بازگشت قدیمیترین پرسپولیسی تاریخ
او تاریخ باشگاه پرسپولیس است. قدیمیترین پرسپولیسی که در تمام دوران بازی خود پیراهن هیچ تیم دیگری را نپوشیده مگر همان ۱۰ دقیقه که به عنوان یار کمکی پیراهن تاج را در افتتاحیه پوشید.
عصر ایران: «آن قدر مدیران و مشاوران و اعضای هیأتمدیره دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در این سالها تغییر کردهاند که انتصاب بسیاری بیشتر برای رعایت ظاهر و جلب نظر هواداران به نظر میرسد تا امیدوار باشند روزی سرانجام این دو باشگاه پرطرفدار از چنگ دولتیها خلاص میشوند و به صاحبان اصلی که همان هواداران میلیونیاند، بازمیگردند. با این نگاه حکم رضا درویش، مدیرعامل کنونی پرسپولیس، به محمود خُوردبین به عنوان مشاور هم یکی از همین حکمها و آمدنها و رفتنهاست. «محمود خُردبین» یا خوردبین اما مثل بقیه نیست. نه آن که عصای موسوی یا دَمِ عیسوی داشته باشد که میدانیم پرسپولیس و استقلال را در وضعیت کنونی پول راه میاندازد چون آن قدر بدهی تلنبارشده دارند که از اسمها کاری برنمیآید. او اما تاریخ باشگاه پرسپولیس است. قدیمیترین پرسپولیسی تاریخ فوتبال ایران که در تمام دوران بازی خود پیراهن هیچ تیم دیگری جز پرسپولیس را نپوشیده مگر همان ۱۰ دقیقه که به عنوان یار کمکی پیراهن تیم رقیب را در افتتاحیه پوشید. بله. همان ۱۰ دقیقه آن هم پیراهن تاج را! به همین خاطر تاجیها / استقلالیها دهههاست که با پرسپولیسیها شوخی میکنند؛ اگر چه هرگز قهرمان آسیا نشدهاید اما یک پرسپولیسی به این افتخار نایل آمده آن هم محمود خُردبین است، به خاطر همان ۱۰ دقیقه که پیراهن تاج را پوشید!
در سالهای اخیر البته همه نام او را به صورت «خوردبین» مینویسند اما پیش از انقلاب و در کیهان ورزشیهای قدیمی «خُردبین» بود. مثل کورُش که بعد از انقلاب کوروش شد. (دنیای ورزش البته چند بار برای اعلام تفاوت با کیهان ورزشی و در دنیای رقابت به صورت خوردبین نوشت.)
به ۱۰ دقیقه بازی به عنوان یار کمکی تاج اشاره شد. بد نیست بدانیم طبق قانون تاج میتوانست از سه بازیکن کمکی استفاده کند. اولی فریدون معینی از پیکان بود در پُست هافبک که تا پایان بازی در تیم رایکف ثابت بازی کرد. دومی غلام وفاخواه (از عقاب) که آقای گل شد و سومی همین محمود خان خردبین که تنها ۱۰ دقیقه بازی کرد و شاید اگر میدانست سوژۀ طعنۀ دهها ساله خواهد شد نمیپذیرفت! این البته یک شوخی است و مهم این است که جز این پیراهن هیچ تیم باشگاهی دیگری غیر از پرسپولیس را نپوشیده است و برای هواداران امروز که بازیکنان را در نیمفصل در تیم دیگر و با پیراهن دیگر میبینند، باورپذیر نیست.
محمود خوردبین در سال ۱۳۴۷ به پرسپولیس پیوست و وسط و فوروارد بازی میکرد و آخرین بازی او هم در داربی سال ۱۳۵۸ در تب و تاب تحولات پس از انقلاب ۵۷ بود. در سال ۱۳۴۸ وقتی بازیکنان پرسپولیس به پیکان رفتند، تنها دو نفر باقی ماندند: اولی همین محمود خوردبین و دیگری مرحوم عزیز اصلی (در شناسنامه: اصل کاری) و تیم پرسپولیس را حفظ کردند. تنها در یک مقطع در المپیک مونیخ عضو تیم ملی ایران هم بوده و قبل آن البته با تیم خوب جوانان پرویز ابوطالب در سال ۱۳۵۱ به مقام سوم آسیا رسید.
چنان که در تیتر و متن به دفعات آوردهام قدیمیترین پرسپولیسی تاریخ بیشک محمود خوردبین است از این رو اگر در برخی رسانه ها از علی پروین - ولو با مهارت و محوبیت و مهارت و شهرت بالاتر - به عنوان قدیمیترین یاد میشود نادرست است؛ چرا که پروین بازیکن کیان بود که به پرسپولیس پیوست. از کیان به پیکان رفت و از پیکان به پرسپولیس. مجداً پیکان و باز پرسپولیس؛ حال آن که خوردبین با پرسپولیس شروع کرد و با پرسپولیس کفشها را آویخت و در این مسیر از کیان و پیکان خبری نیست. دلیل این تصور نادرست البته روشن است. نقش پررنگ علی پروین که بر نامهای دیگر سایه میاندازد اما پای تاریخ که در میان بیاید این تصورات جایی ندارد.
این اشتباه دربارۀ حسین کلانی هم به شکل دیگری تکرار میشود چون او هم یک شاهینی اصیل بود که پس از انحلال شاهین پرسپولیسی شد. (در واقع بازیکن تیم دیهیم - تیم دوم تاج زیر نظر پرویز ابوطالب - بود و به خاطر داییاش - خسرو غفاری - که شاهینی بود به شاهین و پس از انحلال شاهین به پرسپولیس رفت. تازه در سالهای ۵۴ و ۵۵ به شهباز رفت که نام جدید شاهین بود و همین نشان میدهد داعیۀ برخی که پیریزی شاکلۀ پرسپولیس را به حسین کلانی نسبت میدهند، چقدر نادرست است.)
به خوردبین بازگردیم. جالب است بدانیم او در داربیها سه گل به ثمر رسانده و از این سه، دو گل جنجال به پا کرده است که نقل آنها برای خاطرهبازی خالی از لطف نیست:
در داربی سال ۱۳۴۸ تاج با گل زندهیاد غلامحسین مظلومی یک بر صفر از پرسپولیس جلو بود. حدود ۲۰ دقیقه به پایان بازی خوردبین با دریبل دو هافبک در مواجهه با پرویز قلیچخانی دست خود را میکشد تا به مدافع تاج نگیرد. هر دو به زمین میافتند و هنگام برخاستن خوردبین با ضربهای دیدنی گل تساوی را وارد دروازه میکند. داور مطرح آن زمان مرحوم حاج ابوالحسن خطای خوردبین را میگیرد. عزیز اصلی خشمگین می شود و ناگهان به سمت داور حمله میکند و به او سیلی میزند. داور طبعا اصلی را اخراج میکند. تماشاگر علیه داور شعار میدهد: تاج ابوالحسن به جای حاج ابوالحسن! پرسپولیس هم زمین را به اعتراض ترک میکند. پس از پنج دقیقه اما بازمیگردند به شرط آن که اصلی هم برگردد. داور زیر بار نمیرود. بازی نیمهکاره تمام و سه بر صفر به سود تاج اعلام میشود.
گل دیگر خوردبین که جنجال آفرید مربوط به داربی ۲۷ اسفند ۱۳۵۴ است. در جام چهارم تخت جمشید و در هوای بارانی و زمین گلآلود. همان سالی که رایکف بزرگان تاج شامل حجازی، مظلومی، عادلخانی و عبداللهی را به اسم جوانگرایی کنار گذاشته و باتیمی کاملا جوان جلوی پرسپولیس قرار گرفت. با این حال مسعود مژدهی در دقیقه ۲۵ تاج را یک بر صفر جلو انداخت. در آن زمین و هوا بازی با خشونت فراوان دنبال میشد تا دقیقه ۹۰ که شوت خوردبین به دیرک دروازۀ منصور رشیدی اصابت کرد و برگشت ولی منوچهر نظری کمکداور بازی به داور (محمد صالحی) گفت قوس داشته و گل شده و داور هم اعلام گل کرد. جنجال شدیدی درگرفت اما نهایتا داور در سوت خود دمید و بازی را با همین نتیجه ۱-۱ تمام شده اعلام کرد.
محمود خوردبین به عنوان بازیکن پرسپولیس آخرین بار در سال ۵۸ به زمین رفت. در داربی و حالا نام تاج به خاطر پیروزی انقلاب ضد سلطنتی به استقلال تغییر یافته بود. استقلال با با گل فتحآبادی یک بر صفر جلو بود. در دقیقه ۷۰ تماشاگران پرسپولیس بازی به زمین هجوم بردند و بازی نیمهکاره ماند تا وداع خوردبین با زمین چمن اینگونه رقم بخورد.
او بعدتر چند بار به عنوان کمک مربی پرسپولیس دعوت به کار شد اما نپذیرفت ولی سمت سرپرست را که حرفهایتر و جدیتر شده بود، بر عهده گرفت و سالها سرپرست پرسپولیس بود و با عنوان سرپرست قهرمانیهای بسیاری را تجربه کرد و آخرین آنها با برانکو بود.
چون این نوشته تاریخی است برای آن که نکتۀ ناگفتهای بر جا نماند این اشاره هم لازم است که هنگام انحلال شاهین تیمی به نام پرسپولیس وجود داشته منتها در دسته سه تهران بازی میکرد و در حالی که تیم عبده باید پلهپله به دسته یک تهران میرسید خسروانی کاری کرد که جای خالی شاهین منحله با تیم پرسپولیس پر شود؛ تیمی که محمود خوردبین و عزیز اصلی آن را به قدرت رساندند.
باشگاههای ریشهدار را به صاحبانشان بازگردانیم. پیشکسوتها را نرانیم و تاریخ فوتبال و هر تاریخ دیگر را بی حب و بغض روایت کنیم تا خاطرات خودمان و پیشینیان را لابهلای زمانی که به تندی میگذرد، تازه کنیم.»
نظر کاربران
جالب بود