یحیی و پرسپولیس نیازی به دشمن خیالی ندارند
داشتههای پرسپولیس به اضافه غرور و غیرت بچههای ما در این فینال پیشرو میتواند کارگشا باشد، اما پرسپولیس برای آن مسابقه باید برود روی ضدحمله. پرسپولیس یک تیم هجومی است
روزنامه ایران ورزشی: داشتههای پرسپولیس به اضافه غرور و غیرت بچههای ما در این فینال پیشرو میتواند کارگشا باشد اما پرسپولیس برای آن مسابقه باید برود روی ضدحمله. پرسپولیس یک تیم هجومی است.
هفته قبل و پیش از مصاف با شهرخودرو با بهمن فروتن، مربی قدیمی فوتبال که در آلمان حضور دارد گپ میزدم که جمله جالبی به کار برد: «قهرمانی پرسپولیس در آسیا فوتبال ایران را زنده میکند.» این جمله درست زمانی گفته شد که دشمنی با پرسپولیس به شکلی پنهان و آشکار در جوامع فوتبالی و هواداری دیده میشود و بسیاری از هواداران تیمهای رقیب و حتی غیررقیب دوست ندارند پرسپولیس قهرمان آسیا شود و حتی برخی از آنها دست به کارهایی میزنند تا این اتفاق نیفتد.
وقتی داستان تلخ این روزها و اتمسفری که در فضای هواداری ایجاد شده را برای بهمن فروتن بازگو کردم او درباره پرسپولیس، شرایط فنیاش، تاکتیک بازی فینال، احتمال بازی نکردن طی حدود ۲۰ روز، توان فنی این تیم، یحیی و البته همین بحث عداوتها و حسادتها حرفهای جالبی را مطرح کرد که بدون کموکاست میخوانید:
پرسپولیس نباید قدرتش را روی نقاط ضعف بنا کند
با قهرمانی پرسپولیس در آسیا خوشحالی بزرگی به جامعه تزریق میشود و مهمتر از آن فوتبال ایران که حالا یک فوتبال فروپاشیده و ورشکسته است جان میگیرد. در کشور ما همیشه بدخویی، بدخلقی و حسادت حاکم بوده و زمانی که چینش جریانات اقتصاد کشور از هم فروپاشیده میشود، بدخلقی در جامعه تبدیل به حسادت میشود و ما با یک جامعه حسود مواجهیم. به مثالهای این موارد و کشورهایش فکر نکن اما جوامعی به این شکل داریم.
مثلاً در آلمان اگر فردی یک بلیت بختآزمایی بخرد و برنده شود و بعد یک ماشین نو بخرد و از گاراژش بیرون بیاید، همسایههایی که از پنجره او را میبینند برایش آرزوهای بد میکنند و میگویند ببین رفته چه کار کرده! اما مثلاً در آمریکا اگر فردی در کوچهشان ۳۰میلیون دلار برنده شود، همسایه برایش گل و شیرینی میبرند، او هم در خانهاش را به روی آنها باز میکند و با قهوه و شیرینی از آنها پذیرایی میکند. همه به او تبریک میگویند و از اینکه به موقعیت خوبی رسیده از صمیم قلب خوشحال میشوند. اما جامعه ما بنا بر شرایط هزارانساله تبدیل شده به یک جامعه حسود و بخیل.
چه در کل دنیا چه در کشور خودمان عدهای از مربیان هستند که همیشه یک انسجام داخلی به وجود میآورند و همیشه برای خودشان دشمن خیالی میتراشند. مثل اینکه برخی مردممان دچار خودنفرینی شدهاند و مثلاً میگویند سیل بیاید و همهمان را ببرد و راحت شویم. اخوان ثالث شعری داشت که امروزیها هم از آن بدشان میآید. میگوید: «نادری پیدا نخواهد شد امید/ کاشکی اسکندری پیدا شود».
«امید» تخلص او بوده است. او در آن شرایط و دوران محمدرضاشاه که نویسندهها و شعرا در تنگنا بودند چنین شعری را سروده است؛ یعنی وقتی اینقدر نفرین کردنشان به جایی نمیرسید خودشان را نفرین میکردند. یک زامانهایی دیدهاید که مادرها وقتی فرزندشان اذیتشان میکند غیرمستقیم خودشان را نفرین میکنند و مثلاً میگویند حسن الهی مادرت بمیرد. نادر (نادرشاه) کشورگشا بوده اما شاعر میگوید کاش اسکندری بیاید و کشور ما را آتش بزند. مثل این است که مردم میگویند فلان کشور بیاید اینجا را بمباران کند تا همه بمیریم. در زمان جنگ جهانی دوم در اروپا زمانی که هیتلر حمله کرده بود هم این مسائل وجود داشت و بعضیها بهدنبال تراشیدن یک دشمن خیالی بودند تا نفرینش کنند.
سالها بعد از آن گفتند عراق سلاح شیمیایی و میکروبیولوژیک دارد و با همین دشمن خیالی انسجام اتحادیه اروپا و آمریکا بیشتر شد تا به عراق حمله کنند.
حالا چیزهایی که شما تعریف میکنید میتواند برای یحیی یک دشمن خیالی بسازد و پرسپولیس را جلو ببرد، ولی این یک ضعف است و الان که حرفش را میزنی احساس میکنی شرایط موجود تبدیل شده به نقاط ضعف پرسپولیس و این بازدارنده است. پرسپولیس نباید قدرتش را روی نقاط ضعف بنا کند. پرسپولیس باید بداند در جامعه فوتبال ورشکست و فروپاشیده شده، بدخلقی و بدخویی و حسادت وجود دارد و از این نیروی منفی نباید برای حرکت رو به جلو استفاده کند. پرسپولیس باید بگوید من قهرمان غرب آسیا شدم و این کار بزرگی است. حالا نسبت به آنجا دو سه بازیکنم را از دست دادهام که به تیم کمک میکردند اما جای آنها هم دو سه بازیکن خوب آوردهام.
تکیه کردن به اتحاد، نه به بدخلقی و حسادت
اول فصل گذشته با کالدرون شرایط تیم بسیار پیچیدهتر بود و به نظرم سیدجلال و کریم باقری پرسپولیس را نجات دادند. یحیی بعد از ذوبآهن به تراکتور رفت و بعد به پدیده و آنجا بود که تبدیل شد به یک مربی بسیار خوب. من یحیی را بهعنوان یک مربی بسیار خوب هم از نظر فنی هم شخصیتی قبول دارم و این تعریف با توجه به اینکه یک کارشناس هستم که اختلافاتی با فوتبال ایران دارم، ارزشگذاریام باارزش است چون نه از یحیی پول گرفتهام و نه مقامی دارم، بلکه تشخیص دادهام مربی خوبی است؛ همانطور که خیلی وقت پیش تشخیص دادم اسکوچیچ مربی خوبی است.
یعنی همان روزی که در سنگاپور جلوی هم نشسته بودیم و صحبت میکردیم و کارش را میدانستم، چون میدانستم مربی خوبی است هرچند این مربی الان نه فرصت کیروش را دارد، نه شرایط او را و کارش بسیار سخت است اما پیشبینی میکنم موفق باشد. وقتی میگویم گلمحمدی مربی خوبی است بهخاطر این است که تا اینجا رصدش کردهام و میدانم مربی خیلی خوبی است و شرایط را میشناسد.
او از نظر روانی بازیکنان را بهتر از کالدرون میشناسد و خیلی سخت و محکم روی دو پایش ایستاده و با کمک سیدجلال و کریم باقری و توافقی که با مدیریت جدید ایجاد کرده اتحادی به وجود آمده که به این اتحاد تکیه کردهاند. تکیه کردن به این اتحاد هم خیلی بهتر از تکیه کردن به شرایط منفی، بدخلقی، حسادت و کینه کسانی است که در این فوتبال فروپاشیده حضور دارند و به پرسپولیس کمک میکنند.
پرسپولیس باید بداند ۸ امتیازی که تاکنون در لیگ به دست آورده کار بزرگی است و فکر میکنم فصل قبل در همین مقطع امتیاز کمتری داشت. یحیی باید بداند این تیم پارسال قهرمان شده، جنگیده و در آن شرایط سخت و عجیب و غریب در قطر که شکایت بود و دعوا کار بزرگی کرده که تا اینجا ۸ امتیاز به دست آورده. من بهعنوان یک مربی تجربه بینالمللی دارم و با اینکه در تیمهای بزرگ اروپایی کار نکردهام اما ۳۰، ۴۰ سال در فوتبال اروپا بزرگ شدم و سیستم را میشناسم.
میدانم وقتی یک تیم قهرمان میشود و بازیکنانش در تیم ملی و لیگ قهرمانان بازی میکنند چقدر فرسوده میشوند. هفته قبل در صحبت با شما گفتم و پیشبینی کردم که دورتموند وقتی در لیگ قهرمانان بازی میکند ممکن است در لیگ داخلی به یک تیم کوچک ببازد که دیدید به کلن باخت و بعد هم از پس لاتزیو برنیامد. ما باید بدانیم چه چیزی داریم و به جنگ چه چیزی میرویم. حسادت جامعه فوتبال ما را بدخلق کرده. حالا اینکه بیاییم از خدا درخواست کنیم مانع قدرت فلان تیم شود اینها در مالکیت ما نیست. اینها انرژی نیست، اینها خلأ است و تکیه کردن به خلأ هیچوقت آدمها را جلو نمیبرد.
هیچ انگیزهای بالاتر از «برای مردم بازی کردن» نیست
من بازی پرسپولیس مقابل شهرخودرو را دیدم. تا دقیقه ۶۰، ۷۰ که این تیم یک گل زده بود احساس میشد هنوز یک گل برای رهایی پرسپولیس کافی نیست و وقتی گل دوم را زد رها شد و همه دیدند عجب پرسپولیسی در زمین است. چقدر بازیکنانش تیز هستند و چقدر از نظر بدنی در شرایط خوبی قرار دارند. در آن شرایط مطمئناً اگر بازی ۱۰ دقیقه دیگر ادامه پیدا میکرد پرسپولیس باز هم گل میزد یا اگر گل دوم را دقیقه ۴۶ زده بودند بازی را با ۵ گل میبردند. پس پرسپولیس انصافاً تیم بسیار خوبی است.
ورزش هم یک نوع سیاست دارد. اگر من جای یحیی بودم و پرسپولیس الان مثلاً جای مس رفسنجان تیم آخر جدول بود من یک دشمن خیالی برایش به وجود میآوردم و به این تکیه میکردم که اینها نمیخواهند نتیجه بگیریم و... اما مردم میخواهند پرسپولیس برنده شود و هیچ انگیزهای بالاتر از «برای مردم بازی کردن» نیست. من ناسیونالیستی فکر نمیکنم و نمیگویم کشور و پرچم، بلکه میگویم یک ملت که در شرایط سختی هستند و احتیاج به خوشحالی و خشنودی دارند. این بالاترین انگیزه موجود برای بازیکنان است. ولی من اگر سیدجلال و کریم باقری را نداشته باشم، با مدیریت باشگاه توافق نداشته باشم، این بازیکنان را هم نداشتم، قهرمانی غرب آسیا و این شرایط فنی را نداشتم ناچاراً میرفتم سراغ دشمن خیالی.
بازیکن ایرانی بازی عمرش را میشناسد
اگر بازی با ذوبآهن هم لغو شود پرسپولیس خوششانس بوده است و لغو کردن این بازی هم فکر خوبی است چون بازیکنان ایرانی قبل از چنین بازیهایی (فینال آسیا) شل بازی میکنند. اگر میخواهند در شرایط مسابقه باشند میتوانند با تیمی از لیگ یک و ۲ بازی کنند و آن کاری که میخواهند را انجام بدهند. این وضعیت برای پرسپولیس بهتر است چون شرایطش عادی نیست و نوک حمله ندارد، پس بهتر است استراحت کند. بازیکنان ایرانی میروند جانشان را در این بازیها میگذارند و اگر خسته نباشند برای بازی بزرگ بهتر است. ایرانیها مثل اروپاییها نیستند که اگر مدتی بازی نکنند از شرایط مسابقه خارج بشوند.
بازیکن ایرانی راحتطلب است و خیلی راحتتر است که مسافرت نرود، در اردو نباشد و طوری نباشد که کرونا بگیرد. اینطوری از نظر روانی هم ضربه نمیبیند اما اگر بازی کند ممکن است ضربه ببیند. یعنی میرود شل بازی میکند و اگر نتیجه نگیرد ضربه میخورد. شما ببینید گلادباخ سهشنبه در لیگ قهرمانان بازی کرد و شنبه بعد از آن چهار گل به تیم حریف زد. این بازی برای بازیکن ایرانی بازی عمرش به حساب میآید و میداند کجا باید برود بجنگد. وقتی بازی داخلی باشد نمیجنگد و آن وقت حریف میجنگد. وقتی حریف میجنگد درصد صدمهدیدگی بالا میرود پس بهتر است بازی نکنند و با تمرین شل و با همین شرایط پیش بروند.
سیستم سرخپوستی برای فینال مناسب نیست
داشتههای پرسپولیس به اضافه غرور و غیرت بچههای ما در این فینال پیشرو میتواند کارگشا باشد اما پرسپولیس برای آن مسابقه باید برود روی ضدحمله. پرسپولیس یک تیم هجومی است؛ یعنی از آن روزی که من جوان بودم و در تیم هما مقابل پرسپولیس بازی میکردم این پرسپولیس سرخپوستی میریخت روی حریف. ولی این شرایط برای بازیهای داخلی است و بازی فینال چیز دیگری است.
غیر از پرسپولیس، استقلال و سپاهان، بقیه تیمهای دیگر لیگ خودمان ضعیفتر هستند و شاید نصف اینها قدرت و توان داشته باشند پس در مصاف با آنها در لیگ داخلی نباید بگذاری نفس بکشند، ولی فینال آسیا چیز دیگری است و جلوی آن تیمها با بازیکنان خارجی شناختهشدهای که دارند نمیشود اینطوری بازی کرد پس به این دلیل خوشحال شدم که بازی نساجی لغو شد.
پرسپولیس مقابل نساجی، ذوبآهن و... میرود سرخپوستی بازی میکند. البته سرخپوستی هم یک تاکتیک تهاجمی است و با آن علیاصغری که سیستم هرتوپرتی است تفاوت دارد. در سیستم سرخپوستی با غیرت و غرور، تیر و کمان و ساطورشان را برمیدارند و به جنگ تفنگهای حریف میروند که این در مقابل ۱۰، ۱۵تا تیم دیگر لیگ خوب است اما در فینال آسیا باید این تفکرات را دور بریزی چون اگر اینطور بازی کنی آنها با دو ضدحمله گل میزنند و بعد بازی را طوری میبندند که هیچ کاری نمیتوانی بکنی.
به نظرم بازیکنان باید به یک تاکتیک دیگر عادت کنند و در این دو هفته باید روی این تاکتیک کار کنند؛ یعنی تاکتیک ضدفشار. اینکه بیایند در زمین خودی جمع شوند. شاید اگر آنها ببینند تیم حریف در زمین خودشان دارد چهارتا پاس میدهد روحیهشان خراب شود اما تاکتیک من در مقابل نماینده فینالیست شرق تاکتیک زرنگبازی است. من تاکتیک بچههای کشور خودمان را میآورم و نمیگویم دفاع کامپکت، اتوبوسی و فشرده. من میگویم تاکتیک زرنگبازی. من پرسپولیس را ضعیفتر از حریف احتمالیاش میدانم بنابراین باید عاقلانهتر تاکتیکش را انتخاب کنم. در این تاکتیک هر بازیکنی موظف است از پیشروی بازیکن حریف با توپ و بدون توپ جلوگیری کند.
هر بازیکنی موظف است از پاس عمقی حریف جلوگیری کند. یارگیریها در هجدهقدم باید پوست به پوست باشد نه پیراهن به پیراهن؛ یعنی اینقدر به بازیکن حریف نزدیک باشی که پوستت بچسبد به او. بازی در استادیوم غریبه و بدون حضور تماشاچی برگزار میشود که یک چیز مساوی برای هر دو تیم است، اما پرسپولیس در آن فضا بازی کرده و برنده بوده است.
یحیی باید سپر جنگی را پیدا کند
یحیی هم باید زحمت بکشد و ببیند چه چیزهای دارد که باعث قدرت پرسپولیس شده. مثلاً اینکه بگردد اطراف اتاقی که توپ و وسایلشان هست یا حتی در دفتر مدیرعامل شاید یک سپر جنگی قراضه سوراخسوراخ بردارد و وصلهپینهاش کند که همین بشود نقطه قدرت پرسپولیس. او باید برود بهدنبال نقاط قدرت و آن را به بچهها بدهد. در اروپا این جریانات (حسادتهای پیشگفته) هست و با اینکه ظاهراً آنها کشورهای متمدنتری هستند نمیتوانید جلوی این جریانات را بگیرید.
پرسپولیس بازیکنان خیلی خوبی دارد که شرایط بدنیشان بسیار عالی است. آنها یک تیم خوب دارند که سیستمشان عملکرد دارد و جایگزینها هم بسیار خوب هستند، اما باید عادت کنند به تاکتیک دیگر. این تیم ۸ امتیاز تا الان در لیگ گرفته که کالدرون نگرفته بود. پرسپولیس باید تکیه کند به نقاط قدرتش، به گلرش که دیگر عاقل شده و یحیی یک تیم عاقل دارد.
باید به سیدجلال و کریم باقری تکیه کند. یحیی به خودش تکیه کند که یکی از بهترین مربیان کشورمان است. من اصلاً از کسی بیهوده تعریف نمیکنم تا دلش گرم شود، اما به یحیی نمره ۲۰ میدهم؛ چه از نظر فنی، چه اخلاقی و روانی. او زمانی هم که بازی میکرد عالی بود. حالا در یکی دو بازی اخیر هم کمی عصبی شد. چراکه نه؟ مگر مربی خوب نباید عصبی شود؟ حمید مطهری را هم میشناسم. تمریناتش را زمانی که دستیار جلالی بود دیدهام. تمریناتش را دوست داشتم. مطهری فوقالعاده دوستداشتنی است ضمن اینکه از آن کمکهای وفادار است است و از آنهایی نیست که خنجر دستش گرفته باشد.
مجموعه اینها نقاط قوت تیم است و یحیی باید بگردد و نقاط قوت دیگری را هم پیدا کند. من تیمهایی داشتم که بازیکنانشان از اینجا تا سر خیابان هم نمیتوانستند بدوند اما به آنها تلقین میکردم از نظر بدنی هیچ تیمی به شما نمیرسد و همین میشد که آنها به مربی اعتقاد پیدا میکردند و در بازی اصلاً خسته نمیشدند.
همه چیز پرسپولیس کامل است و اگر روز مسابقه شانس داشته باشند میتوانند قهرمانی آسیا را برای ملت و مردم بیاورند که هیچ چیزی هم مهمتر از بازی کردن برای مردم نیست. من به قدرت پرسپولیس اعتقاد دارم اما بخشی از اعتماد به نفس را محیط باید به شما بدهد.
اگر آن اعتماد به نفسی که محیط به کیروش، استراماچونی و کالدرون داد را نداده بود، شرایطشان تغییر نمیکرد و مثلاً استراماچونی بعد از آنکه صندلی را پرتاب کرد محیط بهخاطر حسادتش او را پس میزد. حالا حقوقی که یحیی میگیرد به اندازه کیروش نیست که بتواند برخی را بخرد و تنها برخی از آدم هایی که قبولش دارند هوایش را دارند، پس باید به او اعتماد به نفس داد.
نظر کاربران
به به یحیی لنگی زبان باز کرده
تحلیل خوبی بود
چقد پخته تحلیل کرد اقای فروتن