حشمت مهاجرانی؛ دوباره عشق، دوباره عاشقی
حشمت مهاجرانی را میتوان یکی از پرافتخارترین مربیان ایران نامید. مربی که با فوتبال ایران به افتخارات زیادی رسید.
خبرورزشی: یکم- مردمانی هستند که هر وقت دربارهشان بنویسی، دیر نیست! مثل حشمتا... مهاجرانی! مردمانی هستند که هرچه دربارهشان بگویی، باز هم تازه است! مثل حشمتا... مهاجرانی!
حشمتخان، در فوتبال ایران کاری کرده که نه پیش از او یا بیش از او ممکن نبود! رد پایی دارد در همه توفیقها و پیروزیهای زیادتر از زیاد دهه ۵۰! مهاجرانی، کاری کرده بود و به شیوه و با زبانی که همه مربیان سازنده تهران و سایر شهرهای فوتبالخیز ایران، با دست خود و دودستی شاگردانشان را تقدیم «اردوهای بازیکنسازی حشمت» مینمودند! تمریناتی که بعد از چهل و اندی سال، هنوز روی دستش نیامده است! مهاجرانی، کاری کرده بود که حسین لطفی، قاسم پناهگر، رجب فرامرزی، عارف سیدعلیخانی، گارنیک مهرابیان، حمید شیرزادگان، ایرج سدهی و پرویزخان و امیرخان ابوطالب و علی داناییفر و آقامدد، کارخانه بازیکنسازی فوتبال را، سه شیفته به کار انداخته بودند! محمد صلاحی را سر شوق آوردن یا نایب روییندل را و مهدی اربابی را و خلاصه کنم، همه سازندگان را! هنر حشمت بود و بس! او بود که ناصر ابراهیمی و ایرج قلیچخانی را سازنده یکی از بهترین تیمهای بازیکنساز -برق تهران- کرد!
ا مروز آکادمی نام دارد!
دوم- مهاجرانی که ماندگار است و قهرمان دوباره جام ملتها، راهیابی به المپیک ۱۹۷۶، راهیابی به جام جهانی ۷۸ و... چه حشمتی داشت و چه احتشامی، تیم ملی با «آقاحشمت»!
۸۲ سالگی، بهانهای برای یاد کردن از نحوه عمل مهاجرانی نبود که از او گفتن، بهانه نمیخواهد! میل به بزرگ شدن میخواهد، شوق پرواز میخواهد و اشتیاق «شدن»! تبدیل شدن به یک نیروی باز هم بزرگ آسیایی! نویددهنده پدید یک فوتبال فراتر از آسیا! ایران را به محل تلاقی فوتبال آسیا و جهان بدل نمودن! یعنی دوباره این قدرت بالقوه را به فعل درآوردن و عینیت دادن!
پرسپولیس توانسته است!
سوم- اول کار گفتم گفتوگو با حشمت یا سخن گفتن از مهاجرانی، اراده هم به آن معنی لازم ندارد! بلکه محتاج عشق است و خواهنده یک عزم به تنگ آمده از نرسیدن به روزگار وصل خویش! تمام کردن دوره بیخیالی و بیتفاوتی! نوبت را دادن به عشقبازان و عاشقان!
یحیی و روزهای بزرگی
چهارم- روزگار نکبت کرونایی، راهها را دراز کرده و ارتباطها را به حداقل رسانده وگرنه مردی که اول بار علی دایی را به تیم بایرن معرفی کرد و آدرسی کامل از ویژگیهای فنی و خصوصیات روحی او را به دست داد، امروزه هم برای فوتبال ایران، برای پرسپولیس و برای یحیی گلمحمدی، حرفها دارد! حرفهایی برای قرص کردن و محکم کردن ته دل پرسپولیس...
...به اینجور بازیها که میرسیم، با اجازهتان میخواهم عرض کنم که اهرم روان و شلاق روحیه و میل به جنگ و اینکه «تو ی» مربی و همه بازیکنانت، از خیال باخت هم بیزار باشید و برای بردن با همه وجود خود، فداکارانه بازی کنید تا جای خالی همه امکانات و تکنولوژی را پر کنید! شما حق تسلیم شدن که ندارید، پس به جای دانسته بازی کردن، جنگیدن حرف اول را میزند! من به دانش بازی باور دارم اما به روح سلحشور و دلاوری خاص بچههای ایران هم اعتقاد دارم! بهتر است که دانا بازی کنید، اگر نمیشود، سلاحت را عوض میکنی و قصد و ارادهات را شدت میبخشی!
تیم پرسپولیس رؤیاپرداز و خیالپرور نیست و میداند که حرف زدن از نداشتهها غلط است! به نظر من، یحیی درک درستی دارد از بازی مدرن و بازی در شرایط عینی! خلاقیت را در خدمت بازی تیمی و نبرد تن به تن قرار دادن! من (مهاجرانی) گلمحمدی را آیندهدار میبینم!
ارسال نظر