چرا باید شعر بخوانیم؟
وقتی کتاب شعری را به دست میگیریم و آن را مطالعه میکنیم وارد دنیایی از تخیلات و حقایق عمیقی میشویم که با احساسات ما عجیبن هستند. در چنین شرایطی است که احساس بسیار خوبی پیدا کرده و روز به روز رشد میکنیم. به نظر میرسد که قسمتی از روح آدمی با شعر پیوند دارد و همین هم باعث شکلگیری این حال خوب میگردد.
برترین ها - طلوع حقیقت: آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا حس و حال ناشی از خواندن شعر و تأثیرات بعد از آن تا این حد متفاوت و جذاب است؟ و یا اینکه چرا متخصصان همیشه ما را به خواندن تشویق شعر میکنند؟ چرا جایگاه شاعران در فرهنگ و باور انسانها تا این حد والا و ارزشمند است؟
وقتی کتاب شعری را به دست میگیریم و آن را مطالعه میکنیم وارد دنیایی از تخیلات و حقایق عمیقی میشویم که با احساسات ما عجیبن هستند. در چنین شرایطی است که احساس بسیار خوبی پیدا کرده و روز به روز رشد میکنیم. به نظر میرسد که قسمتی از روح آدمی با شعر پیوند دارد و همین هم باعث شکلگیری این حال خوب میگردد. این دقیقاً همان چیزی است که رضا احسان پور چنین توصیف میکند:
چه حرفها که در درونم نگفته میماند/ خوشا به حال شماها که شاعری بلدید
چرا خواندن شعر تا این حد مهم است؟
در نظر خیلی از افراد خواندن شعر آنقدرها هم اهمیت ندارد که بخواهد تبدیل به یک فرهنگ جاافتاده و مهم شود. خیلیها بر این باور هستند که اگر هیچ شاعری در هیچ دورانی نباشد و شعری نسراید زندگی به روند طبیعی خود ادامه میدهد و هیچ کمبودی نیز احساس نخواهد شد.
ممکن است خواندن شعر به خصوص در زمانی که درک مفهوم آن برایمان سخت است کمی خستهکننده به نظر برسد. یکی از جذابیتهای خواندن شعر در رمزگشایی و یا شاید بهتر است بگوییم حل معماهای درون آن است. اینکه بتوانید در میان استعاره، تمثیلو تشبیهها بگردید و مفهوم آنها را پیدا کنید ذهن شما را به حرکت و پویش بیشتری واداشته و مانند یک بازی جذاب و در عین حال پرمفهوم عمل میکند. با توجه به این مسئله شاید لازم باشد برای درک بهتر یک شعر آن را چندین بار به صورت درست بخوانید و بعد تازه متوجه مفهوم آن شوید.
وقتی برای شعر خواندن کنار بگذارید
شاید بگویید که در طی شبانهروز وقت کافی برای آن را ندارید که دیوان و یا هر کتاب شعر دیگری را بردارید و شروع به مطالعه کنید، اما شما میتوانید از خواندن غزلها و شعرهای کوتاه شروع کنید. شاید یک شاعر برای فهماندن یک حس و مفهومُ لزوماً به حجم بالایی از واژهها احتیاج نداشته باشد و شما بتوانید حتی با یک دوبیتی نیز به عمق حرف او دست یابید. یادتان باشد که حتی با کوتاهترین اشعاری که مطالعه میکنید دستاوردهای ارزشمند بسیاری به دست خواهید آورد.
احساسات مشترکی را درک خواهید کرد
یکی از جذابترین نکاتی که در رابطه با خواندن شعر وجود دارد آن است که شما میتوانید با شاعر همزادپنداری کنید. ممکن حس خوب و یا حتی بدی در شما وجود داشته باشد که با خواندن شعری با همان مضمون بتوانید آن را تخلیه و حال خود را بهتر کنید.
در کنار این موضوع شما میتوانید احساساتی که در درونتان نهفته و یا حرفهایی را که میخواهید بر زبان بیاورید در قالب اشعاری که خواندهاید بیان کنید. این کار باعث میشود که در درازمدت حافظهای قویتر داشته باشید تا بتوانید آنها را حفظ کرده و به خاطر بسپارید.
در طول تاریخ شاعران مختلفی وجود دارند که با توجه به شرایط زندگی خود، شعر را تبدیل به یک رسانه کرده و میکوشند تا با کمک آن صدای خود را به دنیا برسانند. در این میان حتی اگر احساس مشترکی با آن شاعر نداشته باشید نیز میتوانید حرف او را بفهمید و احساساتش را تا حد بسیار زیادی درک کنید، چراکه شعرُ عمیقترین و صادقانهترین وجه ادبیات بوده و دنیا را هر آن شکلی که شاعر با چشم خود میبیند به شما نشان خواهد داد. این صداقت و احساس مشترک میتواند نقطه قوت شعر بوده و اهمیت و ارزش آن را چندین و چند برابر کند.
به تخیلات و افکار خود امکان رشد میدهید
بخشی از شخصیت افراد در تخیلات آنها نمایان شده و شکل میگیرد. این یعنی شما باید به خودتان اجازه دهید تا تخیلاتتان رشد کرده و در اتاق روشن و وسیع ذهن شما پرورش پیدا کنند. در این میان شعر به کمک شما میآید و دستتان را میگیرد. شعر خواندن پر پرواز تخیلاتتان است و به شما یاد میدهد که به راحتی به سراغ تخیلاتتان رفته و از آنها لذت ببرید.
بسیاری از متخصصان معتقدند که شعر خواندن میتواند نوعی رهایی به ذهن شما داده و به آن کمک کند تا راههای جدیدی برای تجربه کردن دنیا پیدا نماید. در اینجاست که مهارت شاعر نمایان میشود. شاعران میتوانند پلی باشند برای تلفیق دنیای واقعیت و دنیایی سرشار از تخیل و باور. در این تلفیق است که شما میتوانید درک خود را عمیقتر کرده و نگاهی همهجانبهتر نسبت به حقایق دنیا به دست آورید.
دایره واژگان وسیعتری پیدا خواهید کرد
یکی از بهترین دستاوردهای مطالعه شعر، وسیعتر شدن دایره لغات و واژگان افراد است. ممکن است شما در طول شبانهروز مطالعههای گسترده و بسیاری داشته باشید، روزنامهها را بالا و پایین کنید، کتاب بخوانید و هزاران موقعیت مشابه. خیلی کم پیش میآید که در چنین مطالعاتی با واژگانی روبهرو شوید که معنایشان را نمیدانید، اما در رابطه با شعر خواندن اینطور نیست. گاهی لازم میشود که برای درک مفهوم یک بیت مجبور شوید به لغتنامهای سر زده و به جستوجوی مفهوم چند کلمه تازه بگردید. همین مسئله میتواند در درازمدت باعث جلوگیری از آلزایمر و زوال عقلی شده و هوش کلامی شما را بهبود بخشد.
به جرأت میتوان گفت که حتی همین یک ویژگی ارزش آن را دارد که شما خواندن شعر را به یک عادت تبدیل کنید. با این کار کمکم میتوانید در گفتگوهای روزانهتان از واژگان زیباتر و پرمفهومتری استفاده کنید. این موضوع باعث افزایش اعتماد به نفس شما شده و روابط اجتماعیتان را نیز تقویت خواهد کرد.
جهانبینی جدیدی خواهید یافت
باید گفت که یک شاعر وظیفه دارد با کمک مفاهیم و همینطور واژگانی که به کار میبرد جهانبینی مخاطبینش را شکل دهد. در چنین شرایطی است که برای شرح یک اتفاق ساده و خیلی معمولی، ذهن مخاطب را متمرکز کرده و موقعیت متمایزی را در ذهن او تداعی میکند؛ برای مثال ممکن است که برای یک مفهوم ساده مانند برگریزان پاییز، شاعر آنقدر از تعابیر متفاوت و جذابی استفاده کند که نگاه شما به این رویداد معمولی به کلی تغییر یابد.
در این حالت است که شعر در درون شما نفوذ کرده و میتواند مفاهیم عمیقتری را به آن راه دهد. این جهانبینی تازه به شما کمک میکند که تفکر عمیقتری داشته، خود و جهان اطرافتان را بهتر درک کرده و در نتیجه و زندگی بهتری داشته باشید.
نظر کاربران
هم ذات پنداری
دوستان سلام
مدت 4 ماه است که شروع به خواندن شعر نموده ام
در این مدت شاهنامه،مثنوی معنوی،بوستان و گلستان سعدی ،
دیوان شمس ،الهی نامه و مناجات نامه را تمام نموده ام
در این مدت وابستگی ام به تلفن همراه و شبکه های اجتماعی بسیار کاهش پیدا کرده، کیفیت خوابم بهتر شده ، تمرکز و قابلیت های مرتبط با آن هم برآیم بهتر شده.
دختر کوچکم که کلاس دوم دبستان است به تعصی از رفتار من به شعر خواندن علاقه مند شده و در این راستا پیشرفت چشمگیر داشته
در مجموع حالم بهتره
پاسخ ها
با شما موافقم بعد از طبیعت دومین گمشده انسان شعر است
تعصی غلط دوست من
تاسی درست
شعر خودِ زندگیه.
این نوشته هم تقدیم شما
می نشینم کمی قدم بزنم
خاطراتم پیاده رو شده است
دکمه مغز من خراب شده
بس که دائم عقب_جلو شده است
می روم توی فکر رفتن تو
روز نحسی که سیزده تر بود
[یک توافق:همیشه دور از هم]
تف به صلحی که نابرابر بود
با نگاهت در اولین دیدار
توی روحم سگی رها شد، بعد
خر شدم مثل گاوِ گاوی که
عاشق بوی یونجه ها شد،بعد
مرکز کائنات من شدی و
هی مرا از عذاب ترساندند
ماجرا را چه خوب فهمیدند
اُسقفانی که کافرم خواندند
آخر هفته های خوش بودن
پرسه در کوچه های دارآباد
گرم تعریف توی کافه ghetto
قهوه هایی که از دهن افتاد
با پلنگی که در سرم ول بود
فکر کردم دو پاره ماهت را...
ناگهان...[لعنتی!قرار نبود
هیچ کس غیر من نگاهت را...]
یک نفر آمد و تو را...رفتی
یک نفر آمد و مرا....مُردم
پیش چشمم تو را....[چه دردی داشت
خنجری را که از جلو خوردم]
آخر هفته های تنهایی
پرسه هایی که درد شد بی تو
باز هم تازه کرد داغ مرا
قهوه هایی که سرد شد بی تو
رفتنت را...رَ...رف...تنت را...رفت
[دکمه لعنتی خراب شده]
احسان صادقی
پاسخ ها
چه قشنگ بود! دم شما گرم!
چ شعر قشنگی... وقتی میخوندم راحت شرایط ذهنی شاعر توصیف میشد برام. واقعا خاطرات مثل کوچه هایی میمونه ک توش راه میری و یهو ب خودت میای چند ساعت تو ی بن بست شکست عشقی گیر کردی. میدونی باید دربیای اما لذت خودآزاری خاطرات اون لعنتی بهتر از خلاص شدنشه! بازم ممنون
زیبا بود اما دوست دارم یه شعر از شما در زمینه ای غیر از عشق بخونم
مرسی واسه این متنِ عالی.
ممنون از لطف همه دوستان.
پاینده باشید
ممنون ازشمادوستان شعربسیارجالبی بود
اگر کتاب می خوندیم ،شعر می خوندیم ،این اوضاع جوانانمان نبود ،دچار بحران هویت ،بی تعصب بودن به زبان و فرهنگ ایران زمین که دستی دستی نابود می شود و به فراموشی سپرده می شود .
خیلی جالب بوداستفاده کردم