کاش سکوت ورزشگاه آزادی نمیشکست
«سکوت استادیوم آزادی پس از سالها شکست تا خاطرات زشت فراموش شده بار دیگر مقابل دیدگانمان رژه بروند؛ با صدای انفجارهایی که همه زیباییهای فوتبال را از یادمان میبرند و خاطرات تلخی همچون نابینا شدن سرباز اصفهانی را برایمان تداعی میکنند.»
آنچه این شادی را شکنندهتر از قبل میکند، موضعی بودن آن است. به این صورت که تنها در تهران، آن هم میان هواداران سرخهای پایتخت شاهد حضور چشمگیر تماشاگران هستیم و جز ایشان، چند نوبت آبیهای پایتخت توانستهاند، شور و همهمه سالهای نه چندان دور از بازیهایشان را تکرار کنند و دیگر هیچ.
اوضاع به قدری بغرنج است که حتی تراکتورسازی با آن تماشاگران پرشور و مشهورش مدتهاست در استادیومهای تقریبا خالی به مصاف حریفان میرود و ظاهرا هیچکس راهی برای رفع این مشکل دلگیرکننده سراغ ندارد؛ اوضاعی که میتوان مشابهش را در جنوب کشور هم دید و از این همه بیتوجهی به گریزان شدن سرمایههای فوتبال از ورزشگاهها شگفتزده شد.
در چنین شرایطی ناگفته پیداست که باید اندک اتفاقات مثبتی که رخ داده را با تمام وجود قدر دانست و بر تداومش کوشید. اتفاقی مانند حضور چند ۱۰ هزار نفری فوتبال دوستان در بازیهای خانگی سرخابیهای پایتخت که روز گذشته، نمونهای از آن را شاهد بودیم؛ حضور بیش از هفتاد هزار تماشاگر در بازی پرسپولیس-تراکتورسازی که میتوانست نقطه عطفی برای بازگشت پرشورهای تبریزی به ورزشگاهها باشد اما با اتفاقاتی تلخ همراه شد.
در روزی که یکی از مقامات عالیرتبه یوفا در ورزشگاه آزادی حضور داشت، انفجارهایی در این ورزشگاه رخ داد که سالها بود از چهره فوتبال کشورمان زدوده شده بود و خیلیهایمان فراموششان کرده بودیم. انفجارهای مهیبی که معلوم بود توسط خاطیان زبده صورت گرفته، نه افراد تازهکار، زیرا یکی از نارنجکها به دیواره نیمکت کادر فنی و بازیکنان ذخیره تراکتورسازی برخورد کرد.
آنچه مهمتر از رقم خوردن این انفجارهای مهیب و رعبآور مقابل دیدگان مارک تیمر، مدیر بخش امنیت یوفا بود - که به توصیه اینفانتیو و برای برگزاری دوره آموزشی به تهران سفر کرده، مخفی ماندن چگونگی ارتکاب این عمل خطرناک و عدم دستگیری پرتابکنندگان این نارنجکهای دستساز و خطرناک بود. نکتهای که با توجه به نصب دوربینهای پرشمار امنیتی در این ورزشگاه، بسیار عجیب و سؤالبرانگیز به نظر میرسید و علامت سؤال بزرگی مقابل این اتفاق گذاشت.
این در حالی است که علاوه بر نصب این دوربینها حدود یک دهه پیش که موجب برچیده شدن بساط ترقه انداختن در ورزشگاهها در کشورمان شد، سالهای سال است که مأموران امنیتی پیش از ورود تماشاگران به ورزشگاه، ایشان را به دقت تفتیش بدنی کرده و حتی مانع از حمل فندک به داخل ورزشگاه میشوند. اینجاست که معمای حوادث روز گذشته ورزشگاه آزادی بیش از پیش خودنمایی میکند؛ معمایی که ممکن است پاسخ آن در شیطنت برخی تماشاگرنماها نهفته باشد که برای محرومیت پرسپولیس از هوادارانش در بازیهای آتی برنامهریزی کرده و میخواهند اندک آشتی حاصل آمده میان تماشاگران و ورزشگاهها را به این وسیله از بین ببرند. گزارهای که مکشوف نشدن خاطیان دیروز ورزشگاه، به ویژه پس از تکرار انفجارها در چند دقیقه پشت سر هم که اجازه شناسایی خاطیان با چشم غیرمسلح و بیبهره از دوربینهای امنیتی را میداد، به پر رنگ شدن آن منجر میشود.
البته معمای ورزشگاه آزادی میتواند جوابهای دیگری هم داشته باشد؛ مثل بلبشوی حاکم بر فدراسیون فوتبال و جدالی که بر سر ریاست این فدراسیون از مدتها پیش آغاز شده و با نزدیک شدن به زمان انتخابات هیأت رئیسه این فدراسیون، روز به روز بر تنشها و حواشی آن افزوده میشود و طرفین برای پیروزی در آن، از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند.
جالب این که تکاپوی کفاشیان و مخالفان کفاشیان برای در اختیار گرفتن افسار فدراسیون فوتبال این قدر برای این افراد مهم است که ظاهرا هیچیک صدای انفجارهایی که میتوانست برخی از اعضای کادر فنی تراکتورسازی را با مشکلاتی جدی و جبرانناپذیر مواجه کند را هم نشنیدهاند که اگر این گونه بود، شاهد موضعگیریهای صریح و دقیق ایشان در این خصوص میبودیم، نه سکوتی که در آن صدای انفجارهای بزرگتر در ورزشگاهها در آینده را هم میشود، شنید!»
ارسال نظر