صداهای گوشخراش در جعبه جادویی
بدونشک هر فردی که با شبکههای اجتماعی سروکار دارد یا فوتبال را دنبال میکند، در سالهای اخیر بارها با انتقادهایی که به گزارشگران فوتبال نسبت داده میشود، روبهرو شده است.
طرفداری از یک تیم خاص
با اینکه گزارشگران مشهوری همچون عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی، جواد خیابانی و... بارها به استقلالی یا پرسپولیسی بودن متهم شدهاند اما به ندرت پیش میآید که آنها در گزارش خود به طرفداری از یک تیم خاص به شکلی واضح اشاره کنند. این اتفاق اما در جریان گزارش مسابقاتی که در شهرستانها برگزار میشود، به وضوح رخ میدهد و فقط شدت آن کم و زیاد میشود. یکی از نمونههای بارز اخیرا در بازی آلومینیوم اراک و سپاهان اصفهان در چارچوب جام حذفی رخ داد که گزارشگر مسابقه به شکل عجیبی به عوامل تیم حریف حمله میکرد. این اتفاق حتی باعث اعتراض سپاهانیها هم شد، اگرچه خیلی زود فراموش شد. در گذشته نیز بارها در مسابقاتی که حتی از شبکه سوم سیما پخش میشود، شاهد چنین رویکردی از سوی گزارشگرانی که در شهرستانها فعالیت میکنند، بودهایم و هیچ وقت هم برخورد خاصی با آنها صورت نگرفته است.
استفاده از الفاظ خارجی
یکی دیگر از مواردی که هر روز بیشتر در میان گزارشگران فوتبال رواج پیدا میکند، استفاده از الفاظ خارجی در روزهایی است که خیلی از مسئولان در رسانه ملی تأکید دارند از واژههای فارسی استفاده شود. شاید این موضوع بیشتر از این جنبه برای گزارشگران مهم باشد که میتوانند اطلاعات خود را به رخ یکدیگر بکشند. البته این تنها چیزی نیست که در میان الفاظی که گزارشگران نسل جدید مطرح میکنند، شنیده میشود. اطلاعات ریز از ورزشگاهها، باشگاهها، بازیکنان، مربیان و حتی اطرافیان آنها گاهی آنقدر در طول یک گزارش مطرح میشود که برای بیننده به حالت آزاردهنده میرسد. گاهی اوقات هم این رقابت برای ارایه جزییات بیشتر برای گزارشگران دردسرساز شده، مثل علیرضا علیفر که نام سازنده یک ورزشگاه را به اشتباه اعلام کرد و حاشیههای زیادی برایش به همراه داشت.
چرا تقلید؟
این روزها هر کسی در خانه، خیابان یا محل کارش استعدادی از خود برای گزارشگری فوتبال نشان میدهد. به نظر میرسد این کار تخصصی بیشتر شبیه یک اقدام عمومی شده و همین موضوع نیز بینندگانی که خودشان را کارشناس میدانند، کاملا به نقد وادار میکند. آنهایی که به هر طریقی خودشان را به صداوسیما رساندهاند و علاقه زیادی به تقلید از گزارشگران مطرح دارند، بیشتر از هر چیزی مورد انتقاد بینندگان قرار میگیرند. اینکه الفاظ جدیدی به دایره واژگان گزارشگران توسط فردی اضافه شود، میتواند اتفاق مثبتی باشد، اگرچه بیشتر از هر چیز باید به استفاده از کلمات صحیح و لغات فارسی تأکید کرد.
نیازمند آموزش مناسب
قطعا افزایش تعداد گزارشگران تلویزیونی نسبت به گذشته خبر خوبی برای این جامعه نسبتا کوچک محسوب میشود اما اینکه فیلتری برای حضور این افراد در صداوسیما و گزارش یک مسابقه فوتبال دارد یا خیر را مسئولان بهتر میتوانند جواب دهند. اخیرا شنیده شد یکی از اعضای حراست ورزشگاه شهر قدس دیدار تیمهای پیکان و پرسپولیس را گزارش کرده، در شرایطی که نه آموزش خاصی در این بخش دیده و نه از فیلتری عبور کرده است! این موضوع در اکثر شهرستانها وجود دارد و شاید نیاز باشد چارچوب بهتری برای تأیید یک گزارشگر که میلیونها نفر صدایش را ٩٠ دقیقه میشنوند، وجود داشته باشد. مردم ایران فوتبال را بهعنوان رشته مورد علاقه خود میشناسند و طبیعتا با توجه به حجم پخش مسابقات فوتبال از صداوسیما بیشتر با این رشته درگیر هستند اما نباید از رشتههای دیگر هم غافل شد که در نوع خودشان اتفاقات عجیبی را در خود جای دادهاند. به نظر میرسد زمان آن رسیده از گزارشگران قدیمی تا جوانهایی که به این عرصه اضافه شدهاند، کمی به علایق مردم نگاه کرده و انتقادپذیر باشند، نه مثل برخی از همین دوستان که به شکلی عجیب از کار خود دفاع میکنند.
ارسال نظر