کدام بخش مصاحبه عادل با دایی حذف شد؟
گفتوگوی جذاب عادل فردوسیپور با علی دایی که یک مصاحبه ضبطشده بود، به مناسبت ١٤ بهمن تولد علی دایی دوشنبهشب در برنامه ٩٠ پخش شد.
بخشهایی از مصاحبه فردوسیپور و دایی که در برنامه پخش شده به نقل از فارس به این شرح است؛ درس و دانشگاه: در سال ١٣٦٦ رشته مهندسی عمران قبول شدم و آنموقع به خاطر اینکه شلوار جین و کاپشن میپوشیدم، نتوانستم وارد دانشگاه شوم. سال ١٣٦٨ وارد دانشگاه شدم و رشته متالوژی قبول شدم. فوتبال را از تاکسیرانی شروع کردم و در رابطه با درسم آن را شب امتحان میخواندم و حافظهام یاری میکرد و خوشبختانه میتوانستم امتحاناتم را خوب بدهم. در طول دانشگاه فقط یک درس را افتادم. پدرم علاقهمند بود که من درس بخوانم و مهندس شوم و مادرم هم خیلی به من کمک کرد تا در فوتبال موفق باشم و حاجی (پدرم) مخالف فوتبال بود. تابستانها ما خودمان کار میکردیم و خرج یکسالمان را درمیآوردیم
ناصر حجازی: خدا ناصرخان را بیامرزد او برای من خیلی زحمت کشید، زمانی که باشگاه بانک تجارت آمدم آنموقع تهران خیلی سرد بود و در زمین امیرآباد تمرین میکردیم. نیم ساعت با من تمرین اختصاصی میکرد. ناصرخان خیلی به من لطف داشت.
فینال سال ١٩٩٩ لیگ قهرمانان اروپا و بازی با منچستر: ما در فینال ١٩٩٩ خودمان را آماده جشن قهرمانی کرده بودیم که روی دو ضربه سر گل خوردیم و همه شاهد بودند که بهتر از منچستریونایتد بازی کردیم و به دنبال قهرمانی بودیم و آنموقع پاداش قهرمانی ٣٠٠ هزار مارک بود که در یک دقیقه از دست ما رفت. در بایرنمونیخ هیچوقت حس نکردم که بازیکنان دیگری به من ترجیح داده میشوند و اینکه نژادپرستی در تیم وجود دارد. یادم است در یکی از تمرینات بایرن کاستین یانکر روی من خطا کرد و رباط یکی از انگشتانم پاره شد و آقای هیتسفلد از پزشکان تیم خواست که من را سریع به تیم برساند اما من ٢٠ و چند روز از تیم جدا شدم و به تیم ملی رفتم و هنگامی که به بایرن برگشتم جایگاه خودم را از دست داده بودم.سبیل علی دایی: سبیل را در همان زمانی که در هرتابرلین بودم، زدم. در آن موقع سیبل مد بود و من هم اردبیلی هستم و براساس مد پیش میرفتم. به نظرم، من و کریم باقری فقط سبیل داشتیم و بازیکن دیگری در بوندسلیگا سبیل نداشت در آن موقع کاپشنهایی میپوشیدم که دو برابر اِپُل داشت.
١٠٧ گل رسمی: همه اینها خواست و لطف خدا بوده است شاید برخی فکر کنند این تعداد گلزدن ساده است اما باید از خیلی چیزها بگذری تا به یکسری چیزها برسی. شاید من در آلمان ١١ شب به بعد را نمیدیدم. من در تیم ملی همبازیان خوبی داشتم و اگر آنها نبودند من به این تعداد گل نمیرسیدم. گذشت بازیکنانی نظیر عزیزی، کریمی، باقری و مهدویکیا بود که توانستم به این رکورد برسم. هر رکورد برای زدن است و یکی دیگر میآید و آن را میشکند.خدشه در وجهه دایی در تیم ملی: یکسری اتفاقات در تیم ملی رخ داد به طور مثال مصاحبهای از جواد کاظمیان در روزنامهها منتشر شد که او بعدا به من گفت چنین مطالبی را مطرح نکرده و چیزی دیگری منتشر شده است. در جام جهانی هم چند نفر از بازیکنان پیش من آمدند و از من حلالیت خواستند. متأسفانه در آن زمان در تیم ملی جلسه ميگذاشتند و من را در جلسات دعوت نمیکردند. من کاپیتان تیم ملی بودم اما در این جلسات حضور نداشتم چون میدانستند علی دایی سر حرفش است.
نیمکتنشینی در تیم ملی: برانکو در صحبتهایی به من گفت که میخواهم تو را از تیم بیرون بگذارم و من هم گفتم مشکلی نیست او به من گفت که جوی در تیم ملی علیه شما درست شده و اگر دست برانکو بود قطعا او مرا بیرون نمیگذاشت.نظر دایی درباره علی کریمی: من هیچ اختلافی با علی کریمی نداشتم. شاید ایشان از من خوشش نمیآمد. من علی کریمی را با عنوان فردی که مردم را خوشحال کرده دوست داشتم و به هیچعنوان با او مشکلی ندارم. باید دلها با هم باشد. این آشتیکنانها معنایی ندارد.انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی: من نمیدانستم که با آقای قطبی درباره تیم ملی مذاکره شده و ایشان دور افتخار زده است. آقای کفاشیان ١٠ بار به من تلفن زد و ایشان گفتند که آقای علیآبادی میخواهد شما را ببیند و من هم پس از جلسه با ایشان هدایت تیم ملی را قبول کردم. من آدمي سیاسی نیستم و فقط از جنبه ورزشی دیدم چنین اتفاقاتی رخ داد.اخراج سیاسی از تیم ملی: آن اخراج همهچیز را مشخص کرد.
آقای علیآبادی هم در مصاحبههایی مواردی را اظهار كرد. کفاشیان هم در برنامه شما آمد و گفت که هیأترئیسه این تصمیم را گرفته اما آقای کفاشیان اصلا نمیدانست من اخراج شدهام. هنگامی که اخراج به من اعلام شد کفاشیان با من تماس گرفت و به من گفت که باقدرت به کارت ادامه بده.مشکل دایی و مایلیکهن: من هیچوقت به ایشان بیاحترامی نکردم. برداشت ایشان نسبت به من باعث شد مشکلاتی بین ما به وجود بیاید. در یکی از بازیها از من خواست بر روی نیمکت بنشینم تا محسن گروسی وارد زمین شود. در اواسط نیمه اول آقای مایلیکهن از من خواست وارد زمین شوم که من گفتم اجازه دهد بین دو نیمه خودم را گرم کنم که از آنموقع مشکلاتی میان من و ایشان به وجود آمد.
ارسال نظر