گرافیتی؛ هنری اصیل که غیرقانونی است
نقاشی دیواری را میتوان اولین زایش راستین هنری انسان در سپیدهدم تاریخ هنر دانست بهطوری که تاکنون تداوم و تاثیر خود را در بطن زندگی جوامع بشری حفظ کرده است.
روزنامه فرهیختگان - افشین حیدری: نقاشی دیواری را میتوان اولین زایش راستین هنری انسان در سپیدهدم تاریخ هنر دانست بهطوری که تاکنون تداوم و تاثیر خود را در بطن زندگی جوامع بشری حفظ کرده است.
واژه گرافیتی یا دیوارنگاری که از واژه «گرافیو» در زبان ایتالیایی مشتق شده درواقع به تصویر کشیدن نقشها، اشکال، حرفها، نشانهها، نمادها، الگوها و کلمهها روی دیوارهای عمومی شهر گفته میشود که دربردارنده پیامهای سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی صاحب اثر است.
این هنر بهعنوان یکی از اشکال هنری انسان در طول تاریخ همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده و تاثیر آن بر زندگی انسان چنان پایدار و ماندنی است که میتوان گفت کمتر رشته هنریای چنین تاثیری را داشته است.
هنر گرافیتی در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی قدمت و سابقه چندانی ندارد. البته هیچ منبع و مأخذ موثقی درباره نخستین دیوارنگارهها در ایران موجود نیست.
با این حال برخی منابع قدمتش را اواخر دهه۷۰ و اوایل دهه۸۰ تخمین میزنند. به اینترتیب میتوان گفت عمر این هنر که مانند بسیاری از شاخههای دیگر هنری، وارداتی است تقریبا به کمتر از 20 سال میرسد.
البته هنوز گرافیتی در کشورمان نظر مسئولان هنری را به خود جلب نکرده است و حتی طبق گفته بعضی از هنرمندان گرافیتی (دیوارنگار) حتی با آنها برخوردهای سلبی هم صورت میگیرد.
به واقع مرزبندی نقاشیهای خیابانی به رسمی و غیررسمی باعث شده تا از این رهگذر فضای کاری گرافیتی، کارهای آزاد محدود شود و پنهانی و در نقطههای خلوت شهر اثر خود را به روی دیوار بکشند.
البته اینکه بدون جلب رضایت افراد، روی دیوار آنها اثری کشیده شود کاری غیرمجاز و طبق تعریف حقوقی جرم محسوب میشود و دارای پیگرد قانونی است اما نکتهای که قابل طرح است اینکه با وجود فعالیت و علاقه نقاشان دیواری به این کار چرا شهرداری فضایی را برای فعالیت این افراد تدارک نمیبیند تا به دور از هرگونه دغدغهای، اثر خود را با مردم به اشتراک بگذارند.
این هنرمندان با استرسهای همیشگی کارشان را در کوچهپسکوچههای شهر انجام میدهند و با توجه به ماهیت اعتراضی کار خود، هیچ میلی به دیده شدن ندارند. با تعدادی از این هنرمندان که سالهاست فعالیت میکنند، گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
گرافیتیها؛ هنرمندانی بدون مرز و مکان
سیدمحمود شعیبی، موسس و مدیر اسبق اداره نقاشی و گرافیک شهری سازمان زیباسازی شهرداری است. وی که کارشناسیارشد نقاشی را از دانشگاه هنر دارد؛ تمام تمرکز کار هنری خود را به هنر شهری معطوف کرده است و از بیتوجهی مسئولان شهری و دانشگاهی به هنر شهری گلایه دارد.
این کارشناسارشد هنر، ماهیت شکلگیری گرافیتی(نقاشی دیواری) را براساس یک فرهنگ اعتراضی در کشورهای غربی دانست که تقریبا در ابتدای راه خود در ایران قرار دارد و گفت: «این هنر از دهه 1960 در نیویورک و به شکل اعتراضی مورد توجه قرار گرفت و در ادامه نیز هنرمندان زیادی را سمت خود کشاند. بنکسی، هنرمند گرافیتی اهل انگلیس که از سردمداران آن بهشمار میرود هیچوقت هویت واقعی خود را نشان نداده است و شاید بتوان گفت یکی از لازمههای این هنر اعتراضی، پنهانی کار کردن و مخفی ماندن هویت واقعی هنرمند است.»
وی ادامه داد: «افرادی که به هنر دیوارنگاری(گرافیتی) مشغول هستند، تقریبا به صورت خودجوش و بدون هیچگونه سفارش کاری از طرف سازمان و نهادی کار خود را در گوشهای از شهر انجام میدهند و شاید بتوان گفت که بهندرت سبک هنری خاصی در کار آنها به چشم میخورد.»
وی ارتباط با مخاطب عام و متفاوت بودن با اثر ارائه شده در گالریها را از ویژگیهای هنرمندان گرافیتی دانست و ادامه داد: «هنرمندان بسته به موضوع و نوع کار با هر شیوهای از سبکهای هنری از قبیل رئال، سوررئال، هایپر رئال، مدرن، آبستره و... به سراغ نقاشی کردن از موضوعات مد نظر خود میروند اما نکتهای که باید گفت اینکه تنها درصد اندکی از دیوارنگاران غیررسمی میتوانند مفهوم اعتراضی خود را در یک نقاشی قابل پذیرش و مفهومی ارائه کنند و به نظر من تعداد زیادی از آنها دچار نوعی وندالیسم (تخریب کنترل نشده محیط عمومی) شدهاند.»
وی به حمایت از آثار نقاشان دیواری در دوران مدیریت خود در شهرداری اشاره کرد و اظهار داشت: «در دهه ۸۰ که مدیریت واحد نقاشی دیواری سازمان زیباسازی شهرداری تهران را برعهده داشتم، اقدام به شناسایی تعدادی از هنرمندان گرافیتی کردم تا برنامهریزیهای خوبی را برای ساماندهی آنها انجام دهیم ولی با توجه به ماهیت پنهانی کار آنها از این اقدام صرفنظر شد. همچنین در بخشنامهای، شهرداریهای مناطق را مکلف کردم تا از پاک کردن این آثار از روی دیوار خودداری کنند تا مردم با هنر این افراد هر چه بیشتر آشنا شوند.»
این پژوهشگر هنر، شکلگیری نقاشی دیواری به صورت رسمی و مورد تایید مسئولان دولتی را مربوط به سالهای پایانی دهه ۷۰ دانست و گفت: «بازخوردهای مثبت مردم از هنرهای محیطی، مدیران شهری را بر آن داشت تا روزبهروز توجه بیشتری به این هنر نشان دهند و بهنوعی با این کار ویترین تبلیغاتی هم برای ارائه خدمات خود به جامعه به دست آورند. در آن دوره هنرمندانی ظهور کردند که کارهای مفهومی و سوررئالی با تکنیکهای کاشی، بتن برجسته و رنگ را در عین سادگی مفهوم برای مخاطبان به تصویر کشیدند و تقریبا تا اواسط دهه ۸۰ نیز این کار ادامه داشت.»
وی به برنامهریزی 20 سالهای برای مطرح شدن این هنر در کل کشور و در عین حال اشتغالزایی برای نقاشان محیطی در دوره مدیریت خود اشاره کرد و گفت: «هر چه از سالهای دهه 80 فاصله گرفتیم، مقابله تعدادی از هنرمندان با هنر خیابانی و حضور مدیرانی که اطلاع چندانی از هنر محیطی نداشتند، باعث شد تا در اوج تنومندی هنر شهری، ریشه آن دوباره خشکانده شود و این هنر آنطور که باید شناخته نشود.»
این نقاش توجه به سیستمهای آموزشی و تلاش برای ارتقای منابع و سواد نقاشان محیطی را به مدیران فرهنگی و هنری گوشزد کرد و اظهار داشت: «یکی از ضعفهایی که در مسیر هنرمندان این حوزه وجود دارد، کمبود منابع آموزشی، نشستهای علمی و سمینارهای آموزشی است بهطوری که در این سالها جز اینترنت خیلی منبع خوبی برای تماشای آثار هنرمندان کشورهای دیگر و مطالعه منابع آموزشی وجود نداشته است البته افرادی که با مشکل زبان نیز روبهرو هستند در این مسیر به مشکلات زیادی برمیخورند.»
شعیبی مولفههای محیطی و هویت مکانی منطقه مد نظر برای دیوارنگاری را یکی از فاکتورهای اصلی قبل از کار دانست و بیان داشت: «قبل از تولید آثار هنری در منطقهای از شهر، مولفههایی در آن وجود داشته که مردم با آن انس گرفتند و تحقیق میدانی و شناسایی آن عوامل توسط نقاش بهعنوان هویت مکانی پیش از هر چیز لازم است.»
او خاطرنشان کرد: «نقاشی دیواری همیشه باید با منظر شهری، هویت شهر و شهروند هماهنگ باشد و از هر نظر هارمونی خاصی با حیطه فرهنگی و خاطرات بومی مردم آن مکان داشته باشد.»
نقاشی در کوچهپسکوچههای پایین شهر امنیت بهتری دارد
شنتیا چهار سال است که گرافیتی کار میکند و جای خالی نقاشی را در خیابانهای شهر خالی میداند. او میگوید: «شهر بدون اثر هنری، شهری بیروح و مرده است که هیچ لطافتی در آن وجود ندارد. همیشه دوست داشتم در نقاشیهایی که میکشم روحیهای از امید و باور به زندگی در آن موج بزند و یکی از دلایلی که به سمت نقاشی خیابانی کشیده شدم، تزریق روحیه خودباوری به مردم است.»
وی همراه شدن مخاطب با معنا و مفهوم مستتر در آثارش را یکی از دلایل دنبال کردن نقاشی خیابانی عنوان کرد و ادامه داد: «بهعنوان فردی که میتواند با هنر خود، پیامی را انتقال دهد، تلاش کردم تا انسان را نسبت به هستی و زندگی کنجکاو کنم و او را نسبت به آن اندکی به فکر وا دارم.»
وی کارهای گرافیتیای که روی دیوارهای شهر کشیده میشود را خیلی مقبول مدیران شهری نمیداند و میگوید: «بسیاری از این کارها عمر خیلی طولانیای ندارند و بعد از مدت کوتاهی توسط مأموران شهرداری پاک میشوند. حتی در کنار این بیتوجهی مدیران شهری، بعضی هنرمندان تجسمی هم هستند که نسبت به این کارها خیلی نظر مثبتی ندارند و بهنوعی کار ما را خیلی در زمره هنر تجسمی محسوب نمیکنند.»
شنتیا تعیین مکانهایی که امنیت کافی داشته باشند را یکی از پیششرطهای گرافیتی کارها(نقاشهای خیابانی) دانست و گفت: «یکی از کارهایی که زمان زیادی از نقاش میگیرد، پیدا کردن مکانی برای نقاشی است. البته به شخصه این روزها به علت موانعی که وجود دارد، سعی میکنم نقطههای خلوت و مخروبه شهر یا فضاهای بیرونی را برای کار انتخاب کنم تا با خطر کمتری روبهرو شوم.»
وی ادامه داد: «البته در کوچهپسکوچههای پایین شهر هم مکانهای خوبی برای نقاشی کردن پیدا میشود که برخلاف مناطق بالایی و مرکزی شهر، ساکنان و مأموران شهرداری آنجا، مزاحمتهای کمتری در کار ما ایجاد میکنند.»
وی به تجربه نقاشی کردن خود در ترکیه اشاره میکند و فضای کار گرافیتی را در خارج از کشور مناسبتر از ایران میداند و ادامه میدهد: «در کشورهای غربی این هنر تقریبا به رسمیت شناخته شده است و هنرمندانی که در این فضا کار میکنند با مشکلات کمتری کار خود را پیش میبرند و حتی خیلی از هنرمندان خیابانی نیز از این طریق امرارمعاش میکنند در حالی که در ایران بسیاری از روی علاقه شخصی و بدون هیچگونه چشمداشت مادی به سراغ نقاشی خیابانی میآیند.»
این نقاش خیابانی در پاسخ به این سوال که آیا نقاشیهایی که توسط کارفرمای دولتی و در نقاط مهم شهری تولید شدند را دنبال میکنید یا خیر؟ اینطور جواب داد: «بیشتر این نقاشیها با موضوعی خاص و در راستای اهداف سازمانی خلق شدهاند و از نظر من با ایده و خلاقیت هنری هنرمند کاملا فاصله دارند. در حالی که من و سایر گرافیتی کارهایی که به صورت شخصی کار انجام میدهیم، کاملا برآمده از اندیشه هنرمند و بدون هیچگونه دخل و تصرفی است که با مخاطب به اشتراک گذاشته میشود.»
عمر آثارمان روی دیوار چند روز است
فربد که با نام مستعار (بلک& وایت) در خیابانهای تهران گرافیتی کار میکند، از کنجکاوی مردم نسبت به این کار گفت و اظهار داشت: «اولین موضوعی که مردم در مواجهه با من میپرسند این است که چرا به صورت پنهانی و غیرقانونی مشغول نقاشی هستم؟ همیشه در مواجهه با این سوال حس بدی دارم که چرا باید به ما بهعنوان عامل مزاحم نگاه شود. مگر انتقاد کردن در قالب هنر چه اشکالی دارد و چرا نباید هنرمندان آزادانه، مقصود و دغدغه خود را با مردم جامعه مطرح کنند.»
وی که چند سالی است در خیابانهای شهر مشغول کار است، احساس مثبت مردم را در مواجهه با آثارش، قوت قلبی برای ادامه کار دانست و گفت: «با توجه به اینکه عمر کارهای ما بسیار محدود است و احتمال پاک شدن آن توسط مأموران شهرداری وجود دارد، سعی میکنم تا پس از اتمام کار از نزدیک به تماشای واکنشهای مردم بنشینم و از بازخوردهای آنها در ادامه کارم استفاده کنم. البته با ایجاد شبکه اجتماعی سعی کردم تا عکسهای آثار کشیده شده را برای نمایش به مخاطبان علاقهمند در آن انتشار دهم و از نظرات مردم در بستر اینترنت نیز استفاده کنم.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا انتشار آثار در شبکههای اجتماعی با نفس خیابانی بودن آن منافاتی پیدا نمیکند؟ اینطور اظهار داشت: «اصلیترین خاستگاه کار ما در محیط شهری و روی دیوار معنا پیدا میکند و اینکه جدیدا بعضی از هنرمندان در آتلیههای خانگی خود به تولید اثر میپردازند و در اینترنت منتشر میکنند با اصل و اساس کار ما منافات دارد؛ البته هدف از گرافیتیها، تاثیرگذاری وسیع بر مردم است و حال چه اشکالی دارد تا علاوهبر خیابان در بستر اینترنت هم این آثار با مخاطبان به اشتراک گذاشته شود.»
وی به استفاده از ابزارهای ساده و سطحی برای نقاشی در فضای شهری اشاره کرد و گفت: «با توجه به حساسیت زمان و نقش موثری که در کار ما دارد، سعی کردیم از ابزارهایی که پروسه کار را تسریع میبخشند، استفاده کنیم. به همین خاطر معمولا هنرمندان گرافیتیکار با استفاده از قلممو، افشانه، رنگپاش و شابلون سعی میکنند تا طرح و الگوی مد نظر خود را روی دیوار بکشند.»
بیشتر از حاشیه به دنبال آرامش هستم
رامتین در خیابانهای غرب تهران نقاشی میکند و امید دارد که در آینده کار آنها هر چه بهتر در میان مردم مطرح شود. وی درخصوص اینکه محتوا چقدر در کارهایش مورد توجه است، اینطور گفت: «بیش از هر چیز، شکل کار برای من مهم است و چون همیشه برداشتهای مختلفی از نقاشیهای ما توسط سازمانهای مرتبط میشود، خیلی نمیخواهم موضوعی کار کنم. ذهن افراد در مواجهه با موضوعات خاص همیشه جهتگیری دارد و چون دوست دارم مخاطب کارهای من، بدون هیچ فکری به تماشای آثارم بنشیند، سعی کردم تا فرم اثر بیش از هر چیز برای من مهم باشد.»
وی کار کردن در محیط شهری را خالی از مشکل ندانست و از برخوردهایی که توسط مردم و مسئولان با آنها میشود، گفت: «این هنر که تقریبا از عمر آن خیلی نمیگذرد هنوز مورد توجه جامعه قرار نگرفته و بارها شده توسط پلیس یا مأموران شهرداری با من، برخوردهای سلبی شده است. حتی گاهی در دیوارنگاریهایی که در محلهها انجام میدهم با شکایتهای ساکنان و مردمی که به صورت گذری از آنجا رد میشوند روبهرو هستم که کمی من را دلسرد میکند.»
این هنرمند که برخلاف خیلی از هنرمندان خیابانی، تمایلی به امضا زدن آثارش ندارد دلیل کار خود را اینطور عنوان کرد: «کار اصلی من نقاشی است و تقریبا از این راه ارتزاق میکنم و اگر هم گاهی کارهایی را در سطح شهر میکشم بیشتر برای علاقه شخصی است و برخلاف خیلی دیگر از نقاشان، هیچوقت به دنبال شهرت و تبلیغ در شبکههای اجتماعی نبودم و دوست ندارم تا این کار و حاشیههایی که پیرامون آن وجود دارد، خللی در زندگی شخصی من وارد کند.»
وی به انتقاد از انتشار دیوارنگاری(گرافیتی) در شبکههای اجتماعی پرداخت و اظهار داشت: «بدونشک لذت تماشای نقاشی خیابانی روی دیوار بسیار بیشتر از تماشای آن در شبکههای اجتماعی است. مجازی شدن انسان در این روزها به بسیاری از هنرمندان خیابانی هم سرایت کرده است بهطوریکه خیلی از آنها با عکاسی از آثارشان و انتشار آن در صفحههای شخصی خود، سعی دارند مخاطب و هوادار بسیاری را برای خود جمع کنند که به نظر من این آفت کار ما گرافیتیکارهاست.»
وی علاقه خود به نقاشی را از دوران کودکی دانست و در رابطه با نحوه یادگیری خود گفت: «هیچوقت کلاسی برای آموزش نرفتم و تقریبا به صورت خود آموخته و با تمرین بسیار یاد گرفتم. این علاقه روزبهروز که از فعالیت من میگذشت، بیشتر شد تا اینکه در نوجوانی با هنر گرافیتی(دیوارنگاری) آشنا و به این مسیر کشیده شدم.
در ابتدا کارهایی که در خیابانهای اکباتان و شهرک آپادانا بود، نظرم را جلب کرد و وقتی در خیابانهای شهر میرفتم بیشتر به دیوارها توجه میکردم و همیشه برای من این سوال بود که چرا نباید روح هنر در کالبد این شهر جریان داشته باشد به همین خاطر با آثارم خواستم اندکی نماهای شهر را تغییر دهم و امیدوار هستم روزی برسد که بتوانیم آزادانه و به دور از هرگونه مشکلی کار خود را انجام دهیم.»
نظر کاربران
مقاله ی خیلی خوبی بود.
بعضی هنر ها واقعا مظلوم واقع می شند