غزاله علیزاده و خانه ادریسیهایش؛ نابغهای با مرگ خودخواسته
عدهای بر این باورند که غزاله علیزاده یکی از نویسندگانی بود که توانست نگاه زنانه را وارد ادبیات ما کند. اما آنچه که بیش از زبان زنانه یا مردانه و یا هر مفهومی از دست در آثار علیزاده جلب نظر میکند، دغدغهی انسانی است. او بیشتر آن که بخواهد دغدغههای زنان و یا حتی نگاه زنان را به شکل موجوداتی جدا از مردان ارائه دهد، مسائل و رفتارهای انسان و بشر را به نمایش میگذارد.
برترینها: غزاله علیزاده نویسندهی داستان و رمان، نام آشنایی در دنیای ادبیات و مخاطبان حرفهای ادبیات است. اما آنان که ادبیات را با عنوان کلی آن میشناسند و تنها مطالعههایی که داشته اند کتب نویسندگان بسیار مشهور بوده، چه؟! جالب اینجاست که میتوان گفت حتی در خیلی از کرسیهای علمی ادبی نیز نامی از او برده نشده است. مخاطبانی که شاید اکثریت عموم مردم را تشکیل میدهند به احتمال زیاد تا به حال نام غزاله علیزاده را نیز نشنیده اند...
اگر از آنان بپرسیم که از چند تن از ادیبان زن ایران نام ببرید ممکن است تنها بتوانند چند شاعر معاصر که در کتاب ادبیات فارسی دوران تحصیل خوانده اند نام ببرند و یا اینکه نویسندهای بسیار مشهور، چون سیمین دانشور را به یاد بیاورند. اما ادبیات معاصر فارسی در واقع دارای تعداد زیادی نویسندهی زن است که هر کدام توانسته اند در این وادی، نوآوریهای قابل توجهی انجام دهند. در این مطلب نیز ما میخواهیم بهانهی زادروز غزاله علیزاده که سال ۱۳۲۷ در بهمن ماه اتفاق افتاد به این چهرهی برجستهی ادبیات معاصر فارسی بپردازیم.
والدین او که خود، در وادی ادبیات دستی بر آتش داشتند از هنگام کودکی وی متوجه اخلاق و رفتار منحصر به فرد او شده بودند. علیزاده که کودکی خوددار، اما شجاع و خاص بود در تحصیل خود موفق بود و به ادبیات نیزعلاقه داشت. او داستان نویسی را در زادگاه خود آغاز کرد. تحصیلاتش ابتدا در زمینهی علوم سیاسی بود، اما سپس وارد رشتهی فلسفه در دانشگاه سوربن شد که البته آن را نیمه کاره رها کرد. غزاله علیزاده داستان نویسی را از سال ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستانهای این نویسنده در نشریهی خوشه به چاپ رسید. میتوان گفت که غزاله علیزاده هیچ گاه برای مشهور و نامی شدن عجلهای نداشت.
او نوشتن را آرام آرام ادامه داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد. نخستین مجموعه داستان غزاله علیزاده سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید. غزاله علیزاده در اغلب آثارش از انسانهای طبقهی اقتصادی متوسط به بالا مینوشت. او هرگز تلاش نکرد به خاطر دغدغههای روشنفکران زمان خود از مردمانی سخن بگوید که آنها را نمیشناخت و هرگز به واقع رنج هایشان را درک نکرده بود. این شاید یکی از مهمترین ویژگیهای علیزاده باشد که در دورانی که اکثر نویسندگان تمایل به موضوعاتی، چون فقر، روستانشینی و ... داشتند، او از رنجها و زندگی پرفراز و نشیب طبقهی متوسط و اشراف سخن گفته است. او رنجهای این طبقه را که همواره کمتر مورد توجه بوده را با نگارشی تمیز و نثری روان به قلم درآورده است.
غزاله علیزاده که خود دارای شخصیتی پیچیده بود به دلیل روح عصیانگر و پرسشگرش، حالات روحی پرفرازو نشیبی را تجربه کرده بود. شاید به همین دلیل است که شخصیت پردازی در آثار وی بسیار متنوع و همراه با گونهای نگاه روانکاونه و کاوشگرانه به انسان است. روح و روان این انسانها اغلب آنها را در موقعیتهایی سخت قرار میدهد، اما علیزاده با طنز ظریف منحصر به زبان خودش، این موقعیتهای تراژیک را گاهی تلطیف میکند.
او زبانی ساده را برای روایت انتخاب میکند، اما این سادگی به معنای عاری بودن از فرمهای خاص ادبی نیست بلکه میتوان گفت علیزاده از آن دسته نویسندگانی بود که داستان هایش را معماری میکرد و به لحاظ ساختار زبانی، بر فرم و شکل نوشتار دقت بسیار داشت. نویسنگان بسیاری دربارهی غزاله علیزاده صحبت کرده اند و در بیشتر مواقع او را تحسین کرده اند، اما جملهای که هوشنگ گلشیری که قطعا از برجستهترین نویسندگان ایرانی است دربارهی او میگوید بسیار کوتاه، اما پرمعناست. گلشیری پس از آن که غزاله علیزاده در سال ۱۳۷۵ در جنگلهای شمال کشور خودکشی کرد، گفت: «او یک سیلی به همه ما زد و رفت.»
خانه ادریسیها
عدهای بر این باورند که غزاله علیزاده یکی از نویسندگانی بود که توانست نگاه زنانه را وارد ادبیات ما کند. اما آنچه که بیش از زبان زنانه یا مردانه و یا هر مفهومی از دست در آثار علیزاده جلب نظر میکند، دغدغهی انسانی است. او بیشتر آن که بخواهد دغدغههای زنان و یا حتی نگاه زنان را به شکل موجوداتی جدا از مردان ارائه دهد، مسائل و رفتارهای انسان و بشر را به نمایش میگذارد. اما نکتهای که گاهی ادبیات زنان را متمایز میکند، نگاه روانکانهی عمیق و ریزبینانهی زنان نویسنده و به ویژه غزاله علیزاده است. توجه به جزئیات در آثار ادبی منجر به نگاه موشکافانهی بیشتر در روانشخصیتها میشود. البته گفتنی است که این ریزبینی در روان شخصیتها و انسانها در آٍار نویسندگانی، چون صادق هدایت، هوشنگ گلشیری و صادق چوبک نیز جلب نظر میکند.
رمان سه جلدی خانه ادریسیها سال ۱۳۷۳ منتشر شد. داستان آن ماجرای زندگی خانوادهای است اهل عشق آباد که بعد از انقلاب بلشویکی زندگیشان دچار تغیرر و تحول اساسی میشود. این رمان سه شخصیت اصلی به نامهای خانم ادریسی، خانم لقا و وهاب دارد. این سه شخصیت، اعمالی را انجام میدهند و در واقع رفتاری دارند که هر کدام از این رفتارها ریشهی عمیقی در گذشته شان دارد. این گذشته که در محیط اجتماعی و خانوادگی شخصیتها مهمترین نقش را داشته است، عقدهها و مسائل روانی مختلفی را در این شخصیتها بر جای گذاشته است.
این گذشته در خیلی از جاهای داستان خانه ادریسیها دیگر حضوری ندارد و یا حتی ممکن است شخصیت نیز آنها را از یاد برده باشد. اما این تاثیر این اتفاقات در ناخودآگاه موجب رفتارهایی در خودآگاه شخصیتها میشود که میتواند سرنوشت هر یک از آنها را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال خانم ادریسی رفتارهایی را اعمال میکند که مخاطب در نهایت میفهمد سرچشمهی این رفتار عشق ناکام ماندهی او در دوران جوانی است. شخصیت لقا شخصیتی است که در طول داستان نسبت به مردها ابراز تنفر میکند و به گونهای به آنها خشم دارد.
این رفتار میتواند نتیجهی بی توجهی مردها به لقا باشد و این سازوکاری دفاعی در روان این شخصیت باشد. همچنین شخصیت وهاب که به دلیل کمبود مهرمادری زن دیگری را جایگزین مادرش کرده است. اما این شخصیتها علی رغم تمام کاستیها و ضربههایی که خورده اند، دارای نیروی انسانی هستند. نیرویی که آنها را برای بقا و مبارزه سرپا نگه میدارد. رمان خانه ادریسیها را میتوان رمانی با فرم کلاسیک دانست که هر بخشش به یک شخصیت داستان تعلق دارد.
راوی این رمان را علیزاده دانای کل انتخاب کرده است و به نظر میرسد که او این داستانرا که آمیختهای از واقعیت و خیال است را به دقت معماری است. او در این رمان از همان زبان همیشگی خود استفاده کرده، اما جالب اینجا است که این زبان همیشگی در هر کدام از داستان هایش به گونهای جلوه میکند که به هیچ وجه تکراری به نظر نمیآیند. رمان ادریسیها جوایز بسیاری را از آن خود کرد که البته این جوایز پس از مرگ خودخواستهی غزاله علیزاده به رمان او رسید. او پیش از مرگ نامهی کوتاهی نوشت که در این نامه سروسامان دادن به آٍارش را به ادبای مورد اطمینان خود، گلشیری و براهنی سپرد. دیگر آثار غزاله علیزاده عبارتند از: رمان شبهای تهران، داستان بلند ملک آسیاب، رمان دومنظره و مجموعه داستانهای سفر ناگذشتنی، چهارراه و تالارها
جملهی زیر یکی از آخرین جملاتی است که پیش از مرگ گفته است. این جمله را شاید پس از گذشت بیش از بیست سال و با توجه به حال و هوای این روزها هر چه بیشتر لمس کرد:
«دستاویز من برای ادامهی زندگی، ساختن جهانی است منظم، دنیای رمان یا داستان، به امید گرفتن ضرب هرج و مرج جهان بیرون».
نظر کاربران
غزال
دویدن برایت گوارا
به طبیعت بی جان زنان فریاد دادی
روح سرکشت متبسم بادا
پاسخ ها
آخه کسی که خودکشی کنه میره بهشت؟؟؟
باز یه چیزی پروندی!؟
به خاطرمردجماعت خودکشی کرده؟؟خاک برسرش...عجب نفهمی بوده!!!!این نشدیکی دیگه!
آره خوشگل بوده...ولی کاش عاقلم بود...!
من کلا ازهرچی رمان.شعر.وووواینجورچیزا متنفرم..13سالم بود یک جلدخوندم...انقدبدم اومدتاحالا نخوندم.ازنظرمن اینجورچیزا شرووره!.کلا بهتره آدم وقتشو صرف چیزای باارزش کنه مثل فلسفه.سیاست.ادیان.
تاریخ.....وامثالهم...ولی سلیقه شمام قابل احترام..
انسان و بشری که همیشه با جنسیت مرد ارائه میشه نگاه مردانه نیست؟ حالا اگه در داستانی زنان نقش مرکزی تری داشته باشند میشه نگاه زنانه؟؟
خیلی ممنون بابت این مطلب ، من اسمشونو شنیده بودم دلی اطلاعات چندانی از ایشون نداشتم، روحشون شاد،
چه خوش قیافه بود خدایش بیامرزد امین
ی جای خوندم از زبان مسعود بهنود که این خانم با کامران (مرتضی آوینی ) همکلاسی وروابط عاطفی زیادی
داشتند اما بهم نرسیدن ....
پاسخ ها
آره منم شنیدم.،رمان ادریسی ها اینقدددر سنگینه که من همون اوایل کتاب،ول کردم؛ یعنی اصلااااا کشش نداره.من که خوشم نیومد.
روز تولد من هم خودکشی کرد.۲۱اردیبهشت. خدارحمتش کنه.
من چن بار این کتابشو خوندم وخیلی هم خوشم اومد
بنده خدا حتما خیلی تو فشار روحی روانی بوده. اینجور رمان ها نوشتنش خیلی سنگینه و نویسنده شدیدا تحت فشار..
خدایش بیامرزد
جایش در بهشت♡☆
چرا شنيده بوديم ارتباطش با شهيد آويني چي بود؟
پاسخ ها
شهید آوینی با خیلی ها در ارتباط بوده. ایشون هم یکیشون.