زشتی های فوتبال دفاعی
فلسفه فوتبال مدتهاست که تغییر کرده است. فلسفهای که فوتبال را از زاویهای دیگر مینگرد و آن را در قالب اعداد و ارقام تفسیر میکند.
سعید آقایی در ایران ورزشی نوشت: فلسفه فوتبال مدتهاست که تغییر کرده است. فلسفهای که فوتبال را از زاویهای دیگر مینگرد و آن را در قالب اعداد و ارقام تفسیر میکند. این فلسفه اعتقادی به هنر ندارد و با آن بیگانه است؛ فلسفهای که فوتبال را یک پدیده انتزاعی و مفهومی میداند. ایده کانسپچوال فوتبال دقیقا از همین فلسفه بیرون میآید. گویی یک روبات فوتبال را تجزیه و تحلیل کرده و برای آن قانون و فرمول نوشته.
آنچه با روح و جانمایه فوتبال تضادی شدید دارد. پدیدهای که زمانی در قلبها رسوخ کرد و بدل به ورزش شماره یک جهان شد که خبری از این تعاریف پیچیده و عددبازیهای مضحک نبود. ورزشی که از ابتدا با ذات شورانگیز و تماشایی و غافلگیرکننده خود از یک سرگرمی بدل به یک هنر شد و پلی به سوی قلبها زد. نمایش پر تب و تابی که در طول اعصار از نسلی به نسل دیگر شعبده بازانی چیره دست را به دنیا هدیه کرد؛ از پله و پوشکاش گرفته تا کرویف، بکن باوئر و مارادونا. جادوگرانی که با توپ شعبده میکردند تا فوتبال به ورطه هنر بغلتد و مردم را به یک حظ بینهایت میهمان کند.
حالا اما تعاریف تغییر کرده و هنر و شعبده جای خود را به اعداد و ارقام داده و در نتیجه عصاره هنر و زیبایی در فوتبال آرام آرام رسوب میکند. در این قاب تازه ستارهها اما تعریف دیگری دارند؛ یکی مثل مورینیو که با آن سبک انتزاعیاش یک تنه به جنگ هنر فوتبال آمده و همه پرنسیبها و فرمولها را تغییر داده و دگرگون ساخته. مورینیو با این خوانش منحصر به فردش از فوتبال و البته موفقیتهایی که با آن کسب کرده، همه را وادار نموده تا دنباله روی او باشند و از او ایده گرفته و الگوبرداری کنند. او در دنیای جدید فوتبال و در بازی ملالآور اعداد و ارقام، یک قدیس است که پیروانش به او تمسک میجویند و باکی از آن ندارند که با این سبک و ایده، فوتبال را ذبح میکنند. خالق اتوبوس در فوتبال حالا به اندازه دهها اتوبوس در فوتبال مرید و دنباله رو دارد و با اتوبوس کذایی و چرکش زیباییهای فوتبال را زیر گرفته.
آنچه این روزها در یورو بهعنوان ویترین فوتبال روز دنیا میبینیم، مصداق عینی این انگاره است. تیمهایی که با گرته برداری از «مورینیو ایسم» ملال آور و زجرآلود، روح فوتبال را ترور کردهاند و بدتر اینکه با این مکتب موفقیت را در آغوش میکشند. پرتغال سمبل این مکتب در فرانسه است. تیمی که با الهام از آموزههای هموطنش یک اتوبوس دفاعی را جلوی دروازه خودی پارک میکند و با یک مثلث برمودا متشکل از نانی، رناتو سانچس و البته رونالدو حریفان را غرق کرده و میکشد.
ضعیفترین تیم مرحله مقدماتی که بدون برد پای به مرحله حذفی گذاشت و حالا تنها با دو برد به فینال رسیده.
شوربختانه پیروان مکتب اتوبوس در یورو کم نبودند و طعنهآمیز اینکه تعداد آنها از تیمهای واقعی فوتبال بیشتر و پرتعدادتر بود. اتوبوس مورینیو تخت گاز در فوتبال جولان میدهد و قربانیانش فلسفه و روح فوتبال و طرفداران آن هستند. اتوبوسی که هوس موفقیت آن را به هر جنایتی متقاعد کرده، حتی قتل فوتبال.
آنچه با روح و جانمایه فوتبال تضادی شدید دارد. پدیدهای که زمانی در قلبها رسوخ کرد و بدل به ورزش شماره یک جهان شد که خبری از این تعاریف پیچیده و عددبازیهای مضحک نبود. ورزشی که از ابتدا با ذات شورانگیز و تماشایی و غافلگیرکننده خود از یک سرگرمی بدل به یک هنر شد و پلی به سوی قلبها زد. نمایش پر تب و تابی که در طول اعصار از نسلی به نسل دیگر شعبده بازانی چیره دست را به دنیا هدیه کرد؛ از پله و پوشکاش گرفته تا کرویف، بکن باوئر و مارادونا. جادوگرانی که با توپ شعبده میکردند تا فوتبال به ورطه هنر بغلتد و مردم را به یک حظ بینهایت میهمان کند.
حالا اما تعاریف تغییر کرده و هنر و شعبده جای خود را به اعداد و ارقام داده و در نتیجه عصاره هنر و زیبایی در فوتبال آرام آرام رسوب میکند. در این قاب تازه ستارهها اما تعریف دیگری دارند؛ یکی مثل مورینیو که با آن سبک انتزاعیاش یک تنه به جنگ هنر فوتبال آمده و همه پرنسیبها و فرمولها را تغییر داده و دگرگون ساخته. مورینیو با این خوانش منحصر به فردش از فوتبال و البته موفقیتهایی که با آن کسب کرده، همه را وادار نموده تا دنباله روی او باشند و از او ایده گرفته و الگوبرداری کنند. او در دنیای جدید فوتبال و در بازی ملالآور اعداد و ارقام، یک قدیس است که پیروانش به او تمسک میجویند و باکی از آن ندارند که با این سبک و ایده، فوتبال را ذبح میکنند. خالق اتوبوس در فوتبال حالا به اندازه دهها اتوبوس در فوتبال مرید و دنباله رو دارد و با اتوبوس کذایی و چرکش زیباییهای فوتبال را زیر گرفته.
آنچه این روزها در یورو بهعنوان ویترین فوتبال روز دنیا میبینیم، مصداق عینی این انگاره است. تیمهایی که با گرته برداری از «مورینیو ایسم» ملال آور و زجرآلود، روح فوتبال را ترور کردهاند و بدتر اینکه با این مکتب موفقیت را در آغوش میکشند. پرتغال سمبل این مکتب در فرانسه است. تیمی که با الهام از آموزههای هموطنش یک اتوبوس دفاعی را جلوی دروازه خودی پارک میکند و با یک مثلث برمودا متشکل از نانی، رناتو سانچس و البته رونالدو حریفان را غرق کرده و میکشد.
ضعیفترین تیم مرحله مقدماتی که بدون برد پای به مرحله حذفی گذاشت و حالا تنها با دو برد به فینال رسیده.
شوربختانه پیروان مکتب اتوبوس در یورو کم نبودند و طعنهآمیز اینکه تعداد آنها از تیمهای واقعی فوتبال بیشتر و پرتعدادتر بود. اتوبوس مورینیو تخت گاز در فوتبال جولان میدهد و قربانیانش فلسفه و روح فوتبال و طرفداران آن هستند. اتوبوسی که هوس موفقیت آن را به هر جنایتی متقاعد کرده، حتی قتل فوتبال.
پ
ارسال نظر