مسوولیت مدیران سرخابی در برابر شهرآورد
آنچه عصر فردا در قالب هشتاد و سومین شهرآورد فوتبال تهران در چارچوب هفته ششم لیگ برتر کشور به علاقهمندان این ورزش ارائه میشود، نه فقط یک شهرآورد ساده مختص به یک شهر بلکه به اعتراف کارشناسان داخلی و خارجی یکی از ۱۰ شهرآورد نخست فوتبال جهان است
این ارزشگذاری طبعا بر اساس کیفیت فنی این دیدار صورت نگرفته زیرا از این منظر شهرآورد پایتخت ایران معمولا به درجات بالایی نرسیده و حساسیتها کیفیت فنی آن را کاهش داده است. بنابراین چیزی که رویاروییهای پرسپولیس و استقلال را طی تمامی این سالهای طولانی در جایگاه بالایی نشانده و اهمیت فراوانی به آن بخشیده، تاثیرگذاری عظیم اجتماعی آن بر آحاد ملت و علاقه عظیمی است که مردم به آن مبذول میدارند.
میتوان این علاقه را با توجه به فوتبال گاه متوسطی که بازیکنان این دو تیم در مقام مقایسه با دستمزدهای هنگفت دریافتیشان ارائه میدهند، بیش از حد و فراتر از سزاواری این فوتبالیستها عنوان کرد اما علاقهای است که عظیم است و جریان دارد و هیچ فرآیند مردمی بدون دلیل نیست و باید به آن احترام گذاشت.
توجه فراوان مردم به این دو باشگاه محصول عملکرد آنها در سالهای طولانی، جایگاهشان در فوتبال کشور و همچنین ارتباط مستقیم این باشگاهها با مردم براساس نحوه کارهای عمومی و ورزشیشان است. البته در این دو باشگاه طی سالهای اخیر حاشیهها از در و دیوار بالا میرفته و مسائل جنبی و مضر فراوانی مشاهده شده اما شاید این مساله نیز محصول مستقیم علاقه عظیم مردمی به آنها و عدم مسوولیتشناسی برخی اعضای دو باشگاه در قبال این علاقه باشد.
اینکه مدیریتها تا چه حد در استفاده درست از این میزان علاقه موفق یا ناکام بودهاند یک بحث دوم است اما بحث مهمتر ارتباط تنگاتنگ مردمی با دو باشگاهی است که حتی وقتی در یک فصل بد و ناموفق ظاهر میشوند، باز از علاقه مردمی به آنها کاسته نمیشود و برعکس سیل علاقه و ابراز نگرانی از سوی علاقهمندان نشانگر ارتباط ریشهای و پایدار دو باشگاه پرطرفدار تهرانی با تودهها و قاطبه مردم است و همین مساله است که سالها است رویارویی سرخابیهای پایتخت را به چیزی بسیار بیشتر از یک رویداد ورزشی صرف تبدیل کرده و به یک پدیده بزرگ اجتماعی مبدل ساخته است.
شهرآوردهایی با همین اندازه از تاثیرگذاری اجتماعی و یا قدری کمتر و بیشتر در سایر نقاط جهان هم یافت میشوند و نبردهای بوکاجونیورز با ریورپلاته در آرژانتین، اینتر با آ.ث.میلان در ایتالیا و شهرآورد شهر منچستر انگلیس که جدیدترین نسخه آن روز شنبه همین هفته انجام و رویت شد، نمونههای روشنی هستند و اگر فقط به شهرآوردهای شهری (Local Derbies) قایل نباشیم و شهرآوردهای کشوری را مبنا قرار دهیم، به نبردهای عظیمتر رئال مادرید با بارسلونا در اسپانیا، اینتر با یوونتوس در ایتالیا، بایرن مونیخ با دورتموند در آلمان، پاریسنژرمن با مارسی در فرانسه و پاناتینایکوس با المپیاکوس در یونان میرسیم و البته در میان شهرآوردهای شهری و استانی نبردهای پنارول با ناسیونال در اروگوئه، لیورپول با اورتون و آرسنال با تاتنهام در انگلیس و دورتموند با شالکه در آلمان را هم داریم که هر یک از طرفداران پرتعداد خود بهره میگیرند و دنیایی ویژه خود دارند.
به جای عمده کردن رویدادهای گاه بدی که در شهرآورد تهران روی میدهد (و در هر مسابقه بزرگ دیگری هم قابل تحقق است) با مسوولان امر است که از این موج علاقه مردمی بیشترین بهره را برای ارتقای سطح کل ورزش ایران بگیرند و آن را قانونمند و در شریانهای ورزش کشور جاری سازند و در همین حال مسوولان دو باشگاه پرطرفدار نیز باید در قبال علاقه عظیم تودهها به خود مسوولیتپذیری خویش را بیشتر کنند و چرخههای کاری خود را کمنقصتر سازند. این حداقل وظیفهای است که این مدیران با توجه به عدم کارآییهای خود در برخی زمینهها منجمله درآمدسازی دارند و کمترین مسوولیتی است که میتوان در قبال این علاقه عظیم برای آنها قایل بود.
ارسال نظر