جذابترین و به یادماندنیترین دیالوگهای «بازی تاج و تخت»
اگر شما هم یکی از معدود کسانی هستید که هنوز حتی یک اپیزود از سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) را ندیده اید، قابل درک نیست که منتظر چه مانده اید؛ و اگر حتی چیزی در مورد این سریال نشنیده اید به احتمال فراوان در سیارهای دیگر بوده اید و به تازگی به زمین آمده اید!
وبسایت روزیاتو - حسین علی پناهی: اگر شما هم یکی از معدود کسانی هستید که هنوز حتی یک اپیزود از سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) را ندیده اید، قابل درک نیست که منتظر چه مانده اید؛ و اگر حتی چیزی در مورد این سریال نشنیده اید به احتمال فراوان در سیارهای دیگر بوده اید و به تازگی به زمین آمده اید!
۷ فصل مهیج، فصل آخر در راه، پیچشهای داستانی غیرمنتظره، حمامهای خون، نبردهای سرنوشت ساز، عشق و دیالوگهای به یادماندنی و پرمعنا، اینها چیزهایی هستند که سریال «بازی تاج و تخت» در آنها بهترین است. چیزی که مخاطب را به یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی پرزرق و برق جذب میکند تنها سناریویی غیرقابل پیش بینی نیست بلکه دیالوگهای نغز و پرمعنی و پاسخهای بی نقص شخصیتهای داستان به صحبتهای یکدیگر است.
در حالی که برخی سطح خشونت و برهنگی در سریال «بازی تاج و تخت» و تاثیری که این دو بر مخاطب سریال دارند را به نقد کشیده اند، اما این سریال همچنان یکی از پرطرفدارترین و بی نقصترین سریالهای تاریخ تلویزیون و شاید پرتماشاگرترین آنها باشد. دیالوگهای به یاد ماندنی و شخصیتهای دوست داشتنی سریال، هر آنچه که برای جذب مخاطب لازم باشد را در خود دارند. اما در کنار جادو و اژدهاهای غول پیکر، سریال «بازی تاج و تخت» به شخصیت انسانها و کارهایی که آنها مایلند برای زنده ماندن و بدست آوردن جایگاهی در قدرت انجام دهند را نیز مورد توجه ویزه قرار داده است. شاید اگر به خاطر دیالوگهای ماندگار و پرمعنای سناریو نبود، «بازی تاج و تخت» تا به این حد موفق نبوده و جوایز بی شمار امی دریافت نمیکرد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از پرمعناترین و به یاد ماندنیترین دیالوگهای «بازی تاج و تخت» آشنا کنیم که نقش مهمی در جذابیت شخصیتها و کلیت سریال داشته اند.
«اگه کسی ازت پرسید اینجا چه اتفاقی افتاده، بهشون بگو که شمال همه چی یادش میمونه. بهشون بگو که زمستون اومد سراغ خاندان فرَی» (آریا استارک)
«اگه حتی یه گرگ رو زنده بذاری، گوسفندا هیچ وقت امنیت نخواهند داشت» (آریا استارک)
«دختر آریا استارک از وینترفله و من دارم میرم خونه» (آریا استارک)
«پول میتونه سکوت یک نفر رو برای مدتی بخره. اما تیری در قلب اونو برای همیشه میخره» (پتیر بیلیش)
«خدای روشنایی میخواد دشمنانش رو بسوزونه. خدای غرق شده میخواد اونارو غرق شده ببینه. چرا همه خدایان چنین بوگندوهای شروری هستن؟ پس خدای عیاشی و شراب کو؟» (تیریون لنیستر)
برَن: «آیا مرد وقتی ترسیده هم میتونه شجاع باشه؟». ادارد استارک: «اون تنها موقعیه که یک مرد میتونه شجاع باشه»
«برام توضیح بده چرا کشتن ۱۰٫۰۰۰ نفر در میدان جنگ شرافتمندانهتر از کشتن چند نفر سر میز شامه» (تایوین لنیستر)
«حال بهم زن بودن هیچ درمانی نداره» (بران)
«هر چه افراد بیشتری رو دوست داشته باشی ضعیفتر و آسیب پذیرتر خواهی بود» (سرسی لنیستر)
«یه مرد خیلی کوچیک میتونه سایه خیلی بزرگی داشته باشه» (لرد واریس)
«تنها یه خدا وجود داره و اون خدا اسمش مرگه؛ و تنها یه چیز هست که ما به مرگ میگیم اونم اینه "امروز نه"» (سیریو فورل)
«یه شیر هیچوقت خودش رو نگران افکار یک مشت گوسفند نمیکنه» (تایوین لنیستر)
«مردم وقتی براشون منفعتی داشته باشه با هم همکاری میکنن. اونا فقط تا زمانی وفادارن که به صلاحشون باشه. اونا تا زمانی همدیگه رو دوست دارن که براشون منفعتی داشته باشه و همدیگه رو میکشن هر وقت که به صلاحشون باشه» (اورل)
اوبرین مارتل: «در منطقه دُرن دختر کوچولوها رو آزار نمیدن». سرسی لنیستر: «در همه جای دنیا دختر کوچولوها رو آزار میدن»
«هیچ مردی مثل من نیست. تنها من شبیه خودمم» (جیمی لنیستر)
«کسی که کتاب میخونه قبل از مرگش هزار زندگی رو تجربه میکنه. کسی که کتاب نمیخونه تنها یه بار زندگی میکنه» (جوجن رید)
«هیچ وقت فراموش نکن کی هستی. بقیه دنیا اونو فراموش نمیکنن. اونی که هستی رو مثل یه زره تنت کن و اونوقته که کسی نمیتونه ازش برای آسیب زدن بهت استفاده کنه» (تیریون لنیستر)
«من شرافتت رو زیر سوال نمیبرم، لُرد یانوس. من وجودش رو تکذیب میکنم» (تیریون لنیستر)
«مرگ پایان همه چیزه. اما زندگی احتمالات زیادی در خودش داره» (تیریون لنیستر)
«بعضی از زخمهای قدیمی هیچوقت به صورت واقعی درمان نمیشن و با کوچکترین حرفی دوباره خون ازشون میشه» (ند استارک)
«وقتی که زبون یک نفر رو از حلقومش میکشی بیرون، ثابت نمیکنی که اون یه دروغگوه، با این کار در واقع داری به همه دنیا میگی که از او چیزی که ممکنه اونا بگن واهمه داری» (تیریون لنیستر)
سرسی لنیستر: «تو مرد باهوشی هستی. اما نصف اون چه که فکر میکنی هم باهوش نیستی». تیریون لنیستر: «همونجوری هم من از تو باهوش ترم»
«مهم نیست چی میخوایم. وقتی که بدستش بیاریم، اونوقته که چیز دیگهای رو طلب میکنیم» (پتیر بیلیش)
«قسم میخورم که نشستن روی تخت پادشاهی هزار برابر سختتر از بدست آوردن اونه» (رابرت برثیون)
«مسموم کردن سلاح زن هاس. مردها شمشیر رو ترجیح میدن» (سگ شکاری)
«ذهن به کتاب نیاز داره همونطور که شمشیر به تیز کننده نیاز داره تا تیزش کنه. به همین خاطره که من خیلی مطالعه میکنم» (تیریون لنیستر)
«هروقت که با یه دشمن کنار میایم، دو تا دشمن دیگه بهشون اضافه میکنیم» (تیریون لنیستر)
«دائماً مست بودن کار آسونی نیست. اگه آسون بود همه این کارو میکردن» (تیریون لنیستر)
«خیلی سخته گردن سگی قلاده بندازی که یه زمانی روی سرش تاج گذاشته بودی» (تیریون لنیستر)
«چرا وقتی یکی یه دیوار میسازه، بعدی میخواد بدونه که اون طرف دیوار چه خبره؟» (تیریون لنیستر)
«خواب خیلی خوبه، ولی کتاب خوندن خیلی بهتره» (تیریون لنیستر)
«کاش همون هیولایی بودم که شما فکر میکنید هستم. کاش برای کشتن همه شماها زهر داشتم. زندگیمو با کمال میل میدادم که شما رو هنگام سر کشیدنش تماشا کنم. من زندگیمو به خاطر قتل جافری نمیدم؛ و میدونم که اینجا عدالتی برای من وجود نداره بنابراین اجازه میدم خدایان در مورد سرنوشتم تصمیم بگیرن. من قضاوت با مبارزه رو درخواست میکنم» (تیریون لنیستر)
«من به خاطر یک جرم بسیار شیطانیتر گناهکارم. من به خاطر کوتوله بودن گناهکارم» (تیریون لنیستر)
«افراد دارای قدرت همیشه ضعفا رو طعمه قرار دادن. از همون اول همینجوری به قدرت رسیدن» (تیریون لنیستر)
«در میدان نبرد، از هر ۱۰ بار ۹ بار نظم بر تعداد پیروز میشه» (جان اسنو)
«یادته پدر همیشه چی میگفت؟ هرچیزی که قبل از واژه "اما" بیاد مزخرفه» (جان اسنو)
«به سرسی بگو. میخوام بدونه که کار من بود» (اولنا تایرل)
«تو گوسفندی؟ نه. تو اژدهایی پس مثل اژدها باش» (اولنا تایرل)
«تو فردا خواهی مرد، لُرد بولتون. پس خوب بخواب» (سانسا استارک)
«یه مرد خردمندی گفته که نباید چیزی رو باور کنی تنها به این دلیل ساده که دوست داری باورش کنی» (تیریون لنیستر)
البته این دیالوگها تنها دیالوگهای ماندگار سریال «بازی تاج و تخت» نیست. در ادامه تعدادی از دیالوگهایی که شخصاً به عنوان تماشاگر سریال و نویسنده این مطلب دوست داشتم رو باهاتون به اشتراک میذارم.
«دفعه بعدی که دستتو روی من بلندی کنی آخرین باری خواهد بود که دست داری» (دینریس تارگرین به برادرش)
«هرج و مرج گودال نیست. هرج و مرج یه نردبانه. خیلیا که تلاش میکنن از این نردبان بالا برن، اما شکست میخورن و دیگه فرصت پیدا نمیکنن دوباره امتحان کنن. این پایین افتادن اونا رو خرد میکنه. بعضیا هم شانسی برای بالا رفتن از این نردبان پیدا میکنن. اونا به واقعیت، خدایان یا عشق چنگ میزنن. تنها نردبانه که واقعیه. بالا رفتن تنها کاریه که باید اونجا کرد» (پتیر بیلیش)
«وقتی که در بازی تاج و تخت بازی میکنی، یا برنده میشی یا میمیری» (سرسی لنیستر)
«اگه فکر میکنی که این موضوع پایان خوشی داره اصلا حواست به ماجرا نبوده» (رمزی بولتون)
«تو هیچی نمیدونی جان اسنو» (ییگریت)
«مردی که حکم رو صادر میکنه باید اجراش هم بکنه» (ند استارک)
«چیزهایی که برای عشق انجام میدم» (جیمی لنیستر قبل از پایین انداختن برن استارک از روی برج وینترفل)
«هر مردی که مجبور بشه بگم "من شاه هستم" شاه واقعی نیست» (تایوین لنیستر)
«در درون هر مردی یه هیولا هست؛ و این هیولا زمانی تحریک میشه که یه شمشیر دستش بدی» (جوراه مورمونت)
«با چه حقی گرگ شیر رو قضاوت میکنه؟» (جیمی لنیستر)
«هیچی بهتر یا بدتر از هر چی نیست. هیچی یعنی هیچی» (آریا استارک)
«حاکمی که وفاداران به خودش رو میکشه حاکمی نیست که الهام بخش وفاداری باشه» (تیریون لنیستر)
«همیشه به این نتیجه رسیدم که انتقام خالصترین انگیزه هاس» (پتیر بیلیش)
«سنگدل بودن بهتر از ضعیف بودنه» (ثیون گریجوی)
«آزاد بودن برای ارتکاب اشتباهاتم تنها چیزی بود که همیشه میخواستم» (منس ریدر)
«من با سربازها بزرگ شدم. واسه همین خیلی وقت پیش چگونه مردن رو یاد گرفتم» (ند استارک)
«همه در اختیار منن که شکنجشون کنم» (جافری برثیون)
«یه روزی میرسه که فکر میکنم در امان و شاد هستی و شادی ات در دهانت به خاکستر تبدیل میشه» (تیریون لنیستر)
«یه لنیستری همیشه بدهی هاش رو پرداخت میکنه» (لنیسترها)
«قبل از اینکه بخوام اسم خانواده رو مسخره همگان کنم و تو رو وارث کسترلی راک بکنم، ترجیح میدم که بذارم کرمها جنازمو بخورن» (تایوین لنیستر)
«اوه، هیولا؟ پس شاید بهتر باشه با نرمش بیشتری باهام حرف بزنی. هیولاها خطرناکن و این روزا پادشاهان مثل مگس میمیرن» (تیریون لنیستر)
«ماهی بزرگ ماهی کوچیک رو میخوره و من به پارو زدن ادامه میدم» (لرد واریس)
«مردی که هیچ انگیزهای نداره مردیه که هیشکی بهش مشکوک نمیشه. همیشه دشمناتو گیج نگه دار. اگه ندونن کی هستی و چی میخوای، نمیتونن حرکت بعدیت رو پیش بینی کنن» (پتیر بیلیش)
«پادشاه گند میزنه و وزیرش اونو پاک میکنه» (جیمی لنیستر)
سرسی لنیستر: «این خون مردگی رو مثل نشان افتخار میپوشم». رابرت برثیون: «اونو توی سکوت بپوش وگرنه دوباره به این افتخار نائلت میکنم»
نظر کاربران
خوب از سایت روزیاتو کپی کردین
لایک به طرز فکر وسلیقت
چرت و پرت
خيلي ممنون عالي بود بي صبرانه منتظر فصل جديد تاج وتخت هستم
فقط جمله من شرافتت روزير سوال نمي برم لرد يانوس اونوتكذيب ميكنم
کی شروع میشه مردیم بخداااااااا
یه فیلم عالی و خوب
بهترین دیالوگ ها برای تیریون لنستر هستن تو سریال
و اینکه خیلی از دیالوگ هایی که گذاشتین برای اینکه کسی درکشون کنه نیاز داره تا سریالو دنبال کرده باشه و دیالوگ های کلیی نیستن
سرسی لنیستر:قدرت به چه دردی میخوره وقتی نتونی باهاش از عزیزانت محافظت کنی
جیمی لنیستر:میتونی انتقامشونو بگیری
من اینو دوس داشتم
پاسخ ها
جیمی اینو نگفته،اوبرین مارتل به سرسی گفته :)
پتیر بیلیش یه جایی گفت همیشه تو هرج و مرج میشه از نردبان ترقی کشید بالا
چقدر عالی و خوب
دستتون طلا
دمتون جییز
میکن اکه دست رو سر یه متوله بکشی خوش شانسی میاره»نکهبان می خانه«
باز میکن اکه شیر یک کوتولرو بخوری خوش شانسی بیشتری میاره«تریوت لینستر»
فقط تیریون
تنها شخصیت خوب ماجرا تیریون هست البته من در کل مارتین رو قبول ندارم کلا خیلی خودش رو تحویل گرفته
چرا توی قسمت سرگرمی دیالوگ های ماندگار رو نمیزارین؟!
پاسخ ها
به طور نامحسوس و کم کم حذف کردن