مصاحبه ای با آل پاچینو و دیگر عوامل فیلم «صورتزخمی»
آل پاچینو چاقوکش می شود!
الیور استون درباره آل پاچینو اعتراف میکند که: «آل مرا مرعوب کرد». او ادامه میدهد: «وقتی او را سر تمرینات دیدم، دیدم که او چگونه تونی مونتانا را به یک چیز وحشی تبدیل کرد. یک تازهوارد گرسنه و فاسد».
پیدایش صورتزخمی
وقتی ساخت فیلم صورتزخمی در سال 1982 آغاز شد، من سه سال بود که با آل پاچینو دوست بودم. همان موقع من و پاچینو درباره علاقهاش به بازسازی فیلم کلاسیک هوارد هاکس با بازی پل مونی در نقش اصلی صحبت کردیم. پاچینو میگفت: «من مدتها بود که درباره صورتزخمی توصیفاتی را میشنیدم.
این فیلم الگویی برای تمام فیلمهای گنگستری بود. وقتی این فیلم را دیدم، یک احساس واقعی در آن پیدا کرد؛ یک احساس بزرگ؛ و پل مونی حضوری عالی داشت. او کار متفاوتی انجام داده بود. به نظرم رسید که بازسازی این فیلم، به شیوهای دیگر کار جالبی خواهد بود. برای همین با مارتی برگمان (تهیهکننده) تماس گرفتم. او فیلم را دید و بسیار هیجانزده شد.
هدف
پاچینو در ابتدا میخواست که داستان را در همان دوران نگه دارد، اما متوجه شد که به خاطر طبیعت ملودرام فیلم، چنین اقدامی موفق نخواهد بود. او میگفت: «من به دنبال یک سبک خاص میگشتم. کاری که مونی انجام داد، اساس کار من را در ابتدا تشکیل داد.او یک زیربنای محکم برای نقش فراهم کرده بود. مثل یک بوم نقاشی. میدانستم که میخواهم شخصیتسازی او را ادامه دهم.»
او ادامه میدهد: «آنگاه سیدنی لومت با طرحی درباره اتفاقاتی که امروزه در میامی رخ میدهد سر رسید و ایده او برگمن را جذب کرد. او و الیور استون به همراه یکدیگر فیلمنامهای نوشتند که سرشار از انرژی بود و خیلی خوب نوشته شده بود. الیور استون درباره چیزهایی مینوشت که به اتفاقاتی که در جهان میافتاد مرتبط بود. او با آن انرژی و آن خشم در ارتباط بود».
کارگردان
سیدنی لومت به داستان فیلم طور دیگری نگاه میکرد، و برایان دیپالما جایگزین او شد. پاچینو اعتقاد دارد: «دیپالما نگاه دیگری به ماجرا داشت. نگاهی که به هیچ وجه به آن فکر نکرده بودم. او سبک ویژهای برای فیلم ایجاد کرد. از همان اول میدانست که میخواهد با فیلم چه کار کند. دیپالما به همه چیز - موقعیتها، احساسات، روابط - از زاویه دیگری نگاه میکرد؛ از مکان دیگری نسبت به من به قضایا مینگریست. اما ما میتوانستیم با هم کنار بیاییم.»
الیور استون از تلاش جمعی که به خلق این فیلم منتهی شد، قدردانی میکند: «همه - آل، دیپالما و مارتی برگمن - برای این فیلم کار کردند. فیلمنامه صورتزخمی فیلمنامه بسیار ویژهای بود. برای زمان خودش خیلی اصیل و بدیع بود. هنوز هم همین طور است. در طول دوران تحقیق کوکائین مصرف میکردم. ولی وقتی در پاریس مشغول نوشتن فیلمنامه بودم، آن را ترک کردم. کاری که در فلوریدا، لسآنجلس یا نیویورک نمیتوانستم انجام دهم»!
تولید
زمانی که الیور استون همزمان با فیلمنامه و اعتیادش دست و پنجه نرم میکرد، آل پاچینو کارش را آغاز کرد تا به تونی مونتانا تبدیل شود. یک پناهنده کوبایی که از مسافر قایق ماریل به سلطان مواد مخدر میامی تبدیل میشود. خودش از آن دوران میگوید: «این کار را به تنهایی انجام ندادم. کمکهای بسیاری در این راه گرفتم.
در ابتدا با خانمی که طراح لباس بود، گریمور و آرایشگر مو صحبت کردم. اولین بار بود که این شخصیت را برای چند نفر باز کردم. اقدامی که برای من مفید تمام شد. من با دوستم چارلی لاتن و با باب ایستن، مربی گویش، به سختی کار کردم. استیو باوئر که خودش کوبایی بود در زمینه زبان به من کمک کرد. او حرفهایی به گویش کوبایی را روی نوار ضبط کرد و چیزهایی به من یاد داد که تا آن موقع اصلاً نمیدانستم.
تمرین
«من با یک متخصص نبرد با چاقو تمرین کردم. همچنین با شخصی که در زمینه تربیت بدنی به من کمک کرد تا اندامی که برای نقش نیاز داشتم را پیدا کنم. کمی از روبرتو دوران (مشتزن معروف) الهام گرفتم. (جالب است که پاچینو، سی سال بعد از صورتزخمی، قرار است در فیلمی با عنوان دستهای سنگی، نقش مربی راهنمای روبرتو دوران را ایفا کند). ویژگی خاصی در دوران وجود داشت. انگار یک شیر در درون او بود و من از این جنبه در کاراکترم استفاده کردم. همچنین از بازی مریل استریپ در فیلم انتخاب سوفی بسیار الهام گرفتم. فکر میکنم کار او در جا انداختن خودش در نقش آدمی از یک کشور و دنیای دیگر، به طرز ویژهای خوب، متعهدانه و... شجاعانه بود».
الیور استون درباره آل پاچینو اعتراف میکند که: «آل مرا مرعوب کرد». او ادامه میدهد: «وقتی او را سر تمرینات دیدم، دیدم که او چگونه تونی مونتانا را به یک چیز وحشی تبدیل کرد. یک تازهوارد گرسنه و فاسد».
زن جوان
میشل فایفر از این که قرار بود در صورتزخمی نقش همسر جوان ارباب مواد مخدر (رابرت لوجیا) را که تونی مونتانا او را به دست میآورد، بازی کند، بسیار ترسیده بود. فایفر در آن زمان 24 ساله بود و این اولین نقش مهم سینماییاش به شمار میرفت. فایفر به این اشاره میکند که: «من هر روز بابت نتیجه کار نگران بودم. آل پاچینو را به عنوان یک بازیگر بزرگ میشناختم. یک شب قرار بود با هم شام بخوریم. شب وحشتناکی بود. ما هر دو انسانهایی خجالتی بودیم و نمیتوانستیم هیچ حرفی به هم بزنیم»!
پاچینو از تجربه همکاری با فایفر راضی است: «میشل فوقالعاده بود». پاچینو ادامه میدهد: «او جوان و زیبا بود. من نمیخواستم در کاری که میشل میخواست در فیلم انجام دهد، دخالت کنم. نمیخواستم درباره بازیگری یا شخصیتهای فیلم صحبت کنم. چون این کاری بود که برایان دیپالما باید با او انجام میداد و من نمیخواستم وارد این بحث شوم. به نظرم میرسید این کار تأثیر خوبی بر فیلم نخواهد گذاشت».
واکنشها
واکنشها به صورتزخمی در زمان اکران، برای هر کسی که در فیلم مشارکت داشت، یک ناامیدی بزرگ بود. بیشتر یادداشتها منفی بودند. پاچینو در این زمینه فکر میکند که: «صورتزخمی درک نشد. صورتزخمی چیزی بیش از یک فیلم زیرزمینی بود. منتقدین بخش کنایی کار را متوجه نشدند. این فیلمی درباره زیادهروی، طمع و بیاعتدالی است. شخصیت اصلی تلاش نمیکرد که خودش را توضیح دهد. من این واقعیت را دوست داشتم که تونی مونتانا برای من یک شخصیت دوبعدی بود. من نمیخواستم او را به صورت یک کاراکتر سهبعدی به تصویر بکشم. چیزی که میبینید، همان چیزی است که میفهمید». الیور استون به یاد میآورد که: «صورتزخمی مورد انزجار واقع شد. اما من میدانستم که یک فیلم فوقالعاده است».
فیلم کالت
یک منتقد صورتزخمی را چنین توصیف کرد: «یک شوخی تلخ و کثیف درباره محدودیتهای جاهطلبی کاپیتالیستی: شما رشد میکنی. توسعه مییابی،. به یک تاج بدل میشوی. شخصیتی سرسخت و سرکش. اما هنوز وارد این مرحله نشده، باید با لایههای سختتر تمدن روبهرو شوی». شر (بازیگر و خواننده آمریکایی) همین مفهوم را با اختصار بیشتر بیان میکند: «من واقعاً دوستش داشتم. این فیلم مثال خوبی از این است که چگونه رؤیای آمریکایی میتواند به کثافت تبدیل شود».
صورتزخمی به یک فیلم کالت بدل شد و در گذر زمان تأثیر فراوانی بر دنیای هیپهاپ گذاشت. اسنوپ داگ، رپر معروف، ادعا کرده که هر ماه یک بار صورتزخمی را تماشا میکند و گروه Blink-182 نامش را از تعداد دفعاتی گرفته که تونی مونتانا یک کلمه زشت را در صورتزخمی تکرار میکند!
طرفداران:
الیور استون به یاد میآورد که در سالهای 1983 و 84، بعضی از دیالوگهایی که برای صورتزخمی نوشته بود را در خیابانهای نیویورک میشنید. پاچینو هم تجربه مشابهی را داشت. یک بار ساعت دو شب با آل پاچینو در خیابان مدیسون راه میرفتیم. آن موقع شب کسی در خیابانها نبود. و ناگهان شنیدم کسی که از فاصله دور آل را شناخته بود، فریاد زد: تونی مونتانا!
28 سال از ساخت صورتزخمی میگذرد. من و پاچینو هنوز از این که صورتزخمی چطور توانست به راه خودش ادامه دهد، متعجبیم! هنوز که هنوز است، صورتزخمی فیلم محبوب آل پاچینو باقی مانده است.
نتیجه:
پاچینو میپرسد: «چرا صورتزخمی هنوز این قدر موفق و پرطرفدار است»؟ خودش اینگونه پاسخ سؤالش را میدهد: «انگار این فیلم آتشی درون خود داشت. این بخشی از طرز فکر برایان دیپالما بود که همه کارها را به شیوهای غیرعادی انجام دهد - خشونت را به صورت انفجاری نشان دهد، زبان فیلم را اغراقشده از کار دربیاورد. روح این فیلم اپرایی بود. صورتزخمی قرار نبود یک فیلم احساسی باشد، اما کیفیتی افسانهوار برای این کار داشت. شاید این مردميترین فیلمی باشد که در آن کار کردهام، اما واکنشهای اولیه عجیبتر از همه فیلمهای دیگر من بود... صورتزخمی به تنهایی چند فیلم بود. شما برای دیدن یک فیلم به سینما میرفتید، اما وقتی صورتزخمی را تماشا میکردید، انگار چند فیلم را دیده بودید».
لارنس گرابل کتاب ارزشمند آل پاچینو: مصاحبهای با لارنس گرابل را چاپ کرده است. این کتاب با نام مصاحبه با آل پاچینو، به ترجمه فرزاد فربد و توسط انتشارات کتاب پنجره منتشر شده است.
منبع: کافه سینما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
vaghean khoshhalam ke hanoozam hastan doostani ke bozorgano yadeshoon narafte