ژانر وحشت در سینمای ایران؛ «شب بیستونهم» و دیگر هیچ!
وحشت؛ عنصری نام آشنا در بطن زندگی است و سینما که وامدار زندگی و گاه بخشی جدایی ناپذیر از آن است را نیز نمیتوان خالی از این عنصر تصور کرد
روزنامه قانون - بیتا محسنی : وحشت؛عنصری نام آشنا در بطن زندگی است و سینما كه وامدار زندگی و گاه بخشی جدایی ناپذیر از آن است را نیز نمی توان خالی از این عنصر تصور كرد.شاید بتوان گفت از همان روزهای نخست پیدایش سینما، آنچه بر پرده فراخ نقره ای پیش چشم تماشاگران جان می گرفت، خالی از تعلیق و حتی وحشت نبود، همان روزهای ابتدایی و همان تماشاگران خوش شانسی كه افتخار دیدن اولین نمای متحرك یعنی ورود قطار به ایستگاه را داشتند اما ناگهان با وحشت از آنچه از پرده نقره ای به سرعت به سمتشان میآمد،به سرعت سینما را ترك كردند.
سینمایی كه بعدها با بازسازی تصاویری از گذشته یا بازآفرینی و جاودان سازی افرادی كه سال ها پیش مرده بودند، به نوعی احضار روح را نیز پشت پرده خود،جامه پوشاند!روزها گذشت و فیلم های صامت،صاحب صدا شدند.صدا، همان عنصر مكمل ترس كه به تنهایی می توانست رعب و وحشت را از مخاطبان بگیردیا با تسكین موقت، ناگهان آنها را در موقعیت های حساس،دچار شوك و هیجان كند.
ردپای وحشت در تاریخ سینما امادر نقاطی پررنگ و در برهه ای كمرنگ و حتی محو می شود.ردپایی كه نشأت گرفته از تغییر و دگردیسی است؛ تغییری وابسته به نشانه های فرهنگی و سیاسی. جایی كه در آغاز هیولاهای زمینی عامل ترس بودهاند، بعد نوبت به بیگانگان فرازمینی رسید، سپس شیطان و شیطان صفتان از راه رسیدند، مردگان زنده شدند و همه جا را بلعیدند و سرانجام روانی ها با چاقوهای تهدیدگر ترس آفریدند!گفتار پیش رو به دنبال یافتن این رد پاهاست در سینمایی كه سال هاست می ترسد اما نمی ترساند!
سر آغاز در سینمای جهان،از فرانسه تا ژاپن
نخستین فیلم ترسناك تاریخ سینما، به سال ۱۸۸۶ برمیگردد.سالی كه ژرژ ملی یس،با فیلم «قصر شیطان» مفهوم رعب و وحشت را به هنر هفتم تزریق كرد و از آنجا كه پدیده های بدیع حتی اگر برای ارضای حس كنجكاوی باشد به چشم می آید،این فیلم مخاطبان فرانسوی را تا حدودی راضی كرد.ژرژ نیز به دنبال این اقبال،سه سال بعد فیلم دیگری با نام «غار شیاطین» ساخت.به این ترتیب نخستین آثار سینمای وحشت مدیون تخیلات او است.
در شرق اما، ژاپنی ها را كه در زمینه ادبیات و روایت های ترسناك سابقهای طولانی دارند،می توان در این گفتار گنجاند كه در نخستین دهه از پیدایش سینما از منابع ادبی و روایت های فولكلوریك ترسناك شان استفاده كردند؛ منابعی كه با نشان دادن تفكر و نگرش شرق نسبت به پدیده روح، نشان میدهد كه ابدیت ترسناكتر از خود مرگ است.پس اگر ژانر وحشت را در پیوند با پیدایش و مصداق سینما ارزیابی كنیم و به آن لقب «ژانر مادر» بدهیم، بیراه نرفته ایم.
امتداد در سینمای ایران
امتداد این ردپاها را در سینمای ایران دنبال می كنیم.اما همانطور كه مفهوم «ژانر» به تنهایی یك مفهوم غیرایرانی است، ژانر وحشت نیز در سینمای ایران بنیادین نیست و به عبارتی اصالت ندارد.شاید به همین دلیل است كه بسیاری از فیلمسازان كه به درك درست از مفهوم آن نرسیده اند نمی توانند قواعدجهانی آن را بومی سازی كنند.نتیجه این است كه به جز مواردی چند، ژانر وحشت در سینمای ایران كماكان ناكام است.آلفرد هیچكاك معتقد بود در ژانر وحشت تا جایی كه ممكن است، باید اسباب زجركشیدن مخاطب را فراهم كرد، اما فیلمسازان ما در این ژانر اكثرا با آزمودن ها و تجربه گری های ناكام و خام خود به این جمله هیچكاك جامه عمل پوشانده اند!
شاید یكی از دلایل این است كه در تاریخ ادبیات ما، مسائلی نظیر «دراكولا» درغرب، «مردگان زنده» در هند و «ارواح انتقام جو» در ژاپن وجود ندارد و سینماگران علاقهمند به این ژانر با برداشت اشتباه از این مسائل و با تلاش برای ایجاد ترسی كاذب به بیراهه می روند و باعث تاسف است که ما بر داستانها و روایتهای بومی کشور خودمان تکیه نمیکنیم؛ روایت های کهن و حتی معاصر نواحی مختلف ایران كه سرشار از سوژههای بدیع برای کار شدن در این ژانر هستند.به عنوان مثال ژاپنیها بر باورهای فرهنگی خود اعتماد کردند و در این ژانر آنقدر موفق ظاهر شدند که حتی هالیوود شروع به بازسازی نسخههایی از فیلمهای آنها در ژانر وحشت كرد، از جمله فیلم «کینه» و «حلقه» که از پرفروشترین فیلمهای ژانر وحشت در دهههای اخیر بودند.
این نكته را نیز باید در نظر گرفت كه تماشاگر سینمای ایران را نمی توان به راحتی ترساند مگر اینكه در سكانس ها، اسباب وحشت حقیقی ریشه یابی شده و گنجانده شود، نه ترسهایی که با واقعیت جامعه ما میانهای ندارند.اما اگر بخواهیم یك نمونه موفق در گردآوری اسباب حقیقی ترس در سینمای ایران مثال بزنیم به فیلمی میرسیم كه نه داستانی بلكه مستند است. «تهران انار ندارد» اثری از مسعود بخشی است كه وقتی در دقایقی از پایان فیلم به پیشبینی فاجعه زلزله قریبالوقوع و مهیب تهران اختصاص مییابد میتوان هراس را از نگاه تماشاگران فیلم فهمید؛ هراسی که از به وقوع پیوستنش گریزی نیست.
خاچیكیان ، هیچكاك سینمای ایران!
اگر سینمای ایران را به یك كشتزار بزرگ و فیلمسازان را به کشاورزانی كه از ترس خسارت دیدن تنها به كشت چند محصول تكراری و آزموده شده بسنده می كنند تشبیه كنیم ،شاید بتوان مثال ساده اما خوبی پیدا كرد كه بتوان آن را به خالی ماندن جای ژانر وحشت در سینمای ایران بسط داد. سینمای دفاع مقدس،ژانر اجتماعی،روایت های عاشقانه و كمدی های پرفروش،ازجمله ژانرهایی هستند که در سالهای اخیر به راه خود در سینمای ایران ادامه دادهاند اما ژانر وحشت كماكان با یك پسرفت آشكار گلاویز است.میتوان ادعا كرد كه سینمای وحشت در جهان، پس از «روانی» هیچكاك، به دلیل استقبال تماشاگران و منتقدان، اصلی ترین نقطه عطف تاریخی خود را سپری كرد.
در ایران البته ساموئل خاچیكیان را می توان نام برد كه یكی، دو سال پس از «روانی»، نوع خاصی از سینمای دلهرهآور را در ایران پایه گذاری كرد كه در فیلم هایش طی دهه های ۳۰ تا ۴۰ تا حدودی با ایجاد تعلیق سعی در نزدیك شدن به ژانر وحشت كرد اما اگر به طور شاخص بخواهیم از چند فیلم او یاد كنیم به سه اثر «فریاد نیمه شب» (۱۳۴۰) ، «دلهره» (۱۳۴۱) و «ضربت» (۱۳۴۳) قبل از انقلاب و دو فیلم «مردی در آینه» (۱۳۷۰) و «بلوف» (۱۳۷۲) بعد از انقلاب بر می خوریم.
چیزی كه در سینمای خاچیكیان باعث شد آثار او تا حدی به سینمای وحشت نزدیك شود، بی شك به سبك كارگردانی و البته شیوه نورپردازی او باز می گردد. در سینمای وحشت آن چیزی كه می ترساند، عامل ایجاد كننده وحشت است. مثلا در «اسلشرها» یك بیمار روانی عامل اصلی ترس است اما در همان سال ها فیلم «ومپایر، زن خون آشام» توسط مصطفی اسكویی هم ساخته شد كه به دلیل باور پذیر نبودنِ همان عامل ایجاد كننده وحشت،به یك كاریكاتور ناخواسته از ژانر وحشت تبدیل شد.
طلسم،در كشاكش خیال و واقعیت
در سینمای سال های ابتدایی بعد از انقلاب، همان روزگاری كه فیلم ها با اهداف و مواضع خاص ساخته می شدند و همان سال هایی كه هنوز تكلیف چگونه بودن و حتی بودن سینما روشن نبود.«طلسم» داریوش فرهنگ در سال 65 شكل گرفت. فیلمی كه داستانش هیچ جهت گیری اجتماعی و حتی سیاسی مشخصی نسبت به جریانهای جاری در سینمای ایرانِ آن سالها را نداشت، بلكه تنها روایتی بود كه می خواست خیال را با ترس و تعلیق درآمیزد.«طلسم» داستانی در آنسوی ناكجاآباد را روایت می كند كه قرائن تنها حكایت از این دارد كه لوكیشن خیالی قصه،خطه شمال است.
عروس جوان (سوگند رحمانی) به بهای خونی ریختهشده به عقد مردی جوان (آتیلا پسیانی) از خانواده مقتول درمیآید.در راه بازگشت به خانه، عروس و شوهرش و خانواده داماد دچار توفان و حمله گرگ ها میشوند و در این میان مرد و عروسش از دیگران جدا میشوند و مسیرشان به قصری میافتد که اهالی آنجا را شوم میدانند. در این خانه یک شازده (جمشید مشایخی) بریده از دنیا به همراه پیشکارش (پرویز پورحسینی) زندگی میکند که همسر شازده (سوسن تسلیمی) پنج سال پیش گمشده است.
سرانجام مشخص میشود که این گم شدن توطئه پیشکارش است که در ایام جوانی پدر شازده او را مقطوعالنسل کرده است و او نیز که پسر معمارباشی سازنده خانه است، دست به تلافی زده و عروس شازده را در گوشهای از این خانه پنهان کرده است.این فیلم طی سال های ۶۵ تا ۶۸ نامزد دریافت چهار سیمرغ از چهار دوره از جشنواره فیلم فجر شد اما در اكران عمومی چندان نتوانست حس ترس را به مخاطب منتقل كند.
وحشت بومی شده در شب بیست و نهم
فیلم «شب بیست و نهم» ساخته حمید رخشانی در سال ۶۸، بی شك مهم ترین اثر سینمای وحشت ایران است. والدین كاراكتر «محترم» هنگام به دنیا آمدن و خاک کردن جفت او، با دیدن شبحی نگران آینده هستند.در تابستان ۴۲، شایعهای درباره زلزله تهران سر زبان ها میافتد و شهر تخلیه میشود. محترم در راه بازگشت به خانه، میان خیال و واقعیت شبحی را بر بام خانهشان میبیند و دقایقی بعد در چند متری خود در آشپزخانه با شبح روبهرو میشود که باصدای وحشتناک بهسوی او میآید و قصه با دلهره های بیشتر ادامه پیدا می کند.
در این فیلم، قواعد و مباحث ریشه ای ژانر، به خوبی بومی شده اند و فیلمساز توانسته تصویر تاثیرگذاری از رفتارهای غیراخلاقی كه ترس می آفریند را بازسازی كند.«شببیست و نهم» مانند بسیاری از فیلم های آمریكایی دهه 1970 و متعلق به ژانر وحشت، این قابلیت را دارد كه بازسازی شود.شاید یکی از دلایل موفقیتهای این فیلم این بود که ترس از فیلم محدود به سالنهای سینما نمیشد و این واهمه و هراس همراه با تماشاگر در بیرون از سینماها هم امتداد پیدا می كرد.
خلسه و ارتباطات راز آلود در اثیری
محمد علی سجادی، فیلمسازی در حوزه اجتماعی است که گرایش به سینمای واقع گرایانه شاید اصلی ترین عنصر فیلم هایش باشد. او قبلا نیز از این قبیل داستانها با ژانرهای جنایی در کارنامه هنری خود داشته است با این تفاوت که پرداخت سجادی به این داستانهای رازآلود، همواره دارای شکل دقیق و حساب شدهای بوده است.در ابتدای فیلم «اثیری» اما فیلمساز با نشان دادن حالت خلسهای از خورشید (هانیه توسلی) و ارتباط او با یک روح سرگردان، پرده از راز یک جنایت مخوف برمیدارد.
اثیری با حرکت در روندی آرام تا انتها ، تماشاگر را به شکلی عمیق و درونی با فضای قصه و شرایط روحی شخصیتهای فیلم درگیر میکند اما دیری نمیپاید که این آرامش برهم میخورد و از لحظهای که عمو سمندر (خسروشکیبایی) تابلوی نقاشی روح را میبیند فیلم آهنگی سریع پیدا میکند و به نظر میرسد که توازن فیلم در نگاه تماشاگران به هم میخورد.این فیلم محصول سال ۸۰ است.
خوابگاه دختران ،رونویسی از همجنسان!
«خوابگاه دختران» ساخته محمدحسین لطیفی و محصول سال ۸۳ است.این فیلم تلاش میکند با طرح موضوعاتی مانند جن و جنزدگی و پررنگ کردن حضور آنها در جایجای فیلم موقعیت خود را در سینمای وحشت تثبیت کند.فیلم لطیفی اگرچه تلاشی است برای حضور در ژانر وحشت اما بهرغم تمامی ترفندهای وحشتآورش نسخهای رونویسی شده از فیلمهای موفق و دلهرهآور اینگونه سینمایی است.
«خوابگاه دختران» با تکیه بر ترس دختران جوان از ساختمانی متروکه که نزدیک خوابگاه دانشگاه است، صداهای مخوفی از آن به گوش می رسد و روایت های مختلفی در مورد این صداها در میان اهالی محل وجود دارد، پیش می رود و درست جایی که همه چیز به گونه ای پرداخت شده که حضور جن عینی و واقعی شود، زن سرایدار که به واسطه فیزیک، حرف های مرموز و ... اولین گزینه است به قتل می رسد و پرونده ادامه فیلم به وحشت آفرینی از طریق حضور یک قاتل زنجیره ای می پردازد که دختران جوان را در شب عروسی می دزدد و به قتل می رساند.
پارک وی و روایت یك خشونت افسار گسیخته
«پارک وی» فیلمی به كارگردانی فریدون جیرانی و محصول سال 85 است. محمدرضا شریفی نیا، بیتا فرهی،آنا نعمتی،نیما شاهرخ شاهی و رعنا آزادی ور از بازیگران اصلی آن هستند.مشكل اصلی «پارك وی» اما شاید این نكته باشد كه آنچه تحت عنوان ژانر وحشت در این فیلم دنبال میشود، گیرایی اجتماعی چندانی ندارد و در فضاسازی ایرانی و سینمایی امروز ایران، قابل باور نیست.
به عنوان مثال، وقتی قاتل روانی (کوهیار) به مرز جنون میرسد و با تبر به جان پدر رها می افتد فقط سکانس مشابه فیلم «درخشش» بازسازی می شود كه بیشتر شبیه به وصله ای ناجور بر بافت شخصیت خودنمایی می كند.این فیلم روایت خشونتی افسارگسیخته است که فقط بر وجوه پررنگ آن تکیه شده نه جایگاه قرار گرفتن در کلیت فیلم و از اینجاست که برخی جزییات موجود در فیلم هم کارکرد خود را از دست داده و بدل به شوخی با فیلم «قصه عشق»، «لالایی» و ... می شوند.
عوامل عینی، برگ برنده فیلم اقلیما
محمدمهدی عسگرپور در سومین فیلم بلند خود «اقلیما» محصول سال ۸۵ نسبت به آثار قبلی سراغ قصهای محدود و جمع و جورتر رفته و بحرانهای زندگی زوجی معاصر را محور اصلی کار خود قرار داده است.این فیلم تلاش میکند ترس و وحشت را تا گرهگشایی پایانی فیلم به ماورا و تخیل و توهم نسبت دهد و با این انتظار ایجاد شده در مخاطب، از عوامل عینی و واقعی به عنوان برگ برنده خود برای غافلگیری مخاطب در گرهگشایی استفاده میکند.
«اقلیما» كه در دوره خود، گام بزرگی در جهت بهبود وضعیت سینمای ایران محسوب میشد، هم توانست منتقدان را راضی نگه دارد و هم ارتباط خوبی با مخاطب عام برقرار کند و حتی باعث شود که سطح سلیقه عام نیز بالا رود.داستان فیلم «اقلیما» اما تقریبا تکراری است، توطئه برای به جنون رساندن زنی ثروتمند که قبل از این در فیلم «پرده آخر» نیز به شکلی دیگر روایت شده است.این قبیل داستانها مربوط به یک مرز جغرافیایی خاص نیست و در هر کشوری می توان داستانی این چنین را تبدیل به فیلم کرد.
هجوم توحش سالهای كودكی در خواب لیلا
«خواب لیلا» فیلمی به كارگردانی مهرداد میرفلاح و محصول سال 86 است.در این فیلم ردپای بسیاری از فیلم های ترسناك و روانشناختی داخلی و خارجی با سوژه خواهران یا برادران از هم جدا مانده، از جمله فیلم «شاهزاده جزر و مد» از باربارا استرایسند و حتی «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی را می توان دید.
«خواب لیلا» قصه دختری ۲۶ ساله است كه در خانه به ارث رسیده از پدر و مادرش به تنهایی زندگی می كند.او مدتی است كه از طرف دختربچه ای با قدرت بدنی فوق العاده مورد حمله های وحشیانه قرار می گیرد ودر نهایت با كمك یك روانشناس سفر به ناخودآگاه و ریشه یابی این بحران ها در كودكی هایش را آغاز می كند.صدا،صحنه سرد و سكانسهای شوكه كننده از نقاط قوت «خواب لیلا» است كه البته قربانی زمان نامناسب اكران شد و آنچنان كه باید به چشم نیامد.
به دنبال یك هویت مستقل در حریم
«حریم» دومین اثر سیدرضا خطیبی در مقام کارگردان بعد از فیلم «در شهر خبری نیست، هست» و محصول سال ۸۷ است.او در این فیلم علاوه برکارگردانی، نوشتن فیلمنامه را نیز به عهده داشته است.«حریم» در جزییات محتوایی اش ، تلاش کرده با استفاده از عناصر بومی همانند جنگلهای شمال و روستاییانی که نمادی از دنیای مردگان هستند، هویتی مستقل از این ژانر را برای خود مهیا كند، اما در برخی جاها ،باز اسیر همان فیلمهای مطرح سینمای وحشت در چند سال گذشته مثل «کینه» و «حلقه» شده است.
درواقع مشكل اصلی «حریم» این است كه فیلمساز، سن و سال و قدمت سینما را در نظر نمی گیرد و بدون توجه به قواعد و اصول، قصد تجربه گرایی دارد.اگر تجربه گرایی در كار است، باز باید در راستای همان انتظارها باشد و این دقیقا همان چیزی است كه سینمای وحشت به دنبال آن است: «شوك وارد كردن!حریم» شاید مخاطب ناآشنا با این نوع سینما را تا حدی درگیر كند اما این موضوع مصداق عذر بدتر از گناه است.تمام تلاش «حریم» برای ترساندن مخاطبش این است كه با استفاده از افكت های صوتی و حضور ناگهانی شیئی در تصویر، مخاطب را بترساند!
پستچی سه بار در نمی زند،روایت قتلهای قجری!
حسن فتحی ایده جذاب و بدیعی را در فیلم «پستچی سه بار در نمی زند» محصول سال 87 دستمایه قرار داده و توطئهها و قتلهای درون خاندان قاجار را در بستر ژانر وحشت به تصویركشیده است.این قصه در کلیات، کامل و بکر ، در جزییات، متناقض و در بیان نیز سست و ناگویا عمل میکند که این مسائل شاید برای این فیلم حرفه ای تا حدودی شبیه به خودزنی عمل كرده باشد.
«پستچیسه بار در نمی زند» با بازی محمدرضا فروتن، باران کوثری، امیر جعفری، پانتهآ بهرام، علی نصیریان، رویا تیموریان و لیلا زارع ، روایتی موازی و اپیزودیک از زندگی فردی به نام «ابراهیم» در كودكی، میانسالی و پیری است که به ترتیب بر سه دوره تاریخیِ قاجار، پهلوی و معاصر منطبق شده است. ابراهیم بعد از مرگ مادرش که کنیز شازدهای قجری بوده به یتیم خانه سپرده میشود و در جوانی از وردستی طیب لوطی صفت به نوچگی شعبان قداره کش روی میآورد. در پیری نیز بعد از سرکیسه کردن بیوهای متمول، دختر نوجوان او را مورد آزار و اذیت قرار داده و کینهاش را به جان میخرد.
آل در پیچ و خم ارمنستان
فیلم سینمایی «آل» به کارگردانی بهرام بهرامیان تولید سال ۸۸ است.این فیلم با بازی مصطفی زمانی، آنا نعمتی، همایون ارشادی، هنگامه حمیدزاده، کیتوش آرزویان، سونیا کاتوزیان، لیزا عزیزیان و نارینه خاچاطوریان ، روایت مهندسی جوان است كه به دستور مدیر شرکتی که در آن کار میکند باید به ماموریتی در ارمنستان برود.
زن مهندس باردار است.آنها با هم راهی این سفر میشوند و در ارمنستان اتفاقهای عجیب و غریبی برایشان میافتد که همه زندگیشان را تحتتاثیر قرار میدهد.شاید بتوان «آل» را نیز یك نمونه بومی شده از ژانر وحشت به شمار آورد كه در پیچ و خم كشور ارمنستان تا حدودی سعی برای رسیدن به وادی وحشت داشته است.
ماهی و گربه،درحوالی استاندارد شدن وحشت
بی شك چیزی كه تماشاگران این فیلم از زمان تماشای آن در سینما به خاطر دارند این است كه وقتی چراغ های سینما خاموش می شد و تاریكی همه جا را فرا میگرفت، نوشته ای بر روی پرده نمایان می شد:«براساس یك پرونده واقعی» و پس از خوانده شدن بریده جراید توسط راوی،با فراگرفتن خون روی پرده سینما، عنوان فیلم ظاهر میشد.این شاید بهترین نقطه آغاز برای پرت شدن به وادی هولناك فیلم «ماهی و گربه» شهرام مكری محصول سال 92بود .
كمی آنطرفتر در فیلم قرار است قتلی روی دهد،صدای جیغ های شخصیت مورد نظر به گوش می رسد اما به طرز بسیار فكر شده ای،مخاطب صحنه قتل دخترك را نمی بیند.یعنی درست سر بزنگاه كشته شدن،مكری دوربینش را برمی گرداند و صدای موسیقی شنیده می شود.این صحنه شاید بسیار رعب انگیزتراز نشان دادن هزاران صحنه قتل آمیخته با خون و فریاد باشد.
زار و گذشته هولناك یك ویلا
فیلم سینمایی «زار» به کارگردانی نیما فراهی و محصول سال 95 است.این فیلم با بازی محمدرضا غفاری، حدیث میرامینی، سانازصفایی، میثاق زارع، سیناسهیلی، سمانه کاوندی و آناهیتا همتی بر اساس یک تجربه واقعی ساخته شده و داستان زوج جوانی است که در دوران ماه عسل میزبان دوستانشان در شمال کشور میشوند، ویلای محل سکونتشان گذشته خوفناکی دارد و آنها ناخودآگاه درگیر ماجراهای هولناکی میشوند.
نیمه جان های رسیده به نیمه راه!
از دیگر فیلمهای ساخته شده طی این سالها كه البته نمیتوان آنها را در ژانر وحشت گنجاند اما با ایجاد تعلیق و فضای رعب آور تا حد بسیار كمی به این ژانر نزدیك شدند، میتوان به فیلم سینمایی «زنگها» به كارگردانی محمدرضا هنرمند محصول سال 64، فیلم سینمایی «ساحره» به كارگردانی داوود میرباقری و محصول سال 76، فیلم سینمایی «رز زرد» به كارگردانی علی خودسیانی و محصول سال 81،
فیلم سینمایی «قتل آنلاین» به کارگردانی مسعود آب پرور و تولید سال ۸۴، فیلم سینمایی «کلبه» به کارگردانی برزو نیک نژاد و تولید سال ۸۸، فیلم سینمایی «چرك نویس» به كارگردانی علی جناب و محصول سال ۹۲ و فیلم سینمایی «زیرسایه» به کارگردانی بابک انوری تولید سال ۲۰۱۶ در کشور انگلستان اشاره كرد.
تجربه های در راه
در ماه اخیر نیز سریال جدیدی در ژانر وحشت و در شبكه نمایش خانگی توزیع شده است.«احضار» به تهیه كنندگی و كارگردانی رامین عباسی زاده، در حالی در شبكه نمایش خانگی پخش شد كه به واسطه جای خالی ژانر وحشت در آن، به نقل از فروشندگان محصولات هنری آنچنان كه انتظار میرفت با اقبال مواجه نشد.این سریال روایت اجنه،ارواح و روابط بین این موجودات است ورامین عباسی زاده که تجربه تهیه کنندگی آثاری چون «او یک فرشته بود»،«سقوط یک فرشته»،«کت جادویی»، «پلیس جوان» و«پریدخت» را در کارنامه هنری اش دارد به واسطه تجربه های تقریبا موفق در این وادی كه در تلویزیون داشت سراغ این سوژه رفته است.
اما یکی از جذابترین اخبار سینمای ایران در چند هفته اخیر، خبر تولید فیلم جدید حمید نعمتا... است. فیلمسازی که در تمام دوران کارنامه خود نشان داده که عاشق قدمزدن در مسیرهای تازه است و اینبار هم قرار است در ژانر وحشت طبعآزمایی کند، با «قاتلوحشی» که ششمین تجربه او در سینماست.فیلمی كه در مرحله بازنویسی فیلمنامه است و اوایل پاییز سال 98 كلید خواهد خورد و حضور لیلا حاتمی در آن قطعی شده است.
اگر نعمت ا...، همان نعمتاللهی باشد كه پنج فیلم گذشته اش را به سرمنزل مقصود رساند،پس می توان منتظر یك اثر برجسته و شاید جهانی از این فیلمساز در ژانر وحشت بود.
نظر کاربران
فقط شب بیست و نهم و با فاصله زیاد اقلیما
من که دوباره تا اسم فیلم شب 29 ام رو شنیدم مثل بار اولی که این فیلم رو دیدم بازم وحشت کردم
فقط شب بیست و نهم
سریال احضار ترسناک و خوب ولی خیلی سوتی داره مثلا روح ولی سم داره در صورتی که جن ها سم دارند و روح ها هاله هستند و این که روح همزمان در دو جا هست و یکی دیگر هم این که روح با حجاب و روسری داره قبل انقلاب را ندیدم بعد انقلاب تو این ۴۰ سال بهترین سریال ترسناک او یک فرشته بود بهترین فیلم سینمایی ترسناک خوابگاه دختران و بهترین فیلم جنایی پارک وی با تشکر از سایت خوب برترینها دست شما درد نکند
فیلم سایه ها رو یادت رفت فیلم بدی نبود خیلی متوسط بود ولی میشد به عنوان ژانر وحشت حسابش کرد
فقط شب بیست و نهم
چرک نویس فیلم قشنگیه ولی بیشتر تو ژانر جنایی تا ترسناک
به نظر من پستچی سه بار در نمیزند عالی بود خیلی لذت بردم ازش قشنگ حال و هوای هر سه دوره ی تاریخی رو درک کردم دیالوگا محشر.
واقعا برای همون بار اول که 'پستچی سه بار درنمیزند رو دیدم اخرای فیلم خندم گرفت... کجاش ترسناک بود... بیشترخنده داربود.
خوب از بین این فیلم اکثرشون نگاه کردم به نظر تنها فیلمی میشه واقعا تو ژانر وحشت قرار داد شب 29 که داستان واقعیش از پرونده های یک دکتر روانشناس کپی برداری کرده بودن.اتفاقات مربوط میشده به اوایل سال 40 شمسی که خانم جوانی مورد ازار و اذیت اجنه قرار میگرفت .کارگردان فیلم اون سالها به دلیل اینکه مجوز حق پخش رو به دلیل ترسناک بودن بیش از حد نتونسته بود بگیره مجبور میشه پایان فیلم رو تغییر بده و به جای جن دختر همسایه رو قالب کنه.