پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
وقتی «عصبانی نیستم» بعد از پنج سال اکران میشود، پیشنهاد دادن فیلمی دیگر دشوار است، گو این که این فقط یک سناریو نیست و اتفاقات پیرامونی فیلم خودش سندیت تاریخی دارد، بماند که «عصبانی نیستم» مربوط به دورهای است که هنوز در مورد آن حرفهایی زیادی نزده شده است.
برترین ها - ایمان عبدلی:
اکران: وقتی «عصبانی نیستم» بعد از پنج سال اکران میشود، پیشنهاد دادن فیلمی دیگر دشوار است، گو این که این فقط یک سناریو نیست و اتفاقات پیرامونی فیلم خودش سندیت تاریخی دارد، بماند که «عصبانی نیستم» مربوط به دورهای است که هنوز در مورد آن حرفهایی زیادی نزده شده است. از دُرمیشیان البته «بغض» و «لانتوری» هم را دیده ایم. او مشخصا به نوعی از سینمای مستندنما و شبه ژورنالیستی علاقه دارد. دکوپاژ در سینمای او حالتی خودنما دارد که دائما به عنوان یک عنصر تعیین کند خودش را نشان میدهد، به طور خاصی این علاقه در «لانتوری» به اوج خودش رسید.
مشخصهی دیگر سینمای دُرمیشیان اگزجره بودن شخصیت هاست که در حالتی دائما عصیانگر به سر میبرند که همین عامل هم باعث میشود حساسیت روی فیلمهای او زیاد باشد. حال اینکه چنین فرمی از فیلمسازی با سوژهی ملتهب ۸۸ کنار هم قرار بگیرد که بد از بدتر میشود، البته باید ببینیم این نسخهای که به اکران رسیده چقدر از پس ممیزیها منسجم و معنادار مانده است.
کیوسک: روزنامه «سازندگی» از هفته گذشته همراه با روزنامه، ضمیمهای ۳۲ صفحهای عرضه میکند که تماما به فرهنگ و هنر اختصاص دارد، تیم ویژه نامه را همانهایی میبندند که پیش از این شرق دورهی اول و کافه پنجشنبهها را میبستند و بعدتر هم میهین و شهروند و ... را عرضه میکردند. ادبیات را مهدی یزدانی خرم و سینما را کریم نیکو نظر و.. ساختار ویژه نامه هم ترکیبی از تحلیل و یادداشت و درصد کمی از گفت و گو است که ساختار نیمه پروندهای دارد. همان طور که در ابتدای ویژه نامه هم آمده اولویت با نگاه و تحلیل است همان چیزی که در مطبوعات کمتر میبینیم و شاید کم محلی مردم به مطبوعات هم از غیبت نگاه و یادداشت نشات میگیرد. «سازندگی» پنجشنبهها در همین یک شماره خواندنی نشان میدهد و امیدواریم که همین طور ادامه بدهند. البته طی این هفته ویژه نامه داستان همشهری در مورد ترکیه هم در آمد که هفته بعد مفصلتر در مورد آن خواهم نوشت.
خورجین: «اتوبوسی به نام هوس» یک کلاسیک تمام عیار نوشته تنسی ویلیامز و به کارگردانی الیا کازان، فیلم و فیلمنامه به قدر کافی مشهورند و نیاز به معرفی ندارند. فقط چند توصیه میماند برای درک بیشتر فضای داستان. یکی این که فیلم درباره منطقهای مهاجر نشین است و داستان فروپاشی یک طبقه بورژوایی و همنشینی اجباری آنها با طبقهای مهاجر است که در فیلم نماد مهاجران استنلی (مارلون براندو) است. فیلم از الگوی ورود فرد غریبه و تغییر ماهیت یک رابطه دو نفره بهره میگیرد و احتمالا الهام بخش خیلی از آثار دیگر این مدلی بوده است تا همین امروز. مثلا وودی آلن همین سه سال پیش «آبی غمگین» را با چنین الگویی ساخت و موفق هم بود. نکته آخر هم این که عمده سکانسهای فیلم داخلی است و هنر کارگردانی و بازیگری بیشتر در آن بیشتر به چشم میآید، در واقع در برخی لحظات فیلم شبیه به تئاتر میشود و با آن که این همه از ساخت فیلم گذشته قدرت کارگردانی آن مسحور کننده است.
تماشاخانه: «ماجرای مترانپاژ» را یک بار دیگر معرفی کرده بودم بر حسب توصیهی دوستان صاحب نظر، اما تماشای این نمایش در روزهای گذشته باعث شد که این بار جدیتر توصیه کنم به دیدن نمایشی که در عین این که کمدی است محترم است. به هر حال میدانیم این روزها برای کمدیهای ایرانی سخت است محترم باشند و مرزها را رعایت کنند. کاری که در «ماجرای مترانپاژ» اتفاق افتاده و حسن معجونی موفق شده با زبانی طنز در عین بهره از شوخیهای جنسی مرزها را رعایت کند و در عین حال حرفهای بزند که تا چند روز در ذهن میماند. یعنی هفتاد دقیقه سرخوشی و تفکر را توامان به شما هدیه میدهد. متنهای روسی یک پوئن هم دارند که به فضای جامعه ما نزدیک هستند و «ماجرای مترانپاژ» هم از یک متن خوب و ایرانیزه شده بهره میبرد. حالا که دو اجرایی شده بروید و ببینید که رضا بهبودی چگونه هنرنمایی میکند.
کتاب: «تصرف عدوانی» رمانی دربارهی زنی منطقی و عاقل که دچار توهمات آزاردهندهای در رابطه با عشقی یک طرفه میشود. استر نیلسون آدمی معقول در رابطهای معقول است، اما فقط تا روزی که از او خواسته میشود در مورد هنرمند مشهور هوگو راسک، سخنرانیای ایراد کند. راسک در حالی که در میان حضار است، بسیار از فریفتگی استر نسبت به خودش شیفته و خوشحال میشود. وقتی که این دو، بعد از سخنرانی همدیگر را ملاقات میکنند، استر محسور راسک میشود. او نامزدش را ترک میکند و خود را درون رابطهای خیالی با هوگو میبیند. او عمیقا عاشق میشود و هوگو تمام فکر و ذکرش را از آن خود میکند. در حقیقت، استر در ذهن خود مطمئن است که او و هوگو یک زوج هستند. استر، به آهستگی و با مشقت متوجه میشود که درک او از یک رابطه با نظر هوگو کاملا متفاوت است. تصرف عدوانی، داستانی دربارهی سرسپردگی و از خود گذشتگی افراطی است و اینکه ما چگونه به میل خود، برای عشق و علاقه مان، به خود خیانت میکنیم.
پی نوشت: متن بخش «کتاب» از وب سایت «نشر مرکز» برداشت شده است
نظر کاربران
چقدر همیشه میخواستم "تصرف عدوانی" رو بخونم... راهنمای کتابمون، همونی که عدهای بهش میگن کتابفروش، هیچوقت نذاشت اینکارو بکنم!