رازهاي «رویا تیموریان» از یزد رسید
بازي رويا تيموريان در سريال «يادآوري» اگرچه بهانه گفتوگوي ما شد اما از دنياي بازيگري حرفهاي گفتني زيادي برايمان داشت، آنقدر كه ترجيح دادم، گوش كنم.
ناگفته نماند كه رؤيا تيموريان از يزد شهر بادگيرها با ما سخن ميگفت.
خانم تيموريان چندي قبل منتقدي درباره فن بيان سخن ميگفت و شما را جزو بازيگراني قرار داد كه به خوبي فن بيان ميداند. در ابتداي گفتوگو درباره فن بيان صحبت كنيم و اينكه چقدر در بازيگري لازم است؟
فكر ميكنم با شرايطي كه آموزش و بازيگري ما دارد چندان به اين مقوله توجه نميشود. فن بيان فقط صدا نيست بلكه تمريناتي است كه ميتوان از آنها كمك گرفت تا در شرايط مختلفي كه بازي ارائه ميشود، از نقاط متفاوت صحبت كرد و ديالوگ گفت. يعني ممكن است بازيگر براي نقشي در شرايط فيزيكي خاصي قرار بگيرد ولي بايد صداي ويژهاي هم داشته باشد. منظورم از صداي ويژه صداي خوب نيست بلكه بتواند كلمات را درست ادا كند و تلفظ صحيح داشته باشد. فن بيان در همه جاي دنيا يك تكنيك است اما گاه در كشور ما تصور ميشود مورد چندان مهمي نيست. موضوعاتي كه به حركت، فرم و فيزيك مربوط ميشود هم اهميت دارند. همه اينها بخشي از بازيگري است اما متأسفانه توجه صحيح و دقيقي به اين موضوعات نميشود شايد مدتها است نگاه بازيگري امروز در سرزمين ما به انحراف كشيده شده است. اما من معتقدم يك بازيگر خوب و با استعداد بايد به امكاناتش آشنا و آگاه باشد چون در طول كارش به آنها احتياج پيدا ميكند. متأسفانه من در بسياري ازموارد ديدم كه بازيگري اين تكنيكها را نميدانست يا تجربيات كافي نداشت. بازيگري تمرينات خاص و طولاني ميخواهد كه امروزه بسياري افراد خصوصاً جوانها حوصلهاش را ندارند. من در بسياري موارد ديدم كه بازيگر در اثر ناآگاهي، اشتباه به ايفاي نقش پرداخته ولي مورد تشويق قرار گرفته است.
كاملاً درست ميگوييد. اين روزها تمرينات بازيگري جدي گرفته نميشود.
بله، فكر ميكنم مقوله بازيگري دچار خلط مبحث شده است. گاهي ميبينم شخصيت پردازي بازيگر اشتباه است اما ديگران از بازياش خوب ياد ميكنند. طبيعي است نسل جوان يا دوستاني كه بعد از ما وارد اين حوزه شدند نگاههاي جديد داشته باشند اما شايد در اين نگاههاي جديد قوت و كيفيت پيدا نكنيم. من ديدم بسياري از اين دوستان تمرينات بيان، حركت و صدا انجام نميدهند و گاه در اثر آموزش اشتباه تمرينات غلط انجام ميدهند.
در بعضي اجراهاي تئاتر جوانترها به حنجرهيشان آسيب ميزنند. در كار تصويري هم به اندازه خودش بيان، صدا و حركت و فيزيك بسيار مهم است. بازيگر براي راه رفتن نقشي كه ميخواهد ايفا كند قطعاً طراحي دارد و تا زماني كه بدنش را نشناسد و نرمشهاي مربوط به بازيگري را انجام ندهد و بدنش ورزيده نباشد و نسبت به بيرون و درون خود آگاهي نداشته باشد، كارش درست پيش نميرود.
ورزيدگي در بازيگري ربطي به بدنسازي ندارد. تمريناتي هستند مخصوص بازيگري كه هنرپيشه را به كاراكترش نزديك ميكند. در مورد بيان و صدا نيز همينطور است. در اين حوزه ضعف آموزش داريم. تعريف بازيگري منحرف شده است و همچنان هم به اين انحراف ادامه ميدهد. عدهاي هم تحسين ميكنند و كف ميزنند. نميدانم با اين مسأله چگونه بايد روبهرو شويم و برايم جاي تعجب دارد.
نهايت سعي من اين است كه آنچه طي اين سالها آموختهام را در اختيار جوانهاي اطرافم بگذارم. شايد كوچكترين كاري كه ميتوانم انجام بدهم همين است، اما بازيگري به سمتي رفته كه ديگر به اين موضوعات اهميت داده نميشود. حتي در مواردي، كساني كه اين تكنيكها را ندارند، مورد توجه قرار ميگيرند.
رويا تيموريان جنس صدايي دارد مثبت، زنانه، تصويري و با طول موج نرم كه اصلاً خشن نيست. فكر ميكنم شما در بازي بيشتر اين ويژگيهاي صدايتان را براي تأثيرگذاري به كار ميگيريد. درست است؟
بحث خوبي است كه من اين سوء تفاهم را برطرف كنم.شايد براي جوانهايي كه گفتوگوي ما را ميخوانند جالب باشد. من معتقدم بازيگر خوب بودن به صدا و فن بيان نيست بلكه يكي از فاكتورهايي است كه بازيگر بايد داشته باشد. من بايد كارم را درست انجام بدهم. توجه نميكنم صدايم خوب است و مخاطب ميپسندد، پس با صدايم گونه خاصي بازي كنم. اين يك كار تكنيكي تصنعي است. من كارم را انجام ميدهم فقط اين صدا، تجربه و تمرينات كمك ميكند در شرايط بهتر و با كيفيت بالاتري نقشم را ارائه دهم. هرگز زماني كه كار ميكنم به صدايم فكر نميكنم و به موقعيت كاراكتر ميانديشم. مطمئن باشيد در موقعيت كاراكتر اين صدا به همراهي تكنيك و تجربيات، خودش عمل ميكند. هر بازيگري كه فكر ميكند زيبايي چهره، صداي و فيزيك خوب و... هر كدام به تنهايي براي موفقيتش كافي هستند بزرگترين اشتباه را ميكند. البته اين را هم بگويم در دورهاي جزو بازيگراني بودم كه محكوم شدم به اينكه كلمات را درست ادا ميكنم. اما ميخواهم بگويم هيچ وقت سعي نكردم با صدايم بازي كنم بلكه با قلب و فكرم بازي ميكنم.
يكي از معضلات راديو اين است كه نحوه اداي سين و شين برخي گويندگان خانم آنقدر شبيه هم است كه نميتوان تشخيص داد، اين كدام گوينده است و چنين موردي به فن بيان برميگردد. كمي بيشتر درباره فن بيان و تكنيكهاي گفتاري بين بازيگران زن برايمان بگوييد.
نميتوانم تقسيم كنم فقط فكر ميكنم جرياني از سالهاي پيش اين حرفه را به انحراف كشاند. انحراف از نظر اينكه بسياري از استادان بزرگ ما كم كار شدند يا بستر كار برايشان آماده نبوده است. اين سؤال وجود دارد آنچه آموزش داده ميشود تا چه اندازه ميتواند به جوانها كمك كند. آموزش بسيار مهم است. با احترامي كه براي تمام مربيهاي اين حرفه قائل هستم، اما بايد بگويم بازدهي خوبي در دانشگاهها و آموزشگاهها نداريم. با بسياري از جوانها برخورد كردهام كه اصول ابتدايي بازيگري را هم نميدانند. فكر ميكنند چون دانشگاه رفتهاند، يا دوره گذراندهاند، حتماً بايد جلوي دوربين سينما و تلويزيون يا روي صحنه تئاتر بروند. هيچ برنامهريزي مدون، دقيق و حساب شدهاي براي آموزش بازيگري وجود ندارد. به نظر ميرسد بسياري از علاقهمندان فقط ميخواهند اين دورهها را بگذرانند تا كانالي باشد براي ورود به اين عرصه. طبيعي است كه اين موضوع به تمام وجوه بازيگري لطمه ميزند و يكي از مهمترين اركان آن صدا و بيان است.
بازيگر بايد ياد بگيرد چه نقاط ضعفي دارد تا آنها را كم و برطرف كند و چگونه در لحظات مختلف كاراكتر داشتههايش را به كار گيرد. بازيگري تمرينات زياد و آموزش صحيح ميخواهد. استاد نوشين جملهاي دارد كه ميگويد وقتي بازيگر دهانش را باز ميكند بايد گوهر بيرون بيايد، يعني هر كلمه ارزش و باري دارد كه بازيگر بايد آنها را درست به مخاطب ارائه دهد حالا در قالب كاراكترهاي مختلف. اين كار دشواري است چون حرفه ما سخت است اما متأسفانه سهل به آن نگاه شده است و اجازه داده شده كه اين سهلانگاري ادامه پيدا كند و امروز آسيبهايش را ميدانيم اما نيروي كمككنندهاي نيست تا مسير را اصلاح كند. ايراد هم از خودمان است . يكباره مشعوف ميشويم و گاه بيمورد تشويق و تحسين ميكنيم و برخي دچار توهماتي ميشوند و ضعفهايشان را قبول نميكنند.
اين مشكل از كجاست؟
بحث پیچیدهای است. شرايط حرفهاي، كاري، آموزش در دانشگاهها، به روز بودن استادان، تجربه، بستر كاري، چگونگي ورود بازيگران آموزش ديده به عرصه حرفهاي، محدوديت سالن و... هر كدام دليلي است بر اين موضوع. مثلاً كمبود سالن در تئاتر به بحث آموزش لطمه ميزند. در سينما مميزيهاي بيمورد و مديريتهاي سليقهاي و كوتاه مدت را شاهد بوديم. از طرفي نبايد براي نسل جديد رؤيا و توهم بسازيم چون اينطور كه معلوم است از ۷۵ ميليون ايراني ۵۰ ميليون آرزو دارند بازيگر شوند و اين هم به دليل نگاه سهلانگارانه است.آنقدر برخي سهل وارد شدهاند كه ديگران هم ميگويند وقتي اينها ميتوانند پس من هم ميتوانم. به نظرم با يك مديريت صحيح شرايط بهتر ميشود.
فن بيان چقدر به ارائه ابعاد مختلف روحي رواني شخصيت كمك ميكند؟
بسيار زياد، ممكن است بخواهيد نقش ويژهاي را بازي كنيد كه شرايط صدايي شما را نطلبد. بايد تمرين كنيد، خودتان را كشف كنيد و درست هدايت شويد. مثلاً در ارتفاع قرار گرفتيد يا زير آب هستيد كمك ميخواهيد، فرياد ميزنيد يا ميخواهيد از بالاي كوه پايين بياييد، اگر روي صدايتان كنترل نداشته باشيد و ندانيد تفاوت فرياد و جيغ چيست، نميتوانيد كارتان را درست انجام دهيد. ما در كار هنري جيغ نداريم ولي معمولاً خانمها جيغ ميزنند.
بايد تمرين كنيم تا ببينيم صداي جيغ از كجا ميآيد وصداي فرياد از كجا. اين مستلزم اين است كه بدنتان را بشناسيد، ماهيچههاي تنفسي شكم را قوي كنيد و بدانيد در كدام فضاهاي بدنتان ميتوانيد هوا ذخيره كنيد، چگوند آن را كنترل كنيد كه جيغ نزنيد بلكه فرياد بزنيد، چون به طور معمول فرياد داريم. مثلاً بازيگر بايد در حالت عصبانيت ديالوگ بلندي را پشت سر هم و مقطع بگويد اگر ماهيچههاي شكمي را نشناسيد، هواي پشت كمر و ريهها را پر نكنيد و ياد نگيريد چگونه هوا بگيريد، وسط جملهها كم ميآوريد، رگهاي گردنتان بالا ميزند، به سرفه ميافتيد، صدايتان به ديگران نميرسد و نتيجهاش ميشود كات و برداشت دوباره.
اين نياز به تمرين دارد تا ملكه ذهنتان شود و چگونه ياد گرفتن چنين تكنيكي سخت است، اما اين روزها كسي حوصله تمرين ندارد. من بارها از طرف مدارس، آموزشگاهها و دانشگاهها دعوت به همكاري ميشوم و فكر ميكنم چه لزومي دارد. آنقدر اتفاقات بدي براي عرصه بازيگري افتاده است كه كسي نياز به آموزش ندارد. در اين مملكت همه مادرزاد بازيگر هستند. خطر اينجاست كه برخي دوستان اين بازيهاي اشتباه را تحسين ميكنند كه اصلاً كار درستي نيست. با تمام توضيحاتي كه دادم معتقدم ۸۰ درصد بازيگري تلاش خود فرد و ۲۰ درصد هم آموزش نقش دارد.
ويژگي شخصيتي رويا تيموريان متانت است به رغم اينكه همين ويژگي به شما كمك كرده تا نقشهاي خوبي همچون تاج الملوك، شب دهم يا مادر حبيب پارسا در مدار صفر درجه و.... را بازي كنيد اما هرگاه كمي شيطنت هم چاشني اين متانت شده كاراكترهاي خوبي همچون پري خانم در شمسالعماره و... خلق شدهاند، چطور اين اتفاق ميافتد؟
اينها سخت و پيچيده است. رازهاي بازيگري است كه من نميخواهم آنها را بگويم، ولي به دليل شرايط ويژه خانمها در سرزمينمان بهندرت پيش ميآيد كه بتوانند در كاراكترهاي مختلف ظاهر شوند، اين نكته دغدغه بسياري از بازيگران زن است. وقتي زندان زنان را بازي كردم بعد از آن چندين نقش زن زندانبان به من پيشنهاد شد يا بعد از تاجالملوك نقشهاي تاريخي زياد به من پيشنهاد ميشد، خوب من هم ميگويم كه بهترينش را بازي كردم چه لزومي دارد دوباره خودم را تكرار كنم البته از نظر امكانات و شرايط ميگويم وگرنه شايد يك بازيگر ديگر بهتر از من بازي كند.
معمولاً نقشهايي كه به بازيگرها پيشنهاد ميشود شبيه هم هستند و من هم نقشي را ميپذيرم كه كنجكاوم كند و در نهايت دغدغهام بشود. شايد اين چيزي كه شما ميگوييد مربوط به محدوديت ميشود. كمتر نقش متفاوت پيشنهاد ميشود. هر بازيگري وقتي كاراكتري را بازي ميكند خود وجودياش را هم حمل ميكند. رويا نميتواند خودش را پشت پري خانم يا شخصيتهاي ديگر پنهان كند. من خودم را هم ميآورم، به عنوان انساني كه تجربيات، تفكر و انديشه دارد اما ميخواهم نمايش فرد ديگري را بدهم، طبيعي است كه تأثيرات من در آن كاراكتر هم هست حالا زماني نقش به من، اين فضا را ميدهد كه شيطنتهاي كوچك داشته باشم، فكر ميكنم آن شخصيت چه شيطنتي ميتواند داشته باشد، آن را پيدا ميكنم و به كارگردان هم ميگويم.
متانتي كه شما از آن حرف ميزنيد بخشي از شخصيت وجودي من است. سعي ميكنم ابعاد كاراكتر را پيدا كنم. هر بازيگري ويژگي خودش را دارد و رنگ ديگري از خودش را شبيه نقشش ميكند البته با استفاده از نشانهها يعني سناريو، تخيل، فكر خودش و مجموعهاي كه وجود دارد.
به هر حال مشكلات خانمهاي بازيگر ما بسيار بيشتر از آقايان است. در تمامي اين سالها حركت و حضور خانمهاي بازيگر (بازيگر به مفهوم اخص ميگويم چون معتقدم عدهاي كار بازيگري ميكنند و عدهاي هنرمند هستند) محدود بوده اما نسبت به آقايان بسيار جلوتر حركت كردهاند. حالا ببينيد اگر ميدان بيشتري داشتيم چه ميكرديم.
كمي به نقشتان در سريال يادآوري بپردازيم. به نظرم بزرگترين چالش اين شخصيت براي شما داغدار بودن يك مادر است. اينكه مادري فرزندش را از دست داده و حالا ميخواهد انتقام بگيرد.
اين نقش بسيار سخت بود و رويا را اذيت ميكرد، گذشته از اين با من هم تضاد داشت. شايد يكي از اصليترين دلايل پذيرش كاراكتر اين بود كه به غير از بازيگري كارهاي ديگري هم انجام ميدهم كه چندان دربارهاش تبليغات نميكنم . در مواردي از قصاص مشاركت داشتم و نسبت به اين ماجرا آگاهي دارم مثلاً تلاش كردم از خانوادهاي رضايت بگيرم. اولين نكتهاي كه در اين سريال من را جذب كرد اين بود كه چقدر ميتواند تأثيرگذار باشد. بخشش كار سختي است اما فكر ميكنم نشان دادن اين موضوع به جامعه كمك ميكند براي تقويت نوعدوستي و اينكه چگونه ميتوانيم جلوي خسارتهاي اجتماعي را بگيريم. در واقع فاكتورهايي داشت كه ارزش اين كاراكتر و قصه را چند برابر ميكرد، البته از آي فيلم پخش ميشود و اميدوارم در شبكههاي اصلي هم نمايش داده شود تا مخاطبان بيشتري سريال را ببينند.
احساس ميكنم اين مادر گذشته از متانتي دارد كه باعث اقتدارش ميشود ولي خودش به يك انسان سخت تبديل كرده است تا نشكند.
بله، فكر ميكنم خودش را سخت كرده تا بتواند جلوي احساساتش را در مقابل مجرم بگيرد. كار سختي است اما من قبلاً با هر دو طرف ماجرا روبهرو بودهام و احساساتشان را ميشناختم. متأسفانه برخي قتلهاي ناخواسته در سنين كم اتفاق ميافتد و اين اشارهاي است براي مسئولان، بزرگان و خانوادهها كه توجه ويژهاي داشته باشند. فكر ميكنم قانون بايد نگاه نرم و مهربانتري به ماجرا داشته باشد. جواني كه در سنين پايين اتفاق بدي را بر خودش و ديگران حادث ميكند فقط سر پرشوري دارد. ميدانم كه مسائل شرعي و قوانين كشوري هم مهم هستند اما فكر ميكنم شايد بهتر باشد يك تجديدنظر يا نگاه دوباره اتفاق بيفتد البته هر طور كه خودشان صلاح ميدانند چون من قانونگذار نيستم اما بايد در نظر بگيريم با مرگ فرد ديگري چيزي حل نميشود. من نه قانونگذارم و نه جامعه شناس بلكه در محدوده نقشي كه بازي كردم، اينها را ميگويم. اميدوارم كار ما تأثيرگذار باشد و حاصلش تماشاچي را راضي كند.
آيا رؤياهاي رويا تيموريان در بازيگري به سرانجام رسيده؟
من خيلي آدم جاهطلبي نيستم كه فكر كنم بايد به قلههاي رفيع بازيگري برسم يا به هاليوود بروم، اصلاً نگاه اينچنيني ندارم، در محدوده كشور خودمان همه تلاشم اين بوده كه درست قدم بردارم و خودم را بيشتر بسازم و انتخابهاي خوبي داشته باشم. احترام و توجه مردم برايم مهم است و بعد هم كارم. گاهي بين كارهايم فاصله ميافتد چون تصور ميكنم توقع تماشاچي از من بالا رفته و نبايد در هر كاري حضور داشته باشم. بايد به مخاطب پاسخگو باشم چون به او احترام ميگذارم. مثلا چند وقت كار نميكنم و وقتي مردم من را ميبينند ميپرسند چرا نيستيد، به خودم ميگويم حالا وقتش است البته اگر نقش خوب گيرم بيايد (خنده) واقعاً فكر ميكنم اگر به نظر مردم توجه كنيم آنها به ما ميگويند راه را درست ميرويم يا نه.
با اينكه در سالهاي كارم ضربههاي زيادي از برخي فيلمها، كارگردانها، داوريها و.. خوردم اما همچنان تصورم اين است كه توان خودم را بالاتر ببرم و نقشهاي خوب بازي كنم. دغدغهام جايزه و جشنواره نيست البته اگر اين اتفاق بيفتد مسلماً خوشحال ميشوم اما دغدغهام نيستند، مهم اين است خودم چه ميكنم و نتيجه عملم چيست.
نظر کاربران
خیلی از ایشون خوشم می یاد. هر نقشی رو که بازی کردن عالی بوده. بازی ایشون در شب دهم از یاد نمی ره. براشون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
بازیگرکامل وبزرگ یعنی رویاتیموریان واقعاسریال یادآوری رابه عشق حرفای ایشون دنبال میکنم ایااین حرفاازپیش همه برنامه ریزی شده س ؟