خمیازههای توهینآمیز...! +عکس
پیام صادقیان شاید داستان پارهکردن پیراهن توسط کرمانیمقدم را داستانکی بداند برای خندیدن. همان داستانی که اگر تیفوسیهای پرسپولیس او را نمیشناختند وسط ورزشگاه آزادی دارش میزدند!
شاید اگر پیراهن تنش نبود کله خودش را در جا میکند اما هر چه انرژی منفی داشت سر آن پیراهن خالی کرد تا این اولین بار در تمام تاریخ فوتبال باشد که کسی از سر تعصب پیراهن تیمش را جر می دهد و هیچکس هم اینکار را بیحرمتی به تیم نمی داند که اگر چنین بود کرمانی از ورزشگاه سالم بیرون نمی رفت.
از آن روزگار زمان زیادی نمی گذرد البته برای نسل جدید و امثال پیام صادقیان شاید این دست داستانها بیشتر به افسانه شنبه باشد، یا طنز تلخ و یا داستانک! درعرض چند دقیقه قهر می کند آنهم در روزی که مستحق تعویض بوده است، بعد میرود مثل ترسوها در فضای مجازی خداحافظی می کند. دوباره برمی گردد و از همه بدتر اینکه جلوی درخشانی که تحویلش نمی گیرد دهانش را به اندازه یک غار باز میکند و خمیازه می کشد و دوباره و دوباره!
هنوز زمان زیادی از آن شب که به سینه داور کوبید نگذشته؛ همان شب آقای گل جهان را برکنار کرد چون پرسپولیس را آنقدر فقیر بسته بودند که پیام برایشان یلی شده بود و وقتی او رفت دایی هم دو سه تا بازی بعد رفت!
شاید حالا نوبت درخشان باشد که برود، شاید نوبت استراحتی دیگر است. دوماه محرومیت و دور دور کردن با اتومبیل آخرین مدل و گوشی اپلی که برعکس آن را می گرفت، تا عکسش را با اپل بگیرند. انگار کافی نبود، حالا دوباره می کوشد تا درخشان یا سیاسی یا داور یا کمیته انضباطی او را محروم کنند تا برود دور دور بزند. کوششهایش البته هنوز به بار ننشسته اما بالاخره مینشیند، بالاخره درخشان از کوره در میرود حتی اگر صبورترین مربی هم باشد تا دربی صبر می کند بعد با صادقیان کاری می کند که خواب از سرش بپرد!
صادقیان درخشان را نمی شناسد این صدای خسته و آن صبر را شاید اهالی فوتبال بهتر بشناسند. او کمین کرده است. درست مثل آن روزها که نود دقیقه کمین می کرد بعد یک پاس خط کشی میداد و تمام! امثال آقای خمیازه که معلوم نیست شب قبل کجا بوده و چقدر خوابیده به هرحال توسط دریای پرسپولیس پس زده می شوند اما مسئله آن هواداری است که حالا مثل کرمانی جامه از تن می درد و هر هفته در خفا گریه می کند که پرسپولیسش دست چه کسانی افتاده است؟ دست آنها که در تمرین بعدازظهر تیمشان هم حتی خمیازه می کشند! تمرین بعد از ظهر، نزدیک غروب را می گوییم.
یک میلیارد و اندی به تو نمی دهند تا نباشی، تا دوردورکنی تا صبح بیدار بمانی و توی سینه داور بزنی و خمیازه بکشی! به تو پول می دهند که باشی که شب و روزت را بگذاری برای موفقیت تیمت و البته شادی چند ده میلیون نفر. وگرنه برای نبودنت، محروم بودنت یا برای ناراحت کردن این مردم خیلی ها دست به کارند و شب و روز ناراحتشان می کنند!
آقای صادقیان این بار که خواستی خمیازه بکشی جلوی دهانت را بگیر، مربی تو می فهمد که شب زنده داری کرده ای. می فهمد که فاصله ات با زندگی حرفه ای از اینجاست تا سیاره کوتولهای که قرار است یک و نیم میلیون سال بعد با خورشید برخورد کند و دنیای ما را نابود. آن روز انتظار نداشته باش که در تیمی مثل پرسپولیس فیکس باشی؛ پسر اینجا جای بزرگان است.
زیدان را می شناسی؟ زیزوی بزرگ را می گوییم نه کسی که در آخرین فوتبال رسمی عمرش با سر به سینه ماتراتزی کوبید بلکه زیزویی که یک تنه فرانسه را قهرمان می کرد و دنیا زیر پاهایش بود. زیزو پس از خداحافظی چنین گفت: خوشحالم که ساعت ۱۰ شب پاریس را می بینم! کاش شما هم یک روز ساعت ده صبح تهران را می دیدی پسر...
نظر کاربران
زود تر از پرسپوليس بروووو هز چه زودتر امسال فقط چوب تورو خورديم
ای وای من.........متاسفانه از پرسپولیس زمان امثال کرمانی مقدم ها فقط یه اسم مونده.متاسفم.واسه خیلیا...
اگر به من هم پول مفت میدادن و هر غلطی میکردم چیزی نمیگفتم میشدم مثل همین آقا . آقا پیام تو با پول همین مردمی که دارن از صبح تا شب جون میکنن تا بتونن حداقل امکانات زندگی رو برای خودشون و خانوادشون فراهم کنن شدی پیام صادقیان . رفتاری نداشته باش که با قهر همین مردم بشی یه آدم کارتن خواب بدبخت .