شاخصترین سریالهای انقلابی ۴۰ سال اخیر
۲۲ بهمن هر سال در کنار وجوه مختلف سیاسی و اجتماعی که دارد، از جنبه دیگری نیز در ذهن خیلی از ما جا خوش کرده است، جریانی که تلویزیون در آن نقش موثری دارد و باعث شده تا خیلیها با شنیدن اسم مجموعههای مختلفی که در این رسانه ساخته شده است، به یاد آن روزها بیفتند. سریالهایی که بعد از انقلاب بخش زیادی از تولیدات سیما را به خود اختصاص داده اند، پای ثابت این ماجرا هستند، جریانی که باعث شده تا به شکل خاطره انگیزی برایمان یادآور آن مقطع باشد.
روزنامه جامجم: ۲۲ بهمن هر سال در کنار وجوه مختلف سیاسی و اجتماعی که دارد، از جنبه دیگری نیز در ذهن خیلی از ما جا خوش کرده است، جریانی که تلویزیون در آن نقش موثری دارد و باعث شده تا خیلیها با شنیدن اسم مجموعههای مختلفی که در این رسانه ساخته شده است، به یاد آن روزها بیفتند. سریالهایی که بعد از انقلاب بخش زیادی از تولیدات سیما را به خود اختصاص داده اند، پای ثابت این ماجرا هستند، جریانی که باعث شده تا به شکل خاطره انگیزی برایمان یادآور آن مقطع باشد.
البته این جریان همچنان ادامه دارد و به دلیل ابعاد گسترده این ماجرای سرنوشت ساز تاریخی همچنان گروههای مختلفی مشغول پرداختن به آن هستند. با نگاهی به اسامی این مجموعهها که از اواخر دهه ۵۰ ساخت آنها شروع شد، با تصاویر و اتفاقات جالبی روبه رو میشوید، فضایی که مرور آن در این روزها خالی از لطف نیست.
خلاصه آن که این داستان باعث شد تا ماهم چند سریال شاخص انقلابی از اواخر دهه ۵۰ تا به امروز را انتخاب کنیم و با یکی از عوامل آن از کارگردان و تهیه کننده گرفته تا بازیگران گپی بزنیم، چرا که در کنار قصه و فضایی که هر مجموعه دارد، خاطرات عوامل سازنده آن جای خود را دارد و ما هم در این گزارش بخشی از آنها را مرور کرده ایم که در ادامه میتوانید سری به آن بزنید.
فاطمه عودباشی و زینب علیپور
غافلگیرشدن پسر آیتا... طالقانی
نام سریال: معمای شاه
شبکه: یک
کارگردان: محمدرضا ورزی
بازیگران: سعید نیکپور، گوهر خیراندیش، شکر خدا گودرزی، داریوش کاردان، محمدرضا شریفینیا، محمدعلی نجفی، احمد نجفی و...
محصول سال: ۹۵ ــ ۹۴
داستان سریال: روایت زندگی محمدرضا پهلوی از زمان بازگشت وی از مصر، پس از ازدواج با ملکه فوزیه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی خاطرهگویی، محمدرضا ورزی نویسنده و کارگردان: خاطرم هست وقتی علی دهکردی را برای نقش آیتا... طالقانی گریم کردیم و میخواستیم به آقای سید مهدی طالقانی فرزندشان عرضه کنیم، با دیدن گریم پدرش تحت تاثیر قرار گرفت و غافلگیر شد و گفت ممنونم که شما کاری کردید من پس از چند دهه مرحوم آقا را ببینم.
چون آقای دهکردی شباهت بسیاری به آیت ا... طالقانی پیدا کرده بود. اتفاقا از این صحنه فیلمبرداری هم کردیم. خاطره دیگری هم از این سریال دارم. این که آقای علی مطهری سر صحنه آمد و گفت که عینک بازیگر نقش شهید مطهری با اصل آن متفاوت است؛ بنابراین شخصا پیگیری کرد تا از موزه عبا و عینک شهیدمطهری را به ما بدهند تا در کار استفاده کنیم. خاطرم هست که شبها عینک و عبا را به منزل میبردم تا آسیبی نبیند.
اجازه پورسرخ برای خوردن غذا!
نام سریال: فرار بزرگ
شبکه: یک
کارگردان: محمدحسین لطیفی
بازیگران: سعید امیرسلیمانی، انوشیروان ارجمند، برزو ارجمند، پرستو گلستانی، پوریا پورسرخ، رضا سعیدی و...
محصول سال: ۸۳
داستان سریال: در روزهای آخر سلطنت پهلوی، همه درباریان و وابستگان حکومت قصد فرار از مملکت را دارند و نیروهای ساواک نیز درصدد سرکوب مردم و انقلابیون هستند. پسر آقای دوشانتپه برخلاف پدرش که از وابستگان دربار است به انقلابیون پیوسته در حالی که پدرش و دیگر مقامات دربار که خود را جان نثار سلطنت پهلوی میدانند، مدام در جلسات سیاسی شرکت میکنند.
خاطره گویی، سیامک اطلسی بازیگر: خاطرم هست آن سریال نخستین تجربه بازیگری پوریا پورسرخ بود و فکر میکنم نقش پسر من را بازی میکرد.
در نخستین پلان همگی کنار سفره نشسته بودیم و میخواستیم غذا بخوریم و فیلمبرداری شود. اما دیدم پوریا پورسرخ غذا نمیخورد. دلیلش را پرسیدم و گفت که میخواهم شما اول اجازه بدهید. چون اولین پلان بود و من هم بزرگتر بودم، خواست از من اجازه بگیرد.
هنروری که گره اصلی سریال را باز کرد
نام سریال: انقلاب زیبا
شبکه: یک
کارگردان: بهرنگ توفیقی
بازیگران: آتیلا پسیانی، آزاده صمدی، علیرضا کمالی، فریبا کوثری، نوش آفرین رحمانی، مجید واشقانی و...
داستان سریال: این مجموعه ماجراهای زندگی زیبا و حامد را روایت میکند که در یک شرکت معماری همکار هستند. آنها تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند، اما جابر ناپدری زیبا در کودکی، زیبا و مادرش را ترک کرده و از کشور خارج شدهاست. از طرفی پدر حامد و پدر و مادر واقعی زیبا در مبارزات قبل از انقلاب در زندانهای حکومت پهلوی کشته شدهاند و او (حامد) با مادر خود زندگی میکند.
زیبا در خانوادهای با تفکرات مدرن بزرگ شده و در این زمینه تفاوتهایی با حامد دارد، اما با وجود این هر دو به یکدیگر علاقهمندند. حامد و زیبا در تدارک برگزاری مراسم عروسی هستند که اتفاقی غیرمنتظره روی میدهد. بازگشت پدر زیبا از خارج پس از سالها باعث یادآوری خاطره و ماجرای تلخی در گذشته میشود که خانوادهها را تا مرز از هم پاشیدگی پیش میبرد.
خاطره گویی بهرنگ توفیقی، کارگردان: معمولا کارهای حامد عنقا، تهیه کننده و نویسنده به این شکل است که او فیلمنامه را روز به روز در اختیار گروه قرار میدهد. قرار بود یکی از سکانسها را در پارک با حضور آتیلا پسیانی و آزاده صمدی ضبط کنیم. هنوز آقای عنقا متن را به دست ما نرسانده بود و منتظر او بودیم. به او زنگ زدم و او هم تلفنی مواردی را از سکانس به من گفت و تاکید کرد پلانها و واکنش را بدون دیالوگ ضبط کنم و بعد او دیالوگها را به من برساند.
همه این کارها را انجام دادم و بعد از یکی دو ساعت به او زنگ زدم که کجاست، اما از آنجا که آقای عنقا جایی گرفتار شده بود به من گفت این صحنهها اصلا دیالوگ ندارد و اگر بخواهیم بعد نریشن میگذاریم. پس این صحنهها را بدون دیالوگ ضبط کردیم. یکی دیگر از خاطراتم مربوط به یک صحنه میشد که خیلی سکانس مهمی نبود.
با آقای عنقا مشورت کردم و او گفت برای این صحنه، چون خیلی اهمیت ندارد از هنرور استفاده کنیم و نه بازیگر. نکته جالب این بود که، چون فیلمنامه روز به روز نوشته میشد و معمای قصه سریال انقلاب زیبا هم بسیار پیچیده بود، گره اصلی داستان به واسطه همین هنرور باز شد و دوباره از او برای صحنهای دیگر استفاده کردیم.
رقم خوردن خاطرات شیرین
نام سریال: میعاد در سپیدهدم
شبکه: سه
کارگردان: سعید سلطانی
بازیگران: مجید مظفری، محمود عزیزی، گوهر خیراندیش، جمشید اسماعیلخانی، جمشید جهانزاده، شهره سلطانی، عباس امیری، انوشیروان ارجمند و...
محصول سال: ۷۷
داستان سریال: داستان این سریال در سال ۵۷ و در زمان شکلگیری انقلاب اتفاق میافتد. حامد با بازی مجید مظفری مبارز مسلمان ایرانی برای انجام مأموریتی ویژه به ایران میآید و همزمان با او الیاس با بازی جمشید جهانزاده یک مأمور مخفی اسرائیلی نیز وارد ایران میشود و درگیری میان این دو و نیز اتفاقات دیگر، قصه سریال را تشکیل میدهند.
خاطره گویی، مجید مظفری بازیگر: تنها چیزی که به خاطر دارم این است که آن سریال نخستین همکاری من با آقای سعید سلطانی بود که خوشبختانه منجر به همکاریهای دیگری هم شد. بسیار کارگردان خوب و حرفهای است و خاطرات خوبی را در این سریال رقم زدیم و شیرینترین خاطرهای که از آن سال به خاطر دارم همین است. چون سالهای بسیاری گذشته و نکته دیگری به ذهنم نمیرسد.
قد دردسرساز یکی از بازیگران!
نام سریال: یک مشت پر عقاب
شبکه: سه
کارگردان: اصغرهاشمی
بازیگران: رضا کیانیان، حامد بهداد، خزر معصومی، پرویز پورحسینی، احمد آقالو، آهو خردمند، علیرضا خمسه و...
محصول سال: ۸۶
داستان سریال: در پی درگذشت خواهر دوقلوی امیرحسین دانشور فارغ التحصیل رشته مهندسی نفت که در حال گذراندن خدمت وظیفه است، او به تهران فرا خوانده میشود.
پدر او مهندس دانشور از مهندسان قدیمی شرکت ملینفت است که بر اثر حادثه خودکشی دخترش سکته کرده و بستری شده است. امیرحسین پس از اتمام مراسم، درست در شبی به تبریز برمی گردد که همان روز مردم تبریز طی اقدامی اعتراضی دفتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدهاند.
خاطره گویی، محمود مقامی بازیگر: تنها خاطرهای که از آن سریال به خاطر دارم مربوط به آقای هنروری است که نقش یک پاسبان را بازی میکرد و به دلیل قد بلندی که داشت برای تصویربرداری مشکل ایجاد کرده بود. دستیار کارگردان که خیلی از این موضوع کلافه شده بود یکباره به آن هنرور گفت: قدت همینه دیگه و با شنیدن این جمله همگی خندیدیم. ضمن این که یادم هست خانم ساره بیات اولین سریالی بود که بازی میکرد.
میخندیدیم و به جای کارگردان تصمیم میگرفتیم!
نام سریال: شاه دزد
شبکه: یک
کارگردان: احمد نجیب زاده
بازیگران: سعید امیرسلیمانی و زنده یادان کیومرث ملک مطیعی، نعمت ا... گرجی، مهین شهابی، سروش خلیلی، منوچهر حامدی و محمد مطیع.
محصول سال: ۱۳۵۹
داستان سریال: زن و شوهر سودجویی با گول زدن عدهای از رجال رژیم گذشته پولدار میشوند، اما وقتی قصد فرار و خروج از کشور را دارند، دستگیر میشوند.
خاطره گویی سعید امیرسلیمانی، بازیگر: واقعا این سریال برای چند دهه قبل است و به یاد آوردن خاطرات بسیار کار سختی است. به یاد دارم برای ساخت این سریال زمان خیلی کمی داشتیم، حتی فرصت حفظ کردن دیالوگها نبود. بامزه این بود که خدا بیامرز نجیب زاده هم نویسنده بود و هم کارگردان.
برای همین مرتب مشغول نگارش متن بود و خودمان اختیاردار صحنه شده بودیم. همین هول هولکی کار کردنها باعث خنده در صحنه شده بود و کار با خنده همراه بود.
دوچرخهسواری در سریال
نام سریال: رعنا
شبکه: یک
کارگردان: داوود میرباقری
بازیگران: گلچهره سجادیه، پرویز پرستویی، بهزاد فراهانی، رسول نجفیان، رویا تیموریان، فاطمه گودرزی و سعید نیکپور
محصول سال: ۶۹ ــ ۶۸
داستان سریال: دانایی به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به خاطر شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
خاطره گویی، سعید نیکپور بازیگر: خاطرم هست که من در آن سریال دوچرخه سواری میکردم و چند پلان دوچرخه سواری در این سریال داشتم که خیلی این پلانها را دوست داشتم. چون من را به دوران دبستان و دبیرستان میبرد که پدرم برایم دوچرخه خریده بود و من خیلی دوست داشتم. اتفاقا در سکانسی هم قرار بود خانم گلچهره سجادیه همراه من دوچرخه سواری کند. یکی دوبار نزدیک بود هر دو زمین بخوریم. چون خانم سجادیه باید در آن سکانس دنبال من میدوید و روی دوچرخه میپرید. البته هیچ آسیبی به ما نرسید و یکی از تجربههای خوب من در بازیگری بود.
پشههای مزاحم!
نام سریال: کیمیا
شبکه: ۲
کارگردان: جواد افشار
بازیگران: مهراوه شریفی نیا، مهدی پاکدل، آزیتا حاجیان، امیرحسین آرمان، حسن پورشیرازی، پوریا پورسرخ، عاطفه رضوی، سیدمهرداد ضیایی، نیکی کریمی، بیوک میرزایی و...
سال ساخت: ۱۳۹۴
داستان سریال: این مجموعه با محوریت زندگی بانوی جوانی به نام کیمیا پارسا با بازی مهراوه شریفینیا در سه مقطع زمانی قبل و حین انقلاب، آغاز جنگ، دوران جنگ ایران و عراق و زمان حال روایت میشود.
خاطره گویی، بیوک میرزایی، بازیگر: سریال کیمیا جزو کارهای سخت بود و ما در آبادان کار میکردیم. واقعا ضبط سریال در روزهای گرم که ما کمتر به آن عادت داریم، تولید را سخت کرده بود. غیر از گرمای هوا، پشههای خطرناکی هم بودند که واقعا اگر کسی را نیش میزدند، فریادش به هوا میرفت. از آنجا که من در این سریال نقش رئیس پاسگاه را در خرمشهر بازی میکردم از چند سرباز کشیک هم در طول کار استفاده میشد و آنها به من روغنی داده بودند که به بدنم بزنم تا پشهها من را نیش نزنند. واقعا خدا خیرشان بدهد. محبت سربازهای کشیک باعث شد از دست پشهها در امان باشیم.
خواب رفتن زنده یاد عسل بدیعی سر صحنه
نام سریال: تا صبح
شبکه: ۵
کارگردان: مجید جوانمرد و محمدعلی باشه آهنگر
بازیگران: رضا ایرانمنش، محمد کاسبی، عسل بدیعی، ستاره اسکندری، امین زندگانی، زهره حمیدی، مجید مظفری، افشین سنگ چاپ و...
محصول سال: ۱۳۸۵
داستان سریال: این مجموعه روایت چند جوان از دهه ۵۰ تاکنون است. یکی از این جوانان مستانه نام دارد که در پیچ و تاب موضوع عاطفی درگیر مسائل سیاسی میشود و.
خاطره گویی احمد میرعلایی، تهیه کننده: برای تولید سریال تا صبح فرصت زیادی نداشتیم و سازمان صدا و سیما میخواست این سریال را برای ایام دهه فجر پخش کند و همین مساله کار تولید را سنگین میکرد. از سوی دیگر، سریال قصه اپیزودیک نداشت و پیوسته بود، بنابراین استفاده از دو گروه کارگردانی بسیار سخت و دشوار بود، اما بعد از صحبتهایی که با هم داشتیم، تصمیم گرفتیم با برنامه ریزی دو گروه کارگردانی انتخاب کنیم تا بتوانیم به موقع سریال را برای پخش برسانیم.
شاید باورتان نشود، اما یکی از جذابیتهای کار همین مساله شد، زیرا گروه نهایت همکاری را میکرد تا تصاویر یکدست باشد و به هیچ وجه حضور دو کارگردان در یک قصه پیوسته مشخص نشود. باید بگویم تا صبح بهترین کار گروهی بود و همه یکدل بودند. بازیگران هم بخشهایی از روز را باید با مجید جوانمرد کار میکردند و بخشهای دیگر را با محمدعلی باشه آهنگر، دیگر کارگردان مجموعه. همین کار بازیگران هم سختتر کرده بود، اما ما به احترام مردم همه همکاری میکردیم، حتی یک روز تعطیل هم نداشتیم. تا اینکه یک شب سر صحنه سریال رفتم و دیدم خانم عسل بدیعی در فاصله بین سکانسها روی صندلی خوابش میبرد و به محض اینکه صحنه شروع میشد دوباره از خواب بیدار میشد، چون صبح آن روز هم با مجید جوانمرد کار کرده بود و شب با محمدعلی باشه آهنگر و همین او را خسته کرده بود، چون بدون استراحت سر صحنه بود.
وقتی این صحنه را دیدم به همه گروه گفتم امشب را تعطیل کنید تا استراحت داشته باشید. همان موقع خدا بیامرز خانم عسل بدیعی را بیدار کردیم و گفتیم که به خانه برود، ولی او با اینکه خیلی خسته بود، اما میگفت میتواند به کار ادامه بدهد. همچنین یک خاطره دیگر هم دارم و اینکه نام سریال ابتدا مستانه بود که بر مبنای شخصیت اصلی سریال انتخاب شده بود. بعد به ما اعلام کردند نام سریال را تغیر بدهید و ما هم به حافظ تفال زدیم و نام تا صبح را انتخاب کردیم.
نظر کاربران
یعنی چرت ترین سریال تلویزیون معمای شاه بود
جالب بود بخصوص رعنا. من رعنا رو تو بچگی دیدم. اون موقع خانم سجادیه نقش خانم تیموریان رو بازی کردند!!!!
احتمالا سلیقه ای بود چون ارمغان تاریکی هم به جرات جز بهترین و اولین هاست
شاهکار سریال های انقلابی سریال پروانه هست و بعدش ارمغان تاریکی که البته چون موضوع اصلیش مجاهدینه احتمالا تو این لیست نیست
پاسخ ها
آقای جلیل سامان یه کارگردان قوی و کاربلد هستن.
به نظر من هم سریال ارمغان تاریکی از بهترین ها سریال بود.
البته با ساختن این سریالهای چرت به محبوبیت پهلوی پرداختن تا منفور
خدا رو شکر میکنم که هیچکدومشون رو ندیدم
فقط از زمان بچگیم اسم شاه دزد را یادمه که شنیده بودم و تیتراژ ابتدای سریال رعنا هم روی نقاشی نصفه و نیمه یک دوچرخه بود. این تمام چیزیه که از کل این مزخرفات جمهوری اسلامی دیدم و یادم مونده.