پیشنهاد دو تیم ریشهدار آلمانی به مهاجم جوان تیم ملی کشورمان ما را به خاطرات سالها پیش میبرد؛ آن روزها که به سبب درخشش ملیپوشان در جام ملتهای ۱۹۹۶ آسیا بازیکنان شاخص فوتبال ایران راهی اروپا شدند
ایران ورزشی: پیشنهاد دو تیم ریشهدار آلمانی به مهاجم جوان تیم ملی کشورمان ما را به خاطرات سالها پیش میبرد؛ آن روزها که به سبب درخشش ملیپوشان در جام ملتهای ۱۹۹۶ آسیا بازیکنان شاخص فوتبال ایران راهی اروپا شدند و درخشش آنها موجب سرازیر شدن سیل پیشنهادها به دیگر بازیکنان فوتبال ایران شد. بیشک اگر تیم آرمینیا بیلهفلد از تجربه همکاری با علی دایی و کریم باقری سود نمیبرد یا تیم فوتبال کلن از کنار قراردادی که با خداداد عزیزی بسته بود منتفع نمیشد، دیگر تیمهای آلمانی هرگز متوجه فوتبالیستهای ایرانی نمیشدند و بازیکنان جوانتر هرگز دروازههای اروپا را به روی خود باز شده نمیدیدند.
اگر دیدیم که پس از انتقال این ۳ بازیکن بزرگ، مردانی همچون مهدی مهدویکیا، وحید هاشمیان، علیرضا منصوریان، سیروس دینمحمدی، سرژیک تیموریان، مهدی پاشازاده، علی موسوی و داریوش یزدانی به تیمهای آلمانی ملحق شدند در واقع حاصل فوق نمایش این ۳ بازیکن بود. پس از این بازیکنان علی کریمی نیز طعم شیرین بازی در بوندس لیگا را چشید و تیموریان به دلیل بازیهای درخشان در جام جهانی ۲۰۰۶ سر از لیگ انگلستان درآورد و نکونام و شجاعی توانستند سالها در فوتبال اسپانیا بازی کنند. آرامآرام اما چشمه جوشان ایرانیهای حاضر در لیگهای معتبر فوتبال اروپا به طور مشهودی خشکید و جاذبههای حاصل از این حضور بینالمللی از بین رفت.
حال پس از سالها رخوت و دوری از لیگهای معتبر اروپا سردار آزمون با پیشنهادهای مهمی از دو تیم بزرگ فوتبال آلمان مواجه شده و اگر مرد رعنای فوتبال ایران به یکی از این دو تیم ملحق و البته درخشش محسوسی هم داشته باشد بیشک بار دیگر اعتماد تیمهای بزرگ فوتبال اروپا به بازیکنان ایرانی جلب میشود و همچون گذشته شاهد حضور چشمگیر فوتبالیستهای ایرانی در لیگهای بزرگ دنیا خواهیم بود. گرچه سردار آزمون خود امروز به عنوان یکی از لژیونرهای فوتبال ایران به حساب میآید اما لیگ روسیه را نمیتوان در اندازه بوندس لیگا، لالیگا و لیگ جزیره دانست، لیگهایی که روزگاری عرصه تاخت و تاز بازیکنان بزرگ فوتبال ایران بودند. هر چند اخیرا احسان حاجیصفی را در صف لژیونرهای راه یافته فوتبال ایران به لیگ دسته دوم آلمان دیدیم اما حضور این بازیکن در آلمان به حد کافی فایده بخش نبود و احسان هرگز نتوانست در تیم درجه دو فوتبال آلمان نیز دوام داشته باشد و پس از چند ماه فعالیت به فوتبال ایران بازگشت و حتی تیمهای عربی نیز خواستار او نبودند.
انتقال حاجیصفی را هرگز نمیتوان در دسته جابهجاییهای پرسود فوتبال ایران نامید و طی سالهای اخیر فوتبال ایران همواره از حیث انتقال بازیکن بدترین سالهای حیات خود را پشت سر گذاشته است. در این میان میتوان به حضور جهانبخش در لیگ هلند نیز اشاره کرد اما لیگ هلند نیز چندان میدان بزرگی به حساب نمیآید و اگر به 15سال قبل برگردیم و حضور در چنین لیگی را به بازیکنان آن دوران پیشنهاد کنیم هیچ یک حاضر به بازی در فوتبال هلند نخواهند شد. پیشنهاد به سردار آزمون اما میتواند آغازی باشد بر سالها دوری.
سالها دیده نشدن و سالها فرصت ندادن به استعدادهایی که اگر در مسیر درستی قرار میگرفتند میتوانستند به مردان بزرگی بدل شوند و البته اعتبار فوتبال ایران را فزونی بخشند. سردار آزمون چنانچه سر از بوندس لیگا درآورد میتواند منشأ خدمات بسیاری به فوتبال ایران باشد. او بر خلاف بسیاری از بازیکنان کنونی فوتبال ایران ظرفیتهای نهفتهای برای تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ را حتی درتیمهای صاحب نام اروپا دارد. سردار شاید با اتصال دوباره به اروپا ما را به یاد دوران شکوهمان بیندازد. آن سالها که ژرمنها مجاب بودند نام بازیکنان ایرانی را به سبب گلهای تاریخسازشان در ورزشگاههای بزرگی همچون آلیانز آرهنا یکصدا فریاد بزنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر