هنر پستمدرن و ویژگی نقاشیهای سبک پستمدرنیسم
واژهی هنر پستمدرن به گسترهی وسیعی از هنر معاصر، از سال ۱۹۷۰ به بعد، اشاره دارد. نماد اصلی هنر پستمدرن نفی ویژگیهای زیباییشناختی است که اساس هنر مدرن بر آن استوار بود. یکی از این ارزشهای نفیشده، این ایده است که هنر موضوعی خاص است که باید فراتر از ذائقهی عامه رشد یابد.
وبسایت ایوار - رضا رجب پور: هنر پستمدرن شاخهای از جنبشهای هنری است که به دنبال مخالفت با برخی از جنبههای مدرنیسم یا جنبههایی است که پس از آن ظهور کردهاند. پستمدرنیسم سعی دارد ارزشهای مدرنیسم را نفی کند.
واژهی هنر پستمدرن به گسترهی وسیعی از هنر معاصر، از سال ۱۹۷۰ به بعد، اشاره دارد. نماد اصلی هنر پستمدرن نفی ویژگیهای زیباییشناختی است که اساس هنر مدرن بر آن استوار بود. یکی از این ارزشهای نفیشده، این ایده است که هنر موضوعی خاص است که باید فراتر از ذائقهی عامه رشد یابد.
مصادف شدن پستمدرنیسم با شماری از پیشرفتهای جدید فناورانه، منجر به تقریباً ۵ دهه از تجربیات هنری همراه با رسانه و فرمهای جدید هنر نظیر هنر مفهومی، گونههای مختلف هنر نمایشی و هنر چیدمان و همچنین جنبشهایی نظیر ساختارشکنی (Deconstructivism) و هنر پرتوافکنی شد. هنرمندان پستمدرنیست با استفاده از این فرمهای جدید، موفق به امتداد و بسط معنای هنر به سویی شدند که تقریباً هرگز سابقه نداشت.
متأسفانه اکثر مقالات در مورد پستمدرنیسم پر از واژگان پیچیده نظیر مدرنیته (نه چیزی مشابه با مدرنیسم) و پستمدرنیته (متفاوت با پستمدرنیسم)، متامدرنیسم (نشات گرفته از پستمدرنیسم) و پست-پستمدرنیسم است. اجازه دهید بهجای استفاده از این واژگان تخصصی، نمونهای ساده با استفاده از لباس برای کمک به شما بهمنظور درک هنر پستمدرن و چگونگی تفاوت آن با هنر مدرن و حتی سلف آن، هنر آکادمیک، ارائه کنیم.
اولین سبک اصلی هنر پس از دوران رنسانس، هنر آکادمیک یا دانشگاهی بود؛ هنری کلاسیک که تصور میشد به دست اساتید دانشگاهی خلق شده است. هنر دانشگاهی معادل هنریِ «کت و شلوار و کراوات» سنتی است. پس از آن و در حدود سال ۱۸۷۰، هنر مدرن پدید آمد. این هنر نیز معادل هنری «پیراهن و شلوار» یا «کت و شلوار» است.
سپس در سال ۱۹۷۰، هنر پستمدرن خلق شد که آنهم معادل هنری «شلوار جین و تیشرت» بود. به همان شکل که لباسها در گذر زمان رسمیت خود را از دست دادند و راحتتر شدند، هنرمندان امروزی نیز کمتر از ایدههای قدیمی هنر الهام میگیرند و بیشتر بر خلق چیزی تمرکز میکنند که توجهات را به خود جلب کند.
اما لباسهای غیررسمی نظیر شلوار جین و تیشرت تنها به این خاطر محبوب شدند که جامعه نیز خودش بهسوی رسمیت کمتر رفت. به همین ترتیب، هنر پستمدرن نیز بخشی از یک جریان گستردهتر از تغییرات فناورانه، سیاسی و اجتماعی در غرب است که شیوهها و گونههای جدیدی از رفتار را معرفی میکند.
برای مثال، تأثیر کامل اینترنت بر یافتن منبع و توزیع تصاویر هنری و همچنین خلق هنر و طراحی کاربردی، هنوز درک نشدهاند. اما ازآنجاییکه این پدیده از پیش صنعت موسیقی را دچار تحول عظیم کرده، اثر آن بر جهان هنر زیاد با تأخیر همراه نخواهد بود.
تعریف هنر پست مدرن
اگر واقعاً به دنبال تعریف هنر پستمدرن در یک جمله هستید، میتوان آن را اینگونه توصیف کرد: «سبکی از هنرِ پس از دههی ۱۹۶۰ که ارزشهای سنتی و فرضیات سیاسی محافظهکارانهی اسلاف خود را به نفع یک مفهوم گستردهتر و سرگرمکنندهتر از هنر، با استفاده از فرمهای جدید هنری با کمک فناوری مبتنی بر ویدئو و کامپیوتر، نفی میکند.»
پست مدرنیسم چه تفاوتی با هنر معاصر دارد؟
چه چیزی هنر پستمدرن را از هنر معاصر متمایز میکند؟ در عمل، این دو واژه کموبیش قابل تعویض با یکدیگر هستند. بااینحال، از نظر فنی، هنر پستمدرن به معنی «پسامدرن» است و به دورهای مشخص از ابتدای سال ۱۹۷۰ اشاره میکند، درحالیکه «هنر معاصر» به دورهای ۵۰ ساله اشاره میکند که درست پیش از زمان حال قرار دارد.
در حال حاضر این دو دوره باهم مصادف شدهاند. اما برای مثال، در سال ۲۰۵۰، هنر پستمدرن (۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰) با عصر دیگری جایگزین شده است، درحالیکه «هنر معاصر» در حال حاضر دورهی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۵۰ را پوشش خواهد داد. درنتیجه در سال ۲۰۵۰ هر دو هنر از هم فاصله میگیرند.
تفاوت هنر پست مدرن با هنر مدرن اخیر چیست؟
در هنر بصری، واژهی «مدرنیسم اخیر» به جنبشها و ترندهایی اشاره دارد که برخی جنبههای «هنر مدرن» را نفی میکنند، اما از طرفی دیگر در سنت مدرنیسم نیز باقی ماندهاند.
سبکهایی نظیر اکسپرسیونیسم انتزاعی از سوی شماری از هنرمندان افراطی مدرن نظیر جکسون پولاک، خالق نقاشی کُنِشی، همراه با ویلم دو کونینگ اجرا شدند، اما هردوی آنها بسیاری از عرفهای رسمی نقاشی رنگروغن را نفی کردند.
بااینحال، نه پولاک و نه کونینگ آثاری نظیر «نقاشی پاکشدهی کونینگ» از رابرت روشنبرگ را خلق نکردند، زیرا هردوی آنها از وفاداران سرسخت به مفاهیم مدرنیستِ معنا و اصالت بودند.
بهطور مشابه، پیروان جنبشهای پستمدرنیست نظیر رئالیسم معاصر و نئو اکسپرسیونیسم نیز شامل نقاشان فراوانی میشدند که بهجای یک شیوهی پستمدرنیست، روشی مدرنیست را در پیش میگرفتند. به بیان سادهتر و با استفاده از مثال لباسها، مدرنیسم اخیر معادل هنری «پیراهن و شلوار» است، اما به رنگ زرد روشن.
ویژگیهای پست مدرنیسم
پستمدرنیسم یک جنبش نیست، بلکه یک نگرش کلی است؛ بنابراین، هیچ فهرست مشخص و واحدی از ویژگیهایی که بتواند هنر پستمدرن را تعریف کند، وجود ندارد. اما بالاخره ما باید از جایی شروع کنیم، بنابراین در ادامه به چند ویژگی آن اشاره خواهیم کرد.
۱. ایدئولوژی کلی
پستمدرنیسم بازتابی از یک سرخوردگی گسترده در تقابل با زندگی و همچنین قدرت نظام ارزشهای موجود بهمنظور دستیابی به تغییرات سودمند است. درنتیجه، اختیار، مهارت، دانش و بزرگی دستاوردها، بیاعتبار شده است. هنرمندان امروزی بهمراتب نسبت به ایدههای بزرگ هشیار هستند.
مهمتر از همه اینکه، هنر مدرنیست نهتنها بهعنوان یک نخبه دیده میشد، بلکه به شکل یک مردسالارِ سفیدپوستِ بیعلاقه در جمعهای اقلیت به نظر میرسید. به همین خاطر است که پستمدرنیسم، هنرِ جهانسومی، فمینیستی و هنرمندان اقلیت را حمایت میکند.
بااینحال، منتقدان معتقدند که علیرغم نفی ایدههای بزرگ از سوی این جنبش، به نظر میرسد که پستمدرنیسم نیز ایدههای بزرگی برای خود دارد. برای مثال، تمامی گونههای هنر در این جنبش به یک اندازه معتبر هستند؛ هنر میتواند به هر شکلی خلق شود؛ دموکراتیزه شدن هنر اتفاق خوبی است (دموکراتیزه شدن جراحی مغز چطور؟).
اندی وارهول میگوید: «هرکسی میتواند در عرض ۱۵ دقیقه مشهور باشد.» این ایده بیشتر از دیگر ایدهها، عصر پستمدرنیست را توصیف میکند. پستمدرنیست که با یک دنیای جدید غیرعقلانی روبرو شده بود، اینگونه پاسخ داد:
خیلی خب، اجازه دهید تا بیشتر در مورد این موضوع غیرعقلانی بحث کنیم؛ ما میپذیریم که دنیا و هنر دیگر آن معنی ذاتی مشخص را ندارند، اما خب که چه؟ اجازه دهید تا هنری جذابتر را خلق کنیم و ببینیم که به کدام سو میرود. چه کسی میداند، شاید ما توانستیم در عرض ۱۵ دقیقه مشهور شویم.
۲. آموزش هنر
پستمدرنیسم اولویتهای آموزشی در بسیاری از کالجهای هنری را تغییر داد. در طول دههی ۱۹۷۰، هنر نقاشی و تا حدی مجسمهسازی، قدیمی و کهنه به نظر میرسید. بهعلاوه، ایدهی کار برای چهار سال بهمنظور کسب مهارتهای لازم این هنرهای زیبای سنتی یک ایدهی واپسگرایانه محسوب میشد.
این باور وجود داشت که هنر باید از طبقهی نخبهی جامعه جدا و در اختیار عموم قرار بگیرد، بنابراین مدارس هنر بهسرعت شروع به خلق شیوهی جدیدی از ارائهی مدرک برای افراد آشنا با فرمهای مختلف سبک پستمدرنیست و همچنین تکنیکهای ابتدایی خلق هنر کردند. بهطور خلاصه، خلاقیت جزئی نسبت به تجمیع مهارتهای لازم برای رسیدن به درجهی استادی در اولویت قرار گرفت.
۳. استفاده از فناوری
عصر هنر مدرنیست با پیدایش فناوریهای مبتنی بر تصویر نظیر تلویزیون، ویدئو، دستگاه چاپ، کامپیوتر و اینترنت مصادف شده و تأثیر عمیقی نیز بر آنها داشته است. طیف جدیدی از تصاویر ویدئویی و عکاسی منجر به کاهش اهمیت مهارتهای نقاشی شدهاند. بهعلاوه، هنرمندان با بهکارگیری فناوریهای نوین، موفق به کوتاه کردن فرآیندهای سنتی خلق اثر شدهاند، اما همچنان اثری جدید را میسازند.
۴. برآورده ساختن نیازهای مصرف کننده
رشد مصرفگرایی و خوشنودی لحظهای نسبت به دهههای اخیر قرن بیستم، تأثیر عمیقی بر هنر بصری گذاشته است. مصرفکنندگان حالا به دنبال تازگی هستند. آنها همچنین میخواهند تا سرگرم شوند. بسیاری از هنرمندان و خالقان آثار پستمدرنیست در پاسخ به این نیازها، از فرصت برای تبدیل هنر به یک محصول سرگرمکننده استفاده کردهاند.
برای مثال، معرفی شیوههای جدید هنر نظیر هنر نمایشی و چیدمان در کنار موضوعات جدید نظیر مرگ کوسهها، پرندگان، مجسمههای بزرگ یخی، ساختمانهایی که به نظر در حال حرکت هستند، کلکسیونی از ۳۵،۰۰۰ شخصیت سفالی، جزیرههای پوشیده از مواد صورتیرنگ پلیپروپیلن، بدنهای رنگشده، نقاشیهای ترسناک بر روی ساختمانهای عمومی و غیره، بینندگان را با طیف جدیدی از تجربههای شوکآور روبرو کرده است.
خواه این شیوههای جدید هنر محسوب شوند یا نه، طرفداران هنر مفهومی آنها را پذیرفته و طرفداران هنر سنتی آن را نفی میکنند.
۵. توجه پست مدرنیسم به فرهنگ عامه
واژهی «فرهنگ خواص» اغلب از سوی منتقدان هنری بهمنظور تفکیک «فرهنگ خواص» نقاشی یا مجسمهسازی از «فرهنگ عامه» در مجلهها، تلویزیون، محصولات عامهپسند و عمده استفاده میشود. مدرنیستها همراه با پیروان بانفوذ خود نظیر کلمنت گرینبرگ، فرهنگ عامه را پایینتر از فرهنگ خواص میدانستند.
در عوض، پستمدرنیستها که طرفدار ایدهی دموکراتیکترِ هنر هستند، «فرهنگ خواص» را بیشتر شبیه به یک نخبه میبینند. درنتیجه، هنر عامه، جنبش اول پستمدرنیست، هنر را از دل اقلام مصرفی معمولی نظیر همبرگر، قوطیهای کنسرو، بستههای پودر سوپ و مجلههای کامیک استریپ خلق کرد.
هنرمندان هنر عامه و دیگران نیز بهمنظور دموکراتیزه کردن بیشتر هنر از طریق چاپ آثار خود بر روی لیوانهای سفالی، کیفهای کاغذی و تیشرتها، پا را فراتر گذاشتند. شیوهای که بهطور تصادفی تمایل پستمدرنیست برای تخریب اصالتِ هنر را به تصویر میکشد.
معانی چندگانه پست مدرنیسم
هنرمندان پستمدرن این ایده که یک اثر هنری تنها دارای یک معنی ذاتی است را نفی کردند. در عوض، آنها باور دارند که بیننده یک قاضی مهم برای تفسیر اثر است. برای مثال، عکاسیِ سورئالیستی سیندی شرمن این ایده که یک اثر هنری میتواند از بسیاری جهات تفسیر شود را پررنگ میکند. درواقع، برخی هنرمندان نظیر هنرمندان هنر نمایشی، حتی به بیننده اجازهی حضور در آثار هنریشان را میدهند یا اینکه از آنها بهمنظور تکمیل کار خود نظر میخواهند.
۳ اصل هنر پست مدرنیسم
۱. مفهوم فوری
نقاشیها و مجسمههای پستمدرنیست از همان ابتدای کار خود در قالب جنبش هنر عامه، جسورانه، شفاف و بهسرعت قابلتشخیص بودند. موضوعات و تصاویر در این آثار عمدتاً از کالاهای مصرفی مشهور، مجلهها، تصاویر گرافیکی تبلیغاتی، تلویزیون، فیلم، کارتون و کتابهای مصور وام گرفته شدهاند.
برای اولین بار بود که هرکسی بهسرعت متوجه هنر پیش روی خود میشد. اگرچه پستمدرنیسم نیز از دوران هنر عامه به بعد با تکامل همراه بود، اما یکی از اهداف اصلی این مکتب رساندن مفهوم فوری اثر است.
بااینحال، برخی از آثار هنر پستمدرن در مقایسه با دیگران دیرتر قابلدرک هستند. برای مثال، میتوان به اثر «معادل هشتم» از کارل آندره اشاره کرد. این اثر از آن دسته آثاری است که قبل از درک باید توسط یک کارشناس تفسیر شود. این یک تندیس پستمدرنیست مینیمالیستی، متشکل از ۱۲۰ آجر ساختمانسازی، است. آجرها از روی زمین بر روی یکدیگر قرار گرفته و دو ردیف را تشکیل دادهاند.
در نگاه اول، این شاهکار هنر معاصر شبیه به چیزی است که ممکن است در یک محوطهی ساختمانسازی فوقالعاده منظم مشاهده کنید. خوشبختانه، کاتالوگ موجود در گالری به شما از تصمیم افراطی آندره برای خلق هنر بر روی زمین سطح زمین در سال ۱۹۶۵ میگوید؛ او زمانی که در حال قایقسواری در دریاچهای در نیوهمپشایر بود، به این ایده رسید.
بهعلاوه، این بنای باشکوه از آجرها تفکر هنری آندره را به نمایش میگذارد که فرم مساوی با ساختار و ساختار مساوی با مکان است.
۲. هنر میتواند از هر چیزی خلق شود
اثر «چشمه» از مارسل دوشان که با استفاده از ظرف ادرار وی ساخته شده، اولین نمونهی مشهور از یک شیء معمولی برای خلق یک اثر هنری است. هنرمندان پستمدرنیست باور داشتند که میتوان هنر را از بسیاری از مواد دورریختنی و بازیافتی تولید کرد.
مجسمهسازان، هنرمندان هنر چیدمان و اسمبلاژ (هنر جفتوجورکاری) آثار خود را با برادههای آهن، ماسکهای اکسیژن، جمجمهها و خون انسان، لامپهای نئونی، چرم، قوطی کنسرو، بتن، لباسهای قدیمی، مدفوع فیل و مواد دیگر ساختهاند. ایدهی پشت این کار، دموکراتیزه کردن هنر و در دسترس عموم قرار دادن آن است.
۳. ایده نسبت به خود اثر اهمیت بیشتری دارد
هنرمندانی نظیر پیکاسو و لیختناشتاین تا دههی ۱۹۶۰ باور داشتند که بدون داشتن یک محصول تمامشده، هیچچیزی وجود ندارد؛ بنابراین، تلاش عظیمی صرف کیفیت اثر تمامشده میشد و برای خلق آن به مهارت بالایی نیاز بود. امروزه، اوضاع تغییر کرده است.
هنرمندان پستمدرن باور عمیقی به ایدهی پشت اثر تمامشده نسبت به خود اثر دارند. به همین خاطر است که بخش عمدهای از هنر پستمدرن به هنر مفهومی نیز شهرت دارد. این نگرش جدید از سوی هنرمند مفهومی مارتین کرید با اثر «۲۲۷: چراغها روشن و خاموش میشوند» به تصویر کشیده شد.
او در سال ۲۰۰۱ توانست جایزهی ترنر (Turner) را برای این اثر کسب کند. دیگر فرمهای هنر مفهومی شامل آثار هنری چیدمان، هنر نمایشی و هنر رویدادی میشوند.
شاید نمونهی نهایی هنر مفهومی، نمایشگاه برگزارشده در مارس ۲۰۰۹ در موزهی ملی هنر معاصر فرانسه در مرکز فرهنگی پومپیدو در پاریس باشد. این نمایشگاه با عنوان «تخصص حساسیت در کیفیت مواد خام نسبت به حساسیتِ تصویریِ پایدار»، شامل ۹ اتاق کاملاً خالی میشد و دیگر هیچ!
مشهورترین هنرمندان نقاشی سبک پست مدرنیسم و آثار آنها
بنکسی
- گل انداز : این اثر گرافیتی که مرز بین هنر و خرابکاری را تیره میکند، یک آشوبطلب همراه با دستهگلی را نشان میدهد که از آن بهجای کوکتل مولوتوف استفاده کرده است.
- تاب باز : تصویری از یک پسر غریق نجات که حلقهی تیوب او تبدیل به تابی برای بازی شده است. بنکسی این اثر را در سومین سالگرد طوفان فاجعهبار کاترینا کشید.
- یک ملت تحت نظارت دوربین مداربسته: این اثر انتقادی به دولت بریتانیا، درست در کنار دوربینهای امنیتی شهر لندن نصب شده و به شهروندان پایتخت هشدار میدهد که همهی آنها تحت نظارت برادر بزرگ (استعاره از کتاب ۱۹۸۴ جرج اورول) قرار دارند.
- رونالد مکدونالد: یک اثر هنری از سبک چیدمان که مجسمهای اخمو، با نگاهی از بالا به پایین، به یک پسرک کفاش را به تصویر میکشد. این اثر برخلاف عروسکهای خندانِ موسوم به رونالد مکدونالد در این فستفود زنجیرهای است.
مارسل دوشان
- برهنه از پله پایین میآید: اثری قدیمی که ترکیبی از کوبیسم و آیندهگرایی است و حرکت از طریق تصاویر رویهمقرارگرفته را به نمایش میگذارد.
- چشمه: یک اثر هنری با استفاده از ظرف ادرار مارسل دوشان که در ابتدا با استقبال همراه نشد، اما بعدها به خاطر نام دوشان بر روی آن مورد پذیرش قرار گرفت.
- L.H.O.O.Q: این اثر کارتپستالی کمارزش، تصویری از مونالیزا را به نمایش میگذارد که با استفاده از یک سبیل و ریش بهوسیلهی مداد، تبدیل به شکل خاصتری از هنر شده است.
جسپر جونز
- سه پرچم: اثر جونز معمولاً با برچسب هنر نئو دادا یا هنر عامه، به خاطر استفادهی او از تصاویر محبوب، همراه است. این موضوع را میتوان در اثر وی با نام سه پرچم مشاهده کرد.
- اعداد در رنگ: سری اعداد او با استفاده از تکنیک «قالبریزی»، مفهوم متفاوتی را برای به چالش کشیدن نگاه بیننده به یک اثر هنری خلق میکند، درحالیکه تکرار و استفاده از نمادشناسی در این اثر، شبیه به هنر عامه است.
جکسون پولاک
آهنگ پاییز (شماره ۳۰): این اثر از همان ابتدا به «شمارهی ۳۰» معروف بود؛ زیرا پولاک باور داشت که عنوانها میتوانند درک و نگاه بیننده به نقاشی را تحت تأثیر قرار دهند.
اثر آهنگ پاییز نمونهای از نقاشیهای کنشی است که پولاک در آنها پیشرو بود. آثار اکسپرسیونیسم انتزاعیِ پولاک از فرآیندها و اجزای سنتی خلق اثر فاصله میگرفتند و بیشتر میل به ثبت تاریخیِ یک رویداد داشتند.
روی لیختنشتاین
- دختری در حال غرق شدن: این اثر که اقتباسی از یکی از آثار انتشارات دی سی کامیک (DC Comic) است، بر ملودرام، ابهام و سبک هنر عامه تأکید دارد.
- بلم: یک نقاشی کارتونی که خلبانی در حال پریدن از هواپیمای در حال سوختن را به تصویر میکشد. این اثر نیز شبیه به نقاشیهای کارتونی در کتابهای مصور دههی ۱۹۷۰ است.
- طلوع خورشید: سادهسازیِ بازنمایی یک طلوع خورشید به سبک هنر عامه.
رنه ماگریت
- بیوفایی تصاویر: این یک پیپ نیست: تفسیری هنری بر نمادشناسی و شباهت در جایی که، به گفتهی میشل فوکو، یک بازنمایی تصویری از یک پیپ، دقیقاً مشابه شیء اصلی نقاشی شده نیست.
- پسر انسان: نقاشی پرترهای مشهور با یک کلاه به سر و چهرهای نامفهوم با یک سیب سبز در مقابل صورت.
- تکثیر نشود: دیگر اثر پرترهی پستمدرن؛ ماگریت در این اثر فردی را در مقابل آینه به تصویر میکشد که صورت وی از جلو در آینه بازتاب نمییابد.
اندی وارهول
- قوطی سوپ کمپبل: قوطیهای سادهی سوپ که از اساس موجب شکلگیری خشم علیه هنر ترکیبشده با محصولات تجاری شدند.
- ۱۰ مرلین : بازتابی از تجاریسازی فرهنگ و تبدیل مرلین مونرو به یک نمادِ تولید انبوه
- الویس سهگانه: دیگر نمونه از توجه فراوان اندی وارهول به نمادهای فرهنگی آمریکا که در آن الویس پریسلی بهصورت سیاهوسفید و در لباس گاوچران به تصویر کشیده شده است.
رابرت ویلیامز
- در سرزمین لذتهای شبکیهای: یکی از اولین کارهای مهم ویلیامز در دههی ۱۹۶۰، این اثر سورئالیستی است که در آن انبوهی از اشیاء رنگارنگ فرضی به چشم میخورد؛ به نظر میرسد که نقاش به یک دستگاه چاپگر سهبعدی دست یافته است.
- نقاشیهای اسرار زامبی: کلکسیونی از نقاشیهای سورئالیستی و گرافیکی که بهعنوان «اثری کاملاً ورشکسته از نظر اخلاقی و کاملاً هنری» توصیف میشدند.
- میل برای تخریب: این اثر در ابتدا بهعنوان اولین کاور آلبوم گروه گانز ان روزِز (Guns N' Roses) انتخاب شد، اما بعدها به خاطر عدم پذیرش آن از سوی خردهفروشان برای خرید، تغییر کرد.
جیمز روزنکویست
F-۱۱۱: نقاشیهایی بسیار بزرگ که نمایی بزرگتر از اندازهی واقعی از پیوندهای میان سوداگری و ارتش آمریکا را به نمایش میگذارند.
رئیسجمهور منتخب: پوستری برای کمپین جان اف کندی که توجهات و نقدها نسبت به کالاسازی و مصرفگرایی طبقهی متوسط را برانگیخت.
منابع: visual-arts-cork ،onpostmodernism ،visual-arts-cork
ارسال نظر