چرا پرسپــولیسیها «مربی» نمیشوند؟
در میان همنسلان علی دایی که آنها را جزو پرسپولیسیهای قدیمی دستهبندی میکنیم، فقط خود علی دایی دوست دارد مربی فوتبال باشد آنهم بنا به اصرار و علاقه خودش.
به عبارت بهتر شكستهاي دايي در عرصه مربيگري اگر براي هر فرد ديگري اتفاق ميافتاد، او را براي هميشه از اين مسئله متنفر ميكرد اما دايي دوست دارد تحت هر شرايطی يك مربي باقي بماند! پرسپوليس منهاي دايي از نسل ۹۸، مردان محبوب ديگري را در مربيگري ندارد. پس از دايي، افشين پيرواني نيز وارد اين عرصه شد اما بعدها فهميديم كه مايههاي مربيگري پيرواني بيشتر از دايي نيست و روي او حساب چنداني نميشود باز كرد.
دايي باز هم در اين مقوله تنها بود. يكهتاز نبود اما تنها بود. پس از دايي، كريم باقري و مهدي مهدويكيا فوتبال را كنار گذاشتند. تكليف اولي از روز اول اما مشخص بود. باقري هيچ وقت ادعاي مربيگري نداشت و حضورش در كنار مرداني مانند دايي با اكراه بود. او ديگر به پول فوتبال نياز ندارد و به موازات اين بينيازي، انگيزهاي هم براي حضور در فوتبال ندارد.
روزگاري امثال باقري از اين راه نان درميآوردند اما امروز، شرايط متفاوتي پيدا كردهاند. مهدويكيا اما وقتي فوتبال را كنار گذاشت رگههايي از علاقه را به حضور در تيمهاي پايه نشان داد. با اين همه حضور مهدويكيا در تيمهاي نوجوانان و جوانان آنقدر كمرنگ بود كه كمتر كسي به اين نتيجه رسيدکه او بعدها سرمربي بزرگي خواهد شد. مهدويكيا نه انگيزه وحيد هاشميان را دارد كه در آلمان كلاسهاي حرفهاي مربيگري را سپري ميكند و نه در فوتبال ايران آثاري از علاقه و پشتكار از او مشاهده ميشود. پس از مهدويكيا و باقري، مربي درنيامد تا نوبت به علي كريمي برسد. كريمي از همه آنها باانگيزهتر نشان ميداد چراكه وقتي از فوتبال خداحافظي كرد، ناگهان سر از تيم ملي درآورد.
براي خيليها عجيب بود كه كريمي چطور به خودش زحمت داده تا عرصه مربيگري را تجربه كند. او در ابتدا بسيار پرانگيزه و باطراوت نشان ميداد و بازيهاي ليگ را با ولع زير نظر ميگرفت اما در آستانه سفر تيم ملي به استراليا ناگهان از اردوي تيم ملي رفت تا آخرين بازيكن پرسپوليسيای كه بعد از دايي شانس سرمربيگري در فوتبال داشت، قيد مربيگري را بزند.
ارسال نظر