پرسپولیس موش آزمايشگاهي وزارت ورزش
نکته مهم در اين رابطه اينست که طاهري ششمين مدير پرسپوليس از رويانيان تا به حال است و البته بايد تاکيد کرد که مثل اغلب انتخابهاي يک سال گذشته بدون کارنامه است.
نمي دانيم چه اصراري است که براي پرسپوليس مديراني را به کار مي گمارند که تا مديريت در پرسپوليس حتي تجربه تيمداري در محلات را هم ندارند! خود رويانيان را اگر به واسطه سه سال حضور در پرسپوليس از آنجا به بعد صاحب تجربه بدانيم (رويانيان هم تا قبل از مديريت در پرسپوليس مدير هيچ تيم فوتبالي نبود) پروين مدير شد که ذاتا مدير است اما به هزار دليل که يکي از آن دلايل خود مختاري علي آقا بود برکنار شد و به جاي ايشان رحيمي مدير شد بعد از آن که او هم اندکي استقلال نشان داد وي را هم برداشتند تا سياسي از ناکجا آباد مدير شود او که بازداشت شد، منتقمي مدير شد و باز بعد از آن طاهري!
پرسپوليس در واقع موش آزمايشگاهي شده است. هر کس مي رسد يک مدير را آزمايش مي کند و جالب اينجاست که حتي به همان مدير بي کارنامه در فوتبال هم فرصت تلمذ نمي دهند و خيلي سريع او را هم قبل از مسلط شدن به امور برکنار مي کنند. اين همه در حالي رخ مي دهد که مي توان از استخوان خرد کرده ها و کارنامه دارها براي اين کار استفاده کرد.
اما باز هم يک نا آشنا را مدير مي کنند تا از روز اول روز آخر ش را بتوان حدس زد البته اميدواريم اينبار استثنائي در کار باشد و کار پرسپوليس درست جلو برود اما غالب موارد همين است که همه مي دانيم.
در واقع پرسپوليس قرباني نگاه غير دلسوزانه طي اکثر ده سال گذشته شده است. آنجا که از غمخوار ماجرا شروع شد و تقريبا تمامي مديران بعد از او از ناکجا آباد مامور به خدمت به مردم در پرسپوليس شدند. حتي خود کاشاني و رويانيان هم از اين قاعده در روز نخست خدمت به مردم مستثني نبودند و جالب اينجا بود به محض مسلط شدن به امور و يادگيري کار اينها عزل شدند و اين همان موضوعي است که جاي تعجب دارد و بسيار عجيب است!
اين به آن مي ماند که مثلا به جاي زنگنه در وزارت نفت از نجف نژاد به عنوان وزير آن وزارت خانه نام ببرند. البته چون وزارت نفت از ديدگاه اقتصادي بسيار مهم است هرگز چنين نمي کنند اما پرسپوليس مگر مهم نيست؟ مگر اهميتي ندارد که نيمي از مردم ايران سرخوش باشند و ورزش کار و سالم با راندمان کاري بالا؟
اگر آن مهم است اينهم در حد خودش بسيار مهم است اما دو نگاه مختلف در اين رابطه اجرا مي شود که تعجب همگان را به دنبال دارد.
کاش بهتر از اين به ماجرا نگاه مي کردند و درست تر حرکت مي کردند، پرسپوليس (و استقلال) فقط يک تيم فوتبال معمولي نيستند آنها مستقيما روي زندگي مردم اثر مي گذارند. چه بسيار مواقع بوده که حتي عصبانيت از نتايج اين تيمها سرآغاز جدايي زندگي مشترک همسران شده است.
اجازه بدهيد از منظر ديگري به اين ماجرا نگاه کنيم:
در استقلال بهترين آمار مديريت با عناوين داخلي و آسيايي در ده سال اخير متعلق به فتح اله زاده بوده است و جالب اينجاست طي اين ده سال هفت سال و نيمش فتح اله زاده مدير استقلال بوده و وقتي او را بر مي دارند هم مدير با تجربه اي چون افشارزاده را که سالها در کميته المپيک و فدراسيون هاي مختلف مديريت کرده استفاده مي کنند اما در پرسپوليس عابديني و کاشاني بهترين ها بوده اند که طي ده سال گذشته روي هم سه سال هم در پرسپوليس مديريت نکرده اند!
اين آيا بايد معناي خاصي داشته باشد؟ يا اتفاقي چنين اشتباهات بزرگي به صورت سريالي براي پرسپوليس رخ مي دهد؟ آيا واقعا انتخاب طاهري ها و منتقمي ها و سياسي ها و ... که از فوتبال هيچ نوع مديريتي را نمي دانند تصادفي بوده؟ اينهمه اشتباه تصادفي؟
بدترين بخش ماجرا اينست که هم اشتباه مي کنند و هم بابت اشتباهشان عذر خواهي نمي کنند!
ارسال نظر