برادران شجاعی؛ فامیلبازی در سرمایِ تبریز
تصور کنید برای تعویض روغن خودرویتان نیاز به یک سرویسکار مجرب دارید و از قضا یک تعمیرگاه معتبر هم میشناسید که نیازتان را برطرف کند، همان سرویسکار خودروی شما را پذیرش میکند و خودش میرود تا یکی از اقوامش که حتی فرق پیچ و مهره را هم نمیداند، تعویض روغن خودروی شما را انجام دهد.
روزنامه ایران ورزشی: تصور کنید برای تعویض روغن خودرویتان نیاز به یک سرویسکار مجرب دارید و از قضا یک تعمیرگاه معتبر هم میشناسید که نیازتان را برطرف کند، همان سرویسکار خودروی شما را پذیرش میکند و خودش میرود تا یکی از اقوامش که حتی فرق پیچ و مهره را هم نمیداند، تعویض روغن خودروی شما را انجام دهد. واکنش شما در این ماجرا چه خواهد بود؟ اگر قوم و خویش آن سرویسکار کمی دست به آچار بود و نشان میداد که در تلاش برای رفع مشکل شما و یادگیری است، شاید میتوانستید با کند بودن و نابلد بودنش کنار بیایید اما موضوع زمانی خطرناک میشود که او چیزی از دانش فنی خودرو نداند و با چند حرکت ناشیانه جان شما و خانوادهتان را به خطر بیندازد.
اصل اول اعتماد و سپردن یک پروژه به فرد معتمد، عدم خیانت در امانت است. بارها در پروژههای عظیم عمرانی دیده و یا شنیدهایم که خیانت کارگزار و پیمانکار یک پروژه باعث شده که جان دهها خانواده به خطر بیفتد و چندین نفر را به کام مرگ فرو بکشاند. همین قاعده و قانون در تمامی توافقها و قراردادها باید رعایت شود و حتی کارشکنیهای کوچک نیز میتوانند اثراتی بزرگ در نابودی یک مجموعه، پروژه و یا تیم داشته باشند.
از این قبیل پارتیبازیها و فامیلبازیها در فوتبال ایران اصلاً کم نیست و متأسفانه موارد آن روز به روز در حال افزایش است. سابقاً این موضوع که یک سرمربی یا مربی بخواهد اقوام خود را در تیمهای آکادمی یا تیم اصلی به بازی بگیرد، متداول بود اما حالا ماجرا از درون زمین به خارج از زمین کشیده شده تا یک سرمربی در وهله اول کادر فنیاش را با اقوام دور و نزدیک خود پر کند که مبادا اختلاف نظری پیش بیاید. این رویه غلط با استفاده علی دایی از برادرش محمد دایی آغاز شد و ویروس فامیلبازی به آلمان و کرواسی هم سرایت کرد تا وینفرد شفر از پسرش و برانکو ایوانکوویچ هم از برادرش در کادر فنی تیمهای استقلال و پرسپولیس استفاده کنند.
تاکتیسینهای فوتبال بهتر میدانند که نقش اول القای مباحث تئوری، فنی و طراحی تمرین و آنالیز یک تیم برعهده دستیار اول سرمربی است و او نقش پلیس خوب را بازی میکند تا سرمربی در پرستیژ پلیس بد باقی بماند و تیم را با تهییجهای کاریزماتیک و مسائل غیرتاکتیکی به سمت پیروزی سوق دهد. این نقش اما در فوتبال ایران عملاً به سخره گرفته شده تا یک سرمربی پسر بیکارش را از آلمان به ایران فرابخواند تا از خوان نعمت باشگاه استقلال بهرهجویی کند و سرمربی دیگر نیز برادر ژتونفروش خود را از کرواسی به پرسپولیس بیاورد تا چهره خشک و نامنعطفش به سوژه اصلی تمام ترولهای فوتبالی مبدل شود.
در جدیدترین سکانس این سریال عریض و طویل، حالا نوبت به مسعود شجاعی رسیده تا از برادرش بهعنوان دستیار سرمربی استفاده کند. مسعود که حتی سازمان لیگ هم او را بهعنوان سرمربی موقت قبول ندارد، غوره نشده در حال مویز شدن است تا برادر خود را به نیمکت تراکتور تحمیل کند. شجاعی از ارتباط خوب خود با مالک باشگاه تبریزی استفاده کرد تا یک جفت برادر دیگر به نیمکت تیمهای لیگ برتر اضافه شود. مشکل با لیاقت یا نالایقی برادر مسعود نیست، مشکل کانال اشتباهی است که باعث افزایش رانتها میشود و این مسأله نیازمند ورود بازرسان و حراست فدراسیون فوتبال برای یافتن سرنخهای اصلی است.
نظر کاربران
برادربرانکوژتون فروش نیست اویک یال سرمربی برق شیرازبودومدرک مربیگری داشت که تونست رونیمکت برق بشینه پس اول اطلاه بعداظهارنظر
آبادانیا همه بهترین مربی وکارشناس فوتبالن
این بنده خدا علی رقم میلش که نمیخواست مربی بشه قبول کرد موقت وایسه بگو تو خیلی میفهمی که به اون میگی هیچی از فوتبال نمیدونه ؟مگه دستیار همه مربی ها باید کلاس درجه یک مربی گری داشته باشند؟ مگه کسی که لطف کرده در نبود مربی مسئولیت بگیره باید جواب امثال تو رو بده؟ چون یک باخت اون هم به تیم بالای جدول داده شد ادم بده ؟ عجب ادم بی خودی