مروری بر داستان قاچاق فیلمهای ایرانی
داستان قاچاق فیلمهای ایرانی از اوایل دهه ۷۰ شروع شد. اوایل کار نه اعتراضی در کار بود و نه واکنش چندانی در سطح رسانهها مشاهده میشد، طوری که به نظر میرسید بیرون دادن نسخه غیرقانونی، روشی برای مقابله با سانسور است. از دهه ۸۰، اما داستان عوض شد و شاهد قاچاق سازمانیافته فیلمهای اغلب پرفروش بودیم، طوری که به نظر میرسید گروهی عزم خود را جزم کردهاند تا ریشه سینمای ایران را بزنند.
روزنامه همشهری - مهرنوش سلماسی: داستان قاچاق فیلمهای ایرانی از اوایل دهه ۷۰ شروع شد. اوایل کار نه اعتراضی در کار بود و نه واکنش چندانی در سطح رسانهها مشاهده میشد، طوری که به نظر میرسید بیرون دادن نسخه غیرقانونی، روشی برای مقابله با سانسور است. از دهه ۸۰، اما داستان عوض شد و شاهد قاچاق سازمانیافته فیلمهای اغلب پرفروش بودیم، طوری که به نظر میرسید گروهی عزم خود را جزم کردهاند تا ریشه سینمای ایران را بزنند.
کار به جایی رسید که در روز دوم اکران یک فیلم، سیدی غیرمجازش درست کنار سینمای سر گروهش به فروش رسید. اکران پیادهرو آنقدر رونق یافت و تهدید سینمای ایران از طریق قاچاق فیلمها چنان شدت گرفت که همه وارد میدان شدند؛ از سینماگران گرفته تا نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی تا بلکه ریشه قاچاق خشکانده شود.
مسئله قاچاق با پیگیریهای فراوان به صورت مقطعی حل شد، ولی هیچ وقت ریشهکن نشد. جدای از مشکل قاچاقشدن سیدی فیلمهای روی پرده، وقتی فیلمی به شبکه نمایش خانگی راه مییافت چند ساعت بعد، شبکههای ماهوارهای فارسی زبان اقدام به پخش آنها میکردند و با این کار به بازار شبکه نمایش خانگی هم لطمه میزدند. حالا و در انتهای دهه ۹۰ همچنان فیلمها قاچاق میشوند، آن هم نه کنار پیادهرو که در فضای مجازی و هرکسی با تلفن همراه هوشمندش میتواند نسخههای قاچاق را دانلود و تماشا کند.
سکانس ۱
شبهای زایندهرود و نوبت عاشقی
نمایش «شبهای زایندهرود» و «نوبت عاشقی» در نهمین جشنواره فیلم فجر، جنجالی را رقم زد که در سینمای پس از انقلاب بیسابقه بود. برای اولین بار کار فیلمهای سینمایی به مجلس شورای اسلامی و تریبون نمازجمعه کشید. هر دو فیلم مخملباف توقیف شدند و سال ۱۳۷۱ میشد نسخه ویاچاس شبهای زایندهرود و نوبت عاشقی را از دستفروشان خریداری کرد. ۲ فیلم جنجالی مخملباف در حالی به بازار قاچاق راه پیدا کردند و نسخه ویاچاسشان به میان مردم آمد که هنوز داشتن خود ویدئو هم جرم بود؛ چه برسد به فیلمهایی که توقیفی بودند.
۲ فیلم مخملباف اولین فیلمهای سینمای ایران بودند که نسخه قاچاقشان بیرون آمد و آن موقع کسی هم پیگیر نشد که چرا، چگونه و از چه طریقی شبها... و نوبت... به کف خیابان آمدند. این نسخهها البته بیکیفیت بودند، ولی به حس کنجکاوی مردمی که دوست داشتند ببینند چرا فیلمهای مخملباف توقیف شده است پاسخ میدادند. تحلیل معروف خودشان «فیلمها را بیرون دادهاند» با اولین نمونههای قاچاق فیلم در ایران شروع شد. خیلیها معتقد بودند که سازندگان فیلمها، چون از اکران آثارشان ناامید بودند، عمدا نسخه قاچاقش را بیرون دادند تا مردم از تماشایشان محروم نشوند.
سکانس ۲
آدم برفی
در حالی که قرار بود «آدم برفی» (داوود میرباقری) در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش دربیاید، در بهمن ۷۳ معاون امور سینمایی، فیلم را توقیف کرد. شب ۲۲ بهمن و همزمان با برگزاری مراسم افتتاحیه جشنواره فجر، فیلم آدم برفی در تالار اندیشه حوزه هنری به نمایش درآمد. حوزه هنری به عنوان نهادی قدرتمند پشت آدم برفی بود و محمدعلی زم همه تلاشاش را کرد تا فیلم را رفع توقیف کند. وقتی تلاشهای زم به جایی نرسید و کسی هم انتظار عوض شدن شرایط در کوتاهمدت را نداشت، نسخه قاچاق فیلم به بیرون آمد. درمیانه دهه ۷۰، تقریبا کل ایران فیلم آدم برفی را روی نسخه ویاچاس تماشا کردند؛ نسخهای که کیفیت صدا و تصویرش مناسب نبود، ولی همین که فیلم بیرون آمده بود غنیمت بود.
حوزه هنری به عنوان تهیهکننده آدم برفی اعتراضی به انتشار نسخه غیرقانونی فیلم نکرد. همان موقع گفته شد فیلم توسط تهیهکنندهاش بیرون داده شده، چون دیگر امیدی به اکرانش نداشتند. حدود یک سال بعد از ورود نسخه قاچاق آدم برفی به بازار، دوم خرداد ۷۶ از راه رسید، فضا عوض شد و آدم برفی هم امکان اکران عمومی یافت. با اینکه همه نسخه قاچاق را دیده بودند، آدم برفی تبدیل به پرفروشترین فیلم سال شد. همان زمان کارشناسان اکران اعلام کردند اگر آدم برفی وارد شبکه قاچاق نشده بود، رکورد تعداد تماشاگران را میشکست.
سکانس ۳
مارمولک
«مارمولک» غافلگیرکنندهترین فیلم جشنواره بیستوسوم فجر بود. فیلم کمال تبریزی با شوخیهای جذاب و تماشاییاش و جسارتی که در آن مقطع کسی فکر نمیکرد باعث دردسر شود، محبوبترین فیلم تماشاگران جشنواره شد. همه از تکرار موفقیت «لیلی با من است» میگفتند و اینکه چگونه تبریزی موفق شده یک کمدی اجتماعی خوشساخت بسازد. کمی بعد بیلبوردهای شهری پر شد از این شعار تبلیغاتی: «عید جایی نروید، مارمولک میآید» قرار بود مارمولک در ایام نوروز اکران شود، ولی کمی بعد اعلام شد اکران فیلم به تعویق افتاده است.
کمکم صدای اعتراضها و مخالفتها بلند میشد و اتهام مارمولک، توهین به روحانیت بود. هنوز دولت اصلاحات سرکار بود و پروانه نمایش مثل امروز بیاعتبار نشده بود. مارمولک با چند هفته تاخیر سرانجام اکران شد، ولی مخالفتها چنان گسترده شد که فیلم در حالی که با استقبال فوقالعاده مردم مواجه شده بود به تدریج از پرده پایین آورده شد.
کمی بعد نسخه قاچاق فیلم هم به میدان آمد؛ نسخهای که کیفیت بالایی نداشت و از آنجا که امیدی به حل مشکل فیلم نمیرفت آمدن کپی قاچاق مارمولک هم خیلی با واکنش سازندگانش مواجه نشد. چند سال بعد دیویدی با کیفیت مارمولک جای نسخهای که صدا و تصویر خوبی نداشت را گرفت. ظاهرا فیلم در دبی عرضه شده و از آنجا به ایران آمده بود. بعدها منوچهر محمدی کوشید تا مجوز ورود مارمولک به شبکه نمایش خانگی را بگیرد که موفق به این کار نشد تا نسخهای که هنوز هم در دسترس است همان کپی قاچاق فیلم باشد.
سکانس ۴
اخراجیها
هیچ کس فکر نمیکرد عضو سابق انصار حزبالله و سردبیر نشریاتی، چون «شلمچه» و «جبهه» بتواند با اولین فیلمش موفقیت گستردهای در گیشه کسب کند. وقتی مسعود دهنمکی اعلام کرد میخواهد اولین فیلم بلند سینماییاش را با نام «اخراجیها» بسازد، این سؤال برای خیلیها پیش آمده بود که چه عواملی از درون سینما با او همکاری خواهند کرد. کمی بعد محمدرضا شریفینیا به دهنمکی پیوست و گروه بازیگران فیلم را انتخاب کرد. به این ترتیب تعدادی از بازیگران مشهور سینمای ایران جلوی دوربین مسعود دهنمکی رفتند. حضور محمدحسین صفار هرندی سرصحنه اخراجیها هم حکم تایید فیلم و سازندهاش از سوی مقامات ارشاد را داشت.
با اولین نمایش فیلم در بیستوپنجمین جشنواره فیلم فجر و استقبال گسترده مردمی، حالا همه سینماداران برای اکران اخراجیها سر و دست میشکستند. اخراجیها به صورت مشترک با «سنتوری» برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد و دهنمکی در مراسم افتتاحیه جنجال بهپا کرد و جمله معروف «نه مرغ میخوام، نه سیمرغ» را بر زبان آورد.
فیلم با جار و جنجال فراوان در فهرست اکران نوروزی قرار گرفت و با فاصلهای قابل توجه از بقیه فیلمها، پرفروش شد. در شرایطی که اخراجیها روز به روز تماشاگر بیشتری مییافت، ناگهان سیدی قاچاق فیلم به بازار راه یافت. با ورود نسخه غیرقانونی اخراجیها، فروش هم افت کرد و از پرده پایین آمد. اخراجیها پرفروشترین فیلم سال ۸۶ شد و رکورد «آتشبس» تهمینه میلانی را شکست، ولی اگر نسخه قاچاقش به بازار راه نمییافت فیلم قطعا تماشاگر بیشتری مییافت.
۲ سال بعد دهنمکی با «اخراجیها ۲» به سینماها بازگشت. اخراجیها ۲ از قسمت اولش هم بیشتر فروخت و تبدیل به یکی از ۱۰ فیلم پرتماشاگر بعد از انقلاب شد. در میانههای اکران اخراجیها ۲ گفته شد نسخه غیرقانونی فیلم به کف خیابان آمده است. این بار، اما خیلی زود سیدیهای قاچاق جمعآوری شدند و اتفاقی که برای اخراجیها یک رخ داده بود تکرار نشد و به فروش فیلم لطمهای جدی وارد نیامد.
سکانس ۵
سنتوری
وقتی در بیستوپنجمین جشنواره فیلم فجر «سنتوری» موفق شد سیمرغهای بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین بازیگر مرد را دریافت کند، کمتر کسی فکر میکرد فیلم برای اکران عمومی با مشکل مواجه شود. سنتوری با کمی جرح و تعدیل به جشنواره آمده بود و اعتراض بهرام رادان هم در شب افتتاحیه به بیتوجهی داوران، خیلی به مذاق مدیران ارشاد خوش نیامد. با این همه فیلم مهرجویی بعد از مدتی کش و قوس سر خواندن محسنس چاووشی در سنتوری (که در آن زمان خواننده زیرزمینی بود) پروانه نمایش گرفت. تبلیغات میدانی فیلم آغاز و بیلبوردهای سنتوری در سطح شهر نصب شد. کارشناسان اکران پیشبینی میکردند سنتوری پرفروشترین فیلم سال خواهد شد.
درست یک شب مانده به موعد اکران، روابط عمومی معاونت سینمایی خبر داد که نمایش فیلم مهرجویی به تعویق افتاده است. بعد هم تبلیغات سنتوری از سطح شهر جمعآوری شد. خیلی زود مشخص شد که شخص محمدحسین صفارهرندی- وزیر وقت ارشاد- فیلمی که دارای پروانه نمایش از معاونت سینمایی بوده را توقیف کرده. وزیر ارشاد با صراحت گفت: «فیلم سنتوری در حال حاضر قابلیت نمایش عمومی ندارد و تغییرات اعمال شده روی آن نیز مناسب نبوده است».
با اعلام نظر وزیر ارشاد، اداره نظارت و ارزشیابی هم که پروانه نمایش را صادر کرده بود عقبنشینی کرد. در حالی که سازندگان فیلم در تلاش بودند مشکل فیلم را حل کنند و با حذف صدای محسن چاووشی، بهرام رادان تمام ترانههای سنتوری را بازخوانی کرد تا بلکه حکم توقیف لغو شود، ناگهان نسخهای قاچاق وارد کف خیابان شد. مخالفان فیلم اعلام کردند سازندگان سنتوری خودشان نسخه قاچاق را به بازار فرستادهاند تا مسئولان ارشاد را به اکران راضی کنند یادستکم ضرر و زیان دریافت کنند؛ چیزی که هم مهرجویی و هم فرازمند- تهیهکننده فیلم- به شدت آن را رد کردند.
کمی بعد عاملان پخش قاچاق فیلم دستگیر شدند و رسانهها از فردی به نام «حجت. ف» عامل اصلی قاچاق سنتوری نام بردند؛ فردی که گفته شد با تهیهکننده فیلم در ارتباط بوده است. فرازمند این اتهام را به شدت رد کرد. سنتوری در نهایت با انتشار نسخه قاچاق سوخت. با پایان مأموریت دولت اول احمدینژاد و تغییر وزیر ارشاد، مهرجویی و فرازمند همچنان امیدوار بودند مشکل سنتوری حل شود. ولی شمقدری هم در نهایت با اکران عمومی فیلم موافقت نکرد و تنها اجازه داد سنتوری وارد شبکه نمایش خانگی شود. مهرجویی از ورود فیلمش به شبکه قاچاق لطمه روحی سنگینی خورد که این را میشد در فیلمهای بعدیاش که به شدت آشفته بودند حس کرد. فرازمند هم درحالی که بهشدت بدهکار بود از دنیا رفت.
سکانس ۶
عصبانی نیستم!
دومین فیلم رضا درمیشیان، در آخرین ماههای دولت احمدینژاد پروانه ساخت گرفت و وقتی آماده نمایش شد که دولت روحانی سرکار آمده بود. نمایش «عصبانی نیستم!» در سیودومین جشنواره فیلم فجر، موجی از مخالفتهای رسانههای اصولگرا را به دنبال داشت؛ مخالفتهایی که با عقبنشینی عجیب مدیران سینمایی دولت اعتدال همراه شد. کار به جایی رسید که مدیران سینمایی آنقدر به درمیشیان فشار آوردند تا او در نهایت فیلمش را از بخش مسابقه بیرون کشید. به این ترتیب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد هم از کف نوید محمدزاده بیرون رفت. عصبانی نیستم! سالها در کش و قوس دریافت پروانه نمایش بود و پس از جرح و تعدیلهای فراوان درنهایت روی پرده رفت.
مشکل، اما از جایی شروع شد که نسخه کامل عصبانی نیستم! به صورت قاچاق بیرون آمد. ظاهرا آقازاده یکی از مسئولان، نسخهای از فیلم را در اختیار داشته و آن را برای دوستانش نمایش میدهد و فیلم از همان جا لو میرود؛ نسخهای که به گفته برخی رسانهها از طرف وزیر وقت ارشاد در اختیار پدر این آقازاده قرار گرفته بود و عبارت نسخه بازبینی هم در آن به چشم میخورد. در نسخه قاچاق عصبانی نیستم! میشد تمام صحنههایی که برای اکران عمومی حذف شده بود را نیز مشاهده کرد. به این ترتیب نسخه قاچاق فیلم پرحاشیه درمیشیان با ارزش افزوده به بازار آمد و به مراتب جذابتر از شیر بییال و دم و اشکمی بود که پس از دردسرهای فراوان اکران شده بود.
سکانس ۷
فروشنده
سال ۹۵ و در روزهایی که اسامی نامزدهای اسکار اعلام شده و نام «فروشنده» اصغر فرهادی هم در فهرست کاندیداهای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان به چشم میخورد، نسخه قاچاق فیلم به بازار آمد؛ نسخهای که کیفیت خیلی خوبی نداشت و روی آن عبارت «بازبینی وزارت ارشاد»به چشم میخورد. به این ترتیب منبع لو رفتن فیلم فرهادی کاملا مشخص بود. لو رفتن فیلمها از وزارت ارشاد و دیگر نهادها یکی از بزرگترین چالشهای داستان قاچاق بود.
در پی اعتراض پخشکننده فیلم فرهادی در ایران که بابت این موضوع متضرر شده بود، مسئولان وقت امور سینمایی قول پیگیری ماجرا را دادند، ولی در نهایت هیچ اتفاقی رخ نداد جز اینکه گفته شد فیلم در شهر کاشان لو رفته و فردی آن را به قیمت ۱۰۰ هزار تومان به صاحب یک ویدئوکلوپ فروخته است! با پیگیریهای صورت گرفته شخصی که فروشنده را قاچاق کرده بود دستگیر شد، ولی زیانی که فیلم فرهادی در آستانه ورود به شبکه نمایش خانگی دید جبران نشد.
سکانس ۸
پنجاه کیلو آلبالو
«پنجاه کیلو آلبالو» ساخته مانی حقیقی در نوروز ۹۵ اکران عمومی شد؛ نوروزی که تماشاگران استقبال بیسابقهای از فیلمهای روی پرده به عمل آوردند و فیلم مانی حقیقی هم جزو پرفروشترینهای اکران نوروزی بود. در حالی که فیلم با فروش بالا به کارش ادامه میداد، وزیر وقت ارشاد پس از تماشای پنجاهکیلو آلبالو، دستور توقف اکرانش را صادر کرد.
این تصمیم وزیر البته خیلی لطمهای به فیلم نزد و پنجاه کیلو آلبالو زمانی از پرده پایین آمد که فروش بالایی کرده بود. یک سال بعد و درست در روزی که پنجاه کیلو آلبالو وارد شبکه نمایش خانگی شد، نسخه قاچاق آن هم منتشر شد؛ نسخهای که از روی پرده تصویربرداری شده بود. با توجه به اینکه هیچ صدایی از تماشاگران به گوش نمیرسید، فیلم در سالنی خالی از تماشاگر ضبط شده بود و همزمان راه پیدا کردنش به شبکه قاچاق با ورود فیلم به شبکه خانگی، هم نمیتوانست تصادفی باشد.
سکانس ۹
متری شیش و نیم/ رحمان ۱۴۰۰
۲ فیلم پرفروش اکران نوروز ۹۸ تنها در یک موضوع با هم اشتراک داشتند؛ اینکه تقریبا همزمان قاچاق شدند! «رحمان ۱۴۰۰» کمدی منوچهر هادی که با شوخیهای خط قرمزیاش جنجالهای فراوانی بهپا کرده بود پس از گذشت بیش از یک ماه، از پرده پایین آورده شد. «متری شیش و نیم» دومین ساخته سعید روستایی به عنوان درامی اجتماعی از کارگردان «ابد و یک روز»، دیگر فیلم پرفروش نوروز ۹۸ بود.
در خرداد ۹۸، نسخههای قاچاق رحمان ۱۴۰۰ و متری شیش و نیم تقریبا همزمان با هم وارد فضای مجازی شد و در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان روی آنتن رفت. اگر رحمان ۱۴۰۰ اکرانش خاتمه یافته بود، فیلم متری شیش و نیم هنوز سینماهای زیادی را در اختیار داشت که قاچاق شد. عبارت آشنای اغلب فیلمهای قاچاق شده این سالها روی نسخه لو رفته متری شیش و نیم هم به چشم میخورد و تماشاگران میتوانستند فیلم بدون سانسور روستایی را با عبارت نسخه بازبینی ارشاد مشاهده کنند؛ موضوعی که اعتراض روستایی را هم به دنبال داشت و او در نامهای سرگشاده این پرسش را مطرح کرد که نسخه بازبینی ارشاد چطور به دست شبکههای ماهوارهای رسیده؟
سکانس ۱۰
سونامی قاچاق
از اواسط امسال قاچاق فیلمهای سینمایی به سونامی تبدیل شد. بعد از متری شیشونیم و رحمان ۱۴۰۰ که در بهار ۹۸ نسخه قاچاقشان منتشر شد، ورود فیلمها به فضای مجازی به پدیدهای عادی تبدیل شد. از «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش که از سال ۹۲ در انتظار اکران به سر میبرد نسخهای با دوبله عربی به بازار قاچاق آمد.
«تگزاس ۲»، «فصل فراموشی فریبا» و «مارموز» هم وارد فضای مجازی شدند. نوبت به «سرخپوست» هم رسید و در کمتر از ۲۴ ساعت ۳ فیلم «خانه پدری»، «قصر شیرین» و «شبی که ماه کامل شد» قاچاق شدند. حالا کار به جایی رسیده که اگر فیلمی که کمی کنجکاوی عمومی دربارهاش وجود دارد وارد شبکه قاچاق نشود باید تعجب کرد.
نظر کاربران
با حلال وحرامش ڪارندارم اما برای مردم فقیر این قاچاق خوبه چون پول سینما رو ندارند ڪه خانوادگی بروند وبا پنج تومن همه خانواده فیلم رو میبینند
پاسخ ها
اون بدبختی که زندگی و وقتش و میزاره چی؟؟؟؟حالا چون پولداره باید اینجور اذیت شه؟؟؟
خب به درک که اذیت میشه اینهمه مردم اذیت شدن شمارو ناراحت نمیکنه؟
در مقابل این عمل شرکت های دوبله فیلم خارجی را دوبله کرده و صاحب فیلم میشن و فیلمو میفروشن در واقع دزد صاحب مال دزدی میشه