فیلم «گنجشک سرخ»؛ دنیای جاسوسهای چندجانبه و تعلیمدیده
«گنجشک سرخ» به واقع متمرکز بر یک قهرمان زن است که راهها و گزینههای زندگیاش توسط یک بوروکراسی بیرحم و یک سیستم امنیتی «مبتنی بر سلاح حذف» محدود و اسیر دنیای به ظاهر وسیع اما به واقع محدودی میشود که مقامهای امنیتی برای وی فراهم آوردهاند.
روزنامه ایران: در فیلمهایی مثل «لوسی»، «بلوند اتمی» و «سالت» و همچنین دوگانه «لارا کرافت» بازیگرانی مثل اسکارلت یوهانسون، چارلیز ترون و انجلینا جولی تصویری جیمز باندوار و شکستناپذیر از قهرمانان زن این فیلمها ساخته و ارائه داده بودند، اما تصویری که از جنیفر لاورنس چهره اول «گنجشک سرخ» ساطع میشود، تصویری منطقیتر و فاقد قهرمان بازیهای افراطی است و به تبع آن بینندگان وی را بیشتر و بهتر باور میکنند و ضعفها و لغزشهایی را که مانند آنها در زندگی خود دارد، طبیعی میانگارند.
فرانسیس لارنس کارگردان فیلم که هیچ نسبتی با جنیفر لاورنس ندارد اما در سه قسمت از چهارگانه فانتزی و اکشن «بازیهای پرعطش» با این هنرپیشه پرطرفدار ۱۰ سال اخیر هالیوود همکاری کرده، در «گنجشک سرخ» براساس سناریویی از جاستینهایت و بر پایه یک رمان سال ۲۰۱۳ جیسن ماتیوز (مأمور اجرایی پیشین افبیآی) ما را با کاراکتر مرکزی دومینیکا اگورووا (با بازی جنیفر لاورنس) همراه میسازد و او را باید یک قربانی تمام عیار در سیستم جاسوسی روسیه تلقی کرد که در این فیلم غربی طبعاً یک بار دیگر سعی شده فضای آن نه فقط بازگو بلکه بزرگنمایی هم بشود.
دومینیکا کارش را به عنوان یک بالرین برتر در سازمان هنری معتبر بولشووی آغاز میکند و در مقابل چهرههای برجسته و طبقات برتر و سیاسی مسکو میدرخشد اما کارنامه پرفروغ کاریاش بر اثر برخوردی شدید روی صحنه که بعداً ثابت میشود تصادفی نبوده، کوتاه میشود و از این مرحله به بعد است که این زن جوان درمییابد تلقی شدن به عنوان یک مهره صرف و جزئی کوچک از سیستمهای اداری و امنیتی کشورش چه تلخ و پردرد است.
شرط سلامتی
دومینیکا در یک آپارتمان متوسط و معمولی در کنار مادرش (جولی ریچاردسون) روزگار میگذرانده است اما به محض پایان یافتن دوران جولان او در «بولشووی تیاتر» به اطلاع وی رسانده میشود که طبعاً امکانات «همچنان کمونیستی» زندگی در مسکو از وی ستانده خواهد شد و حتی بیمه درمانی او هم قطع خواهد گشت. برای دومینیکا چارهای جز رویکرد به عموی پرنفوذش ایوان (ماتیاس شوئه نارتس) نمیماند و وی که از معاونان سازمان مرکزی امنیت روسیه است، به اطلاع وی میرساند نجاتش خواهد داد و سلامتیاش را حفظ خواهد کرد، مشروط بر اینکه وی نیز بپذیرد از این پس یکی از مأموران مخفی ویژه در خدمت دولت باشد و کارهای تعیین شده برای وی را به انجام برساند و این زن به آرامی درمییابد که کارهای محوله به وی سخت و پیچیده و بیعاقبت است.
سلب هویت فردی
«گنجشک سرخ» به واقع متمرکز بر یک قهرمان زن است که راهها و گزینههای زندگیاش توسط یک بوروکراسی بیرحم و یک سیستم امنیتی «مبتنی بر سلاح حذف» محدود و اسیر دنیای به ظاهر وسیع اما به واقع محدودی میشود که مقامهای امنیتی برای وی فراهم آوردهاند. بدتر از هر چیزی سر و کله زدن با مسئولان بخش آموزش مدرسه نظامیای است که وی را برای یادگیری روشهای رزمی و امنیتی به آنجا گسیل میدارند و در چنین محلی انواع راههای تقابل با دشمنان و اهداف مورد نظر دولت به آنها آموخته میشود و هویت فردی کارآموزان هم از آنها سلب میگردد، به طوری که فقط یک مهره ماشینی و مأموری بیاحساس و حتی بیعقل در راه اجرای اهداف موردنظر باشند.
سردسته معلمان این مدرسه (با بازی شارلوت رامپلینگ بریتانیایی و 71 ساله) به شاگردان خود به صراحت میگوید که آنها مال خودشان نیستند و به نظام کشور (روسیه) تعلق دارند و باید هرچه دارند، برای پیروزی کشور در مناقشات جهانی بهکار گیرند. در مواجهه با چنین روشی دومینیکا باید در عین حفظ احترام و اعتبارش، شرمساریاش بابت انجام مأموریتهای محوله را نیز فروبخورد و اگر «مأمور 007» براساس داستانهای جیمز باند از هر تقابل ولو تلخی استقبال میکند و به هویت و احترام قربانیانش نمیاندیشد، دومینیکا و همتایانش میآموزند که حتی حریف نیروهای خودی و چند سردسته واحدهای آموزشی خویش نیز نمیشوند.
مأموریتهای یک و دو
دومینیکا در یکی از اولین مأموریتهایش به سنپترزبورگ اعزام میشود تا آنجا یک تاجر مشکوک را در هتلی پرزرق و برق به سمت و سوهای مورد نظر مقامهای امنیتی کشورش سوق بدهد و اطلاعات لازم را از وی بگیرد اما پیش از آن که به انجام این کار نایل شود، یک جنایت را به چشم میبیند و همین مسأله او را بیش از پیش در جادههای یکطرفه و بیفرجام قرار میدهد زیرا دولت، وی را فقط تا زمانی تحمل و جزو نیروهای زنده خود تلقی میکند که وی بپذیرد به آنها خدمت و در راه اهدافشان حرکت کند و دوری جستن از این راه به معنای حذف وی از صحنه زندگی خواهد بود و فلسفه وجودی او از بین خواهد رفت.
مأموریت بعدی او دیدار با یک مأمور «سیا» به نام نیتنش (جوئلاجرتون) در شهر بوداپست مجارستان است و با اینکه بلافاصله این احتمال به ذهن میآید که کارگردان و سراینده قصه قصد خلق یک ارتباط عاطفی را بین این دو نفر و سپس ساختن اتفاقات و بنیادهای بعدی براساس آن را دارند، اما چنین نیست و دومینیکا و نش فقط به اخذ اطلاعات از یکدیگر اکتفا میکنند و بینندگان از خود میپرسند اگر این وجه از ماجرا هم صحت ندارد پس قضیه از چه قرار است. اینجور کلک زدنهای مضاعف و معرفی مأموران دوجانبه و گاه چندجانبه و تعلیمدیده در دنیای فیلمهای جاسوسی و کارهایی از قبیل «گنجشک سرخ» بیسابقه نیست اما فرانسیس لارنس بسیار کوشیده است فیلمش از این روالهای کلیشهای دوری جوید و نو جلوه کند.
مشخصات فــــــيلم
عنوان: «گنجشک سرخ»
محصول: کمپانیهای فاکس، تیاسال و چرنین اینترتین منت
تهیهکنندگان: دیوید ردی، ینو تاپینگ، استیون زایلیان، گارت باش و مری مک لاگلن
سناریست : جاستین هایت / کارگردان: فرانسیس لارنس
مدیر فیلمبرداری: جو ویلمز ت / تدوینگر: الن ادوارد بل
طول مدت : 139 دقیقه
بازیگران: جنیفر لاورنس، جوئل اجرتون، شارلوت رامپلینگ، ماتیاس شوئه نارتز، مری لوئیس پارکر، شیاران هیندز، جرهمی ایرونز، جولی ریچاردسون، داگلاس هاج و تکلا ریوتن.
نظر کاربران
من دیدمش عالیه این فیلم از عالی هم عالی تر