تیم ملی پلان جدید میخواهد
شیلی، سوئد، ژاپن؛ تیم ملی بهترین بازیهایش را در ۶ ماه اخیر مقابل این ۳ تیم انجام داده که همگی در جمع تیمهای خوب قرار میگیرند.
تیم ملی در سوئد هم عملکرد قابل دفاعی داشت و مقابل تیمی که زلاتان را در ترکیب داشت و در خانه هم بازی میکرد، تن به شکست قابل احترامی داد چون خوب و جسورانه بازی کردیم و ملالی نبود که باختیم.
اما در سومین مسابقه بزرگ سال در تهران میزبان ژاپن بودیم؛ تیمی منضبط که در سالهای اخیر همواره قدرت اصلی آسیا بوده و بازیکنان سرشناسی در تیمهای مطرح دنیا دارد؛از میلان تا دورتموند و ماینتس آلمان. بازیکنان شاغل در جیلیگ که برای تیمهای خوب گامبا اوزاکا و اف سی توکیو و ... بازی میکنند به کنار.
تیم ملی در این مسابقه هم نمایش قابل دفاعی داشت و اگر از زاویه نتیجه به مسابقه نگاه کنیم و به تحلیل کیروش و تیمش بپردازیم، مساوی با ژاپن نتیجه قابل دفاعی است. حالا این مساله را هم در نظر بگیرید که اگر خوششانس بودیم و از فرصتها بهتر استفاده میکردیم، چه بسا برنده از زمین بیرون میآمدیم. این نیمه پررنگ تیم ملی ایران است که مقابل تیمهای بزرگ و مطرح، عملکردی قابل قبول ارائه کرده و علیرغم انتقادات برخی کارشناسان، در مجموع کارنامه تیم ملی قابل دفاع است.
اما نیمه خالی لیوان؛ ترکمنستان و عمان! دو مسابقهای که با انتقادات فراوانی همراه بود و حتی صدای کارلوس کیروش را هم درآورد. واقعا چگونه است که تیم ملی مقابل تیمهای مطرح و سرشناس هم نتیجه بهتری کسب میکند و هم فوتبال باکلاستری به نمایش میگذارد اما وقتی جلوی تیمهای درجه ۲ و ۳ آسیایی قرار میگیرد، آنقدر ناامیدکننده ظاهر میشود که خیلیها تصور کنند با این کیفیت در تهران حتما به ژاپن میبازیم!
نوسان تیم ملی در تقابل با تیمهای بزرگ و کوچک حتما دلایل خاصی دارد. در گذشته هم نتایج مشابهی کسب میشد و معمولا در بازیهای حساس و بزرگ عملکرد بهتری داشتیم اما در مصاف با تیمهای نهچندان مطرح که تصور عمومی این بوده که برنده میشویم با مشکل مواجه شدیم.
به نظر میرسد این روزها مشکل تیم ملی در بازیهای بزرگ و حساس کمتر از تقابل با تیمهای نهچندان مطرح است. میتوان اینگونه به مساله نگاه کرد که استراتژی تیم ملی برای بازی با تیمهایی که استیل هجومی دارند و باز بازی میکنند، مناسبتر است و نتایج بهتری به دنبال داشته است.
تیم کیروش، بازی با دفاع چند لایه و متراکم را به خوبی یاد گرفته و صاحب یک سبک و روش در فوتبال دفاعی شده است. به همین دلیل گل زدن به تیم ایران برای حریفان سرشناس کار دشواری به نظر میرسد. اگر کمی به عقبتر بازگردیم و بازیهای ایران در جام جهانی را هم مرور کنیم، در ۲ مسابقه اول مقابل نیجریه و آرژانتین این سبک و سیاق با موفقیت همراه بود. اگر مقابل آرژانتین بازی را باختیم، فوق ستاره تیم حریف روی یک لحظه غفلت دروازه ما را باز کرد. شاید اگر آرژانتین بازیکنی مثل مسی را در ترکیب نداشت، در آن مسابقه با حداقل امتیاز یعنی نتیجه مساوی از زمین بیرون میآمدیم. مقابل سوئد هم زلاتان همان کارکردی را برای تیمش داشت که مسی در جام جهانی برای آرژانتین داشت. سوئد روی مهارت و توانایی این بازیکن توانست دروازه ایران را باز کند و پس از گل او روند بازی کلا تغییر کرد.
اما از ابتدای حضور کیروش، در بازیهایی کار تیم ملی گره خورده که حریف با احتیاط و محافظهکاری بازی کرده و اجازه بازی مستقیم و ضد حمله را به تیم ایران نداده است؛ از بازی با لبنان در بیروت تا نمایش مقابل قطر در تهران که بدون گل به پایان رسید. این اشکال تیم ملی ظاهرا همچنان پابرجاست و کیروش نتوانسته پلان مناسبی برای تقابل با تیمهای ضعیفتر از ایران پیدا کند.
حالا تیم ملی به یک سبک و سیاق مناسب در بازیهای بزرگ و حساس رسیده و با بستن دروازه از تکفرصتها استفاده میکند و زهر خود را میریزد و روی یک ارسال یا ضد حمله به گل میرسد و بعد نتیجه را حفظ میکند. حالا نوبت آن است که برای فاز هجومی هم تیم ملی صاحب تاکتیکهای بهتر و کارآمدتری شود تا در بازیهایی مثل ترکمنستان یا عمان که با مشکل مواجه میشویم، راهی برای رسیدن به دروازه حریف پیدا کنیم. این میتواند هدف جدید کیروش در مرحله جدید کارش باشد.
ارسال نظر