شخصیت‌های افسانه‌ای Thor:‌ The Dark World

مجله دانستنیها: وقتی صدای رعد و برق و آن جرقه بزرگ اعجاب انگیز را می بینید به چه فکر می کنید؟ بعضی از شماها احتمالا خیلی زود یاد اثر الکتریسیته ایستا میان دو ابر یا ابر و زمین می افتید که موجب این رویداد طبیعی می شود اما وایکینگ ها و اهالی اسکاندیناوی عامل آذرخش ورعد و برق را چیزی دیگری و به بیان درست تر کس دیگری می دانستند (می دانند). آنها معتقدند در پس هر رعد و برقی، رب النوعی به نام «تور» قرار گرفته که فرمانروای آسمان هاست و سوار بر درشکه ای که دو بز آن را حمل می کنند از قلمروی خود با تندر، توفان و رعد و برق محافظت می کند. حالا این ایزد توانمند اسکاندیناوی با قدرت های مثال زدنی اش برای دومین بار نقش اصلی یک فیلم سینمایی را برعهده گرفته (فیلم اول Thor بود که در سال 2011 اکران شد) که از دل کتاب های مصور مارول بیرون کشیده شده و این دو صفحه چیزهایی است که باید درباره تور، ریشه های اساطیری اش، کتاب های مصور و فیلم هایی که در آنها حضور داشته بدانید.

تور فرزند اُدین است و اُدین ایزد ایزدها، ایزد بانوها و دیگر موجوداتی است که در این دنیای اساطیری وجود دارند. یکجورهایی می شود او را همزاد زئوس در اساطیر یونان دانست. در کل ساختار شجره نامه ای اسطوره های نورس یا همان اسکاندیناوی بسیار شبیه اسطوره های یونانی ومصری است. اُدین در رأس هرم، دیگر ایزدها یک پله پایین تر، غول ها و هیولاها در رده بعدی و بالاخره انسان ها در رده آخر: اما در این میان تفاوت هایی هم وجود دارد که بعضی از آنها چشمگیر هستند.

نوع رابطه ها در دنیای اساطیری اسکاندیناوی، مخصوصا رابطه رب النوع ها با گونه های دیگر مثل آنچه در اساطیر یونان وجود دارد نیست. آن نگاه از بالا به پایین و «من برتر» نسبت به دیگران در اساطیر اسکاندیناوی وجود ندارد. دیگران - شامل غول ها و انسان ها - می توانند دوست، دشمن، هم پیمان یا حتی یکی از اعضای خانواده ایزدان اسکاندیناوی باشند و در ماجراجویی هایی که دارند آنها را همراهی کنندو مهمتر از همه اینها، ایزد و ایزدبانوهای این سرزمین نسبت به وظایفی که در قبال دیگران دارند متعهد هستند و در مواقع نیاز به کمک آنها می آیند.


دنیای نهگانه

در دنیای اساطیر اسکاندیناوی ۹ بخش یا عالم وجود دارد که همه آنها به وسیله «ایگدراسیل» که یک درخت زبان گنجشکی است با هم در ارتباطتهستند و این درخت به نوعی آنها را کنار یکدیگر نگه می دارد. هر بخش هم زیستگاه موجداتی خاص است: «آسگارد»، بالاترین نقطه این دنیاست؛ جایی که اُدین و فرزندانش به همراه دیگر رب النوع های بالامرتبه که به آنها آسیر یا آس می گویند قرار دارند.

الف هایم محل زندگی «الف ها» (جن ها) است و وَنیرها که خود گونه ای از رب النوع ها محسوب می شوند در سرزمینی به نام ونه هایم سکونت دارند (آنها ایزد باروری و حاصلخیزی هستند و می توانند آینده را پیش بینی کنند). این دو به همراه آسگارد جزء بخش های زیرین این دنیای نه گانه هستند.

انسان ها در بخشی به نام «میدگارد» یا سرزمین میانه زندگی می کنند که دریایی آن را دربر گرفته و به دستور آسیرها ماری بزرگ به نام «یورمونگاند» دور آن حلقه زده تا از انسان ها در برابر دشمنانشان محافظت کند. اما هم ردیف میدگارد، سرزمینی به نام «یوتون هایم» قرار دارد که یوتون ها یا غول های یخی که دشمنان اصلی آسیرها و انسان ها محسوب می شوند در آن زندگی می کنند «سوار تلفهایم» قلمروی دیگری است اما زیرزمینی و تاریک و هم ردیف با دو بخش قبلی «این سه، جهان های میانی نامیده می شوند) که در آن سوار تالفارها یا الف های تاریک ساکن هستند. در برخی از مستندات گاهی «نیداولیر» را که بخشی از این سرزمین است و در آن دورف ها حضور دارند بخش دهم می دانند.

اما بخش زیرین که آن هم به سه قسمت تقسیم می شود: «موسپل هایم»، سرزمین آتش در پایین ترین و جنوبی ترین قسمت ایگدرازیل واقع شده موسپل هایم محل زندگی غول های آتش است که سورت، فرمانروای غول های آتشین با شمشیر درخشانتر از خورشیدش از آنجا مراقبت می کند. «نیفل هایم» اما جهان برف و یخ و تاریکی است که برفراز چاهی که به هورگلمیر مشهور است و گفته شده که رودخانه های بسیاری از آن سرچشمه می گیرند، جا گرفته.

اما آخرین بخش از این سرزمین نهگانه «هل هایم» نام دارد که درست برخلاف موسپل هایم و چیزی شبیه نیفل هایم جهنمی است با یخبندان دهشتناک که می تواند استخوان های هر موجودی را بترکاند. گفته می شود این سرزمین جهنم اساطیر اسکاندیناوی است و خود سه بخش دارد که هر چه به پایین تر بروید سرمای آن کشنده تر می شود.

تور و مارولیسم

استن لی خالق اکثر شخصیت های کمیک های مارول درباره اینکه چرا شخصیتی مثل تور را وارد داستان هایش کرده می گوید بعد از آشنایی خواننده هایش با هالک، می خواسته فرد قوی تری را وارد داستان هایش کند و اگر هالک را قوی ترین موجود روی زمین بدانیم، نفر بعدی چه کسی می تواند باشد؟

خب او «تور» را انتخاب می کند. اوهم قدرتمند است و هم نیروهای فرازمینی در اختیار دارد و از اینها مهمتر عقبه داستانی او به قدری غنی و کامل است که لازم نیست خیلی برای آن تاریخچه نوشته شود. تنها کاری که لی و تیمش درباره تور انجام می دهند این است که پیش بینی افسانه های اسکاندیناوی را در داستانش به واقعیت تبدیل می کنند.

در کامیک های تور، آنها در روز رستاخیزشان - که راگناروک نام دارد - گرفتار می شوند و می میرند. اما طبق وعده های داده شده دوباره زنده شده و بر دنیای نهگانه شان حکمفرمایی می کنند. حالا لی این اساطیر را به زمان حال می آورد و تور را به این بهانه که پدرش اُدین می خواهد به او درس انسانیت بدهد، او را به میان انسان ها می فرستد. آن هم بدون قدرت های ماورایی اش و در قالب یک انسان به نام دونالد بلیک که پزشک است و تمام خاطراتش در اَسگار به دست فراموشی سپرده شده.

حالا بعد از مدتی که او موفق می شود امتحانش را پس بدهد. اُدین قدرت هایش را به او برمی گرداند و حالا او سپر دفاعی انسان ها در برابر بیگانه هایی است که به زمین حمله ور می شوند.

در بین هواداران


تام هیلدلستون (بازیگر نقش لوکی) به همراه دیگر بازیگران فیلم تور با همان گریم و پوشش فیلم در جشنواره ها و نمایشگاه هایی مانندکاحمیککان شرکت می کنند تا دل هواداران را شاد کنند.

نور به سبک مارول


این اولین کتاب مصوری است که مارول دست به نشر آن زده است و انگار حسابی هم توانسته از قبال آن پول به حبیب بزند.

شخصیت هایی که در فیلم ها و افسانه های تور باید بشناسید

تور (Thor)


ریشه نامش به زبان آلمانی های بدوی و کلمه Thunder (رعد و برق) برمی گردد و روز پنجشنبه (Thursday) در تقویم میلادی به نام اوست که در اصل Thor's day بوده. در اساطیر نورس او را فرمانروای آسمان ها می دانند که تولید آذرخش ورعد می کند اما مهمترین ابزار او در حین مبارزات، چکش و بهتر بگوییم پتکی جادویی است که همراه خوددارد. تور با این چکش که «مولنر» نام دارد و وسیله حرف گوش کنی است! می تواند هر چیزی را خرد کند و در هم بکشند. حتی بدون این چکش جادویی خبری از تندر و رعد نیست. نقش او را در هر دو فیلم کریس همفسورف ایفا می کند.

اُدین (Odin)


پدر تمام رب النوع های آسگارد و فرمانروای مناطق نهگانه. از پیوند اوبا ایزبانویی به نام فریگ، پنج رب النوع به نام های بالدر، هودر، هرمود، تیر و براگی زاده شدند اما او به همین جا بسنده نکرد و از ایزدبانویی به نام یورد، دارای فرزند دیگری به نام تور شد و البته این داستان همچنان ادامه داشت. اُدین را به غیر از مهارت هایش در جنگ، با خرد و دانشش می شناسند و در افسانه ها آمده او به خاطر کسب دانش یک چشمش را فدا می کند. هر چند در اولین فیلم تور می بینیم که این اتفاق در جنگ افتاده. در هر دو فیلم آنتونی هاپکینز در هیبت اُدین ظاهر می شود.

جین فاستر (Jane Foster)


از نامش هم پیداست که جزء اساطیر نیست. او شخصیتی است که استن لی جلوی پای تور می گذارد تا در این دنیای مدرن یک عشق زمینی او را به این کره خاکی بچسباند. در کامیک ها جین پرستاری است که زیردست دونالد بلیک (بدل انسانی تور) کار می کند؛ اما در نخستین فیلم می بینیم او دانشمندی است که به صورت اتفاقی هنگام تبعید شدن تور به زمین در آنجا حضور دارد و تا حدودی کمک حال تور در زمانی می شود که خبری از قدرت های ماورایی نیست. نقش جین را در فیلم به ناتالی پورتمن داده اند که در قسمت دوم هم حضور دارد.

لوکی (Loki)

اگر قسمت اول فیلم تور را دیده باشید، تصورتان این است که برادر تور است اما بعدا گندش درمی آید که اُدین در یکی از مبارزاتش علیه یوتون ها و بعد از شکست دادنشان این کودک را برمی دارد یا حتی می رباید و به عنوان پسر خود او را بزرگ می کند.


بعدها که لوکی ماجرا را می فهمد، نقشه برچیدن نظام قدرتمند اُدین را می چیند و این می شود خط داستانی قسمت اول. در افسانه ها آمده فرزندی از او به دنیا می آید به نام یورمونگاند که ماری است بسیار بزرگ و در آخر دنیایی که قبلا ذکر شد تور را می کشد. نقش او را در فیلم به تام هیلدلستون داده اند.