کارگری می کنم تا وسترن بسازم
کارگر بنای ایرانی، ۵۳ فیلم وسترن ساخت!
عاشق تفنگ و بیابان و کلاه تگزاسی است. او و دوستانش که آنها هم عاشق فیلم های وسترن هستند به بیاران های اطراف شهرشان شیراز می روند و فیلم وسترن می سازند. او یک فیلمساز بزرگ است که ده ها فیلم ساخته است.
همشهری سرنخ: عاشق تفنگ و بیابان و کلاه تگزاسی است. او و دوستانش که آنها هم عاشق فیلم های وسترن هستند به بیاران های اطراف شهرشان شیراز می روند و فیلم وسترن می سازند. او یک فیلمساز بزرگ است که ده ها فیلم ساخته است اما تنها یک مشکل در اینجا وجود دارد، اینکه فیلم هایش جایی پخش نمی شود.
او عجیب ترین فیلمساز ایرانی است که سال هاست با یک دوربین فیلمبرداری کرایه ای، فیلم های وسترن می سازد؛ فیلم هایی که به گفته خودش در آنها شما می توانید شاهد یک کاراکتر ظالم باشیدکه به انسان های مظلوم زور می گویداما در انتهای ماجرا، اتفاقاتت جالبی رخ می دهد که کاراکتر منفی از کرده خود پشیمان می شود. جالب است بدانید که این فیلم ها به صورت دی وی دی در خانه آقا «نگهدار» نگهداری می شود و او این دی وی دی ها را گاهی در میان دوستاتن و علاقمندان به فیلم وسترن پخش می ند اما با فیلم کوتاهی که از زندگی و کارهای فیلمسازی این مرد، توسط کارگردان جوانی به نام «کامران حیدری» تهیه شده حالا خیلی ها این مرد شیرازی را می شناسند آن هم نه فقط در ایران بلکه در کشورهای دیگر دنیا. «نگهدار جمالی» و فیلم های وسترنش مورد توجه خیلی ها قرار گرفته است.
از خودتان بگویید؟ چطور رفتید سراغ ساخت فیلم وسترن آن هم در ایران؟
- نگهدار جمالی هستم. 49 سال دارم و از کودکی عاشق سینما بودم. به خصوص فیلم های وسترن.
فقط فیلم وسترن می سازید؟
- بیشتر وسترن می سازم اما یک فیلم از تارازان، سفر سندباد و فیلم های دفاع مقدسی هم ساخته ام. آخرین فیلمی هم که ساختم درباره زورو بود.
کلا چند فیلم ساخته اید؟
- ۵۳ فیلم که دی وی دی هایش را در کمدم نگهداری می کنم.
چرا فیلم هایی که می سازید را به نمایش نمی گذارید؟
- این فیلم ها را برای دلم می سازم چون عاشق وسترن هستم. جمعه ها با دوستانم به بیابان ها و جنگل های اطراف شیراز می رویم و فیلم می سازیم.
چقدر هزینه می کنید؟
- بازیگران این فیلم ها که همه شان دوستانم هستند و به همین خاطر از من پول نمی گیرند و شاید هزینه فیلم هایم در نهایت به یک تا دو میلیون تومان برسد چون همه کارها را خودم انجام می دهم؛ فیلمنامه نویسی، کارگردانی، تهیه کنندگی، تدوین و ...
یعنی پای همه این عنوان ها اسم خودتان می خورد؟
- نه، همه کارها را خودم انجام می دهم اما اسم دوستانم را پای آنها می زنم چون اگر کسی ببیند ممکن است فکر کند چطور امکان دارد یک نفر همه این کارها را به تنهایی انجام دهد، باورشان نمی شود.
اولین فیلمی که ساختی؟
- فیلمی بود به نام گلوله های سرخ. آن موقع ۱۲ یا شاید ۱۳ سالم بود که این فیلم را ساختم.
از محتوای فیلم هایتان برایم بگویید؟
- خب فیلم های وسترنی تیپ هالیوودی دارند مثل وسترن های قدیمی و اصیل اما با رعایت شئونات. این فیلم ها آموزنده هستند و در انتهای فیلم سعی داریم پیامی مثبت را به بیننده القا کنیم.
وسایل این فیلم ها را از کجا تهیه می کنید؟ مثل لباس ها، تفنگ ها و ...
- لباس ها را خودم می دوزم. البته با توجه به آن چیزی که در ذهن دارم. گلوله ها و تفنگ ها را هم خودم درست می کنم.
چطور؟
- تفنگ های اسباب بازی می خرم و با قرار دادن لوله ای فلزی در آن، تفنگ را شبیه به یک تفنگ واقعی می کنم. یک نوع چاشنی هم به عنوان گلوله درست می کنم که صدای شلیک آن به خوبی یک تفنگ واقعی است. البته این گلوله ها مشقی است و هیچ خطری برای کسی ندارد. حتی گریم دوستانم را هم خودم انجام می دهم. افکت و طراحی صحنه هم به عهده خودم است.
بازیگران فیلمتان چه کسانی هستند؟
- دوستانم هستند، برخی هایشان هم جوان هایی هستند که عشق بازی و بازیگری در سر دارند.آنها بدون گرفتن هیچ دستمزدی در فیلم هایم ظاهر می شوند و نقش آفرینی می کنند. حتی بعضی هایشان سیاه لشگر تعدادی از فیلم های قبل انقلاب بوده انداما من در فیلم هایم یک نقش خوشگل به آنها می دهم تا سر ذوق بیایند. نقش ها را هم تقسیم بندی می کنم تا کسی ناراحت نشود.
داستان های فیلم حول چه محوری است؟
- مثلا یک نفر هست که قلدربازی درمی آورد و به کسانی که دارای زمین های کشاورزی هستند زور می گوید اما سرانجام رعیت ها با یکدیگر متحد می شوند و انتقام خود را از مرد زورگو می گیرند.
یا در فیلم جدیدیم «زورو»، عده ای می خواهند با ساخت ریل قطار روی زمین های مردم، کار خود را پیش ببرند اما زورو مانع این کار می شود و مقابل آنها می ایستد. آخر فیلم نشان می دهد که هر که ظلم کند در آخر سرنگون می شود.
خب این موضوع که بیش از هزار بار در فیلم های وسترن تکرار شده است؟
- اما فیلم من فرق دارد.
در چه جاهایی فیلم هایتان را می سازید؟
- بیشتر مواقع به کوه های اطراف شیراز می رویم. مثلا برلای تارزان به جنگل های شیراز رفتیم و برای وسترن به منطقه شب شتری رفتیم. سندباد را هم در اطراف شوره زارهای شیراز بازی کردیم یا در صخره ها و کوه های بزرگ.
دیگر در کارم پخته شده ام. کافی است یک داستان به من بدهید تا فیلمنامه اش را بدون مطالعه در ذهنم بسازم. کسی در این راه کمکم نمی کنداما علاقه ام به این کار باعث شده دست از فیلمسازی برندارم. طوری که الان پسر ۱۲ ساله ام هم به کار من علاقمند شده. من کل هفته بنایی و نقاشی می کنم و یک قسمت از پول آنر ا برای فیلمم و یک قسمت دیگر را برای خانواده در نظر می گیرم و بخشی را هم برای مواقع ضروری پس انداز می کنم. به تازگی هم خادم یکی از مساجد شیراز شده ام و روزهایی که مشغول بنایی و نقاشی ام، پسرم را سر این کار می گذارم تا روز جمعه با پس اندازمان فیلمی دیگر بسازیم. گرچه این پول ها کفاف کارهایم را نمی دهد و نیاز به اسپانسر دارم.
فیلم هایتان به جشنواره راه پیدا نکرده؟
- نه، چون این فیلم هایی را جایی قبول نمی کنند. فقط یک بار فیلمی جنگی برای دفاع مقدس ساخته بودم به نام «بال های شکسته» که با اهدای لوحی از من تقدیر شد اما اگر بخواهم راستش را بگویم فیلم های وسترن بیشتر راسته کارم است چون هزینه کمتری دارند اما فیلم های جنگی معمولا پرهزینه هستند.
از خودتان بگویید که سوژه یک کارگردان دیگر شده اید؟
- چند سال پیش آقای کامران حیدری کارگردان فیلم «من نگهدار جمالی هستم، وسترن می سازم» به سراغ من آمد و گفت که می خواهد فیلم زندگی مرا بسازد. من هم که عاشق این کارها هستم قبول کردم و همکاری مان شروع شد. بعد هم که کارگردانانی دیگر به سراغ من آمدند تا از بخشی از کارهایم فیلم بسازند.
می دانید که فیلم آقای حیدری به فستیوال های خارجی راه پیدا کرده و حالا «نگهدار جمالی» را خیلی ها می شناسند؟
- بله به من گفتندکه به کشورهای اروپایی رفته و من از این بابت خوشحالم و آرزو دارم که جوان های زیادی وارد این عرصه شوند و به هنر گرایش پیدا کنند. مثل من که جوان های زیادی را به فیلم هایم کشانده ام تا مبادا سراغ کارهای اشتباه بروند و در عوض، هنر را جایگزین کارهای دیگرشان بکنند؛ طوری که الان خیلی هایشان از من خواهش می کنند که در فیلم هایم به آنها نقش بدهم.
پسرتان را هم سر کارهایتان می برید؟
- بله، پسرم نقش بندباد و کودکی های تارزان را در فیلم بازی کرده. او خودش هم عاشق این کار شده و گاهی فیلمبرداری را او به دست می گیرد.
دوربین را از کجا آورده اید؟
- دوربین کرایه ای است و دوستانی که دارم این دوربین ها را به من کرایه می دهند. البته چندان حرفه ای نیستند و اگر به من دوربین حرفه ای بدهند کیفیت فیلم های صد برابر بهتر خواهد شد.
فیلمبرداری را چطور یاد گرفته اید؟
- زمانی که کم سن و سال بودم، مدتی را در خانه سینما در تهران کار کردم و در آنجا با فیلمبرداری و یکسری کارها در این زمینه آشنا شدم؛ مثل فیلمبرداری، قاب بندی، تدوین و ... البته تدوین را به صورت خطی انجام می دهم و حالا که علم پیشرفت کرده و تدوین کامپیوتری شده یکی از دوستانم در این کار کمکم می کند.
حرف آخر؟
- از ما که گذشت اما دلم می خواهد به جوان هایی که در زمینه هنر کار می کنند اهمیت داده شود.
آقای کارگردان از ماجراهای دوستی اش با نگهدار جمالی برایمان می گوید
فیلمسازی را از او یاد گرفتم
«من نگهدار جمالی، وسترن می سازم». کامران حیدری، کارگردان این فیلم است. کسی که همیشه به دنبال سوژه هایی ناب برای ساخت مستند است. او در یکی از کارهای خود سراغ نگهدار جمالی رفت و به همین دلیل آقای کارگردان برای ساخت فیلم کوتاه خود ترجیح داد که مدتی را با جمالی زنگی کند. شاید همین موضوع باعث دوستی عمیق این دو کارگردان شد. «همیشه مستندسازها دنبال سوژه خوب برای کار خود می گردند. در فکر سوژه بودم که یکی از دوستانم، نگهدار جمالی را به من معرفی کرد. او به من گفت که نگهدار، فیلم وسترن می سازد اما کارهایش خنده دار است. همین موضوع باعث شد تا من کارهای نگهدار را ببینم اما پس از دیدن فیلم ها متوجه شدم که او چه خوب این فیلم ها را می سازد و آنطور که شنیده بودم خنده دار نبود و شما می توانستید جذابیت و مهارت را در فیلم های این مرد به وضوح ببینید.»
این موضوع بهانه ای شد تا دوستی میان نگهدار و کامران شکل بگیرد. رفاقتی که دو سال از آن گذشته و سرانجام حیدری با شناخت کامل از آقای نگهدار، فیلم هایی که می ساخت و زندگی اش، شروع به ساخت فیلم زندگی او کرد. «جالب اینکه اودر طول دوستی مان خیلی به من کمک کرد که فیلمنامه زندگی اش را بنویسم و شاید همکاری های نگهدار بودکه باعث شد کار خوب از آب دربیاید.»
سال ۸۸ این فیلم ساخته شد و اواخر ۸۹ تدوین فیلم صورت گرفت تا اینکه این فیلم کوتاه در سال ۹۰ به اکران درآمد. «برای من، شیوه فیلمسازی نگهدار بسیار اهمیت داشت. او با تمام سختی و با کمترین هزینه اقدام به ساخت فیلم می کرد و همه اینها نشان از آن داشت که نگهدار چقدر به سینما علاقه دارد. او همه چیز را تجربی به دست آورده و سواد زیادی در این زمینه ندارد.»
حیدری تنها به فیلمسازی آقای جمالی توجه نکرد و در ادامه به سراغ زندگی و موقعیت اجتماعی اش رفت؛ طوری که اگر امروز شاهد این فیلم باشید، می توانید در لحظه لحظه زندگی نگهدار، با اوهمراه شوید.
نگهبانی به مدت ۱۰ روز
برای کامران حیدری این فیلم، یکی از راحت ترین فیلم هایش به حساب می آمد، فیلمی که برای ساخت آن چندان به خستی نیفتاد اما لحظات خوبی را کنار نگهدار جمالی سپری کرد. «فیلم من قصه داشت و یکی از مهمترین سکانس های آن مربوط می شد به زمان طلاق گرفتن خانم نگهدار، چرا که قرار بود خانم او اسباب و اثاثیه اش را جمع کرده و خانه اش را ترک کند اما اجازه این را به ما نداد که از این لحظات فیلم بگیریم. به همین خاطر ما ۱۰ روز در کوچه ای که این خانم زندگی می کرد منتظر ماندیم و نگهبانی دادیم تا بتوانیم این صحنه را هم در فیلم ثبت کنیم.»
البته به گفته آقای حیدری، بعد از مدتی جدایی، نگهدار و همسرش بار دیگر با هم آشتی کردند و سر خانه و زندگی شان بازگشتند.
«جمالی از کودکی در سینما رفت و آمد داشته و مطالعه اش بصری بوده. او سواد زیادی ندارد اما فیلمنامه را در ذهنش پرورش می دهد و بعد آن را می سازد. شاید فیلم های او از نظر بعضی ها ضعیف باشد اما از نظر من، کار نوآورانه ای کرده و کارهایش عالی است.»
به گفته حیدری او در مدت دوستی اش با نگهدار، سینما، فیلم ساختن و چگونگی کارگردانی کردن از نگاهی دیگر را یاد گرفت. «نگهدار فیلم را برای دل خودش می سازد. ما وقتی فیلم می سازیم دنبال تهیه کننده می گردیم و بعد نگران این هستیم که جایزه بگیرد، دیده شود و از ممیزی ها عبور کند اما نگهدار با پول خیلی کم فیلم می سازد و نگران این نیست که جایی پخش شود یا نه. نگران ممیزی نیست و منتظر این هم نیست که فیلمش در فستیوالی به نمایش دربیاید.»
اما حالا فیلم زندگی نگهدار جمالی به ۲۲ فستیوال جهانی راه یافته است. حالا دیگر خیلی ها او را می شناسند و به گفته حیدری قرار بر این شده که فیلم هایش در قالب دی وی دی به کشورهای دیگر فروخته شود.
ارسال نظر