يك بيانيه و چند انتقاد
سرمربی استقلال روز گذشته بیانیهای در پاسخ به حرفهای اخیر کروش منتشر کرد. این بیانیه همانطور که پیشبینی میشد، تند نبود اما از نظر منتقدان، به واقعیت رفتاری او هم شباهتی نداشت.
سرمربي استقلال تلاش كرد رفتار كروش را در برخوردهايش، نقد كند و آنها را زير سؤال ببرد، دريغ از اينكه سه نويسنده بيانيهاش، به يك نكته كليدي توجه نداشتند؛ آيا او خودش اين منطق را رعايت ميكند؟ آيا او كه از ديكتاتوري در فضاي تيمملي حرف ميزند، مردم و هواداران را با يك تناقض بزرگ روبهرو نساخته؟ اينكه فضاي استقلال براي انتقاد از خودش به مراتب بسيار تنگتر و محدودتر از تيمملي است. سرمربي استقلال گفت كارلوس كروش چگونه به خود اجازه ميدهد تفكري ديكتاتورگونه داشته باشد و از خبرگزاريها بخواهد صداي مخالف را منتشر نكنند؟! دو نكته در اين جمله نهفته است. اول؛ «خبرگزاريها»؟ يا تنها يك خبرگزاري؟ جمع بستن دوستان سرمربي، دور از واقعيت است.
دوم اينكه تفكر ديكتاتورگونه يعني چه؟ اگر به رفتار با بازيكنان، طرفداران و آسايش آنها اشاره شده، در عوض هواداران استقلال معتقدند فضاي استقلال به مراتب ديكتاتورگونهتر از تیم ملی است. اين را از فراري شدن تيموريان و علاقه بيكزاده به جدايي ميشد فهميد يا برخورد بوقچيها با هواداران معترض در ورزشگاه. اگر منظور فضاي ديكتاتورگونه مقابل انتقادهاست، حداقل سرمربي آبيها نبايد چنين حرفي بزند. ۹ هفته استقلال بدترين نتايج را گرفت، آيا صداي مخالفتي شنيده شد؟ جالب اينجاست كه صداي موافق هم شنيده ميشد! چه چيزي تلختر از اينكه وقتي ببازيد و ضعيف باشيد، عدهاي پيدا شوند كه از شما تعريف كنند؟ اين ظلم به كيست؟ به شخص شما نيست؟ استقلال ميباخت و عدهاي بودند كه كادر فني و شخص سرمربي را از اشتباه مبرا ميدانستند و مدام تقصير را گردن اين و آن ميانداختند و شیرینی هم پخش میکردند... اين، گونهاي از ديكتاتوري نيست؟ دو فصل است استقلال نتايج بدي ميگيرد. سال گذشته در جام حذفي به تيمي باخت كه به ليگ دسته يك رفت؛ مس كرمان. در ليگ هم پنجم شد اما صداي انتقادي شنيده شد؟ اين عجيب نيست؟ پس تكليف فضاي ديكتاتورگونه هم كه مشخص است، همان موقع كه ورود رسانهها به محل تمرينات را ممنوع كردند!
دوستان سرمربي كه بيانيه را تنظيم كردهاند به يك نكته عجيب اشاره كردهاند؛ اينكه نتايج تيمملي را با نتايج تيمهاي باشگاهي مقايسه كردهاند! آخر چطور ممكن است نتيجه بازي ايران و آرژانتين، ايران و نيجريه، ايران و بوسني، ايران و سه كشور عربي كه براي شكستمان همه كار كرده بودند، با نتايج بازيهاي استقلال و تيمهاي ليگي مقايسه شود؟ و اما به بحث مهم ديگري ميرسيم؛ لاپوشاني كردن شكست در جام ملتها. اين بسيار عجیب است فردي كه به گواه مصاحبههايش، تمام شكستها را گردن بازيكنان، داور، زمين و... مياندازد و سالي يك بار پاي خودش را به شكست باز ميكند، چنين جملهاي به كروش بگويد! دوستان قلعهنويي در اين قسمت جوري خود و سرمربي را گول زدهاند كه مخاطب فقط ميتواند به دوربين زل بزند. نويسندگان بيانيه يادشان رفته سرمربي استقلال بعد از ۷ سال هنوز ميگويد تيمملي در سال ۲۰۰۷ به خاطر پنالتي مهدويكيا حذف شد! اين توجيه نيست؟ آيا يك بار شنيدهايد كه او بگويد ايران با تاكتيك اشتباهي كه انتخاب كرده بود، به يكي از ضعيفترين كرههاي تاريخ باخت؟ چطور ممكن است نويسندگان بيانيه اينقدر فراموشكار باشند چون خودشان در آن سفر بودند! براي بازي دادن اجباري به چند بازيكن، چه بلايي در آن تورنمنت سر تيمملي آمد؟ مردم كه فراموشكار نيستند. او همچنين با انتقاد از تاكتيك كروش گفت به فرض كه داور به عمد اين كار را انجام داد، ما چه برنامهاي براي بازي در صورت ۱۰ نفره شدن داشتيم؟! چرا كروش و حاميان رسانهاياش درباره مسائل فني حرف نميزنند و مدام با كشاندن بحث به حواشي تلاش ميكنند ذهن مخاطب را از اصل موضوع دور كنند؟!
يك فلاشبك بزنيم. هنوز سرمربي استقلال ميگويد دربي را به داور باختهاند، آنهم به پرسپوليس ۱۰ نفره! تيم او ۱۱ نفره تيم ۱۰ نفره را نبرد و مدام ميگويد به داور باختيم، حالا چطور ميگويد تيمملي بايد ۱۰ نفره عراق ۱۱ نفره را ميبرد؟! تازه ماجراي زمان تراكتورسازي را فراموش كردهاند كه يك نيمفصل مدام ميگفت اگر قهرمان نشويم به خاطر اخراج ناحق حاجصفي در بازي با استقلال است؟! دوستان او در تنظيم بيانيه به اين نكات اصلاً توجه نكردهاند و حداقل در بيانيههاي بعدي رعايت كنند؛ البته اگر تا آن زمان تاريخ مصرفشان براي مربي تمام نشده باشد! ابهام كه در بيانيه واقعاً زياد است و كلمه به كلمه آن را ميتوان نقد كرد و زير سؤال برد. چون حرفهايي كه به عنوان انتقاد زده شده، دقيقاً شرايط خود استقلال است. يعني هر ايرادي كه به تيمملي گرفته شده، بيشتر درباره استقلال صدق ميكند. در آخر، بحث از ظرفيت كروش براي انتقاد و... شده. عجب بحثي؛ ظرفيت. دوستاني كه بيانيه را نوشتهايد، اگر به ظرفيت داشتن بود، سرمربي استقلال كه با يك انتقاد خشك و ساده، اسم خبرنگاران را قلم به دست، اجنبيپرست، ميكروفون به دست و مزدور و... نميگذاشت. فراموش نكنيد شمايي كه اين بيانيه را تنظيم كردهايد، خود از خانواده خبرنگاران هستيد و چه بسا روزي فرابرسد كه شما هم تبديل به مزدور و قلم به دستها شويد، حالا آن ماجراي نطفه و... بماند!
ارسال نظر