عزتاللهی: حق داشتند مرا به تیم ملی دعوت نکنند
انگار یک عمر از روزهای خوب تیمملی گذشته. همین دوسال و اندی قبل بود که در روسیه داشتیم معجزه میکردیم. اسپانیا و پرتغال با آن عزمتشان نزدیک بود مقابلمان زانو بزنند. در جام ملتهای امارات هم بدشانسی آوردیم و حذف شدیم.
روزنامه جامجم: انگار یک عمر از روزهای خوب تیمملی گذشته. همین دوسال و اندی قبل بود که در روسیه داشتیم معجزه میکردیم. اسپانیا و پرتغال با آن عزمتشان نزدیک بود مقابلمان زانو بزنند. در جام ملتهای امارات هم بدشانسی آوردیم و حذف شدیم. بعد از آن دو جام اما اینقدر اتفاق بد برای تیم ملی افتاد که انگار سالهای سال از قدرتنمایی جوانهایمان در جام جهانی میگذرد.
سعید عزت اللهی هم یکی از همان بچههایی است که بعد از رفتن کیروش، حتی به تیم ملی دعوت نشد. یک بار آمد و بعد روی نامش خط قرمز کشیدند. عزت اللهی البته دوست ندارد زیاد درباره گذشته حرف بزند. او این را میگوید ولی نمیتواند منکر کلاه بزرگی شود که سر فوتبال ایران رفته. او در گفت و گوی اختصاصی با جامجم حرفهای تازهای به زبان میآورد. مصاحبه ما از درخشش در لیگ دانمارک آغاز میشود و با تیم ملی به پایان میرسد.
دوشنبه شب گل زیبایی زدی و همه را متحیر کردی. چهار بازیکن حریف نتوانستند تو را مهار کنند و یک لایی زیبا هم زدی...
من هم مثل هر بازیکنی گهگاهی شانسم را روی حرکات تکنیکی امتحان می کنم. بعضی وقت ها دریبل ها می گیرد. در آن صحنه همه چیز جور شد و آن گل را زدم. دوست دارم گلم را به همه هواداران و حامیانم در روزهای سخت تقدیم کنم.
انگار در وایله شرایط خیلی مهیاست که زود توانستی جا بیفتی و دوباره درخششت را در رده باشگاهی آغاز کنی...
در وایله مهمترین چیزی که مهیاست، اعتمادی است که باشگاه و سرمربیاش به من دارند. این اعتماد باعث شد من بتوانم کم کم اعتماد به نفسم را به دست بیاورم و در تلاش باشم تا هر روز بتوانم نسبت به روز قبل برای تیم بهتر کار کنم و در نهایت خودم هم پیشرفت داشته باشم. بحث دومی که در تیم ما وجود دارد و روی روند کاری من اثر گذاشته، همدلی، اتحاد و دوستی کل تیم است. به جرات میگویم در وایله همه ما مثل یک خانواده هستیم. همه با هم رفیق هستیم. این یک اصل مهم برای موفقیت هر تیمی است.
شاید این را خودت شنیدهباشی که میگفتند تو بازیکن باشگاهی نیستی و فقط در تیم ملی میدرخشی. برعکسش هم بود. مثلا درباره کاظمیان یا مبعلی میگفتند اینها بازیکن باشگاهی هستند و در تیم ملی هیچوقت نمیتوانند خوب بازی کنند.
نه من فکر نمیکنم این حرف درباره من درست باشد. بعضی وقتها شانس باعث شد تا نتوانم در رده باشگاهی موفق باشم و بعضی وقتها هم کملطفی مربیان یا عواملی که در باشگاه بودند. این مسائل باعث شد تا نتوانم آنطور که باید توانایی خودم را نشان دهم. وگرنه هر بازیکنی که در رده ملی خوب و درخشان بازی کند و همیشه در یک سطح، برای تیم ملی کشور توپ بزند، قاعدتا قابلیت این را دارد که در رده باشگاهی هم خوب باشد. این را فراموش نکنید که در رده ملی اتفاقا فشار بیشتری روی یک بازیکن وجود دارد و انتظارها هم از او بیشتر است. به نظر من کار باشگاهی از تیم ملی راحتتر است. من متاسفانه در این مدت مصدومیتهایی داشتم. مشکلاتی بود که به باشگاه یا سلیقه مربیان مربوط میشد و باعث شد من نسبت به تیم ملی، در رده باشگاهی نتوانم چیزی را که طرفداران توقع دارند، برآورده کنم.
به نظر خودت تصمیم اشتباهی در این چند سال نگرفتی؟ چون طبیعتا اگر موقعیت باشگاهیات در این سالها خوب بود شاید الان در یک لیگ بهتر بازی میکردی.
نه فکر نمیکنم. من اسمش را اشتباه نمیگذارم، اسمش را تجربه میگذارم. این وسط بدشانس هم بودم. یک مصدومیت خیلی سخت در انگلیس داشتم. اگر آنجا آسیب نمیدیدم همچنان در انگلیس بازی میکردم و چه بسا به تیمهای بهتر و لیگ بهتری هم میرفتم. لیگی هم که الان در آن بازی میکنم لیگ سخت و پرفشاری است. شاید مردم خیلی لیگ دانمارک را نشناسند و تصور کنند لیگ سطح پایینی است، ولی اینجا باشگاههای بزرگی حضور دارند و هر سال در اروپا و مقابل تیمهای بزرگ قد علم میکنند. شاید ندانید ولی طبق آمار لیگ دانمارک لیگی است که بیشترین ترانسفر بازیکن جوان را هر سال به لیگهای معتبر اروپا دارد. این نشان میدهد کیفیت بازیکنان و باشگاهها چقدر است ولی بعضیها نسبت به دیدگاهی که در گذشته دارند، بدون اینکه حتی یک بازی لیگ دانمارک را ببینند، انتقاد میکنند و میگویند سطح آن پایین است. این حرفها اصلا برایم اهمیتی ندارد. من هدف داشتم که به دانمارک آمدم و روی هدفم تمرکز کردهام.
خیلی زود در لیگ دانمارک جا افتادی. گل میزنی. پاس گل میدهی. بهترین بازیکن میشوی.. انگار آنجا بهشت سعید عزت اللهی است...
جا افتادن من در تیم و لیگ دانمارک قطعا به همه عوامل تیم، باشگاه و مدیریت آن مربوط میشود. آنها باعث شدند خیلی زود با شرایط وفق پیدا کنم. قطعا سخت بود. برای هر بازیکنی که وارد یک کشور و لیگ جدید میشود، زمان نیاز است تا خودش را وفق دهد.
بعضی وقتها زمان زیاد میبرد ولی من خیلی زود با تجاربی که در این چند ساله و در لیگهای مختلف داشتم، توانستم در وایله جا بیفتم. خدا را شکر میکنم ولی میدانم فعلا اتفاق خاصی نیفتادهاست. تازه اول راه هستم و باید خیلی تلاش کنم.
سعی میکنم وظایفی را که از من میخواهند به درستی انجام دهم. راه زیادی با وایله داریم. باید همه در کنار هم بجنگیم تا بتوانیم از این لیگ سخت به سلامت عبور کنیم.
با ایرانیهای دانمارک هم ارتباط داری؟
ایرانیها در دانمارک هم هستند و همیشه به من لطف دارند. همانطور که میدانید برای بازیها بیشتر از ۵۰۰ تماشاگر به استادیوم نمیآید. اکثرا ایرانیها برای تماشای بازی من به استادیوم میآیند و خیلی حمایت میکنند. از همین جا میخواهم از آنها تشکر کنم.
راستی انتقال تو به وایله قطعی است یا باز به صورت قرضی واگذار شدی؟
من دیگر بازیکن روستوف نیستم و این بار به صورت قطعی از این تیم جدا شدم. یکی از دلایلی که واقعا میخواستم به باشگاه وایله بیایم، به خاطر همین مساله بود که قطعی به دنبال خریدم بودند. البته من در روسیه خاطرات خوبی دارم. اصلا با هیچ چیز مشکل نداشتم. زندگیام خیلی خوب بود. تجارب تلخ و شیرینی هم به دست آوردم، اما از لحاظ فوتبالی احساس کردم که نیاز به فضای جدیدتری دارم. به خاطر همین شاید یک روز دوباره به لیگ روسیه برگشتم و در آنجا بازی کردم. آینده به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست.
نظر تو درباره انتقال بیرانوند به بلژیک چیست؟ البته شرایط خوبی ندارد و بازی نمیکند. به هر حال تو هم در آن لیگ حضور داشتی.
انتقال علیرضا بیرانوند به بلژیک نکته مثبتی بود. من شک ندارم بیرانوند رفته رفته میتواند جایگاهش را به دست بیاورد. قطعا راحت نیست. متاسفانه در فرهنگ فوتبالی ما بعضی چیزها بد باب شدهاست؛ اینکه همه فکر میکنیم بازیکردن در اروپا خیلی راحت است. فکر میکنیم برای ما ایرانیها فرش قرمز پهن کردهاند و تا برسیم میخواهند در همه بازیها ما را بازی دهند. فکر میکنیم کسی در اروپا حتی به ما نمیگوید بالای چشمت ابروست. اینها تفکر اشتباهی است که در ایران وجود دارد. اصلا اینطور نیست. شما وقتی به اروپا میآیید باید ریاضت و سختی بکشید. باید دور از خانواده باشید. خیلی شرایط سخت دیگر هم وجود دارد تا بتوانید در فوتبال اروپا به جایگاهی که میخواهید برسید. علیرضا بیرانوند در بلژیک تازه اول راه است. مطمئنا با توانایی که دارد میتواند جایگاهش را به دست بیاورد. به زودی خبرهای خوبی از بیرانوند میشنویم. من شک ندارم.
ماشاءا... کلی لژیونر خوب داریم. همه شما خوب بازی میکنید. میشود اسم این دوره را گذاشت طلاییترین دوره حضور بازیکنان ما در اروپا؟
امیدوارم امسال هم لژیونرهای ما بتوانند روند خوب خود را ادامه دهند. تک تک بچهها در تیمهای خودشان موفق باشند که باعث شود اسم ایران مثل همیشه در فوتبال اروپا مطرح باشد و به نیکی از فوتبال ایران یاد شود.
برای آینده فوتبالمان بد است که به جامجهانی نرود
دور ماندن سعید عزتاللهی از تیمملی برای همه عجیب بود. او جزو بهتر ینهای تیم کیروش بود که بعد از کیروش دیگر فرصت بازی پیدا نکرد. البته خود سعید میگوید این اتفاق عجیب نیست: « با مصدومیتی که داشتم جام ملتها را از دست دادم. بعد سرمربی تیمملی تغییر کرد. متاسفانه نتایجی رقم خورد که دیگر خودش گویای همه چیز بود. همان طور که قبلا گفتم و الان هم میگویم قسمت نبود در آن زمان در خدمت تیمملی باشم. صلاحدید کادر فنی و سرمربی تیم بود که دعوت نشوم. شاید هم تا حدودی حق داشتند که من را به تیمملی دعوت نکنند. الان میدانم آقای اسکوچیچ پیگیر وضعیت بازیکنان است. من تمام تلاشم را میکنم تا بتوانم هر روز عملکرد بهتری داشته باشم. هر زمان هم که تیمملی نیاز داشت قطعا مثل یک سرباز در خدمت آن خواهم بود.»
از سعید پرسیدیم؛ آیا از اینکه در دوره حضور ویلموتس در تیمملی نبود، خوشحال است؟ «خوشحال که قطعا نه. من هم اتفاقا دوست داشتم آن زمان در تیمملی حضور داشتم و میتوانستم کمک کنم ولی ایشان تصمیمات عجیب و غریب برای تیمملی کم نگرفت. از دعوت نکردن من بگیرید و خط زدن جهانبخش و چند بازیکن دیگر تا فیلمهایی که با فدراسیون فوتبال سر قرارداد بازی کرد. وقتی این اتفاقات را میبینم با خودم میگویم بهشت و جهنم همین دنیاست. دیر یا زود دست هر آدمی که بخواهد دروغ بگوید و دو دره بازی کند و سر دیگران کلاه بگذارد، رو میشود! الان همه چهره واقعی اینها را شناختهاند. همانهایی که بابت یک برد بازی تدارکاتی از ویلموتس تعریف و تمجید و حمایتش میکردند الان کجا هستند؟ الان چرا نمیآیند دوباره از او حمایت کنند؟ چون فهمیدند که مسوولیتی بزرگ را به آدمی کوچک سپرده بودند.»
خیلیها نگران فاصله افتادن میان نسلی هستند که کیروش برای فوتبال ایران ساخت. سعید هم یکی از همان بازیکنان است. او میگوید: «کیروش نسلی را به فوتبال ایران معرفی کرد که خوشبختانه همه بازیکنانش جزو نفرات خوب و موثر تیمهای خود در طی سالهای اخیر بودند. یک جو دوستانه و خوبی در تیمملی وجود داشت. ولی خب هر چه بوده، حالا تمام شده و بحث کردن راجع به گذشته هیچ فایدهای ندارد. همه میدانیم که در این مدت چقدر دربارهاش صحبت کردهایم. فکر میکنم همه چیز ثابت شده و نیاز به حرف زدن نیست، مخصوصا با نتایجی که مربی بعدی رقم زد و باعث شد الان استرس این را داشته باشیم به جامجهانی میرویم یا نه؟ برای آینده فوتبالمان خیلی بد است که به جامجهانی نرود و این قطعا به ضرر ما خواهد بود. به همین دلیل باید سعی کنیم دست به دست هم بدهیم و حمایت کنیم تا انشاا... تیمملی به جامجهانی قطر صعود کند.»
ارسال نظر