سرور ملی از یک شکست بزرگ
شمار بازیکنانی که از لیگ ایران به لیگهای خارجی میروند با کیفیت لیگ در فصلی که گذشت رابطه مستقیم دارد.
اگر انتقال رامین رضاییان به تیم ریزهاسپور را در ردیف انتقالهای موفق بدانیم او به همراه علی کریمی که راهی دیناموزاگرب شد مجموعا دو بازیکنی محسوب میشوند که از لیگ پانزدهم به لیگهای خارجی رفتهاند. حال حتی اگر سجاد شهباززاده نیز امروز رسما از استقلال جدا شود تعداد لژیونرهای برآمده از لیگ پانزدهم به 3 میرسد که عدد بسیار کوچکی در قیاس با هیاهو و هزینههای میلیاردی فوتبال ایران است.
در عین حال تلاش مدیران باشگاهها برای حفظ برخی از این بازیکنان که به قصد یافتن تیمی در لیگهای خارجی تیمهای خود را ترک کرده بودند شاید برای هواداران تیمهای مربوطه جذاب باشد و رسانهها نیز با تیترها و عکسهای درشت از آن استقبال کنند اما در حقیقت بازگشت یا بازگرداندن این بازیکنان نشاندهنده بیمیلی خارجیها به جذب آنها است.
برای مثال اگر باشگاه ریزهاسپور ترکیه علاقه زیادی به جذب مهدی طارمی داشت بیشک شرایط مالی ویژهای را برای مهاجم پرسپولیس ایجاد میکرد تا هیچگاه حتی سناریوی بازگشت به ذهنش هم خطور نکند. درباره دیگر بازیکنان هم همین وضعیت صادق است. امید ابراهیمی که درخششی نسبی در لیگ گذشته داشت سالها است برای پیوستن به صف لژیونرها تلاش میکند اما هرگز به توفیق نرسیده است. وضعیت امید ابراهیمی نیز به رغم برخورداری از مدیر برنامههایی که قبلا موفق به انتقال هاییشده، نشان دهنده بیمیلی تیمهای خارجی و نیز چشمگیر نبودن شرایط فنی آنها است.
در حالی که همه در ایران سرگرم اخبار مربوط به بازگشت مهدی طارمی هستند و یا استقلالیها آرزو میکنند سجاد شهباززاده به تیم ترکیهای منتقل نشود اما چنانچه از زاویه کاملا فوتبالی و اقتصادی به ماجرا نگاه کنیم شکستهای بزرگی را در راه انتقال بازیکنان داخلی به لیگهای خارجی مشاهده میکنیم که همگان از آن غافلند. انتقال بازیکنان ایرانی به لیگهای دور و بر نه تنها به تعبیر نادرست برخی گروههای رسانهای، هواداری و تفاسیر ناشیانه شبکههای اجتماعی ناتوانی مدیران داخلی محسوب نمیشود، بلکه چنین انتقالهایی نشاندهنده رشد و حفظ اعتبار و شخصیت لیگ یک کشور در بعد بینالمللی محسوب میشود. حال باید جنبههای اقتصادی ماجرا را نیز در ذهن داشت و به سودآوریهای انتقال نیز توجه کرد اما موجی اکنون در فوتبال ایران به راه افتاده که مدیران استقلال و پرسپولیس با حفظ بازیکنان خود به قهرمانهای ملی بدل میشوند!
اکنون اگر غالب بازیکنانی که زیر دست برانکو تعلیم دیدهاند به خوبی پرورش یافته بودند علیاکبر طاهری مجال سر خاراندن هم نداشت و همه وقت و زمان خود را مصروف رتق و فتق امور مربوط به انتقال بازیکنان تیمش میکرد و البته سود قابل توجهی را نیز از این راه به چنگ میآورد که این به نظام باشگاهداری و فعالیتهای آن کمک قابل توجهی میکرد. در استقلال نیز اگر بازیکن ویژهای توسط مظلومی معرفی شده بود اکنون افشارزاده به جای نشستهای پی در پی و بینتیجه با سجاد شهباززاده مشغول انتقال پر سود او و حتی دیگر بازیکنان به تیمهای خارجی بود.
این همه سرور و خوشبختی پس از بازگشت مهدی طارمی به لیگ ایران حیرتانگیز است؛ لیگی که در همه این پانزده دوره کمتر توانسته مربی خوب بینالمللی بسازد و هر سال که میگذرد در بخش انتقال به تیمهای اروپایی ضعیفتر عمل میکند. امروز حتی از حضور بازیکنانی همچون عزتاللهی، آزمون، جهانبخش و... در تیمهای درجه ۳ اروپایی و آسیایی نمیتوان به خود بالید و مهر تایید زد بر پویایی و حرکت رو به جلوی فوتبال ایران چراکه پیش از این لیگها و تیمهای بزرگتر در سیطره بازیکنان ایران بود.
شاید به زعم برخی، مسائل سیاسی در انتقال بازیکنان به تیمهای اروپایی نقش ایفا کرده است اما اینگونه تفسیرها تنها مصرف داخلی دارد و برای توجیه ضعفهایی است که طی سالهای اخیر همواره نادیده انگاشته شده است. تردیدی نیست اگر فوتبال ایران بازیکنان ویژهای داشت بهترین تیمهای اروپایی برای استخدام آنها آستین بالا میزدند و هر طور شده سعی در جذب آنها داشتند تا فوتبال ایران ناچار نباشد در فصلی که چیزی به آغاز آن باقی نمانده رکورددار جذب بازیکنان برزیلی شود.
نتیجه اینکه آنچه از فوتبال برزیل برون آمده را اکنون با حضور ۱۶ لژیونر در فوتبال ایران به وضوح میبینیم و آنچه از فوتبال ایران به دست آمده نیز کاملا روشن است. فوتبال ایران در حسرت انتقالهای بزرگ میسوزد و برزیلیها تتمه و ته مانده بازیکنان خود را هم به لیگهای آسیایی میفرستند و ارز وارد کشور خود میکنند.
ارسال نظر