کمیته ملی المپیک هم وارد شد!
کمیته ملی المپیک، کاری به کار دیگران ندارد! ولی اخیراً جمعی از دیگران و تازهآمدگان کهنهفکر، کاری به کارش دارند! آنها که هیچ چیزی را شفاف و روشن نمیخواهند! آنها که در تاریکی بهتر هدف میزنند!
خبرورزشی: کمیته ملی المپیک، کاری به کار دیگران ندارد! ولی اخیراً جمعی از دیگران و تازهآمدگان کهنهفکر، کاری به کارش دارند! آنها که هیچ چیزی را شفاف و روشن نمیخواهند! آنها که در تاریکی بهتر هدف میزنند!
یکم- با این تقسیمبندی چطورید؟ تقسیمبندیای که ورزش را به چهار بخش متصل بههم تعریف میکند! چهار بخشی که عبارتند از: وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، فدراسیونها که وصلند به باشگاهها و باشگاهداری قهرمانپروری و حرفهایگری! و چهارمین ستون و استوانه اصلی ورزش که با هر سه بخش دیگر، سروکاری دارد بسیار گسترده و دائمی، عبارت است از مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری و البته که دیجیتالی!
اکنون از شما میپرسیم، این جمع و تقسیم را چقدر واقعبینانه میدانید؟ تا کجا عملگرایانه؟ اگر برای شما اسم مهم است، میگوییم اعتقاد به این نوع همکاری از باورهای سفت و سخت مدیریتی آقای رضا صالحیامیری است! رئیس کمیته ملی المپیک ایران! که کارش را در محدوده نامحدود مأموریتش اما بیسروصدا ولی با برنامه و تقویم و با حساب و کتاب، پیش میبرد!
کمیته ملی المپیک، کاری به کار دیگران ندارد! ولی اخیراً جمعی از دیگران و تازهآمدگان کهنهفکر، کاری به کارش دارند! آنها که هیچ چیزی را شفاف و روشن نمیخواهند! آنها که در تاریکی بهتر هدف میزنند!
و بازار آشفته
دوم- کم نیستند کسانی که با حضور مردان بلد و کاردانان، رابطهای ندارند و جز بههم زدن سلسله مراتب، هنری در وجود ذیجودشان پیدا نمیکنی! آنها که کوچکند، کوچک اندیشند! و هر جا که باشند، جز شکست ببار نیاورده و نمیآورند! و اینان همانان هستند که یک فدراسیون درجه اول را چنان داغان میکنند که مجبور به فروش و مصادرهاش شوند! مشاوران عالی خرابکاری! اینکه کمیته ملی المپیک را هم به اعتراض درآوری و صالحیامیری را متوجه ناتوانی خود کنی، از آن کارهاست! کمیته ملی المپیک، حالا متوجه میشود که چرا باید کارهای بزرگ در دست اشخاص بزرگ باشد!
اگر مملکت خواهی آراسته!
مده کار معظم به نوخاسته!
دربی یگانه
سوم- دربی تهران بهخودی خود، دیداری دیدنی و چالشی تماشایی بود که حالا عوامل خوشنمای دیگر و اهرمهای زیباییبخش بیشتری هم به اصل ماجرا- دوشنبه ۲۲/۱۰/۹۹- وصل شده است!
آثار بلوغ معرفتی و نشانههای پختگی در مدیریت تیم، نقطه به نقطه بیشتر از همیشه است! دیگر هیچکس، حتی یک نفر هم دیده نمیشود که پیش از «دربی» برگزاری مسابقههای مهم و جدی دیگری را لازم و ضروری نداند! برای بردن باید با تمام وجود وارد میدان شد! برای جمع کردن تمام موجودیت خویش، لازم است، واجب است و ضرورت است که زیادتر بازی کنی! هرچه محکمتر بهتر! هرچه جنگیتر باز هم بهتر و حالا دربیبازان خود را میبینیم که با سپاهان و با آلومینیوم پیکار دارند! چه پیکاری، چه رزمی، چه بیباک، چه سر نترس و چه بیکله، آنهم بهموقع و در جایش!
پرسپولیس- سپاهان! به نظر شما که هوادار پرسپولیسید یا «دوآتشه» سپاهان، این مسابقه پر و پیمانتر بود یا فینال لیگ آسیا؟ آلومینیوم- استقلال را اینطور تعریف میکنیم: جنگاورترین تیمی که در ۱۰ ماهه اخیر که چشم در مقابل چشم روبهروی آبیها ایستاد و لحظهای هم نایستاد، یکسره کوبید!
مدیون این نسل و این بچههاییم
چهارم- فوتبال ما، دینی به گردن دارد که باید به جا بیاورد! بچههای فوتبال ما، حقی دارند که باید ادا شود!
اشتباه نکنید، حرف پول و بحث زیادهخواهی نیست! بچههای ما حق دارند بهمراتب بهتر از اینها آموزش ببینند و پرورده شوند! قدرت یادگیری و میزان خلاقیت بازیکن ایرانی را دستکم میگیریم و این غلط است! البته، از کسانی که عملکردشان به مصادره فدراسیون و باشگاه پرسپولیس و خط و نشان کشیدن برای استقلال منجر میشود، نباید انتظاری جز همین فاجعهسازیها داشت ولی در کنار این واقعیت که تحمیلی است و برآیند اهلیت نداشتنهای مکرر در مکرر، باید دین خود را ادا کرد! باید بچههای صاحب استعداد خاص را خوب بار آورد تا با بیشترین قیمت در معتبرترین لیگها بازی کنند! مثل سردار آزمون، مهدی طارمی، امیر عابدزاده و متأسفانه دیگر هیچ!
کار چون به مقابله با نااهلی افتاد، حتماً تحمل بایدت! ولی بیعملی تحمل نیست!
یک دست صدا ندارد
پنجم- علی کریمی، برای ورود به عرصه مدیریت فوتبال پیشقدم شد! کریمی چگونه موفق خواهد شد؟ میدانیم که یک دست صدا ندارد! آنها که نیکند و آنها که نیکاندیشند، آنها که به جوانان باور دارند و آنها که معتقدند کشتیبان را سیاست دیگر باید، فوتبال را چگونه مدیریتپذیر و نااهلگریز خواهند کرد!
مشخصاً باید از رضا صالحیامیری پرسید: ...خلاص شدن از خاصه خرجیهای قبیلهای و سپردن کار به دست کسانی که بلدند و اهل این کارند، از هیچ برنامهای که متکی باشد به اصول برنامهریزی فوتبال نباید برخوردار شود؟ مرکزی که دغدغهمند و نگران پیشرفت فوتبال باشد!
ارسال نظر