این پرسپولیس، بالیدن دارد یا نالیدن؟!
یک روی سکه فوتبالِ درمانده ایران، شیر خفتهای است که روزی شاید برخیزد و حق فوتبال را از نااهلان بگیرد و به اهلش بسپارد و روی دیگرش، خط پیشانی خسته مردمی است که تنها دلخوشیشان همین توپ گرد و زمین سبز است تا مرهمی بر دردِ معیشتِ ناسورشان باشد.
شهرام وزیری در ایسنا نوشت: یک روی سکه فوتبالِ درمانده ایران، شیر خفتهای است که روزی شاید برخیزد و حق فوتبال را از نااهلان بگیرد و به اهلش بسپارد و روی دیگرش، خط پیشانی خسته مردمی است که تنها دلخوشیشان همین توپ گرد و زمین سبز است تا مرهمی بر دردِ معیشتِ ناسورشان باشد.
اگر قرار باشد در تیمی با کبکبه و دبدبه ردیف به ردیف، عالیجنابان هیات مدیره بر دل هم نشسته باشند و عالیجاهی به ریاست، بالای سرشان نشسته باشد و جناب مدیر عاملی هم به عنوان مجری پشت میزش نشسته باشد و همه و همه و این همه مدیر در جوار هم با کلی ابواب جمعی زیردستی - چنین که میرود - قادر نباشند چرخه اقتصادی تیمی چون پرسپولیس را به درستی بچرخانند... از جناب وزیر ورزش میپرسیم در پی این همه انتصاب و هی برو و هی بیای کذا پشت کذا عاقبت از کدامین هیات رییسه دورهمی و مدیرعامل با عمل و بی عمل باید توقع داشت که در پس این عقوبت اقتصادی، چرخ لنگ تیمشان را از گل بطالت در بیاورند!؟
ما ماندهایم این جنابان عالیجاه - البته تو بخوان تمامی آن مدیران عالیجاهی که فصل به فصل در آفتاب تابان با عزت از در جلو آمدند و در دل سیاهی شب با ذلت از در پشتی رفتند - تا چه اندازه به مقوله مدیریت ورزشی و ایضا به منزلت و پیشینه با اعتبار برندی چون پرسپولیس آگاهی داشته و دارند و مرد و مردانه چند بار در این ۵۰ و اندی سال - جدا از سابقه و اعتبار آن "شاهین" پرکشیده - میدان به میدان با علقه و علاقه و دلبستگی به تماشای این تیم نشستنه اند و تا چه اندازه از خاستگاه و جایگاه والای تیمی که خوش خط مینویسندش مردمی و ناهنجار میخوانندش دولتی، و خیل مردم هواداری که نسل به نسل، اکثرشان از طبقه فرودست و کارگر و زحمتکش و دستمزد بگیرند و در شرایط اقتصادی جامعه، هشتشان همچنان گرو نهشان است، آگاهی دارند که مدام در رفت و برگشت هستند!؟
هیهات... مگر دیگر جیبی هم برای این مردم زحمتکش هوادار مانده که از سر ناتوانی تیمداری میخواهید دست در جیبشان کنید؟
کسی در میان این همه مدیران والاتبار هست که لطف کند به این خیل خلیل هوادار بگوید بالاخره عاقبت خصوصی سازی های سرکاری چه شد؟ بگوید آن کمیته اقتصادی در پس کدام میز و میزنشینان گم شد؟ بگوید چه شد که آن ردیف بودجه ساختگی ترک برداشت و فرو ریخت و چه شد که آن حق تبلیغات محیطی در پس قرض و قولههای متعدد از اسپانسرها پیشخور شد و... از حق پخش چه باید گفت؛ همان که افتد و دانی؟ سالیان سال است رفته توی حلق شیرِ سیما جان، تو بگرد دنبال آن شیر اوژنی که پیدا شود و از حلقشان درآورد... کدام شیر افکن تو میشناسی؟!
حالا هم در این سکه دو روی پرسپولیس تو بگو چه کسانی همچنان شیر هستند و چه کسانی همیشه خط و ایضا چه کسانی در این شیر و خط بازیهای مستدام، همچنان شرح وظایفشان در بالانشینی، بالیدن به بردهای میدانی است و چه کسانی سهم عرق ریختنشان در پس هر میدان، همچنان نالیدن از سر نداری!؟
چه رسم نافرخندهای است در این فوتبالِ همیشه مستمندِ مستاصل؟ همچنان که اربابش همین فدراسیون فخیمهمان به عالم و آدم بدهکار است، حالا رعیتهایش هم از سر استیصال، چشم به جیب مردم مستضعف بدوزند و خود را طلبکار مردم بدانند و هی مدام جار بزنند، "هواداران یاری کنید تا ما تیمداری کنیم".
نظر کاربران
مسخره، بوستان و گلستان سعدیه؟؟
عزا باید گرفت برای پرسپولیس که بابا مسعود خون مستضعفان را می خورد و برایش جام می خرد