اوضاع نگرانکننده مارکت موسیقی؛ فالش بخوان و بفروش!
میشود رفت روی صحنه، فالش خواند، جیغ و دست و هورا گرفت و برگشت. نه کسی صدای منتقدان را میشنود، نه کسی برای بالا رفتن درک مردم از موسیقی تلاش میکند و نه حتی محتوایی که خواننده به زبان میآورد اندازه دهههای قبلی دارای اهمیت است.
روزنامه جامجم: فالش خواندن حالا دیگر رویه شده است. قبلا اگر میگفتند خوانندهای فالش میخواند، خودش هم خجالت زده میشد و از این ناهماهنگی و خارج از ریتم خواندنش چنان ناراحت میشد که فکر میکرد هر قدر هم تلاش کند و از این به بعد خوب بخواند، بالاخره یک اتفاق نامبارک در کارنامه اش ثبت شده است. حالا، اما فالش خواندن هم دیگر به اندازه قدیم بد نیست.
میشود رفت روی صحنه، فالش خواند، جیغ و دست و هورا گرفت و برگشت. نه کسی صدای منتقدان را میشنود، نه کسی برای بالا رفتن درک مردم از موسیقی تلاش میکند و نه حتی محتوایی که خواننده به زبان میآورد اندازه دهههای قبلی دارای اهمیت است. تعداد خوانندهها، تعداد موسیقیهایی که روزانه تولید میشوند و بسیاری موارد دیگر نشان از آن دارند که هر چه فالشها و فالشخوانها بیشتر میشوند، این اتفاق بیشتر به یک امر عادی نزدیک میشود و گویی در نسل تازه خوانندهها، فالش خوانی دیگر پدیدهای مذموم نیست، مسیر خود را طی کرده و رفته رفته سلیقه، ذائقه و گوش موسیقایی جامعه را هم تحت تاثیر خود قرار داده است.
فالش چیست؟
حالا این فالش که مدام از آن حرف میزنند اصلا چیست؟ چه اتفاقی میافتد که به یک نفر میگویند فالش خوان؟ لغت فالش ریشه انگلیسی دارد. هنگامی که تعداد نوسانهای تثبیت شده برای هرکدام از نتها که استانداردهای خود را دارند در اجرا و اراده از سوی خواننده به حد خودش نرسد و یا بیشتر باشد میگویند موسیقی بهصورت فالش اجرا شده است.
امروزه، اما متخصصان و منتقدان عرصه موسیقی نه تنها خارج از نت خواندن، که درست ادا نکردن لحن و کلام را هم از نشانههای فالش خواندن دانسته و چنین خواننده یا نوازندهای را فالش خوان و فالشنواز میدانند. خواننده یا نوازندهای که به راحتی موسیقی، این هنر گوشنواز را تبدیل میکند به صدایی که یک جای کارش میلنگد.
حالا که بحث فالش است، این را هم بگوییم که واژه ژوست در مقابل فالش قرار دارد و وقتی صدای خواننده منطبق با فرکانس مورد نظر و نت مورد نظر باشد صدای آن فرد را ژوست میگویند. کیفیت و ژوست بودن صدا را گوشهای قوی و کارکرده متوجه میشوند. همان چیزی که این روزها ما کم داریم و آثار موسیقی مان هم در اغلب روز به روز ضعیف ترشان میکنند؛ گوش قوی و کارکرده که ژوست و فالش را از هم تشخیص دهد.
گلزار و مدیری، گوشه رینگ توییتریها
این روزها دوباره فیلمهایی از کنسرتهای مهران مدیری و محمدرضا گلزار منتشر شده است. در اینستاگرام و البته بیشتر در توییتر این فیلمها مورد نقد کابران فضای مجازی هستند. آنها فیلمها را با حیرت، تعجب، انتقاد و گاهی با جملاتی طنز مطرح و به این نکته اشاره کرده اند که این افراد چرا با این همه ضعف در اجرا روی صحنه میروند و بلیتهایشان هم به فروش میرسد.
آنها مردم، مسؤولان و خوانندهها و برگزارکنندگان کنسرت را گرفته اند به باد انتقاد تا این را مطرح کنند که در عالم موسیقی چه خبر است. سوالی که البته پاسخ دادن به آن هم خیلی ساده است و هم خیلی دشوار! یعنی خیلی حرفها و پشت پردههای ماجرا بهصورت غیررسمی بیان میشود و به این راحتیها نمیتوان برای ارائهشان سندی پیدا کرد و واضح و روشن گفت چه خبر است. اما میشود به نکات مهمی درباره آنچه اکنون در فضای موسیقی میگذرد، اشاره کرد. اشاراتی که میتوانید خودتان حدیث مفصلش را بخوانید از این مجمل!
روند فالش خوانیها در ایران
حالا که میدانیم فالش خواندن چیست، برویم سراغ ماجرای فالشخوانی در ایران. نه، اول به این یک سوال دیگر که احتمالا برایتان پیش خواهد آمد، بپردازیم و بعد برویم سراغ فالش خوانیهای وطنی. حتما از خودتان خواهید پرسید که در اجراهای خارج از ایران هم پیش میآید که کسی فالش بخواند؟ خب. طبیعی است که جوابمان به این سوال مثبت خواهد بود، همه جای دنیا خوانندههایی با میزان توانایی متفاوت و مختلفی وجود دارند که برخی فالش بخوانند و برخی هم ژوست. اما آنطورکه منتقدان هم این روزها میگویند، میزان این فالش خوانیهای آن طرف آبی واقعا کم است.
اما در ایران کم که نیست، هیچ... روز به روز بیشتر هم میشود. اگر بخواهیم به خوانندههای ایرانی که ماجراهای فالش خوانی و حاشیههای مشابه این اتفاق را در کارهایشان داشتهاند، طی همین یکی دو سال گذشته با فهرست نسبتا بلند بالایی روبهرو خواهیم شد. حمید هیراد، مسعود صابری همان پزشکی که خواننده شد و کم حاشیه نداشت، مهران مدیری و بسیاری چهرههای دیگر کنسرتهایی اجرا کردند که پر از فالش خوانی بود.
حتی بودند کسانی که بعد از چند فالش خوانی رفتند سراغ پلی بک که مساله را حل کنند و البته حل هم نشد! حتی دو سال پیش سیروان خسروی هم که خوانندهای پرطرفدار محسوب میشد و کمتر درگیر چنین حواشی بود با انتقاد از فالش خوانیاش روبهرو شد.
خلاصه که کم و زیاد خوانندههای بسیاری با این مساله روبه رو شدهاند، اما هر چه زمان گذشته فالشخوانیها عادیتر شده اند و گویی افرادی که بهعنوان خواننده روی صحنه حاضر میشوند، چندان نگران نیستند که اگر فالش بخوانند، چه میشود. چون میدانند هیچ اتفاقی نمیافتد!
دفتری که فقط مجوز میدهد
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک دفتری دارد به نام دفتر موسیقی. دفتری که البته چند سال پیش که هنوز اینقدر اوضاع موسیقی زار نبود، محمدرضا درویشی پژوهشگر موسیقی آن را دفترچه میدانست! و معتقد بود این دفتر آنقدر در برابر چیزهایی که جریانهای موسیقی را شکل میدهد، سست و کم جان عمل میکند که نمیتواند دفتر باشد.
حالا گذشته از اینها دفتر موسیقی ناظر تمام آلبومها و کنسرتهاست.
حتی تک آهنگهایی هم که منتشر میشوند از نظر محتوایی از این دفتر مجوز میگیرند. موسیقی، ترانه، نوازندگان و خوانندگان و خلاصه تمام عوامل. اینکه فلانی خلاف کرده و ممنوعالفعالیت است تا هر مورد دیگری در روند کار خواننده، نوازنده و ... با این دفتر مرتبط است. شوراهای مختلفی دارد و همه چیز را تحت کنترل قرار میدهد. گذشته از اینکه برخی ترانهها آنقدر سخیفند که مجوز گرفتنشان اتفاقی عجیبی است، بالاخره نهادی داریم که همه چیز را در مورد موسیقی بررسی میکند و به آن مجوزی میدهد.
در میان این همه قانون که برای بعضی زیادی رعایت میشود و برای بعضی کمتر، آیا نمیشود قانونی هم باشد برای بررسی کیفیت کنسرتها؟ مگر میشود مرجع قانونی موسیقی در کشور بنشیند و تماشا کند که خوانندگانی روی صحنه میروند و ذائقه مردم را بهواسطه شهرت یا هر چیز دیگری در دست میگیرند و فهم ناچیز جامعه ما را از موسیقی تقلیل هم میدهند؟ دفتر موسیقی نباید ناراحت سرمایهها و پولهایی باشد که برای بیکیفیتترین اجراها در عرصه موسیقی از جیب مردم به جیب فالشخوانها و کنسرتگذارها و ... میرود؟
مافیا و ماجرای پولسازی
وقتی از یک دهه پیش حمید حامی خواننده موسیقی پاپ در مصاحبههایش از مافیای موسیقی حرف میزد، خیلیها میخندیدند و حرفش را نمیپذیرفتند. هی دنبال رد مافیای میگشتند و خبری نبود، پس حامی را متهم میکردند به اینکه توهم مافیا گرفته و مدام چیزی را بزرگ میکند که وجود خارجی ندارد یا کم جانتر از این حرفهاست. اما این ذات مافیاست که آرام و خزنده پیش برود، بعد جان بگیرد و بشود مافیایی که این عنوان برازندهاش باشد!
حالا، اما همه از همین مافیا حرف میزنند، از حسامالدین سراج گرفته که در گفتگو با همین روزنامه خودمان مفصل از دستهای پنهانی که عالم موسیقی را هدایت میکنند حرف زد تا محمد معتمدی که از سلطان کنسرت و کسانی که کنترل اوضاع موسیقی دستشان است، سخن به میان آورد.
جالبتر آن است که گفته میشود یک سایت موسیقی روزی ۵۰میلیون تومان از فروش بلیت درآمد دارد. حالا شما این ۵۰ میلیون را ضرب در ۳۰ روز ماه کنید. یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان درآمد برای فروش بلیت کنسرت، یعنی درآمدی خالص، بیدردسر و بیزحمت. حالا اگر قرار باشد فروشنده بلیت بنشیند به این فکر کند که خواننده فلان کنسرت فالش یا بیکیفیت میخواند ۵۰میلیون تومانش تامین نمیشود که! اصلا به او چه مربوط؟ مگر این سایت متولی امورات موسیقی و قانونگذار است؟ جایی دیگر مجوز میدهد و سایت هم بلیت میفروشد.
اما خب... سایت، کنسرتگذار و همه افراد این چرخه حتما سودی میبرند که هر طور شده پای کارشان ایستادهاند. حتما آنقدری پول در میان هست که صدای هیچ منتقد و هنرمند جدی عرصه موسیقی شنیده نمیشود.
نظر کاربران
تعدادی از فالش خوانان رو میخوام بهتون معرفی کنم
محسن ابراهیم زاده،گلزار،مدیری،مسعود صابری،طلیسچی،هیراد
کل بند ها به جز پالت
و البته خیلی بیشتر از اینها هستند
مثلاً محمد اصفهانی هم من ازش فالش خواندن دیدم تو یکی از کنسرتاش
رضا بهرام رو هم گنده نکنید اونم خوب نیست
در کل تو سنتی همایون شجریان و علیرضا قربانی و تو پاپ هم نیما مسیحا و حمید حامی و چند نفر دیگه هستند
بقیه رو باید ریخت تو سطل زباله
پاسخ ها
خداییییی همه اینا به کنار
اون مدیری چی میگه؟
آقا یا خانم ( بدون نام 98/06/10 - 8:24 ) شما چی میگی ؟؟؟
خب من نمیفهمم،همین خود شما ،خود مردم میرن این کنسرت ها ،مریخی ها که نمیرن ، بعد میگن بده ،فالشه!خب اگه مردی بلیت نخر نرو کنسرت ،دروغ میگم؟نه این که هم کنسرت بری هم غر بزنی
پاسخ ها
اينا خواننده رو براي صداش نمي خوان
بابا اونی که میره کنسرت اینا که نمیاد وقتش رو پای خوندن این مطلب تلف کنه. ملت انقدر پول دارن که نمی دونند چطور خرجش کنند
بعضی مواقع دیدم خواننده ای بدون آهنگ میخونه جنس صداش با موقعی که با آهنگ و یه کارایی رو صداش انجام میشه فرق داره ، خب دقیقا چه کاری روی صداش انجام میشه؟ خواننده هایی مثل هایده،مهستی،ابی و ادل ،صداشون در حالت عادی مین قدر حجم داره و پرقدرته؟ یا اینکه نه اونام دستکاری شده اس؟
پاسخ ها
اونا صداهاشون دستگاهی هستن و افکت میخورن
اون خواننده هایی که نام بردی بیخودی سلاطین موسیقی نشدن و کلی اجرای زنده دارن که همه چیو ثابت میکنه
مقاله خوبی بود . درد هنر همین است . در سالهای دور یک هیات ۷ نفره بودن که باید یه نفر توسط آنها تائید میشد تا بتواند خواننده بشود . به همین علت تمام خواننده های قدیمی با کیفیت هستن حتی در دوران کهنسالی . بدبختی اینست که مافیا همه جا حضور دارد و هر کسی را دوست دارن خواننده میکنن . مثلا گلزار و مدیری . البته این ۲ تا قطره ای هستن از دریای خواننده های درپیت که ذکر نامشان در سطور بالا انجام شد . اینها اصلا نت و ردیف و گوشه نمیشناسن . همینجوری بصورت شنیداری کار میکنن . تاسف بحال طرافداراشون که از ذرات شن ، دانه های یاقوت درست کردن . البته این خودش بخشی از بیماری فرهنگی ماست که هنوز نمیفهمیم که چجوری باید اسطوره سازی کرد . هر چند که اصلا دلیل نداره توی جامعه اسطوره داشته باشیم . ولی ما اونقدر یارو رو باد میکنیم تا بترکه .
پاسخ ها
دمت گرم درست گفتی.
دقیقا
واقعا کیان که میرن کنسرت گلزار و مدیری ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
پاسخ ها
یه مشت نادان ...
بنده کنسرت مدیری رفتم خیلی هم لذت بردم! واقعا شب خوبی بود و کلی خاطره زنده شد برای منو پدرم!!! موسیقی خیلی سلیقهایه.
چرا فکر میکنی اون سایت بلیت فروشی مال یه آدم عادیه؟اونم پولش میره تو جیب یکی از متصل ها!!!
چرا باور نمیکنید یه عده عمدا میخوان فرهنگ ایرونی رو از بین ببرن؟خداوکیلی یه نگاهی به قیافه ی محسن ابراهیم راده بندازی خندت میگیره . بعد اونوقت شادمهر قرتی بازیاش از امثال ماکان بند و گلزار بیشتر بود؟؟؟؟
پاسخ ها
به قیافه کسی توهین نکن حتی اگه ازش بدت میاد چون قیافه دست خداست
تو با این حرفی که زدی داری به خدا ایراد میگیری
گل گفتی ، موافقم
الهه جان قیافه آدم دست خداس اون مدل موی زاقارت و عینک دلقکی که دست خودشه چه همه جا هم طرفدار دارن این خواننده دوزاریا
بدون نام 18:42
شاید از نظر خیلیا تیپش شیک باشه و خوششون بیاد
اینکه یکی چطور تیپ میزنه به خودش مربوطه و نه به کس دیگه ای ولی اینطوری که بگی موی به اصطلاح زاقارت شخصیت خودتو میای پایین
بدون نام 15:51
سکوت حرف اول را میزند . محسن چه شه واسش ایراد میگیری؟
مطلب جالبی بود
الان همه سعی میکنن جایگاه هایی رو تصاحب کنن که هیچ سنخیتی باهاش ندارن منتها چون درب باز مونده همه دارن رد میشن بهمین خاطر هنر مظلومانه زیر پای نابازیگر و نانویسنده و ناخواننده له میشه، اهل فن هم چون رنگ و لعاب نداره اصلادیده نمیشه
پاسخ ها
دقیقا الان چرا خبری از استادان علیزاده و ناظری و شجریان و .....نیست چرا اینها در خفا کار میکنند . چون مجالی داده نمیشه و در ضمن نیاز نداره کسی بشناسدشون کاراشون خودش شناسنامشونه
خدایی ، اینا که میرن کنسرت مدیری و گلزار، فازشون چیه؟؟
پاسخ ها
دخترا واسه قیافه گلزار میرن پسرا هم واسه دید زدن دخترا
باهات موافقم
"کوشا"
به نظر من اگه ماکان بند و محسن ابراهیم زاده و گلزار برن کنار از عرصه موسیقی مشکلات مملکتم حل میشه
یکی از مافیاهای موسیقی محسن رجب زاده هست که با بالا دست داره و مثل میوه که ابشو میگیرن از خواننده ها استفاده میکنه و بعد تفاله اش رو میندازه دور و اجازه نمیده خواننده دیگه با کسی کار کنه .چقدر هزینه میشه و تلاش میشه تا سلیقه موسیقی جامعه رو عوض کنن. حرومزاده ها
وقتی همه چیز شده پول و مافیا بازی دیگه نباید انتظار دیگه ای داشت وقتی یک خواننده ای مثل حمید هیراد فالش و پلی بک میخونه بعد خیلی راحت میاد تو صدا سیما به ریش ملت میخنده و میگه ما بدشانسی آوردیم که لو رفتیم وقتی خود صدا سیما میشه تریبونی واسه مافیا و باند بازی وضعیت بهتر از این نمیشه
باس گل بگیرن در مایکتی که اینا واسش بشن سکان دار