سایه و روشن های انتخاب حسنی خو برای مدیریت عاملی در استقلال زیادند، او مردی توانا و خوشنام است که سیستم آمدنش به استقلال از روی افشارزاده کپی شده یعنی دو شغله و بیتجربه در باشگاهداری.
خبرگزاری مهر: انتخاب حسنی خو به عنوان مدیر استقلال(یا سرپرست) را می توان از دو زاویه دید بررسی کرد، بعد اول این است که وی مدیری خوشنام است و در پروژه هایی که ورود کرده توانسته موفقیت داشته باشد به عنوان مثال می توان از ماجرای کیروش شروع کرد که وی توانست او را کنترل و حفظ کند تا فوتبال ایران آسیب جدی نداشته باشد.
شکستن باندهای داخلی استقلال
حسنی خو مدیر مدبری هم هست و صحبت هایش با دقت و ظرافت بیان میشود و نشان از آگاهی وی در موارد مطروحه دارد که این خصلت ها را میتوان برای استقلال ضروری دانست و البته نباید فراموش کرد که حراستی بودن حسنی خو با توجه به شائبه های پیش آمده در مورد مبالغ قراردادها در استقلال و مسدود شدن حساب های باشگاه استقلال میتواند جلوی برخی بریز و بپاش های اخیر استقلال را بگیرد و آنها را جمع کند و برخی باندهای ایجاد شده در این باشگاه را متلاشی کرده و وحدت از دست رفته در این باشگاه بزرگ را به آن برگرداند.
بعد دوم اما یک موضوع تخصصی است و اینکه حسنی خو هر چقدر هم که مدیر خوبی باشد تاکنون باشگاه داری نکرده و او بزودی متوجه می شود که باشگاه داری آن هم باشگاه اتمی مثل استقلال را نمی توان به سادگی مدیریت کرد.
در واقع مدیریت در باشگاه ها یک تخصص بسیار ویژه و تجربه بسیار بالایی میخواهد که حسنی خو آن را ندارد. این موضوع البته اشکال حسنی خو نیست، بلکه انتقاد از وزیر است که چرا برای استقلال مدیر متخصص و کارنامه دار در فوتبال ایران را به کار نمی گمارد.
شکست غیر متخصص
بهرام افشارزاده هم مدیری خوشنام بود و با تجربه اما تجربه باشگاه داری آن هم در این سطح آنقدر سخت و پیچیده و گره خورده است که به سرانجام رساندنش بعد از دو سال و نیم برای وی میسور نشد و در نهایت از استقلال کنار گذاشته شد. او هم نه جام آورد، نه دربی برد و نه حتی به آسیا رسید(سهمیه مستقیم نگرفت) و نه حتی توانست هزینه ها را کم کند و امروز همان استقلال شاید تا یک و نیم برابر قبل هم هزینه کرده و بدهی جدید دارد.
حسنی خو هم از امروز با مواردی رودر رو می شود که تا پیش از این هرگز با آنها برخورد نداشته است، او با لایه های مردم ناخود آگاه در فضای مجازی و حقیقی برخورد می کند و توقع های آنها گاهی فشار بسیار عجیبی به وی وارد می کند.
بازهم دو شغله
بدترین نکته اما اینجاست: افشارزاده از روی دستور العمل آقای گودرزی دو شغله بود و نتوانست استقلال را به سر منزل مقصود برساند، حالا همان نسخه برای حسنی خو چیده شده است آن هم در حالی که استقلال را نمی توان به صورت دو شغله اداره کرد و خود آقای حسنی خو دو ماه بعد متوجه می شود که امروز در این مقال چه نوشته ایم.
اداره باشگاه استقلال (و پرسپولیس) از اداره خود وزارت ورزش سخت تر است و زمان زیادی لازم دارد تا حاشیه هایش کنترل شوند و توقعات مردم برآورده شود و بازیکنان و بوقچی ها وظایفشان را به درستی انجام بدهند.
اثر روانی استقلال در جامعه
حسنی خو به زودی متوجه میشود که موفقیت یا شکست در استقلال (و پرسپولیس) اثرش از چند المپیک روی هم بیشتر در جامعه دیده میشود و افسردگی و خوشحالی به سطح مردم تزریق میشود.
این همه حساسیت را نمی توان به صورت دو شغله جلو برد هر چند خود آقای حسنی خو و وزیر ورزش بگویند میشود، اما نمیشود این تجربه را هم استقلال و هم پرسپولیس پیش از این داشته اند و آمار موفقیت و شکست در آن کاملا هویدا بوده و هست.
در واقع باید گفت عدم تخصص و دو شغله بودن ارثیه افشارزاده است که در استقلال دست به دست شده است هرچند حسنی خود و شوک ناشی از تغییرات میتوانند به استقلال کمک کنند اما این دو عیب همچنان با استقلال باقی ماندهاند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر