اسطورهکشي ادامه دارد
يک نامه چند خطي براي خداحافظي جادوگر
علي کريمي بعد از خداحافظياش نوشت که او هم مثل بزرگان ديگر فوتبال به قبرستان فراموشي ميرود؛ پس از انتشار نامه چند خطي فدراسيون فوتبال براي اين خداحافظي به نظر ميرسد که چندان هم پُر بيراه نگفته است.
مارادوناي آسيا غريبانه رفت. مثل بيشتر بزرگان فوتبال ايران، مثل مهدي مهدويکيا، کريم باقري، فرهاد مجيدي و... تا اين رسم ناپسند فوتبال ايران حفظ شود! اسطوره کشي در فوتبال را خوب بلديم! روح علي کريمي را هم کشتيم! نگذاشتيم به آخرين آرزوي فوتبالياش برسد. نگذاشتيم با پيراهن تيم محبوبش خداحافظي کند اما غريبهها براي جادوگر فوتبال آسيا سنگ تمام گذاشتند اما ما حتي اجازه نداديم پيراهن تيم محبوبش را بپوشد و بدون حسرت از فوتبال برود. انگار دوست داشتيم زودتر به قبرستان فراموشي رهسپار شود تا همه در وصفش سخنراني و قلم فرسايي کنيم.
ميگويند در فوتبال ايران علي کريميها داريم اما کسي کشفشان نميکند ولي انگار همين علي کريمي اصل را هم خودمان آزرده خاطر ميکنيم.
کريمي به خوبي رسم و رسوم اين طايفه زنده کش مرده پرست را ميدانست، او ميدانست که برخي در بازيهاي خداحافظي، فقط به دنبال اجراي نمايش هستند تا با استفاده از نام او از پلههاي شهرت بالاتر بروند و به همين خاطر در نامه خداحافظياش نوشت که«هرگز تن به بازي خداحافظي که متأسفانه در فوتبال ما نوعي حرکت تشريفاتي،تبليغاتي و بعضا رياکارانه است نخواهم داد. بسياري از بزرگان فوتبال ما بيسر و صدا خاموش شدند و گورستان فراموشي رهسپارشان گرديدند.»
کريمي در نامه خداحافظياش هم همان بود که در زمان بازيگرياش ميشناختيم، جسور، بيپروا و دوست داشتني، او در فوتبال کم حرف ميزد اما وقتي حرف ميزد چيزي جز حقيقت نميگفت.
يکي از دلايل محبوبيت افسانهاي کريمي همين صداقت در رفتار و گفتار بود. کريمي در دوران بازياش اشتباه هم داشت. از کوبيدن مشت به صورت داور در بازيهاي بين المللي در دوران جواني تا لگد زدن به ساک پزشک تيم ملي در جام جهاني ۲۰۰۶ پس از تعويضش، اينها شاخصترين اشتباههاي اين جادوگر فوتبال بود.
علي کريمي الگوي بسياري از فوتباليستهاي نوجوان، جوان و حتي بزرگسال ايران بود. وقتي حامد لک دروازهبان تراکتورسازي ميگويد بعد از شنيدن خبر خداحافظي علي کريمي گريهام گرفت و يا شب گذشته نيز زير پيراهنش عکس علي کريمي را حک کرد و نوشت «يه مرد بود يه مرد» نشان از بزرگي علي کريمي در فوتبال ايران دارد حتي اگر برخي نتوانند اين محبوبيت و بزرگي را تحمل کنند و به آن اعتنايي نميکنند. وقتي حامد لک؛ يک بازيکن حرفهاي فوتبال ايران براي خداحافظي پيشکسوتش چنين رفتاري ميکند، چه برسد به هواداران نوجوان و جواني که آرزوي ديدن علي کريمي را از نزديک داشتند اما فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ در قبال خداحافظي آقاي فوتبال آسيا چه کردند؟! علي کفاشيان نامه تقديري را روي سايت فدراسيون قرار دارد و يک تشکر خشک و خالي و تمام اسطوره کفشهايش را آويخت اما کنفدراسيون فوتبال آسيا او را وارد تالار مشاهير فوتبال قاره کهن کرد.
به راستي وقتي با علي کريمي بعد از خداحافظياش چنين رفتاري ميشود چگونه ميتوان انتظار داشت که فوتباليستهاي ايراني به تعصب به پيراهن باشگاه فکر کنند؟! شايد آنها با خود بگويند که ما که از علي کريمي بزرگتر نميشويم؟ پس بايد فقط و فقط به فکر پول بود تا اين چند سال کوتاه بازيگري تا ميتوانيم سرمايهاي براي دوران بازنشستگيمان داشته باشيم تا به سرنوشت افرادي همچون مجتبي محرمي گرفتار نشويم و محتاج به گلريزان نباشيم.
اگر قدر علي کريمي را بدانيم و براي او ارزش و احترام قائل شويم، نه فقط با حرف و نوشتن نامه قدرداني، بلکه او را بيشتر از گذشته در فوتبال دخيل کنيم و نگذاريم او از فوتبال دور شود، از هم اکنون برايش برنامهريزي کنيم تا بتوانيم از کريمي فوتباليست يک مربي شش دانگ بسازيم آن موقع شايد بتوان گفت که قدر سرمايههاي انساني خود را دانستهايم و علي کريمي را به جاي گورستان فراموشي به تالار افتخارات و مشاهير فوتبال ايران هدايت کردهايم و آن زمان شايد فوتباليستهاي جوان هم با دلگرمي بيشتري به فوتبال رو بياورند و بدانند اگر مثل علي کريمي مردمدار، متواضع باشند و از نظر فني هم پيشرفت کنند پايان بازيگريشان پايان عمر ورزشي آنها نيست بلکه آغاز دوراني تازه است دوراني براي سازندگي و کشف استعداد و انتقال تجربهها به نوجوانان و جوانان.
اگر چه يک هفته اي از خداحافظي جادوگر فوتبال آسيا گذشته و شايد اين سوژه چندان به روز نباشد، اما اتفاقات پس از اين خداحافظي ما را مجاب کرد که از زاويه ديگري به اين موضوع پرداخته شود.
نامه چند خطي فدراسيون فوتبال ايران براي بازيکن ملي ايران که سال ها با پيراهن تيم ملي هنرنمايي کرد و دل ميليونها ايراني را شاد کرد، شايسته نبود.
آقايان فوتبالي و غير فوتبالي آيا واقعا دو خط نوشتن براي خداحافظي مرد سال نه چندان دور فوتبال آسيا کافي بود؟
آيا مي دانيد همين دو خطي که براي خداحافظي کريمي نوشتيد، بهتر از شما کيکر آلمان، سايت AFC، فيفا و ... نوشتند؟
اصلا شايد کريمي به همين خاطر بود که از متوليان فوتبال کشور و از بزرگان عاجزانه خواست که هيچ بازي خداحافظي برايش ترتيب ندهند.
کريمي بازي خداحافظي را رياکارانه خواند چون ديد که از کنار رفتن مهدوي کيا، مجيدي، باقري و حتي عابدزاده چه کساني به راحتي آب خوردن سوء استفاده کردند.
حال که يک هفته اي از خداحافظي کريمي مي گذرد و با بررسي رفتارها و واکنش هاي دوستان، پي مي برديم که جادوگر براي عدم تکرار پلشتيها، جملات طلايي و به جايي را به کار برد.
ارسال نظر