تاثیرگذارترین مربیان خارجی فوتبال ایران
درباره تاثیرگذار ترین مریان خارجی فوتبال ایران به بهانه نظرسنجی برنامه نود.
فرهنگستان فوتبال: فوتبال ایران بیشک و شبهه مدیون مربیان بزرگ خارجی است که در هر بار حضور ردپای خود را در مسیر پیشرفت فوتبال کشور برجای گذاشتهاند. در میان دهها مربی خارجی که به ایران آمدهاند میتوان بیشترشان را تخطئه کرد اما نمیتوان از تاثیر شگفتانگیز آن اقلیت قابل احترام مربیان خارجی چشمپوشی کرد. فوتبال ایران هر بار که در چرخه پیرانه سری و لجاجت و انجماد گرفتار بوده ربالنوع فوتبال یکی از بزرگان را راهی کرده تا نهیبی بر خودمداران و محافظهکاران فوتبال ایران بزند. مسئله بر سر بیگانهپرستی نیست. اتفاقا عینا از روی وطنپرستی است. چرا که اختلاط فوتبال ایران با پول های کلان و پنهان و شهرت وسوسهکننده، موجب میشود که همیشه گروهی حافظ وضع موجود و راکد باشند و در چنین موقعیتی معمولا نیرویی از بیرون لازم است تا شوک سلامت بخش را به این فوتبال وارد کند.
۱- در اواخر دهه ۴۰ رایکف در تیم تاج اولین مربی بزرگ فوتبال ایران بود. مرد یوگسلاو وارد فضای فوتبال ایران شد و بیپروا دست به جوانگرایی زد. او مفهوم قدرت بدنی و تمرینات فیزیکی را به تاج هدیه کرد و بازیکنانی جوان مثل ناصرحجازی و حسن روشن را بیملاحظه به ترکیب اصلی آورد و پای انتخابهایش ایستاد. او تاج را قهرمان آسیا کرد و دوبارهم قهرمان لیگ سراسری. رایکف معمار اصلی آقایی فوتبال ایران بر آسیا در دهه پنجاه شمسی و هفتاد میلادی بود .
۲- تقریبا همزمان با رایکف در تاج، پرسپولیسیها هم آلن راجرز را داشتند. مربی انگلیسی که موجب شد برای سه دهه پرسپولیس با شیوه کلاسیک سانترفوروارد سرزن، جلوی تیم ها قرار گیرد و تاکتیک خود را بر مبنای سانتر بلند از جناحین بگذارد. بهترین شاگرد راجرز یعنی علی پروین هم بعدها آموزه های راجرز را در پرسپولیس و تیم ملی به کار بست. همایون بهزادی، صفر ایرانپاک، غلام فتح ابادی، جمشید شاه محمدی، کریم باوی، علی دایی و حتی پایان رافت سنتر فورواردهای کلاسیک پرسپولیس در این سالها بودند. دیسیپلین شدید راجرز و کاریزمای قدرتمندش هم بعدها توسط پروین به کار گرفته شد. مجموع این درسها به برتری پرسپولیس از میانه دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ شده بود.
۳- در سال های بعد از انقلاب اولین هوای تازه را استانکو پابله کوویچ به فوتبال ایران هدیه کرد. جوانگرایی جسورانه او در پرسپولیس و به کار بستن تاکتیکهای روز دنیا و بیپرواییاش در جابه جایی مهرهها در راستای نوعی توتال فوتبال محدود، فضای بسته فوتبال ایران در میانه دهه ۷۰ را برهم زد. فوتبال ایران در دهه ۶۰ در مداری بسته گرفتار بود و دهها استعداد درخشان و بینظیرش در محرومیت از بازیهای بینالمللی و تسویه حسابهای پدرسالارانه مربیان سنتی با بازیکنان تلف شدند. در بالا رفتن سن ستارهها و عدم جسارت در جایگزینی فوتبال ایران دچار حفرهای عمیق شده بود. در همین دوران بود که استانکو با تاکتیکهای جسورانهاش طعم خوش فوتبال نوین را به تماشاگران چشاند.
۴- در اواخر دهه ۷۰ بعد از انتخاب ناپلئونی فوتبال ایران در جام جهانی(که آن هم مدیون هوای تازهای بود که ویرا سرمربی برزیلی برای فوتبال ملی ایران آورد و آن را از دایره لجاجتهای محمد مایلی کهن نجات داد)، سرو کله یکی از نوابغ استراتژیست فوتبال جهان در ایران پیدا شد. تومیسلاو ایویچ . مربی کروات و استاد بیهمتای فوتبال. ایویچ تنها پنج ماه سرمربی ایران بود و به خاطر یکی از بدترین تصمیمهای مدیریتی فوتبال ایران که توسط بهترین مدیرش گرفته شد(صفایی فراهانی) در فاصله دو هفته مانده به جام جهانی از مقام خود خلع شد تا ایران او را بر نیمکت هدایت تیم ملی در جام جهانی نداشته باشد. ایویچ اما در همان دوره کوتاه حضور خود با تمرینات طاقت فرسای بدنی به فوتبال ایران یاد داد که آمادگی بدنی شرط حضور موفق فوتبال ایران در عرصه بین المللی است. نفسهای چاق و بدنهای قبراق ایرانیها در جام جهانی ۹۸ همه یادگار تلاش بیوقفه آن استاد بزرگ بودند. تومیسلاو ایویچ فقید.
۵- در ابتدای دهه ۸۰ یک استاد دیگر به فوتبال ایران وارد شد. بلاژویچ مرد بزرگ کروات که کرواسی را به مقام سوم جهان رسانده بود. او و دستیار جنتلمنش یعنی برانکو ایوانکوویچ انقلابی تاکتیکی در فوتبال ایران رقم زدند و همزمان با تحولات تاکتیکی فوتبال جهان و ظهور دوباره وینگرها، شیوه ۴-۳-۳ هجومی سرلوحه کار تاکتیکی تیم ملی قرار گرفت. نفوذ از گوشها، اوور لبهای متوالی و پاسهای زمینی به داخل هجده قدم شالوده تیم رویایی بلازویچ را تشکیل میدادند که در کارنامهاش غلبه بر اسلواکی در خانه حریف و شکست دادن ایرلند جنوبی به چشم میخورد. آن تیم به شکلی حیرت انگیز از صعود به جام جهانی باز ماند. شاید خود بلاژویچ هم به خاطر کم نکردن حواشی موجود در این ناکامی مقصر بود.
۶- دستیاربلاژ، یعنی برانکو در اولین تجربه سرمربیگری خود سکان تیم امید و سپس تیم ملی ایران را در دست گرفت و نشان داد که استراتژیستی ماهر است . اما چیزی که مانع موفقیت کامل او میشد سرد بودن، خونسردی بیش از حد، محافظهکاری و عدم تواناییاش در کنترل در نبردهای حاکمیتی داخل اردوی تیم ملی بود. دسته بندی های متفاوت از جمله گروه منسوب به علی دایی(نکونام ،میرزاپور ، گل محمدی و…) در مقابل تک روهای ناسازگاری مثل علی کریمی و وحید هاشمیان و مهدوی کیا تیم ملی را بعد از صعودی درخشان به جام جهانی، به بحران فرو برد. در جام جهانی ۲۰۰۶ تیم ملی ایران به وضوح از عدم صمیمیت و همین طور ضعف مفرط قوای جسمانی رنج برد. برانکو اما نزدیک به یک دهه بعد دوباره به فوتبال ایران آمد و با هدایت پرسپولیس خودش را به یکی از محبوب ترین سرمربیهای خارجی تاریخ فوتبال ایران بدل کرد. تجربههای متفاوتش در حاشیه خلیج فارس و کرواسی، به او اعتماد به نفس لازم را بخشیده تا پرسپولیس نمایشی تماشاگر پسند را عرضه کند و حالا یکی از مدعیان اصلی قهرمانی محسوب شود.
۷- کارلوس کیروش آخرین مربی تاریخساز فوتبال ایران است. آموزههای مرد پرتغالی برای فوتبال ایران، سازماندهی پیشرفته دفاعی، تاکتیک پذیری شگفتانگیز، واقعگرایی و استفاده بهینه از داشته ها و مهمتر از همه از ریشه زدن بازیکن سالاری است. تیم کی روش همچون گروهی سرباز آماده به نبرد هستند که با دقتی کمتر دیده شده تاکتیکهای فرمانده خودرا اجرا میکنند. اشراف او بر فوتبال ایران موجب شده تا جایگزین یک نسل جوان به جای ستارهها با کمترین تلفات ممکن صورت بگیرد . چهره های مستعد باشگاههای تهرانی و شهرستانی میدانند که کیروش و دستیارانش به دقت درخشش آنها را در نظر دارند و حقشان برای ورود به اردوهای تیم ملی محفوظ است. میلاد محمدی، وحید امیری، کنعانیان، پورعلی گنجی، داریوش شجاعیان و ترابی نمونههایی از استعدادهایی هستند که توسط کیروش به تیم ملی راه یافتند. در دوره کیروش مسئله تاکتیک به ملموسترین مفهوم برای دوستداران فوتبال ملی بدل شده است. کیروش هروقت هم که ایران را ترک کند تاثیرش بر فوتبال ایران و انتظارات تماشاگران تا سالها باقی خواهد ماند.
*این یک مرور فشرده بود. در نگاهی عامتر میشد از تاثیرات کسانی چون آریهان، مصطفی دنیزلی، لوکابوناچیچ، فرانچیچ و کرانچار بر فوتبال ایران یاد کرد. همچنین چهرههایی مثل اوفارل، جگیچ و گامبوش در سال های پیش از انقلاب.
والبته خیل ناکامان را هم نادیده نگیریم :گده ،کخ ،زوبل ، سوکوموروخوف ، مت کوویچ ، وینگادا ، سیموئز، بگوویچ و…
داستان حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران ادامه دارد. جریانی که به سود شکوفایی فوتبال ایران بوده است.
۱- در اواخر دهه ۴۰ رایکف در تیم تاج اولین مربی بزرگ فوتبال ایران بود. مرد یوگسلاو وارد فضای فوتبال ایران شد و بیپروا دست به جوانگرایی زد. او مفهوم قدرت بدنی و تمرینات فیزیکی را به تاج هدیه کرد و بازیکنانی جوان مثل ناصرحجازی و حسن روشن را بیملاحظه به ترکیب اصلی آورد و پای انتخابهایش ایستاد. او تاج را قهرمان آسیا کرد و دوبارهم قهرمان لیگ سراسری. رایکف معمار اصلی آقایی فوتبال ایران بر آسیا در دهه پنجاه شمسی و هفتاد میلادی بود .
۲- تقریبا همزمان با رایکف در تاج، پرسپولیسیها هم آلن راجرز را داشتند. مربی انگلیسی که موجب شد برای سه دهه پرسپولیس با شیوه کلاسیک سانترفوروارد سرزن، جلوی تیم ها قرار گیرد و تاکتیک خود را بر مبنای سانتر بلند از جناحین بگذارد. بهترین شاگرد راجرز یعنی علی پروین هم بعدها آموزه های راجرز را در پرسپولیس و تیم ملی به کار بست. همایون بهزادی، صفر ایرانپاک، غلام فتح ابادی، جمشید شاه محمدی، کریم باوی، علی دایی و حتی پایان رافت سنتر فورواردهای کلاسیک پرسپولیس در این سالها بودند. دیسیپلین شدید راجرز و کاریزمای قدرتمندش هم بعدها توسط پروین به کار گرفته شد. مجموع این درسها به برتری پرسپولیس از میانه دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ شده بود.
۳- در سال های بعد از انقلاب اولین هوای تازه را استانکو پابله کوویچ به فوتبال ایران هدیه کرد. جوانگرایی جسورانه او در پرسپولیس و به کار بستن تاکتیکهای روز دنیا و بیپرواییاش در جابه جایی مهرهها در راستای نوعی توتال فوتبال محدود، فضای بسته فوتبال ایران در میانه دهه ۷۰ را برهم زد. فوتبال ایران در دهه ۶۰ در مداری بسته گرفتار بود و دهها استعداد درخشان و بینظیرش در محرومیت از بازیهای بینالمللی و تسویه حسابهای پدرسالارانه مربیان سنتی با بازیکنان تلف شدند. در بالا رفتن سن ستارهها و عدم جسارت در جایگزینی فوتبال ایران دچار حفرهای عمیق شده بود. در همین دوران بود که استانکو با تاکتیکهای جسورانهاش طعم خوش فوتبال نوین را به تماشاگران چشاند.
۴- در اواخر دهه ۷۰ بعد از انتخاب ناپلئونی فوتبال ایران در جام جهانی(که آن هم مدیون هوای تازهای بود که ویرا سرمربی برزیلی برای فوتبال ملی ایران آورد و آن را از دایره لجاجتهای محمد مایلی کهن نجات داد)، سرو کله یکی از نوابغ استراتژیست فوتبال جهان در ایران پیدا شد. تومیسلاو ایویچ . مربی کروات و استاد بیهمتای فوتبال. ایویچ تنها پنج ماه سرمربی ایران بود و به خاطر یکی از بدترین تصمیمهای مدیریتی فوتبال ایران که توسط بهترین مدیرش گرفته شد(صفایی فراهانی) در فاصله دو هفته مانده به جام جهانی از مقام خود خلع شد تا ایران او را بر نیمکت هدایت تیم ملی در جام جهانی نداشته باشد. ایویچ اما در همان دوره کوتاه حضور خود با تمرینات طاقت فرسای بدنی به فوتبال ایران یاد داد که آمادگی بدنی شرط حضور موفق فوتبال ایران در عرصه بین المللی است. نفسهای چاق و بدنهای قبراق ایرانیها در جام جهانی ۹۸ همه یادگار تلاش بیوقفه آن استاد بزرگ بودند. تومیسلاو ایویچ فقید.
۵- در ابتدای دهه ۸۰ یک استاد دیگر به فوتبال ایران وارد شد. بلاژویچ مرد بزرگ کروات که کرواسی را به مقام سوم جهان رسانده بود. او و دستیار جنتلمنش یعنی برانکو ایوانکوویچ انقلابی تاکتیکی در فوتبال ایران رقم زدند و همزمان با تحولات تاکتیکی فوتبال جهان و ظهور دوباره وینگرها، شیوه ۴-۳-۳ هجومی سرلوحه کار تاکتیکی تیم ملی قرار گرفت. نفوذ از گوشها، اوور لبهای متوالی و پاسهای زمینی به داخل هجده قدم شالوده تیم رویایی بلازویچ را تشکیل میدادند که در کارنامهاش غلبه بر اسلواکی در خانه حریف و شکست دادن ایرلند جنوبی به چشم میخورد. آن تیم به شکلی حیرت انگیز از صعود به جام جهانی باز ماند. شاید خود بلاژویچ هم به خاطر کم نکردن حواشی موجود در این ناکامی مقصر بود.
۶- دستیاربلاژ، یعنی برانکو در اولین تجربه سرمربیگری خود سکان تیم امید و سپس تیم ملی ایران را در دست گرفت و نشان داد که استراتژیستی ماهر است . اما چیزی که مانع موفقیت کامل او میشد سرد بودن، خونسردی بیش از حد، محافظهکاری و عدم تواناییاش در کنترل در نبردهای حاکمیتی داخل اردوی تیم ملی بود. دسته بندی های متفاوت از جمله گروه منسوب به علی دایی(نکونام ،میرزاپور ، گل محمدی و…) در مقابل تک روهای ناسازگاری مثل علی کریمی و وحید هاشمیان و مهدوی کیا تیم ملی را بعد از صعودی درخشان به جام جهانی، به بحران فرو برد. در جام جهانی ۲۰۰۶ تیم ملی ایران به وضوح از عدم صمیمیت و همین طور ضعف مفرط قوای جسمانی رنج برد. برانکو اما نزدیک به یک دهه بعد دوباره به فوتبال ایران آمد و با هدایت پرسپولیس خودش را به یکی از محبوب ترین سرمربیهای خارجی تاریخ فوتبال ایران بدل کرد. تجربههای متفاوتش در حاشیه خلیج فارس و کرواسی، به او اعتماد به نفس لازم را بخشیده تا پرسپولیس نمایشی تماشاگر پسند را عرضه کند و حالا یکی از مدعیان اصلی قهرمانی محسوب شود.
۷- کارلوس کیروش آخرین مربی تاریخساز فوتبال ایران است. آموزههای مرد پرتغالی برای فوتبال ایران، سازماندهی پیشرفته دفاعی، تاکتیک پذیری شگفتانگیز، واقعگرایی و استفاده بهینه از داشته ها و مهمتر از همه از ریشه زدن بازیکن سالاری است. تیم کی روش همچون گروهی سرباز آماده به نبرد هستند که با دقتی کمتر دیده شده تاکتیکهای فرمانده خودرا اجرا میکنند. اشراف او بر فوتبال ایران موجب شده تا جایگزین یک نسل جوان به جای ستارهها با کمترین تلفات ممکن صورت بگیرد . چهره های مستعد باشگاههای تهرانی و شهرستانی میدانند که کیروش و دستیارانش به دقت درخشش آنها را در نظر دارند و حقشان برای ورود به اردوهای تیم ملی محفوظ است. میلاد محمدی، وحید امیری، کنعانیان، پورعلی گنجی، داریوش شجاعیان و ترابی نمونههایی از استعدادهایی هستند که توسط کیروش به تیم ملی راه یافتند. در دوره کیروش مسئله تاکتیک به ملموسترین مفهوم برای دوستداران فوتبال ملی بدل شده است. کیروش هروقت هم که ایران را ترک کند تاثیرش بر فوتبال ایران و انتظارات تماشاگران تا سالها باقی خواهد ماند.
*این یک مرور فشرده بود. در نگاهی عامتر میشد از تاثیرات کسانی چون آریهان، مصطفی دنیزلی، لوکابوناچیچ، فرانچیچ و کرانچار بر فوتبال ایران یاد کرد. همچنین چهرههایی مثل اوفارل، جگیچ و گامبوش در سال های پیش از انقلاب.
والبته خیل ناکامان را هم نادیده نگیریم :گده ،کخ ،زوبل ، سوکوموروخوف ، مت کوویچ ، وینگادا ، سیموئز، بگوویچ و…
داستان حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران ادامه دارد. جریانی که به سود شکوفایی فوتبال ایران بوده است.
پ
ارسال نظر