کدام ماوراءالطبیعه درانیمیشنهای ژاپنی دیده میشود؟
غلبه پلیدی بر نیکی، پیام انیمیشنهای ژاپنی روز
انیمیشن یا به قول خودمان کارتون، از همان روزی که به صورت جدی وارد صنعت فیلمسازی شد، توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند، البته در ابتدا آمریکا بهعنوان مرکز قوی فیلمسازی در جهان، با کمپانی قدرتمندی، چون والت دیزنی جزء پیشگامان تولید انیمیشن در دنیا بود، ولی دقیقا کمی بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ژاپن نیز به سمت ساخت انیمیشن رفت
روزنامه فرهیختگان - فاطمه قاسمآبادی: انیمیشن یا به قول خودمان کارتون، از سالها پیش و اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، از همان روزی که به صورت جدی وارد صنعت فیلمسازی شد، توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند، البته در ابتدا آمریکا بهعنوان مرکز قوی فیلمسازی در جهان، با کمپانی قدرتمندی چون والت دیزنی جزء پیشگامان تولید انیمیشن در دنیا بود ولی دقیقا کمی بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ژاپن نیز به سمت ساخت انیمیشن رفت و در مدت کوتاهی موفق شد گوی سبقت را از آمریکا و دیگر کشورهای فعال غربی درزمینه انیمیشنسازی برباید و پس از چند دهه در جایگاه نخست انیمیشنسازی سریالی در جهان بایستد.
تا امروز انیمیشنهای خاص و پر مخاطب، چه در ژانر فیلم و چه سریال متعلق به ژاپن است. این انیمیشنها که معمولا موضوعات خاص و متفاوتی دارند، توانستهاند نظر مخاطبان زیادی را در سراسر دنیا به خود جلب کنند.
در گذشته انیمیشنهای سریالی ژاپنی برای مخاطب ایرانی، با نامهایی مثل بچههای آلپ، باخانمان، خانواده دکتر ارنست و... شناخته میشد که بیشترشان، موضوعاتی خانوادگی و تمی آرام داشتند ولی در سالهای اخیر و بهخصوص ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته موضوعات انیمیشنهای سریالی ژاپنی، تغییرات محتوایی زیادی کرده است و علاوهبر چشمان درشت رنگی شخصیتها، تفکرات غربی هم در آنها پر رنگتر شده، البته در داستان انیمیشنهای جدید ژاپنی، همیشه مخاطب بین غربگرایی و برخی خرافات شرقی گرفتار میشود ولی سازندگان با پرداختهای خوب و درنظر گرفتن وجههای مشترک انسانی، درنهایت محصولی را به خورد مخاطب خود میدهند که تمام مخاطبان را راضی کند چراکه هر کدام از این مخاطبان میتوانند قسمتی از وجود خود را در شخصیتهای این انیمیشنها ببینند.
انیمیشنهای محبوب سریالی ژاپنی که اغلب موضوعاتی فراطبیعی دارند، با آمیختن موضوعات شیطانی و تکیه بر غالب بودن ذات پلید انسانها بر ذات نیکشان، توانستهاند فراتر از موضوعات معمول انیمیشنها بروند و دیگر ابدا تنها متعلق به ژانر کودک و نوجوان نباشند، هر چند متاسفانه نوجوانان از این انیمیشنها به خاطر حضور همسن و سالان خود در بین شخصیتها، استقبال میکنند و خود را به جای قهرمانان پوشالیشان میگذارند.
در سالهای اخیر، ژاپن برای اینکه از بازار فروش جهانی عقب نماند علاوهبر ساخت انیمیشنهای سریالی، اقدام به ساخت فیلمهایی برگرفته از شخصیتهای انیمیشنهای سریالهای محبوبش گرفته است و با این کار سودی چند برابر را به دست آورده است. ما در این مقاله سعی داریم تا چند انیمیشن سریالی معروف را که در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر مورد توجه قرار گرفته و نسخههای سینمایی از رویشان ساخته شدهاند بررسی کنیم.
دفتر مرگ
دفتر مرگ یا (Desu Nōto) یا (DEATH NOTE) نام یک مجموعه مانگا ژاپنی و نوشته «تسوگومی اوبا» با طراحی « تاکشی اوباتا» است. با اقتباس از این مانگا، انیمیشنی سریالی با همین نام در سال 2006 تا 2007 به کارگردانی «تِتسورو آراکی» ساخته شده است.
داستان انیمیشن دفتر مرگ، درمورد پسر 17 سالهای است به نام «لایت یاگامی» که شاگرد اول دبیرستانشان است و در ظاهر زندگی خوبی دارد ولی در باطن این پسر از روزمرگی زندگی خود خسته و دلزده شده است.
روزی دفتری از آسمان روی زمین میافتد، این دفتر که دفتری معمولی نیست درواقع متعلق به یک «شینیگامی» یا همان خدای مرگ در داستانهای ژاپنی است. صاحب اصلی دفتر که «ریوک» نام دارد این دفتر را روی زمین میاندازد و ازقضا لایت آن را پیدا میکند و با خواندن قوانین آن، متوجه میشود که این دفتر، دفتر مرگ است و صاحبش حتی این توانایی را دارد که نحوه مرگ فرد را مشخص کند و همچنین ۴۸ ساعت پیش از مرگ فردی که نامش را در دفتر نوشته، کنترل کند و دراختیار بگیرد... پس از این اتفاق، لایت با نوشتن اسامی خلافکاران و قاتلان از سایت پلیس، -که پدر پلیسش به آن دسترسی دارد- شروع به کشتن خلافکاران میکند. در این حال مردم شهر به او لقب کیرا یا (قاتل) میدهند.
پس از این لایت (کیرا)، برای پاککردن پلیدی از دنیا و ساختن آرمانشهر و حکمرانی بر دنیای جدید، دست به کشتن انسانهای فاسد به وسیله نوشتن اسمشان در دفتر مرگ میزند و خودش را برقرارکننده عدالت مینامد. این وضعیت ادامه پیدا میکند تا کارآگاه فوقالعاده باهوشی به نام «اِل» که هویتش نامشخص است، برای پیدا کردن کیرا به ژاپن میآید و لایت از طریق پدر پلیسش به تحقیقات میپیوندد تا از گرفتارشدن خودش جلوگیری کند، ولی «ال» باهوشتر از این است که باور کند و به خاطر همین هم لایت تصمیم میگیرد هر طور شده ال را از بین ببرد...
دفتر مرگ، انیمیشن سریالی خاصی است و با وجود اینکه تنها در یک فصل ساخته شد و ادامهای برای آن درنظر گرفته نشد، توانست تمام حرفی را که میخواهد به مخاطب خود بزند. در این انیمیشن مخاطب با نوجوانی روبهرو است که بسیار جاهطلب است و از روزمرگی زندگیاش دلزده و خسته شده و فکر میکند تا روزی که زنده است به زندگی بیهیجان محکوم است ولی با پیدا کردن دفتر مرگ سرنوشتش عوض میشود...
در دفترمرگ، نویسنده توانسته با آمیختن خرافات قدیمی ژاپنی چون وجود خدایان مرگ با داستانی فانتزی مثل دراختیار گذاشتن دفتر مرگ به نوجوانی جاهطلب، درواقع یکی از اصول اساسی شیطانپرستان را که انسانگرایی محض است، به تصویر بکشد؛ در این تفکر، انسان و ارادهاش بالاتر از هر قانون یا تفکری است و صدالبته که وجود انسان در این تفکر شرکآمیز، بهنوعی خدا به حساب میآید که به سمت پلیدی و زشتی میل دارد تا خوبی و نیکی.
در دفتر مرگ، نویسنده با شخصیتپردازیهای قدرتمند و داستانی جدید، مخاطب خود را در ابتدا به چالش میکشد و این سوال را برایش به وجود میآورد که اگر او جای لایت بود چهکار میکرد؟ ولی در روند داستان رفتهرفته از لایت بهعنوان نماد انسان قابلقبول جامعه، چنان تصویر هولناکی میسازد که گویی از اساس این شخصیت هرگز ذرهای خوبی در وجودش نداشته است.
در دفتر مرگ، تمام نکاتی که برای جذاب کردن یک داستان وجود دارد، کنار هم قرار گرفتهاند، داستانی پرکشش، جنایی و معمایی به همراه رقابت سخت بین کارآگاههان باهوش و لایت برای شکار یکدیگر، همه این عناصر درکنار هم جمع شدهاند تا مخاطب را دنبال روایت خود بکشانند و پلهپله با داستان و سقوط لایت همراه کنند.
همهچیز در دفتر مرگ حسابشده پیش میرود، از داستان و طراحی چهرهها گرفته تا تغییرات شخصیتها در طول داستان و حتی آهنگ تیتراژ ابتدای سریال که در ابتدا مضمونی آرمانخواهانه و در جهت بهبود جامعه بشری دارد، ولی از یک جایی به بعد تغییر میکند و با سبک موسیقی شیطانپرستان این مساله را یادآور میشود که هیچ راه نجاتی از جاهطلبی و قدرتخواهی بشر نیست. این نگاه سیاه و بدبینانه به ماهیت انسانی، در سراسر انیمیشن دفتر مرگ وجود دارد و به مخاطب خود القا میکند که در این دنیا تنها یک قدرت واقعی وجود دارد و آن، انسان و امیالش است که گاه در ظاهر پیروز میدان میشود ولی درواقع زندگی پوچ و بیارزشی دارد. به خاطر همین هم بیراه نیست اگر بگوییم این انیمیشن یکی از جدیترین ساختههای ژاپنی برای تبلیغ شیطانپرستی و نهیلیسم است.
انیمیشن دفتر مرگ بدونشک یکی از قویترین و معروفترین انیمیشنهای سریالی ژاپنی است که به خاطر موفقیتش، تاکنون فیلمهای دیگری با الهام از آن، ساخته شده است. از جمله این فیلمها اقتباس شبکه آمریکایی نتفلیکس از این انیمیشن است که در سال ۲۰۱۷ فیلمی با همان نام دفتر مرگ را براساس این انیمیشن با بودجه هنگفت ۴۰ میلیون دلاری ساخت اما این فیلم با واکنش بسیار منفی کاربرانش مواجه شد، مخاطبان و طرفداران انیمیشن ژاپنی نسخه سینمایی نتفلیکس را ناقص و بسیار ضعیف و سردرگم دانستند و منتقدان هم از این فیلم استقبالی نکردند.
خدمتکار سیاه
خدمتکار سیاه یا (Kuroshitsuji) یا (BLACK BUTLER) نام یک مجموعه مانگا ژاپنی به نویسندگی و طراحی «یانا توبوسو» است. از این مانگا از سال ۲۰۰۸ تاکنون انیمیشن سریالی با همین نام و به کارگردانی «شینوهارا توشیا» در سه فصل ساخته شده است.
داستان انیمیشن خدمتکار سیاه درمورد پسر نوجوانی به نام «شیل فانتومهایو» است که در خانواده اشرافی در انگلستان به دنیا آمده است. در شب تولد شیل، آتشسوزی عظیمی رخ داده و کل عمارت و خانواده فانتومهایو از دست میروند. خانواده فانتومهایو، نسل به نسل برای خاندان سلطنتی انگلستان کار میکردند و مسئول رسیدگی به پروندههای مرموز کشور بودند.
در شب آتشسوزی، شیل توسط رقیبان خانوادهاش، دزدیده میشود. این رقیبان سعی میکنند که نماینده شیطان را با استفاده از مراسم شیطانی، احضار کنند و شیل را بهعنوان قربانی او معرفی کرده و او را به قتل برسانند. شیل که میداند مرگ و آتشسوزی خانوادهاش اتفاقی نبوده، قسم میخورد که انتقام خانوادهاش را بگیرد و به همین دلیل در لحظه احضار نماینده شیطان، با او قراردادی میبندد که در قبال روح خود، آن نماینده شیطانی تمامی خواستههای او را انجام دهد تا بتواند انتقام خانوادهاش را بگیرد. نماینده شیطان که خود را با اسم سباستین معرفی میکند، این شرط را میپذیرد و همان لحظه ستارهای پنج پر جادویی، در چشم شیل ظاهر میشود. از آن پس سباستین به شیل راه و روشهای موفقیت در اقتصاد و... را میآموزد تا شیل بتواند در راه خویش موفق شود... .
از همین ابتدا باید بگوییم که داستان اصلی این انیمیشن، همانطور که مشخص است برگرفته از افسانه معروف آلمانی درمورد شخصیتی به نام «فاوست» است که توسط گوته، نویسنده معروف آلمانی بازنویسی شده است.
در داستان فاوست هم شخصی در ازای جذابیتها و دانش دنیایی با نماینده شیطان معامله میکند اما پایان کار شخصیت انیمیشنی بر خلاف فاوست اصلی، ختم به توبه و بخشش بهواسطه دعای زنی نجیب نمیشود و انگار قرار نیست برای این نوجوان هیچ راه نجاتی وجود داشته باشد و البته که خودش هم نیازی به این نجات نمیبیند!
در انیمیشن خدمتکار سیاه، مسائل شیطانی و المانهای فراماسونری و شیطانپرستی کاملا بهوضوح دیده میشود و هیچچیز پنهانی وجود ندارد... . تمام قرارهای ملاقات مهم شیل بهعنوان کسی که با نماینده شیطان معامله کرده در محلی صورت میگیرد که زمینی شطرنجی دارد (طبق تفکرات فراماسونری، زمین شطرنجی یکی از نمادهای مهم در مراسم و تشریفات است) یا انگشتری که شیل به دست دارد طرحی بسیار شبیه به گونیا و پرگار (یکی دیگر از نمادهای مهم فراماسونری) دارد.
در خدمتکار سیاه، شیل بهعنوان یکی از اشراف و معتمدان ملکه انگلستان شناخته میشود و درست مانند پدرانش که به ملکه و خاندان سلطنتی خدمت میکردند، هم با شیاطین در ارتباط است و هم به ملکه انگلستان ارادت خاص دارد تا جایی که هر جنایتی را برای شادی ملکه مجاز میداند و حتی لقب خود را سگ وفادار ملکه گذاشته است!
با توجه به جایگاه خاندان سلطنتی و ملکه انگلستان در فرقهای مانند فراماسونری، خیلی جالب است که این انیمیشن بدون جا گذاشتن حتی یک المان، آینه تمامنمای تبلیغ چنین فرقهای است و جالبتر آنکه شیل، بهعنوان عضوی بلندپایه و اشرافزاده از این فرقه که با شیاطین در ارتباط است، ادعا دارد میخواهد عدالتاجتماعی و مساوات بین فقیر و غنی را که آرزوی ملکه انگلستان است، محقق کند! این ادعا با توجه به اینکه پادشاهان و ملکههای انگلستان، قرنهاست ثروت خود را از طریق استعمار دیگر کشورها و با ستم و ظلم بسیار به دست آوردهاند و بیشترین ارزش را برای خانوادههای سلطنتی و سرمایهدارها قائلند، بیشتر شبیه کمدی است تا آرمانی واقعی.
در انیمیشن خدمتکار سیاه، مخاطب در هر سه فصل با شخصیتهای جدیدی مواجه میشود که بهنوعی به خاطر پلیدی و بدیهای این دنیا، روح خود را به شیاطین یا انسانهای زالوصفت فروختهاند و تحت امر آنها قرار گرفتهاند و همه درنهایت نابود میشوند. ولی مساله درمورد شیل متفاوت است چراکه شیل از خانوادهای قدرتمند و ثروتمند است و به خاطر همین هم بر خلاف بقیه شخصیتها که از اقشار ضعیف جامعه هستند، جایگاه متفاوتی دارد و نهتنها نابود نمیشود که به موجودی اهریمنی و ازلی تبدیل میشود؛ به خاطر همین هم در انتهای فصل دوم، شیل بهجای اینکه روحش را طبق قرار به سباستین تقدیم کند، درجهاش بالاتر میرود و تبدیل به یک شیطان واقعی و ابدی میشود که مستقیما دستورات شیطان را اجرا میکند.
انیمیشن خدمتکار شیطان، علاوهبر موسیقی عالی و طراحی قابل قبول، تیم نویسندگی بسیار قدرتمندی هم دارد و بر عکس دیگر انیمیشنهای سریالی ژاپنی که معمولا بعد از فصل اول یا دوم افت میکنند، این انیمیشن با قدرت تمام همچنان در جذب مخاطب نوجوان و جوان پیشتاز است و با توجه به تم جناییای که دارد، در هر فصل درکنار پیگیری یک موضوع خاص، همیشه خرد جنایاتی هم برای پیشبرد داستانش درکنار داستان اصلی وجود دارد که به اسرارآمیز بودن ماجرا کمک میکند.
خدمتکار سیاه با توجه به موضوع قدیمیای که دارد با رویکردی جدید سعی دارد پیام خود را به مخاطبانش برساند و بعد از پخش سه فصل، تقریبا مخاطبان متوجه شدهاند که این داستان فعلا قرار نیست به پایان برسد و ماموریت این اشرافزاده انگلیسی و خادم شیطانیاش که به طرز اغراقآمیزی همیشه پیروز میدان هستند، برای فصلهای بعدی هم تمدید شده است.
توکیو غول
توکیو غول یا (Tōkyō Gūru) یا (Tokyo Ghoul) نام یک مجموعه مانگا-فانتزی تاریک ژاپنی به نویسندگی «سوئی ایشیدا» است. از این مانگا در سال ۲۰۱۴، انیمیشنی سریالی به کارگردانی «شوهی موریتا» شروع به پخش شد که بعد از دو فصل با عوض شدن کارگردانش همچنان پخشش ادامه دارد.
داستان انیمیشن توکیو غول از جایی شروع میشود که شهر توکیو پر از موجوداتی ترسناک به نام غولها شده است که برای زندهماندن باید گوشت انسانها را بخورند. به خاطر وجود این موجودات، ترس زندگی انسانها را فرا گرفته و شهر پر شده از این موجودات مخوف و ماموران مبارزه با غولها.
این میان «کِن کانکی» پسری ۱۸ سالهای است که دانشجوی کالج و اهل کتاب است و بدون توجه به اخبار روز جامعهاش، در دنیای خودش زندگی میکند و مجذوب دختر زیبا و آرامی به نام «ریزه کامیشیرو» میشود، این دو نفر هر دو همسن هستند و در خواندن کتاب با یکدیگر تفاهم دارند.
یک شب که کانکی، ریزه را تا خانهاش همراهی میکند در کوچهای خلوت توسط ریزه که در پوشش انسانها درواقع غول بوده، مورد حمله قرار میگیرد، اما با وجود زخمهای عمیق، کانکی جان سالم بهدر میبرد. پس از انتقال کانکی به بیمارستان، از آن غول روی او پیوند اعضا انجام میگیرد. وقتی کانکی به هوش میآید درمییابد که خود او نیز تبدیل به یک نیمهانسان-نیمهغول شده و در دنیایی که دیگر انسانها در بالاترین زنجیره غذایی قرار ندارند، گرفتار میشود.
کانکی میفهمد که خوراک انسانها برای او دیگر مورد استفاده نیست و درواقع بهشدت زننده و غیرقابل تحمل است. این میان او با عدهای غول صلحطلب مواجه میشود که به او راه و روش زندگی بدون کشتن انسانها را یاد میدهند و در کافهای به نام «آنتیک» -که تنها ماده خوراکی مشترک بین غولها و انسانها یعنی قهوه، در آن سرو میشود-، به او پناه میدهند.
در انیمیشن توکیو غول، از همان ابتدا مخاطب با موجودات شریری در هیبت انسان مواجه میشود که به یکی از تنفرآورترین اعمال، یعنی آدمخواری مشغولند. با توجه به اینکه آدمخواری در اصل یکی از رسوم شیطانی است و معمولا بین شیطانپرستان و اقوام کافر وجود دارد، مخاطب این انیمیشن با دیدن این بهاصطلاح غولهای آدمخوار -که در هیبت انسانها درآمدهاند و حتی گاهی عواطف و احساساتشان از انسانها بیشتر است- گیج میشود!
در این انیمیشن قهرمان اصلی پسری است خجالتی، مهربان و بسیار آرام که به خاطر بداقبالی و بدون اینکه بخواهد، به چنین موجوداتی تبدیل میشود، اما تمام سعی خود را میکند که راه و روش این غولهای آدمخوار و آدمکش را در پیش نگیرد ولی درنهایت او هم تسلیم سرنوشتش میشود و درانتهای فصل اول، مخاطب میبیند که کانکی به دست غول بیرحمی اسیر میشود و به خاطر همین هم بعد از تحمل شکنجههای بیرحمانه بسیار، در اتاقی با زمینه شطرنجی، تغییر ماهیت میدهد و به اصطلاح از آن پسر خجالتی و بیدست و پا تبدیل به یک غول تمامعیار میشود که موجودیت جدید خود را پذیرفته و آماده شروع یک زندگی مخوف و تازه است.
در این انیمیشن هم مانند دیگر انیمیشنهای همقطار خود، نشانههای شیطانپرستی و عادیسازی و توجیه اعمال شیطانی به وضوح دیده میشود و قهرمان اصلی به اعماق سیاهی و تباهی سقوط میکند و به بهانه محافظت از دوستان و کسانی که برایش ارزشمند هستند به انواع جنایتها دست میزند و مهر تاییدی بر تفکر ضدالهی یعنی غلبه پلیدی بر نیکی در ذات انسان میزند و با توجه به اینکه قهرمان اصلی داستان تبدیل به یک غول واقعی شده و از گوشت انسانهای دیگر تغذیه میکند، هیچ راه نجاتی برایش در زندگی انسانی وجود ندارد و باید تا ته ماجرا برود...
در توکیو غول دو فصل اول داستان از انسجام و شخصیتپردازی قدرتمندی برخوردار است و به خاطر همین هم دو فصل اول بسیار پر مخاطب بودند اما با عوض شدن تیم کارگردانی و خط داستانی، مخاطبان این انیمیشن پس از دو فصل بهشدت افت کرد.
کیمیاگر تمام فلزی برادری
کیمیاگر تمام فلزی یا (Hagane no Renkinjutsushi) یا (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) نام یک مجموعه مانگا ژاپنی به نویسندگی «هیرومو آراکاوا» است. از این مانگا در سال 2009 تا 2010 به کارگردانی «یاسوهیرو ایریه» انیمیشنی سریالی ساخته شد.
داستان انیمیشن کیمیاگر تمام فلزی: برادری، درمورد دو برادر به نامهای اِدواردُ و آلفونسو الریک است که پس از مرگ مادرشان تصمیم میگیرند او را با جادوی سیاه و به قول خودشان نوعی کیمیاگری سیاه، دوباره زنده کنند ولی نهتنها موفق نمیشوند که آلفونسو برادر کوچکتر کل بدنش و اِدوارد یک پای خود را از دست میدهد و خود فرآیند زندهسازی نیز با شکست کامل مواجه میشود. در این بین اِدوارد فداکاری میکند و دست راست خود را قربانی کرده تا روح برادر خود را درون یک زره قرار دهد. داستان از اینجا شروع میشود که دو برادر برای به دست آوردن بدنهای سابقشان، در جستوجوی سنگ کیمیاگری، روستای محل تولدشان را ترک میکنند.
انیمیشن کیمیاگر تمام فلزی: برادری، یکی از انیمیشنهای معروف سریالی ژاپنی است که مثل دیگر انیمیشنهای پر مخاطب ژاپنی، داستانش با اعمال شیطانی، جادوی سیاه از طرف به اصطلاح قهرمانان داستان شروع میشود.
داستان این انیمیشن، در دنیایی که جادوی سیاه و بهعنوان کیمیاگری به مخاطب معرفی میشود، اتفاق میافتد و در این دنیای فانتزی اعمالی نظیر جادوگری ارزش محسوب میشود.
به کارگیری واژه کیمیاگر به خاطر بار معنایی آن در زبان انگلیسی که معادل با شیمیدان است، باعث میشود تا ذهن مخاطب به سمتی برود که اعمال این دو برادر بهعنوان کارهای علمی تصور شود، ولی از همان ابتدای داستان ادوارد درمورد کاری که برای برگرداندن مادرش از دنیای مرگ میکند، قضیه معامله چیز ارزشمند در مقابل چیز ارزشمند دیگر را پیش میکشد که بیشتر انسان را به یاد انسانهایی میاندازد که به خاطر بعضی مزایای دنیایی با اجنه معامله میکنند نه دانشمندانی که مسیری علمی را برای رسیدن به خواستهشان طی میکنند.
شخصیتپردازی و خط داستانی در انیمیشن کیمیاگر تمام فلزی بسیار حساب شده است. در این انیمیشن برای جذب مخاطب، صحنههای هیجانانگیز و گاه درام بسیاری وجود دارد که احساسات مخاطبان خود را تحریک میکند و آنان را پای داستان خشونتآمیز و تاریک خود نگه میدارد.
این انیمیشن با توجه به اینکه یکدهه از ساختش گذشته اما هنوز هم طرفداران بسیار زیادی دارد و هر ساله مانند دیگر انیمیشنهای پر طرفدار، تعداد زیادی از وسایل و پوسترهای مربوط به شخصیتهایش در سراسر دنیا فروخته میشود و سود کلانی را به جیب کمپانی سازندهاش سرازیر میکند.
نظر کاربران
خیلیا عاشق انیمه هستن ولی من از انیمه
متنفففففففففففففففففرم
پاسخ ها
آبجی شما یه بار بشین ببین
عاااااااااااااااشقش میشی
حتما انیمه هم از شما متنفره
شما از بس که بد سلیقه تشریف دارید:)))))))
خو تو نت سرچ کن راه هایی برای بدست اوردن مغز
اخه من نمیدونم این غرب گرایی غرب گرایی که میگین یعنی چی دست شما ها که باشه ملت باید هنوز سوار شتر بشنو بدون برق و اب زندگی کنن اون وقت این میشه زندگی اسلامی ، بعدشم اینا رده بندی سنی دارن و بیشترشون برای بالای ۱۵ مناسبه که ربطی به بچه ها نداره که واسشون بداموزی داشته باشه ، لطفا اول بشینین ۴ تا انیمه ببینین بعدا بیاین نقد و بررسی کنین
پاسخ ها
فک کنم شما چن تا انیمه با موضوع تاریخ ژاپن رو ببینی دستت میاد منظور چیه :)
آقای بدون نام، منظورتون از این حرف چی بود؟ یکم بیشتر توضیح بدید.
حوصله نقد کل متن رو ندارم، جاش هم اینجا نیست اما اگه بخوام خلاصه بگم پیام انیمههای ژاپنی روز، نسبی بودن خیر و شر و وجود نداشتن موجود بد مطلق هست، میگن به جای جنگیدن بیایید دشمنانمون رو درک کنیم و با هم صلح کنیم چون اونا هم سهمی از حق دارن. تعجب میکنم نویسنده این مقاله با چه اعتماد به نفسی افکار اونها رو نقد میکنه درحالی که هیچ شناختی از اونا نداره.
بهترین انیمه های موجودو معرفی کردید
دفترچه مرگ هم تا یه قسمتایی خیلی عالی داشت پیش میرفت ولی آخرش زد تو خاکی. دقیقا بعد قسمت ۲۵ که ان اومد و داستان خراب شد.
ولی داستانش محشر بود.
پاسخ ها
آره قسمتای آخرش زد تو ذوقم
خعلی جالبن برام اوناعی ک طرفدار انیمه ن .... من ک علاقه ای ندارم
پاسخ ها
بحث علاقه داشتن یا نداشتن نیست بحث سر این هس که هیچی بد مطلق یا خوب مطلق نیست اون انیمه ها هم کسی نمیگه که عالی و بودن مشکل بحث اینه که یه آدم بدون مطالعه و جست و جو مطالعه و دقت تو ژانر انیمه و بحث هایی که داره مستقیم و ساده ترین نتیجه گیری رو انجام بده و همه چی رو ربط بده به غرب گرایی و شیطان پرستی
راستش من یه مدتی ناروتو می دیدم،داستانش خیلی جالب بود و واقعا دلم می خواست ادامه اش رو ببینم.کم کم یه چیزهایی توی ناروتو دیدم که ازش زده شدم.مخصوصا آخرهای ناروتو شیپودن که مردگان رجعت می کنند.
کیمیاگر تمام فلزی رو هم شروع کردم به دیدن،باز بعد از دو سه قسمت اون رو هم دیگه ندیدم.
خدم سیاه هم که از قسمت اولش معلوم بود چه جور انیمیشنیه.
جالب این جاست که تمام انیمیشن هایی که کمی مشکل دارن از لحاظ داستانی و گرافیکی فوق العاده هستن.
پاسخ ها
سلام دوست عزیز. در مورد ناروتو باید بگم که حرفتون کاملا درسته و حق با شماست ولی هممون میدونیم که مخاطب سنی بیشتر انیمه ها مخصوصا ناروتو، بالای 16 سال است و در این سن انسان تا حدودی خوب را از بد تشخیص میدهد و قدرت تصمیم گیری دارد، پس برای نوجوانان و جوانان این انیمه مشکل چندانی ندارد ولی برای کودکان خطرناک است. ناروتو را برای تفریح ببینید.
در مورد کیمیاگر تمام فلزی هم نظری ندارم(چون ندیدمش)، ولی در مورد خادم سیاه اون پایین توضیح دارم. درضمن این حرفتون اشتباهه (انیمه های مشکل دار)، اونا فقط با باور های ما جور در نمیان،همین. انیمه رو بخاطر خوبی هاش ببینید.
به نام خدا
من یک جوان ۱۶ ساله هستم و عاشق انیمه های ژاپنی چون هم داستان های خوبی دارن و کیفیت خوب و این که چهار تا صحنه ای که با افکار ما سازگار نیست و درک نمی کنیم نمیشه بند شیطان پرستی و... زد لطفا درباره هر چیزی که نظر میدین چند بار اونو امتحان کنین و یک طرفه نظر ندین
به نام خدا
من یک جوان ۱۶ ساله هستم و عاشق انیمه های ژاپنی چون هم داستان های خوبی دارن و کیفیت خوب و این که چهار تا صحنه ای که با افکار ما سازگار نیست و درک نمی کنیم نمیشه بند شیطان پرستی و... زد لطفا درباره هر چیزی که نظر میدین چند بار اونو امتحان کنین و یک طرفه نظر ندین
توکیو غول عالیه فصل ۱و ۲ ش من بخاطر اینکه بفهمم اخرش چی میشه فصل ۳و ۴ ش هم نگاه دارم میکنم
سلام.نقد شما را خواندم. حرف های شما کاملا درست است،البته خودم هم انیمه تماشا می کنم.به دید دقیق شما حسودیم شد.
پاسخ ها
حرف های ایشون کاملا درست هست!!! به دید ایشون حسودیتون میشه!!! واقعا براتون متأسفم که چشم هاتون رو روی واقعیت بستید و با چشم های بسته حرف های کاملا به دور از منطق ایشون رو باور میکنید.
از نظر کسایی مثل شما همه چی شیطان پرستانس
بعد مدتها بالاخره مطلبی گیر آوردم که فقط به توضیح اتفاقات انیمه بسنده نکرده بود و از این بابت متشکرم ازتون به ویژه پراداختن به قضیه خادم سیاه.ولی چن تا نقد اساسی به مطلب شما وارده
مثلا اینکه شما واقعا هیچ نکته جدیدی که بشه بهش گفت بررسی یا تحلیل یا حتی نقد درمورد کیمیاگرتمام فلزی نگفتید.در حالی که این انیمه بعدازگذشت 10 سال از اتمام پخش هنوز خیلی جای بحث داره به ویژه نتایجی که اد و برادرش درآخر داستان بهش میرسن و متن شما واقعا دید درستی نمیده
از نظر من این نقد کاملا غلطه. من اصلا آدم بی منطقی نیستم و دلایلم رو بهتون میگم. اول اینکه راجب انیمه خادم سیاه که شما گفتید شيطان پرستیه باید بگم که انیمه های ژاپنی به افسانه هاشون مثل شیاطین، شینیگامی ها، خدایان مختلف و... بسیار اهمیت میدن و از اونجایی که شیاطین هم جزو این افسانه ها هستند در انیمه های بسیاری وجود دارند و نماد های شيطانی هم که ازش گفتید کاملا درسته ولی، داستان در مورد یک شيطان به اسم سباستینه، نه ادیان و خدایان.
در ادامه متن قبل: پس طبیعیه که وقتی پای یک شيطان وسط باشه نماد های شيطانی بکار بره؛ نکنه میخواید به جای نماد های شيطانی، قرآن و انجیل و تورات و نام هاي خدا رو اونجا بزارن؟! که زبونم لال اگه اینطوری بشه،میشه توهین به ادیان وخداوند. از طرفی هم اگه اصلا نمادی وجود نداشت انیمه کاملا بدون فلسفه و بی معنی میشد.پس اگه نماد های شيطانی رو با ادیان قاطی میکرد باید نقدش میکردید، نه وقتی که یه کار کاملا منطقی کرده و با این کارش به ادیان احترام گذاشته. در ادامه به انیمه های بعدی میپردازم
پاسخ ها
احسنت
سلام مجدد خدمت دوستان عزیز. الان میخوام راجب انیمه توکیو غول براتون صحبت کنم. به جرعت میتونم بگم که نویسنده این متن حتی یه بار به طور کامل توکیوغول رو ندیده و فقط اومده یه حرفی زده باشه. شما در ابتدا گفتید که آدم خواری از رسومات شيطان پرستان است!!! داداش این همه فیلم و سریال آدم خواری وجود داره، یعنی همه اونا شيطان پرست هستن؟ اول اینکه من تا حالا نه دیدم و نه شنیدم که شيطان پرستان آدم بخورند و اگر هم این کار رو بکنند، ما باید نتیجه بگیریم که همه فیلم های آدمخواری شيطان پرستی هستن؟ این حرف شما کاملا به دور از منطقه. در ادامه شما گفتید که این انیمه دارای نماد های فراماسونی است!!! تمام حرف ها یه طرف، این یکی یه طرف؛ شما یه قسمت از این انیمه رو به من معرفی کن که دارای نماد شيطانی باشه. اونوقت من کل حرفم رو پس میگیرم. به جرعت میگم که توکیوغول از دسته انیمه هایی هست که نه تنها از نمادهای فراماسونی استفاده نکرده؛ بلکه از هیچ نماد دیگری هم استفاده نکرده. خیلی خوب میشد که واسه این حرف هاتون مدرک می آوردید، یا حداقل یه قسمت از انیمه رو که دارای نماد هست رو به ماهم معرفی میکردید تا ماهم مثل شما آگاه میشدیم
اصلا باهت مافق نیست
انیمه ها قصد توهین به هیچ چیزی رد ندارند و در اصل تو کلی چیز می تونی ازشون یاد بگیری
ادامه صحبت ها:
. من که تاحالا سه بار توکیوغول رو تموم کردم هیچ نمادی ندیدم، نمیدونم شما از چی دارید صحبت میکنید. در ضمن شما یه جا گفتید انیمیشن های هم قطار!!! اول اینکه اینا انیمه هستن، نه انیمیشن. دوم اینکه توکیوغول هیچ ربطی به انیمه های دیگه نداره و شما به خاطر اینکه دیگه حرفی برای گفتن نداشتید از این اصطلاح استفاده کردید. خواهشا شأن خودتون و انیمه های دیگر رو پایین نیارید. در ادامه گفتید که این انیمه دارای تفکر ضد الهی غلبه پلیدی بر نیکی است که روی افکار مردم تاثیر میذاره!!! همه ی ما میدونیم که همیشه داستان یک فیلم نباید به خوبی پیش بره و همیشه هم نباید پایان خوبی وجود داشته باشه، و این انیمه دقیقا داره همین رو به ما میگه و به ما یاد میده که همیشه به فکر دیگران و آدم های بد داستان هم باشیم و نشون میده که قهرمان های داستان چه رنج هایی میکشن تا به موفقیت برسن. متاسفانه این قسمت از حرفهای شما اثرات ناشی از دیدن فیلم های مسخره ایرانی و فیلم های بچه گانه مارول و دی سی است که همیشه آدم های بد با نهایت بدبختی میمرن و آدم های خوب مفتی مفتی به پیروزی میرسن و هیچ کس در این فیلم ها درک نمیکنه که، آدم های بد، چرا بد شدن. پس از این قسمت هم نتیجه میگیریم که راه های رسیدن به موفقیت چقدر سخته و در این انیمه بخوبی این واقعیت نمایش داده شده و نشان میده که گاهی اوقات ما انسان ها چقدر ترسناک میشیم. شما در یه قسمت گفتید که شخصیت اصلی داستان در یک زمین شطرنجی تغییر ماهیت داد و تبديل به یه غول تمام عیار شد. اول اینکه منظور از قرار دادن زمین شطرنجی در انیمه تاثیر گذاری و انتقال احساسات و هیجان بیشتر به مخاطب است و در روانشناسی زمین شطرنجی دقیقا همین ویژگی هارا دارد. دوم اینکه اگه نمیدونید، بدونید کانکی (شخصیت اصلی داستان) برای محافظت از اطرافیان و دوستان خود از آنها فاصله گرفت و ترجیح داد که تمام مشکلات و سختی هارا تنهایی به دوش بکشد و برای محافظت از آنها به یه غول تبدیل شد . بحث توکیوغول تموم شد، در ادامه به انیمه های بعدی میپردازم
من عاشق انیمه خادم سیاهم بچه ها جون چشاتون به حقیقت باز باشه این بهترین انیمه هست و حتی شیل فانتوم هایو خورده نمیشه وخودشم میگه به خدا اعتقاد داره تو قسمت اول و من تو این انیمه نماد شیطان پرستی نبوده اینا شخصیتای انیمه اس متوجه بشین حتی توش به خدا بی احترامی نشده و هیچ تبلیغ شیطان پرستی نیست ومن عاشق شیلم این انیمه عالیه و من اصلا خوشم نیومد به سلیقه مردم تو هین می کنین واسم هرچیو شیطان پرستی می زارین برو یکاری بکن خدا قهرش نگیره ازت
تو کل انیمه های اینجا که من دیدمشون ههههههههیچ نماد و دستوری از شیطان پرستی نبوده ترو خدا اسم هرچیو غرب گرایی و شیطان پرستی نذاری بدبخت سازنده انیمه که انقدر تلاش برای ساختش کردند نمی خواد تلاش سلیقه مردم زیر سوال ببیرین
پاسخ ها
سلام دوست عزیز. ببخشید، ولی دارید اشتباه میکنید. نماد بوده ولی اون چیزی که این فرد گفتن نبوده. بی زحمت کامنت هایی که من ارسال کردم رو با دقت بخونید. نگران نباشید من دارم از انیمه ها دفاع میکنم. ^_^
شما نوشته بودین زمین قرار داد بستن انیمه خادم سیاه شیل نماد و شطرنجی هست من دیدم زمین پر از پر سفید بود و پس زمینه مشکی که بعد با پر سباستین مشکی شد مشکل چیه؟ مشکی بودن بخاطر اکوما بودن سباستین هست و ایکه شیل میگه که به خدا اعتقاد داره اگر مشکل با اکوما بودن دارین دقیقن بگین شیطان روح انسان می خوره یا خدمتکاری می کنه ؟که هر چیزیو به غرب گرایی و شیطان پرستی می دین بگین غرب گرایی چی هست ؟ و اگه انیمه هابه این خوبی روحتی یکبار ندیدین لطفا مقاله نویس
سلامی مجدد. الان میخوام راجب انیمه دفترچه مرگ براتون بگم. خب به نظر میاد بازم شکستی تلخ از نویسنده این متن رو شاهد باشیم.
در ابتدا باید یه تذکر بهتون بدم که هرگز به فرهنگ و اساطیر و افسانه های کشورهای دیگه، توهین نکنید. شینیگامی خرافات نیست، شینیگامی موجودی بوجود آمده از ذهن یک انسان خلاق است. شمایی که داری این حرف هارو میزنی، بعدا میای میگی چرا کل جهان با ما دشمنن. احترام = احترام
تقریبا میتونم بگم که تمام نقد های شما به این انیمه صد در صد اشتباه است و کلا از این انیمه بد برداشت کردید. این انیمه داره به ما میگه که انسان هرگز نمیتواند مانند خدا از قدرت زیاد به نحو احسن استفاده کند و هر انسانی که ادعا کرده همانند خداوند قدرتمند است، بالاخره نابود میشود و همه از او به عنوان یک ابلیس یاد میکنن، نه خدا. در ادامه شما گفتید این انیمه دارد به ما میگوید :(دراختیار گذاشتن دفتر مرگ به نوجوانی جاهطلب، درواقع یکی از اصول اساسی شیطانپرستان را که انسانگرایی محض است، به تصویر بکشد؛ در این تفکر، انسان و ارادهاش بالاتر از هر قانون یا تفکری است) ابتدای جمله را اصلا خودتون متوجه شدید چی گفتید؟ در اختيار گذاشتن دفترچه مرگ به نوجوانی جاه طلب = اصول اساسی شيطان پرستی و انسان گرایی!!!!!!!! داداش اینجا منظور انیمه اینه که یه نوجوان نپخته و نابالغ نمیتونه از قدرت زیاد به خوبی استفاده کنه و به سمت وسوسه های جوانی خودش کشیده میشه . برسیم به ادامه متن که شما ذکر کردید: در این تفکر انسان و اراده اش بالاتر از هر قانون یا تفکری است!! فکر خودتون هم بدونید کجا رو اشتباه کردید. اگه قرار بود تفکر و اراده لایت ( شخصیت اصلی داستان) بالاتر از هر قانون و تفکری باشد پس چرا در طول داستان چندین بار اسیر هوش و ذکاوت (L) شد؟ و چرا در آخر داستان به خاطر هوش و ذکاوت نیئر به کام مرگ گرفتار شد؟ در حالی که هر دوی اونها یه انسان بودن که هیچ قدرت فرا بشری نداشتن.
کمی درست اماخیلی زیاده روی کرده.درست که این انیمه ها دارن خیلی جاها به چنین چیز هااشاره می کنند ومطمئنأهمه اینا تصادفی نیست اما این خیلی بی انصافی بیایم با بلدوزر از رو انیمه رد بشیم و هر چی می خوایم بگیم اما اینکه انیمه ها دارند جلوه دیگرشان رو نشون میدند و رو درست میگه و در نظرات دوستان(تیکه آخر ربطی به این مقاله یا انیمه ندارن) کسایی که گفتند به جای مبارزه با دشمن اینارو درک کنیم و صلح کنیم داریم بدجور آثار این تفکر رو تو کشورمان می بینیم