فوق العاده ولی حیف که گل نشدن که شماها اینجا بشینین در مورد مربی و بازیکنای سرورتون نظر بدین
نخوندم ولی تیترش اخر خنده بود دمت گرم
خخخخخخخخخخ