گریه بر لیگی که در قبرش مرده نیست
سازمان لیگ درحالی مقابل خطر آلایندهها اصرار به برگزاری لیگ دارد که بارها لیگ را برای اردوهای مختلف و دیدارهای متفاوت لغو کرده و یکی از بینظمترین لیگهای چند سال اخیر را برگزار کرده است.
کیروش، خاکپور به خاطر تیم های ملی ایران، آنچنان ساده لیگ برتر را فشل و عقیم و ابتر کردهاند که در عمل لیگ به درد تیم ملی نمیخورد و کارخانه بازیکن سازی تعطیل شده است، چند هفته بازی و باز تعطیلی و دوباره از اول، این تکرار اتفاقات است.
در واقع سازمان لیگ امسال بیبرنامه که نه، بیاستمرارترین لیگ ۱۰ سال اخیر را دارد و به نظر نمیرسد در کوران این مسابقات بازیکنان به تبلور و آمادگی کامل حتی نزدیک شوند.
آسیب دیدگیها به دلیل کورس و استراحتهای متوالی چنان سایه خطر بر اردوی باشگاهها انداخته که بازیکنان آنچه که از آنها توقع میرود را انجام نمی دهند و انگار تنها نقطهای که سازمان لیگ زورش میچربد و مقاوتش را نمایش میدهد همینجاست.
همینجا که نفس کشیدن در این شرایط و راه رفتن هم سخت شده و افسر راهنمایی و رانندگی وسط خیابان بر اثر آلودگی فوت میکند اما مسئولان سازمان لیگ می خواهند به هر شکل ممکن بازی را برگزار کنند.
این بالاتر از خطر است، این بدتر از خطر است که مردم را به ورزشگاه بکشانیم، بازیکنان را وسط منوکسیدکربن و سرب و دیگر آلایندهها بدوانیم و شلاق بزنیم و در شرایط مسابقه آنها را قرار بدهیم و بر سرجان آنها ریسک کنیم.
هدف ورزش سلامتی جامعه است، با این حال این ورزش امروز صنعت است و هزینه دارد و برنامهریزی دارد اما این برنامه ریزی بابت هر نوع اعتراض و یا حتی هدفی مشخص قطع و وصل میشود اما بابت آلایندهها نباید تعطیل شود؟
اگر سازمان لیگ و روسای آن برای همه اصرارها خم نمیشدند و لیگ را قطع نمیکرد، بابت آن هدف متعالی که سازندگی و ساختن بازیکنان بود شاید موافق اصرار سازمان لیگ بودیم اما باز هم وقتی پای جان انسانها وسط میآید نمیتوان مسابقه برگزار کرد.
اصالتا از این لیگ چیزی باقی نمانده که برای یک دیدارش دعوا کنیم و اصطلاحا بر سر قبری گریه کنیم که در آن مرده نیست.
ارسال نظر