سریال «کرگدن» ارزش تماشا کردن دارد؟
اگر با روال معمول سریالهای شبکه خانگی به سراغ «کرگدن» بروید، قسمت اول یا پایلوت سریال، شما را وحشتزده میکند. بیهشداری برای سن تماشاگران، ناگهان شما را پرتاب میکند وسط مصیبتی که از دل چند دقیقه خوشی گرفتارش شدهاید. ریتم تند و میزان بیرحمی غیرقابل تصور، به آنهمه ظرافت و تجملی که عادت داشتیم در این دست سریالها ببینیم نمیخورد.
روزنامه ایران - گلبو فیوضی: اگر با روال معمول سریالهای شبکه خانگی به سراغ «کرگدن» بروید، قسمت اول یا پایلوت سریال، شما را وحشتزده میکند. بیهشداری برای سن تماشاگران، ناگهان شما را پرتاب میکند وسط مصیبتی که از دل چند دقیقه خوشی گرفتارش شدهاید. ریتم تند و میزان بیرحمی غیرقابل تصور، به آنهمه ظرافت و تجملی که عادت داشتیم در این دست سریالها ببینیم نمیخورد.
تصاویر هم شلختهتر از آن است که برای خودش شمایلی از یک سریال اکشن استخواندار بسازد. بیشتر به یک شیطنت میماند. در آغاز، «کرگدن» تقلایی به نظر میآید برای گفتن حرفی ساده؛ اما نه در ژانر مینشیند، نه پیرنگ و پلات داستانی منسجمی دارد. با این حال، بازی روان بازیگرها، جنسی از صمیمیت و یکدستی در حضورشان جلو دوربین و درست بودن هر کدام سرجای خود است که شما را پای سریال نگه میدارد.
شاید بتوان گفت یکی از بهترین «انتخاب بازیگر»ها در سریالهای اخیر، از آن «کرگدن» است. جمعی که بیشترشان از صحنه تئاتر آمدهاند و حالا کنار هم ترکیبی یکدست را شکل دادهاند؛ قدرتمندترین بخش این سریال را. پوریا رحیمیسام با طنز ریز و شخصیت سادهگیر و همیشه بذلهگو، در کنار زمختی کاراکتر بانیپال شومون با جنس بازی قاطعانهاش، تسلط هدی زین العابدین در کنار زنانهگیای که به نقش خودش میان جمع تزریق کرده و نگرانی مدام سارا بهرامی در شخصیتی که میسازد، ترکیب رنگارنگی را به تصویر میکشد که خوشایند و حسابشده است. مصطفی زمانی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی، الهام کردا و نادر فلاح هم به این ترکیب، اتمسفر باورپذیری دادهاند؛ پس سریال از لحاظ بازی چیزی کم ندارد.
این شخصیتهای واقعی یک داستان جاهطلبانهاند که شکل نگرفتهاند؛ داستانی که حفرههای خودش را دارد. قرار بوده یک اکشن اجتماعی باشد، اما در همان چند قسمت اول سؤالهای بیجواب بسیاری در سرت مینشاند. چرا کسی همان وقت متوجه نشده این نوید نبوده است؟ یا چرا آنها اینطور بیمحابا وارد چالش شدهاند؟ و سؤالات بسیار دیگری که برای پرهیز از اسپویل از آنها میگذرم تا اگر این سریال در حال پخش را هنوز آغاز نکردهاید لطمهای به روند تماشای آن نخورد.
در داستان، از سوی دیگر، ما باز با یک روال معمول شده این روزها در روایت سریالهای خانگی مواجه هستیم. داستان زنی نشسته پشت یک حادثه که مسبب سلسله اتفاقاتی است. زنی فروخورده که به سهمخواهی خودش از زندگی یا جوانی، گَنگی به پا کرده است و چیدمان آدمهاش قرار است مکافاتی درست کنند. اتفاقی که در سریالهای «نهنگ آبی» و «مانکن» هم به شکلی دیگر با آن روبهرو بودهایم.
ماجرای این روزهای سریالهای شبکه خانگی انتقام است و قدرتی که کسی جلودارش نیست. اغلب در طبقه بچهمایهدارهای شمال شهر اتفاق میافتد و برای فرار از این نقد، یک نفر را هم از طبقه متوسط وسط آنها میگذارند. اما داستان و دغدغه او هم از همان طبقه مرفه میآید. اینجا، چند جوان به بهانه چالشی به اسم چالش آدرنالین با هم آشنا میشوند که هر کدامشان تبحری در کاری دارند و یک تیم همهفنحریف را شکل میدهند. بخش قابل توجه دیگر داستان سریال، آشنایی با کاراکترها در مسیر بازکردن داستان است.
همانطور که اتفاق لحظه حال را میبینیم، به فراخور ماجرا با گذشته و شخصیت هرکدام از کاراکترهای اصلی سریال آشنا میشویم. به همین دلیل سریال پر از فلشبکهایی است که بار اصلی روایت و دلایل انتخابهای امروز هر کدام از کاراکترها را به دوش میکشند. ورود به تصاویر فلشبک، رنگ و نور دیگری دارد و اینطور بین زمان حال و گذشته تفکیک قائل شدهاند. بدون این مدل شیرفهمکننده البته، مدل روایت قطعاً برای سریالبینهای حرفهای مدل آشناییست. «گمشده/ LOST» نخستین سریالی بود که تب سریالبینی خارجی را به ایران آورد و نکته مرعوبکننده در فرم روایتش همین فلشبکهای مدام حول یک کاراکتر و گرفتن اطلاعات گذشته در توجیه رفتار حال آنها بود.
با همه اینها، «کرگدن» بزرگترین آسیب را از وفادار نماندن به قواعد ژانر خورده است. نویسندگان و کارگردان میتوانستند با رعایت نکات کلیدی در پرداخت داستانی فیلمنامه و پس از آن کارگردانی و ماندن در ژانر مورد نظر، اکشن-درام اجتماعی، حاصل کار بسیار منسجمتری داشته باشند. درحالحاضر سریال «کرگدن» یک سریال سرگرمکننده است که بار اصلی جذابیت آن بر دوش بازیگرانش افتاده و میانه سریالهای معمول شبکه خانگی، یک «صدای تازه» است.
پینوشت: اگر اهل دیدن سریالهای شبکه خانگی هستید، اگر همچنان از سوپرمارکتها دیویدی میخرید یا با عضویت در سرویسهای خدمات تصویری سریال میبینید، «کرگدن» نوید حضوری متفاوت است. تقلایی برای مثل همه نبودن. با همه اشکالات فنی و نقدها به این سریال، بزرگترین نقطه قوت آن، حرکت خلاف جهت آب سریالهای دیگر است؛ مسیری که در آن سریالها هر روز پررنگتر میشود و دورتر از سبک زندگی اغلب مردم این مملکت. سریالهایی برآمده از رؤیای ثروت که کاری جز بازتولید خشم و تبعیض ندارد. در بین همه اینها، «کرگدن» اتمسفر خودش را ساخته است.
جهانی را خلق کرده که اگرچه جهان کاملی نیست، اما شخصیتها و روابط بین آنها از منطق روابط معمول پیروی نمیکند و اگرچه نقطهعطفهای داستان را بیجا باز میکند و رودستهایش قابل حدس است، اما میتواند امیدوارکننده باشد. آغاز مسیری برای ساخت سریالهایی در ژانرهای مختلف در امتداد آغازگر این مسیر یعنی «نهنگ آبی» که از مسیر سریالسازی روتین تلویزیونی ما در چند دهه اخیر، فاصلهای چشمگیر دارد و به آنچه استاندارد تولید سریال در فرنگ است بسیار نزدیکتر بهنظر میرسد.
کارگردان: کیارش اسدیزاده
نویسنده: علی اصغری، مهرداد کوروشنیا
بازیگران: مصطفی زمانی، سارا بهرامی، هدی زینالعابدین، بانیپال شومون، پانتهآ پناهیها، مهدی کوشکی، ستاره پسیانی، الهام کردا، کاظم سیاحی و...
محصول ۱۳۹۸- ایران
نظر کاربران
حيف وقت اشغاله
خیلی بد بود حیف وقت
سریال خیلی خوبیه... هر چی باشه از سریال های تلویزیون بهتره
پاسخ ها
دیدن نجم الدین شریعتی از اینا بهتره هم جذابه هم صداش قشنگه
بذله گویی های پوریا هر از گاهی سریال رو از کرختی درمیاره ولی اینقدر باید میخ بشی و تیز دنبال کنی ببینی کی فلش بک خورد و ماجرای قبلیش رو ببینی .این روزا هم که همه سریالها از یک مدل پیروی میکنند، عمارت و صندلی و میز آنچنانی .
پاسخ ها
تو اگه سریال بین باشی اصلا فهم تایمهای متفاوت سریال کار سختی نیست خیلی هم ضایعه
خود سریال هم نمیدونه چی میگه
حیف وقت و پولی یا مفتی که خرج این اراجیفها به اسم مخاطب و .. میشه
از مزخرفترین سریالهای ایرانی
کارگردان هم که به نظر تازه با فلاش بک آشنا شده و دم به ساعت فلاش بک می زنه و از تو فلاش بک بازم فلاش بک میزنه و مخاطب سردرگم این همه به هم ریختگی
چرنده
نه واقعا! بازي سارا بهرامي وقتايي كه كنار نويده خيلي اغراق شده ست تا حالا دختر به اين ذوق مرگي نديده بودم . اينكه هي فلش بك ميزنه به گذشته هم اعصاب خورد كنه
پاسخ ها
هدی زین العابدین خوب بازی کرده
احتمالا روش کراش داره
هزینه خوردن یک ساندویچ خرج خرید یک قسمت ازین سریالها بشه؟ ازنوع فیگور بازیگرا روی پوسترشون براحتی مبشه حدس زد داستان نمیبینی، دیالوگ و اندکی تحرک با لباس مد روز!
با تمام بد بودنش میارزه به کل سریال «دل» که ۴ قسمته فقط میگن رستا.... رستارو ندیدی :|
پاسخ ها
نه ندیدم حتی جواب تلفن منو نمی ده
برگشت. مگه تو ندیدیش؟
اومد بگو زنگ بزنه
منکه نشستم ویچر دیدم کلی لذت بردم اخه دل و کرگدن شدن سریال
من که خوشم نیومد. فقط بیکار باشم از اینستاگرام میبینم بعضی قسمت هاشو !
خدارا شکر بالاخره دست از سر مانکن برداشتین
الان رفتین سراغ کرگردن
تو روزایی که سریالهایی مثل مانکن و دل میاد بیرون والا کرگدن خیلی هم قشنگه.حداقل داستان داره حرف داره برا زدن.نقدتون خیلی خوب بود واقعن چیدمان بازیگرها عالیه فقط ستاره پسیانی خیلی از حد بیرون میزنه که البته همیشه اینجوریه اندازه بازی نمیکنه.
در کل با تمام نواقصش از سریالهای دیگه خیلی بهتره
نچ
خیلی سریال خوبیه
و اگر من بخوام از ۱۰۰ به سریال های خانگی در حال پخش نمره بدم
مانکن ۲۰
دل ۲۰
کرگدن ۶۰
چی نوشتید تیتر واقعا کلن خلاصه میشه
با این مه رویان و فرشته صورتان حتما دیدن داره روح آدم تازه می شه
این که سریال نیست،برین سریال دل رو ببینین،وااای حال میکنین،۴قسمتش فقط دارن دنبال رستا میگردن،رستااا کجایی؟رستا کجاست؟با رستا چکار کردی؟رستا رو ندیدی؟خدا شاهده این پولها حلال نیست که صرف ساخت این مزخرفات میشه،با این پولا خیلی کارهای خیر و راه اندازی یه کار درست که چندتا بیکار بی پول برن سر کار،به فقرا کمک کرد نه که بدنش به سلبریتی های پولدار بی درد ساخت فیلم هم سپرده بشه به اهلش و با هزینه ی درست و بازیگران خوب و فیلم خوب ساخته بشه،نه اینکه هر هفته یه سریال چرت میلیاردی ساخته بشه درحالی که خیلی ها بخاطر یه میلیون و چند میلیون زندانن یا محتاج نون شب و...
پاسخ ها
واقعا حیف یه مگ اینترنت برای این فیلم ادم مصرف کنه
نع
خیلی مزخرفه