نوروز و نمادهای هزاران ساله
« هفت شین» چگونه « هفت سین» شد؟
یکی از آیینهای احتمالاً شش هزار ساله ایران باستان که تا این زمان برجای مانده و همچنان مورد توجه عام و خاص قرار دارد؛ جشن نوروز است.
با وجود این، به نظر میرسد؛ دو کتاب ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه ترجمه اکبر دانا سرشت و التفهیم به تصحیح استاد همایی و نوروز نامه عمر خیام، از همه کهنتر است.نوروز و خوان نوروزی ریشهای عمیق در تاریخ، جغرافیا، اسطوره، مذهب و فرهنگ کهن سرزمین ایران دارد و با ادبیات فارسی نیز رشتهای ناگسستنی ایجاد کرده است تا بدانجا که تمام شعرا و نویسندگان در این مورد، شعر یا مقالهای را اثر کردهاند:
«شکوفهها را بنه، خیز و بنگر
که چگونه زمستان سرآمد
جنگل و کوه در رستخیز است
عالم از تیره رویی درآمد
چهره بگشاد و چون برق خندید»(نیما یوشیج، ۱۳۷۰، ۴۹-۵۰)
و مولانا قلم را به واژه در رقص میآورد و میگوید:
«آمد بهار دوستان منزل سوی بستان کنیم
گرد عروسان چمن خیزید تا جولان کنیم
امروز چون زنبورها پران شویم از گل به گل
تا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیم»(مولانا، 1344، 15)
شفیعی کدکنی (م- سرشک) میگوید:
«بزرگا، گیتی آرای نقشبند روزگارا
ای بهار ژرف
به دیگر روز و دیگر سال
تو میآیی و باران در رکابت مژده دیدار و بیداری
و لبخند جوانهها که میرویند از تنواره پیران»(شفیعی کدکنی، 1356، 40)
از مشهورترین مراسم جشن نوروز ایرانیان آراستن هفت سین(haft-sin) است و آن گرد آوردن هفت چیز است که نام آنها با حرف «س» آغاز میشود. معمولاً بین اشیای ذیل: سیب، سیاهدانه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سبزه و سمنو است که پیش از تحویل سال در سفرهای می گذارند.
«بالای سفره هفت سین یک آیینه میگذارند، دو طرفش شمعدان که در آن به عده اولاد صاحبخانه شمع روشن میکنند. چیزهایی که در سفره میگذارند از این قرار است: قرآن، نان بزرگ، یک کاسه آب که رویش برگ سبز است، یک شیشه گلاب، سبزه، علاوه بر آجیل شیرین، شیرینی و ماهی. در خوانچه، هفت چیز که اسم شان با سین شروع میشود باید باشد: سپند، سیب، سیر دانه، سنجد، سماق، سرکه، سمنو، سبزی به اضافه ماست، شیر، پنیر و تخم مرغ رنگ کرده.» (صادق هدایت، 1378، 125)
نویسندگان مختلف در خصوص محتویات سفره هفت سین، نظرهای متفاوت دارند.از نگاه برخی: «در دوران ساسانیان (دوره پیش از اسلام) این سفره با عنوان «هفت شین» شهرت داشته و محتوی شمع و شراب، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شایه بوده است» (میرفتاح، 1389، صفحه 151)؛درآن زمان، قالبهای زیبا و منقش کائولین، مهمترین کالای بازرگانی چین بود که به ایران وارد میشد؛ این قالبها به چینی معروف بودند و هفت خوراکی که در خوان نوروزی مینهادند در این ظروف قرارمیگرفته به همین سبب به خوانچه نوروزی«هفت چین» نیز میگفتند و بعدها با ورود اسلام به ایران و رواج زبان عربی، به دلیل نبود «چ» در زبان عربی به سین تغییر نام داد و علاوه بر این سرکه به جای شراب، به علت حرام بودن آن، جایگزین شده و «هفت شین» یا « هفت چین ایرانی» به «هفت سین» مبدل شده است.گروهی نیز اینگونه استدلال میکنند: «ایرانیان باستان در سر سفره نوروزی از هفت گونه میوه خشک شده یا تر سود میجستند و آن را «هفت چین= هفت چیدنی » مینامیدند که عبارت بودند از سنجد، سماق، سمنو، سیب، سیر، سرکه و سبزی.» (رضایی،1378، صفحه 473 و 474)
بعضی نیز آن را گرفته از «هفت صنف» دانستهاند و «گروهی نیز این دلیل تراشی را تا آنجا ادامه دادهاند که معتقدند «سین» در الفبای ابجد (60) است. قدیمیها بتدریج صفر آن را رها کرده و «سین» را «6» میخوانند و این عدد شش معنیاش این است که آدمیباید از شش جهت، دنیا را ببیند.» (برومند سعید، 1377، 327)
« محل تلفظ این دو حرف» «سین وشین»، بسیار به هم نزدیک است، بهطوری که بعضی از محققان بر این باورند که در ابتدا، این دو حرف، یک حرف بوده است.» (علی بلوکباشی، 1380، 69)
ابوریحان بیرونی این سفره را از زمان جم میداند و میگوید: « جمشید بر اهریمن، که راه خیر و بارش باران و سبز شدن گیاهان را بسته بود؛ پیروز شد و دوباره برکت و باران شروع شد؛ به همین جهت مردم گفتند: «روز نو» یعنی روزی نوین و روزی تازه فرا رسید.
او میافزاید: هفت سین، عبارت از هفت صنف از غلات است که سر هفت استوانه در کنار خانه سبز میکردند و از روییدن این غلات خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه را حدس میزدند.» (ابوریحان بیرونی، 1363، 330) سپس این رسم در ایران پایدار ماند که مردم در هفت ظرف، هفت نوع از غلات را سبز کنند.
عدهای دیگر به «هفت میم »معتقدند: میوه، ماهی، مرغ، ماست، مربا، مسقطی و میگو.
پس از مطالعه بیش از 20 کتاب در این خصوص،شایان بیان است:
1- « هفت شین»: در نوروزنامه خیام آمده است: «بر پایه آیینی در روز اول سال، موبد موبدان نزد پادشاه میآمد و دستهای سبزه و جامی می نثار او میکرد.» از ین رو پیش خود حدس زدهاند که بر سفره نوروز، شراب یکی از شینها بوده است در صورتی که بر اساس همین نوشته، بزرگ موبدان علاوه بر سبزه و شراب، شمشیر، کمان، جوهر و حتی اسب را نیز پیشکش شاه میکرد. پس اگر این اشتباه به واسطه نوروزنامه خیام باشد، لابد باید بپذیریم ایرانیان، خوان نوروزی خود را در میان حیاط خانه پهن میکردند تا بتوانند کمان و شمشیر و اسب را نیز بر آن قرار دهند!! شراب کلمهای عربی است و پس از اسلام، این واژه وارد زبان ما شد در حالی که ما «می» را برای چنین مفهومی مورد استفاده قرار میدادیم و این بهطورکاملاً آشکار درتمامی کتابهای کهن ایران بخصوص شاهنامه ملاحظه میشود و شایه نیز برای میوه مصطلح نبوده است.
2- «هفت چین»: الف:ایرانیان باستانی تماس مستقیم چندانی با چین نداشتند و حتی در برخی منابع قدیمی، واژه کینیان برای چینیان به کار رفته که بیشتر اهالی سمرقند را شامل میشده است.
ب: چینی به ظروف شکستنی دیگری، گفته میشد که هنوز هم این واژه بدون دگرگونی به همان صورت گذشته باقی مانده و این ظروف کاربرد دارند واگر چینی به سینی بدل شده است؛چگونه است که این ظروف چینی کنونی تغییر نام نیافتهاند؟!!
3-«هفت میم»: الف: ماهی و میگو در زمان گذشته نمیتوانسته مورد دسترس همه مردم در تمام نقاط ایران قرار گیرد.ب: حمل و نقل به راحتی امروز نبوده.ج: وسیله نگهداری این مواد خوراکی، نمک سود کردن وراهکارهای ابتدایی بود که نتیجه بخش در مسافتهای طولانی نیست. د: مردم چیزی را که احتمال داشت نتوانند در سفره نوروزی خود داشته باشند را انتخاب نمیکردند. ه: مسقطی بسیار رایج و فراوان نیست که در سفره سال نو قرار گیرد.از دیدگاه بنده تنها فرضیه «هفت سین» به نظریه تبدیل میشود:
از آغاز برگزاری این جشن،خوردنیهای این سفره با حرف «س» شروع میشده است و همان سنجد،سماق، سمنو، سیر، سبزه،اسفند و سکه و مواردی از این دست بوده است. «سین» کوتاه شده واژه «سینی» است و میگویند در زمان قدیم مائدههای تازه و خشک زمینی را در «هفت سینی» یا «هفت خوان مسین» میچیدند و در نوروز به حضور شاهان میبردند. همچنین، گفتهاند که امشاسپندان، هفت فرشته مقدس دین مزدیسنا در 10 روز فروردگان، از 26 اسفند تا 5 فروردین، از جهان مینوی فرود میآمدند و مردم هفت خوان از مائدههای زمینی برای آنها مهیا میکردند.
قاعده اصلی چیدن «سین»، توجه به رمزهای اندیشه باستان است که هر کدام یکی از مظاهر حیات است؛ اسفند: نماد سلامتی، سمنو: زایش، سیب: باروری وزن، سنجد: عشق، سبزه: شادابی و سرسبزی، سماق و سیر: شادابی و پویایی و سکه: نماد فراوانی وروزی است.
این همان خوانی است که برکت وفراوانی برای خانه وخانواده میآورد؛ پیشینیان ما به نوعی همه عالم را در خوانچهای فرا روی خویش میآوردند و با خداوند در لحظه تحویل نیایش میکردند.
نظر کاربران
آقا سوادتان را در حوزه ادبیات لو ندهید.
کلماتی مانند شراب و شربت واژه هایی عربی است، در فارسی سره آن زمان چگونه این واژه های بیگانه قرار می گرفت؟
در آذربایجان:
چون هفت برکت را با خود می بردند آنها را درون سفره ای می گذاشتند و آن را « برکتلردن یئددی سین قویماق » (گذاشتن هفت ها از برکت ها) می نامیدند. آنها عبارت بودند از:
1. یئر برکتی (برکت زمین): قوورغا (گندم یا عدس یا سمنو)
2. آغاج برکتی (برکت درخت): آلما یا اییده (سیب یا سنجد)
3. گؤی برکتی (برکت آسمان): قورآن یا آینا (قرآن یا آینه)
4. گؤیرمک برکتی (برکت سرسبزی و رشد): گؤیرمک (سبزی)
5. آل – وئر برکتی (برکت خرید و فروش): سیککه (سکه)
6. حیئوان برکتی (برکت حیوان): یومورتا (تخم مرغ)
7. سو برکتی (برکت آب): سو و بالیخ (آب و ماهی که انتخاب ماهی قرمز هم در تفکر اسطوره ای آذربایجان، معنای مبارکی (قوتلولوق) نیز داشته است.)
آخه شراب و شربت که خودشون کلمات عربین چجور شده که اینا شدن سفره هفت شین قبل از اسلام
پاسخ ها
توجه داشته باشید که ورود زبان عربی به فارسی چندین سال قبل از اسلام صورت گرفته و این کلمات مشابه و اختلاط زبان به دلیل همسایگی قوم فارس با قوم عرب بوده.
برکت و حیوان و ... اینا هم که اصلا عربی نیستند
خیلی سعی شد تا آذری هم مانند عربی از زبان پارسی حذف شود ولی منتهی نشد که نشد
باتشکر مطالب خوب ومختصر بود .
پاسخ ها
کجاش مختصر بود
عالی بود
مرسی.خوب بود گلم
جواب یادت نره
البته سکه هم لغتی عربی است و به عقیده من در این سفره جای نداشته است. ممکن است جای گزین سین های دیگری مانند سنبل یا سرکه شده باشد.
كلمه ي سنبل و سكه هم عربي هستند، كه معادل فارسي آن خوشه و چكه است، پس طبق استدلال كساني كه نظر دادند، هفت سين نمي تواند براي قبل از اسلام باشد
خیلی عالی بود
کلا 7سین وجود نداره.اگه بخایم منطقی ببینیم عید نوروز یا اغوز بایرامه از آذربایجان به تمام مناطق ایران رفته.حتی تو شاهنامه هم هست.حروف الفبای فارسی زمان جمشید شاه نبوده که بگن 7سین.اون موقع نوشتار و گفتار مردم ایران کلا فرق میکرد.پس سین وجود نداشت که 7 تا ازش رو بزارن.در اصل اسم این سفره برکتلردن 7سین گویماخ بود.که تو آذربایجان به 7سه معروف بود.که مردم فارس زبان گفتن 7سین.
چیزایی که تو سفره میزاشتن:
1 گوی برکته یا برکت آسمان:آینه و بعد اسلام قران هم اضافه شد
2 یئر برکته یا برکت زمین:مث حبوبات گندم و عدس و اینا یا سمنو
3 حیوان برکته یا برکت حیوان: تخم مرغ
4 گورمک برکته یا برکت رویش: سبزه
5 آل وئر برکته یا برکت داد و ستد: سکه
6 سو برکته یا برکت آب: یه کاسه آب که الان ماهی میندازن
7 آغاج برکته یا برکت درخت: سیب
اگه دقت کنین این.منطقی تره.من چند ساله اینجوری میچینمش.توی سفره 7س ین 7تا سین رو میزارن بعد تخم.مرغ و ماهی هم.میزارن.اما تو 7برکتلر هر کدوم تعریف داره.تازه چند ساله 7 سین شده.قبلا 7 شین بوده.
پاسخ ها
ببخشید اونوقت برکت و حیوان و .... عربی نیستند آیا ؟
با قطعیت میتوان گفت نوروز در فرهنگ پارسی بوده و هیچ ربطی به آذری نداشته است.
شما دارید در مورد آذربایجانی حرف میزنی که تا همین صد سال پیش کلش جزوی از ایران بوده اونوقت دارید ادعا میکنید نوروز و هفت سین مربوط به اونجاست
هفت چین وهفت میم چیه دیگه؟؟
پاسخ ها
بهتره کل متلبو بخونی تا بفهمی
خیلی عالی بود اما فقط شراب و شربت که خودشون کلمه های عربین،پس چطوری قبل از اسلام توی سفره ی هفت شین ایرانی ها بودند
هفت چین وهفت میم چیه دیگه؟؟
خیلی مطلب جالبی داشت عالی هست
مرسی عالی بود.
با سلام
کلمه شراب عربی بوده که در آنزمان به علت عدم نفوذ اعراب در ایران و به تبع آن فارسی آن هم زبان پهلوی امکان استفاده از آن نبوده پس این مطلب سندیت ندارد