انیمیشن کوتاه «داستان خرس»
بهترین انیمیشنهای کوتاه تاریخ (۱۹)
یک خرس پیر و تنها، داستان پُرفراز و نشیب زندگی خود را از دریچهی وسیلهای مکانیکی (شبیه به شهر فرنگهای قدیمی) روایت میکند.
برترین ها - احسان درخشنده:
شناسنامهی اثر
نام انگلیسی: Bear Story
کشور تولیدکننده: شیلی
شرکت تولیدکننده: پانکروبات استودیو (Punkrobot Studio)
کارگردان: گابریل اوسوریو وارگاس (Gabriel Osorio Vargas)
سال تولید: ۲۰۱۴ میلادی
مدت زمان: 10 دقیقه
ژانر: ماجرایی
خلاصه داستان
یک خرس پیر و تنها، داستان پُرفراز و نشیب زندگی خود را از دریچهی وسیلهای مکانیکی (شبیه به شهر فرنگهای قدیمی) روایت میکند.
افتخارات و جوایز شاخص
- برندهی جایزه از «مراسم اسکار» (Academy Awards) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال 2016 میلادی
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی فیلم کلیولند» (Cleveland International Film Festival) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۵ میلادی
- برندهی جایزه از «جشنواره فیلم فلوریدا» (Florida Film Festival) در بخش «بهترین اثر کوتاه بینالمللی» (از نگاه تماشاچیان) / سال 2015 میلادی
دربارهی اثر
همهی ما در زندگی خود با چالشها و فراز و نشیبهای متعدد روبرو هستیم. برخی از این چالشها به قدری خاص و منحصر به فرد هستند که از پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک داستان پرمخاطب برخوردارند. اساساً چالشهای زندگی را میتوان یکی از سوژههای پرکاربرد در عرصهی داستانپردازی قلمداد کرد. فرقی ندارد که «داستان یک زندگی» قرار است در چه مِدیوم و ساختاری معرفی و اجرا شود (کتاب، فیلم، انیمیشن، بازی و...)؛ مهم این است که مخاطب بتواند با فراز و فرودهای داستان همراه شود و با شخصیتهای اصلی ماجرا همذاتپنداری کند.
سوژهی انیمیشن کوتاه «داستان خرس» نیز روایتگر چالشهای یک زندگیست؛ البته همانطور که از نام اثر بر میآید ما با خط سِیرِ زندگی یک انسان روبرو نیستیم و قرار است با ماجرای زندگی یک خرس آشنا شویم.
ویژگی اصلی انیمیشن «داستان خرس» پردازش یک داستان تخیلی است که به شیوهای هنرمندانه از دریچهی وسیلهای مکانیکی (شبیه به شهر فرنگهای خودمان) روایت میشود. شخصیت اصلی ماجرا، خرسی تنها و سالخورده است که بنا به دلایلی از همسر و فرزند خود دور افتاده است. او با خلق دنیایی کوچک در دل یک جعبه، هم داستان زندگی خود را روایت میکند، و هم از این راه به امرار معاش میپردازد.
ایدهی متحرکسازی دنیایی که در ظاهر از قطعات حَلَبی ساخته شده، ایدهای بسیار بِکر و خلاقانه است. با اینکه داستان اصلی به اندازهی کافی از کششهای درام و عاطفی برخوردار است اما ایدهی شهر فرنگِ حلبی، اثر حاضر را از سایر آثاری که شخصیتهای حیوانی محور داستان هستند متمایز میکند.
بهرهگیری از تکنیکهای حرفهای کارگردانی، به خوبی در انیمیشن «داستان خرس» مشهود است. «گابریل اوسوریو وارگاس»، کارگردان شیلیایی اثر، به خوبی از سلیقه و مهارت خود جهت هر چه جذابتر کردنِ انیمیشن بهره گرفته است. جلوههای به کار رفته برای تغییر نماهای داستانی (کاتِ یک نما و آغاز یک نمای دیگر که اصطلاحاً از آن با عنوان «ترانزیشِن» [Transition] یاد میشود) در اوج هنرمندی صورت گرفته است.
از دیگر نقاط قوت اثر (همانطور که پیشتر اشاره شد) خلق یک دنیای زیبای حلبی است. وارگاس و سایر عوامل تولید «داستان خرس»، دنیایی را خلق کردهاند که علاوه بر انتقال حس حلبی بودن، از تنوع تصویری مناسب و نورپردازی حیرتانگیز برخوردار است. بازی زیبای نور و سایه، به کرّات چشمان تماشاچیان را نوازش میدهد و حس و حالی نیمهرؤیایی را به آنها منتقل میکند.
حال که از واژهی رؤیا استفاده کردیم، بیانصافی است که به موسیقی متن «داستان خرس» اشاره نداشته باشیم. به تیتراژ پایانی اثر که نگاه میکنیم، در بخش موسیقی با نام «دِنوِر» (Dënver) مواجه میشویم. دنور اسم یک گروه موسیقی شیلیایی است که اعضای اصلی آن دو هنرمند به نامهای «میلتون ماهان» (Milton Mahan) و «ماریانا مونتهنِگرو» (Mariana Montenegro) هستند. این دو هنرمند شیلیایی، با موسیقی متنی که برای «داستان خرس» ساختهاند، به خوبی تماشاچیان را به عالم رؤیا میبرند. استفادهی پُرکاربرد از سازهایی که نوای آنها به شدت تداعیکنندهی «جعبههای موسیقی» (Music Box) است، با حال و هوای داستان (به خصوص آن وسیلهی شهر فرنگوار) و تصویرسازیهای تخیلی ماجرا همخوانی شگفتانگیز دارد.
برای اینکه جذابیت تماشای انیمیشن «داستان خرس» حفظ شود و قصهی آن لو نرود، دیگر پیرامون محتوای داستانیِ این اثر چیزی نمیگوییم تا خودتان از ماجرای زیبا، مهیج و عاطفی آن لذت ببرید. این شما و این «داستان خرس»!
نظر کاربران
عالی بود