نظر مجید صالحی درباره طنزهای اوباما و روحانی
مجيد صالحي از جمله بازيگراني است كه كارش را از تئاتر شروع كرده، او در اولين فعالیت هنری در نمايش «دكتر جوشكار» بازي كرد و سپس در نمايش «آنتيگونه» ظاهر شد. صالحي سپس به تلويزيون رفت و در نقشهاي مختلف بازي كرد.
اگر به كارنامه كاريتان نگاه كنيم همان اندازه كه در سريالها و فيلمهاي سينمايي بازي كردهايد، تقريبا كار كارگرداني نيز انجام دادهايد، اين امر باعث نشده در همكاري با ديگر كارگردانان سختگير شويد؟
بازيگري و كارگرداني هر كدام به تخصص خود نيازمند هستند، البته اين را بگويم كه در هيچكدام از اين زمينهها ادعايي ندارم و هنوز به خواستههايم نرسيدم. به نظرم بازيگري و كارگرداني مكمل يكديگر هستند و من با توجه به اين موضوع در ديگر پروژهها كار بازيگري يا كارگردانيام را درگير نميكنم. اگر در يك كاري بازيگر هستم سعي ميكنم تابع كارگردان باشم و از او ياد بگيرم و اگر كارگرداني يك كار برعهدهام باشد به بازيگر نيز اجازه ميدهم نظراتش را بگويد.
پس شما هم از جمله بازيگراني هستيد كه خود را به عنوان بازيگر در اختيار كارگردان قرار دهيد؟
بله، چه در سريال و چه فيلم سينمايي كه به عنوان بازيگر حضور دارم، صددرصد در اختيار كارگردان هستم و به او اعتماد ميكنم و اگر هم نظري ميدهم در اندازه نقش و بازيگري خودم است چرا كه بايد اين تعامل و تبادل نظر وجود داشته باشد. به نظرم كارگردان يك اثر راس هرم است و از بازيگر ميتواند به هر شكل بازي بگيرد. هميشه در اين سالها در يك گروه توليد سعي كردم در زيرمجموعه گروه قرار بگيرم.
با اين حساب، شما هم در انتخاب نقشتان علاوه بر متن، كارگردان نيز برايتان مهم است؟
درست است.شايد متن يك سريال يا فيلمنامه خوب باشد اما در دست كارگرداني بيفتد كه خروجي خوبي نداشته باشد يا فيلمنامه ضعيف باشد اما يك كارگردان با قدرتي كه دارد آن را به يك سريال يا فيلم خوب تبديل كند. البته در انتخاب نقش در يك كار، علاوه بر متن و كارگردان، تهيهكننده نيز برايم اهميت دارد.
يعني براي انتخاب و همكاري در يك گروه به تهيهكننده پروژه نيز اهميت ميدهيد؟
بله، تهيهكننده در توليد وساخت يك سريال يا فيلم تاثيرگذار است.تهيهكننده بايد از آغاز تا پايان پروژه همراه گروه باشد و در نهايت بتواند اثر توليد شده را به پخشكننده كار بلد بسپارد و خود نيز مديريت داشته باشد.بسياري از كارها بوده كه با وجود آنكه خوب ساخته شده اما به دليل نبود پخش خوب، ديده نشده است.
اينكه در كنار يك بازيگر معروف ديگر نيز بازي كنيد، چقدر اهميت دارد؟
به نظرم گروه بسيار مهم است. همه ميدانيم بازيگران توانايي چون «پرويز پرستويي» يا «رضا عطاران» بدون دليل سركار نميروند. حضور در كنار اينها هم به تجربه كمك ميكند و هم باعث موفقيت پروژه ميشود. البته من براي انتخاب نقش به شانس هم اعتقاد دارم.
خب اگر تهيهكننده خوب در كنار يك فيلمنامه قوي و كارگردان توانا قرار گيرد، به طور حتم شانس به يك بازيگر رسيده است؟
اين حرف شما درست است اما گاهي فقط خود شانس نقش دارد، من گاهي يك سالونيم كار نكردم و شانس همراهم نبوده يا كاري را انتخاب كردم اما خوب ديده نشده، دليل همه اينها فقط شانس است.
شما هم از جمله بازيگراني هستيد كه از تئاتر شروع كرديد، گفته ميشود بازيگران تئاتر وقتي به سينما ميروند، كارشان بهتر و قويتر است؟
الان در جواب سوال شما اين حرف را تاييد ميكنم نه به خاطر اينكه تئاتري بودم يا آدم موفقي هستم بلكه بر اساس ديدههايم. به نظرم كساني كه تعليم ديده تئاتر هستند به صورت صد در صد در سينما موفق هستند. البته استثنا وجود دارد، برخي از استعدادها نيز در سينماي ايران هستند كه كار خود را از سينما شروع كردند. معتقدم تئاتر الفباي بازيگري است. در تئاتر ميتوانيم همه نكات بازيگري را بياموزيم و حضور در تئاتر صيقل خوردن بازيگر است.
همين امر باعث شده كه هر چند سال باز هم رجعتي به تئاتر داشته باشيد؟
بله ، تئاتر برايم كلاس درس و كسب تجربه است. تئاتر مرا صيقل ميدهد. البته وقتي چند سالي كار نميكنم، دلتنگ تئاتر ميشوم. من از تئاتر ياد ميگيرم و در سينما و سريال خرج ميكنم. البته در سينما با خساست خرج ميكنم.(ميخندد) به طور حتم وضعيت مالي در بازگشتم به تئاتر معنايي ندارد. تئاتر برايم تقدس خاصي دارد، اينكه نفس به نفس روبهروي مخاطب روي صحنه بازي كني.
چرا در استفاده از تجريههايتان در سينما خساست به خرج ميدهيد؟
توليد فيلم سينمايي ۹۰ دقيقه است. بيشتر تجربههايم خرج سريال ميشود.
طنز كار كردن براي مردم ايران به نظر خيلي از بازيگران سخت است. چرا كه معتقدند مردم ايران روحيه طنز و طنازي دارند؟
حرفتان را كاملا قبول دارم. بايد مواظب بود كه در طنز دچار افراط و تفريط نشويم. مردم ايران باهوش و طناز هستند. مردمي هستند كه ديديم در سختترين فشارهاي اقتصادي نيز دست از طنازي بر نميدارند. در آن شرايط اگر به پيامكهايي كه به هم ميفرستند رجوع ميكرديم، طنز را در پيامهايشان ميديديم. يا زماني كه گفتوگوي تلفني رئيسجمهور با اوباما صورت گرفت، ديديد چه پيامكهاي طنزي خلق شد. به گفته برخي از نويسندگان طنز كه ميگفتند ما هر كاري ميكرديم، نميتوانستيم چنين مطلبي را بنويسيم. حالا فكر كنيد براي اين مردم بايد طنز كار كرد. به همين دليل است كه معتقدم بازي در فيلمها، سريالها و تئاترهاي طنز سخت است.
معتقدم كه در كارهاي طنز بايد به شعور مخاطب احترام بگذاريم. يك فيلمنامهنويس يا كارگردان بايد بتواند در لايههاي زيرين حرفهايي را به مخاطب بزند بدون آنكه كسي را برنجاند و اين حرفهاي طنز همراه با نقد سازنده نيز باشد.
به دليل همين سختي است كه هميشه در سريالها و فيلمهاي طنز بازي ميكنيد؟
هميشه طنز را دوست داشتم و از ابتدا به كار طنز علاقه داشتم.
برايتان اين موضوع سخت نيست كه به عنوان بازيگر طنز شناخته شويد و ديگر كارگردانان براي كارهاي جدي سراغتان نيايند؟
خير، البته در اين سالها كار جدي هم انجام دادم و به نظرم كار جدي اصول و قواعد خاص خود را دارد. با كارگرداناني چون سيروس مقدم، حسن فتحي و ... كارهاي جدي داشتم.هميشه در كارهايم جدي هستم و از جمله بازيگراني هستم كه دوست دارم بازي در هر ژانري را تجربه كنم.
پس چرا اكثر نقش طنز انتخاب ميكنيد، به دليل علاقهاي است كه گفتيد؟
ببينيد، هنگامي كه ميخواهم نقشي را انتخاب كنم نگاه ميكنم كه آيا از عهده آن نقش بر ميآيم يا خير. گاهي وقتي فيلمنامهاي را ميخوانم با نقش ارتباط برقرار نميكنم و كار را قبول نميكنم، سعيام اين است كه نقشي را چه در كار جدي و چه طنز قبول كنم كه بتوانم از عهده آن بربيايم.
چطور شد براي رجعت دوبارهتان به تئاتر، در نمايش «شايعات» بازي كرديد؟
آخرين كاري كه در حوزه نمايش داشتم، به چهار سال پيش برميگردد. در اين مدت متنهايي به دستم رسيد اما گاهي با نقشها ارتباط برقرار نميكردم و گاهي نيز درگير پروژههاي سينمايي بودم تا اينكه آقاي رحمان سيفيآزاد بازي در نمايش «شايعات» را پيشنهاد داد. «شايعات» از نوشتههاي «نيل سايمون» است كه من به آثار وي بسيار علاقه دارم.
اگر اشتباه نكنم، شما با رحمان سيفيآزاد تجربه كار در تئاتر هم داشتيد؟
بله، ۱۲ سال پيش در نمايش «شبنشيني در جهنم» نوشته مهرداد رايانيمقدم بازي كردم، نمايشي كه در آن زمان موفق بود.
آن متن از جمله نمايشنامههاي موفق آن سالها بود كه به صورت كتاب هم منتشر شد؟
بله، خاطرم است در زمان اجراي اين نمايش، صف طولاني جلوي تالار بسته ميشد و بسياري حتي پشت در ميماندند.
در حال حاضر بازي در تئاتر اذيتتان نميكند، از اين لحاظ ميگويم كه در جلوي دوربين بازي كردن آسانتر است تا اينكه هر شب به صورت زنده نقشي را اجرا كنيد، اين عدم تداوم حضورتان در تئاتر روي كارتان تاثير نگذاشته؟
چرا، براي بازي در نمايش اذيت شدم. اما همين اذيت و سختي در كار باعث شده به اجراي خوب برسم و اين براي من بازيگر نيست. هر عشقي بهايي دارد و به گفته «حميد سمندريان» تئاتر هنر ميراث است. اين اذيت شدن برايم ارزشمند است. بازي در جلوي دوربين راحت است، ميتواني اگر اشتباه كني باز هم نقشت را تكرار كني اما در تئاتر اين طور نيست اگر يكي از بازيگران روي صحنه اشتباه كند، بازي گروه را تحت تاثير قرار ميدهد. اما من در اين گروه با حضور بازيگران خوب تئاتري كه هر يك در كارشان خبره هستند و با همه تواناييها هيچ ادعايي ندارند، راحتم و آنها به من كمك زيادي ميكنند.
الان شما فكر نميكنيد، تماشاگران علاقهشان در تماشاي تئاتر كمتر شده است؟ يا اينكه به گفته برخي تماشاي تئاتر يك نوع پز شده؟
شايد اين پز وجود داشته باشد اما اگر بخواهيم تماشاگر چندين سال پيش را با الان مقايسه كنيم. در گذشته تئاترها كم بود و حق انتخاب نيز براي تماشاگران كمتر بوده، اما شور و هيجان بيشتر بود. امروز تنوع اجرا در تعداد و موضوعات نمايشي بيشتر است و حق انتخابها نيز زياد شده است. جنس تئاترها تعريف شده و مخاطب تئاتر ميتواند به راحتي به تئاترشهر،تالار وحدت يا تئاتر گلريز برود و مردم نسبت به گذشته شناخت بيشتري از تئاتر پيدا كردند. البته يكي از دلايل نيز قيمت بليتهاي نمايش است كه گاهي عاملي براي حضور مردم در تالارهاي نمايشي شده، اما باز هم معتقدم علاقهمندان سرسخت تئاتر وجود دارند. يك نكته ديگر نيز وجود دارد، در دنيايي زندگي ميكنيم كه كمحوصلگي وجود دارد. زمان به تندي ميگذرد و مردم وقت كم ميآورند و آنقدر شبكههاي ماهوارهاي، تلويزيوني زياد شده و آنقدر فيلم در دنيا و حتي ايران توليد ميشود كه مردم ترجيح ميدهند آن چيزي را كه كمتر زمان ميبرد، استفاده كنند.
ارسال نظر