۱۵ نکتهای که درباره ارکها نمیدانستید
بدون شک، باید نام The Lord of the Rings را در میان بهترین سهگانههای تاریخ سینما قرار داد. در این سهگانه، ارکها نقش بسیار اساسی را ایفا میکنند و در نتیجه، نادیده گرفتن این موجودات هم سخت و هم آسان است.
وب سایت گیمان: بدون شک، باید نام The Lord of the Rings را در میان بهترین سهگانههای تاریخ سینما قرار داد. در این سهگانه، ارکها نقش بسیار اساسی را ایفا میکنند و در نتیجه، نادیده گرفتن این موجودات هم سخت و هم آسان است. نادیده گرفتن آنها از این جهت آسان است که بسیار تنفر برانگیز و زننده طراحی شدهاند. از سوی دیگر، نادیده گرفتنشان بسیار سخت است، زیرا به وفور و در اکثر سکانسهای این سهگانه حضور دارند.
ارکها اهمیت بسیاری در سرزمین میانه دارند، اما اینکه دقیقاً چه کسی هستند و گذشتهشان چه بوده، در سهگانه پیتر جکسون مانند یک راز باقی میماند. همانند تمامی موجوداتی که در دنیای خلق شده توسط جی. آر. آر. تالکین زندگی میکنند، ارکها نیز پیشینهای جذاب و طولانی دارند که ارزش پرداختن به آن را دارد. البته این پیشینه (در کتابها)، با مقداری تراژدی در آمیخته شده است.
پس از اتمام کار ساخت سه گانهی The Lord of the Rings، از پیتر جکسونِ کارگردان، درباره استراتژیهای او برای به تصویر کشیدن گروههای بی شمار ارکها پرسیده شد و او نیز در جواب به توضیح آنها پرداخت که بسیار متنوع و البته نوآورانه بودهاند. علیرغم اینکه ارکهایی که در سه گانه The Lord of the Rings به تصویر کشیده شده بودند، واقعی بودند، جکسون تصمیم گرفت برای به تصویر کشیدن ارکها در سه گانه The Hobbit از جلوههای ویژهی بسیار سنگین استفاده کند که این مسئله بازخوردهای منفی بسیاری را به همراه داشت.
ارکها در گذشته اِلف بودهاند
علیرغم این که در سهگانه جکسون اشارهای گذرا به الف بودن ارکها در گذشتههای دور میشود، اما ممکن است بسیاری از طرفداران در جریان فیلم متوجه این موضوع نشده باشند. ارکها در دوران اول، در کنار دیگر الفها به وجود آمدند، اما پس از آن که توسط مورگوت بائوگلیر (ملکور) به اسارت گرفته شدند، مورد شکنجه قرار گرفتند تا در نهایت به موجوداتی بدذات تبدیل شدند. همین مسئله نیز باعث شده تا شباهتهای کوچکی میان این دو گونه وجود داشته باشد.
تغییرات این چنینی در دنیای ارباب حلقهها بسیار معمول و عادی هستند؛ برای اثبات این ادعا، میتوان به شخصیت گالوم اشاره کرد که روزگاری یک هابیت بوده است اما به خاطر شکنجه و عذابی که حلقه در طی قرنها به او وارد کرد، تغییر ماهیت داد. اینطور که به نظر میرسد، پروسه دگرگونی ارکها و گالوم به یک شکل بوده است. با این تفاوت که جادوی سیاه الفها را به یک گونه کاملاً جدید و با تفاوتهای بسیار تبدیل کرد.
اندی سرکیس سه ارک را صدا گذاری کرد
بر هیچ کس پوشیده نیست که اندی سرکیس بازیگری مستعد و فوق العاده است. نقش آفرینیاش در نقش گالوم، توجه بسیاری را به خود جلب کرد و او را به عنوان بازیگری ماهر در زمینه تکنولوژی موشن کپچر بر سر زبانها انداخت. همچنین او ثابت کرد که تکنولوژی موشن کپچر برخلاف عقیده بسیاری، میتواند در ساخت فیلمها بسیار موثر واقع شود. سرکیس اخیراً در سه گانههای Planet of the Apes نقش سزار را ایفا کرده است و در آینده نیز قرار است به عنوان شخصیت منفی یکی از فیلمهای Star Wars جلوی دوربین برود.
در آن زمان، سرکیس نه تنها به صدا گذاری شخصیت گالوم، بلکه مایل بود تا صدا گذاری برخی از شخصیتهای بی اهمیت فیلمهای The Lord of the Rings را نیز انجام دهد. در جریان یکی از سکانسهای The Two Towers، سرکیس صداگذاری سه ارک مختلف را انجام داد که بر سر تعقیب مری (Merry) و پیپین (Pippin) گفتگو میکنند.
صدای ارکها از موجودات دریایی گرفته شده است
در بسیاری از مواقع، صدای ارکها از چهرهشان دلهره آورتر بوده است؛ صداهایی که پروسهی تولید سختی داشتهاند. صدای ارکها از حیواناتی همچون سمور دریایی و قورباغه دریایی گرفته شده است. البته ممکن است حس عجیب بودن آنها به شما دست داده باشد که دلیلش ترکیب کردن صدای موجودات مختلف است.
سمورهای دریایی و دیگر حیواناتی که جکسون و تیمش برای تولید صداها استفاده کردند، از مرکز پستانداران دریایی در سائوسالیتو کالیفرنیا قرض گرفته شده بودند. این مرکز درمانی، پس از مداوا و توانبخشی حیوانات حیات وحش، آنها را به محل زندگیشان بازمیگرداند.
جکسون و تیم طراحی صدایش میدانستند که سمورهایی دریایی، صدای بی نقصی دارند که میتوان از آنها برای صداگذاری گروهی از ارکها استفاده کرد. بنابراین، آنها صدای این سمورها را ضبط و سپس با دیگر صداهایی که داشتند، ترکیب کردند تا بدین ترتیب صدای مورد نظر که بسیار ترسناک هم بوده است، تولید شود.
پیتر جکسون، قاتل یک ارک!
پیتر جکسون در هر سه قسمت سهگانهی The Lord of the Rings نقش کوتاهی را ایفا کرد. البته این مسئله اتفاق عجیبی نیست و پیش از این نیز کارگردانان بزرگ، چنین کاری را انجام داده بودند. در قسمت دوم و در جریان نبرد Helm's Deep، جکسون در نقش یکی از سربازان امپراتوری روهان ظاهر میشود که با پرتاب نیزهای، یکی از ارکهایی را که در پایین به صف ایستادهاند، به کام مرگ میفرستد. هر چند این سکانس بسیار کوتاه است، اما مدت زمان آن به اندازهای هست که با داشتن شناخت کافی از جزئیات چهرهی این کارگردان نیوزیلندی، متوجهی حضورش شوید.
جکسون در دو فیلم دیگر نیز حضورهای کوتاهی داشته است. در فیلم اول، او نقش مردی را در روستای بری (Bree) ایفا میکند که مشغول خوردن هویچ است و در قسمت سوم نیز نقش یکی از سربازان اِمبار (Umbar) را برعهده دارد. یکی از مزایای کارگردانی فیلمها، این است که در صورت مناسب بودن، به ایفای نقش کوتاهی در آن بپردازید. جکسون نیز از فرصتهایی که در اختیارش قرار گرفته بود، نهایت استفاده را برد و در هر یک از فیلمها حضوری افتخاری به عمل آورد.
بازیگران نقشهای ارک، خود را با آهنگ سرگرم میکردند
بدون شک، نبرد Helm's Deep یکی از شگفت انگیزترین بخشهای سهگانه The Lord of the Rings از لحاظ سینمایی بوده که فیلم برداری آن مدت زیادی بهطول انجامید. همچنین نباید فراموش کرد که این نبرد، در لوکیشنهای مختلفی رخ داد و تعدادی زیادی بازیگر نیز در آن به ایفای نقش پرداختند.
به طور حتم، تمام بازیگران به طور همزمان در مقابل دوربین قرار نمیگرفتند. بنابراین عدهای میبایست برای زمان طولانی پشت دوربینهای فیلم برداری قرار میگرفتند تا نوبت آنها فرا برسد و به ایفای نقش خود بپردازند. برای پر کردن این زمانهای خالی، بازیگران نقشهای ارکها یکدیگر را با خواندن آهنگ سرگرم میکردند.
خواندن آهنگ توسط بازیگران در پشت صحنه فیلم برداری امری کاملاً عادی و طبیعی است، اما صحنهای را تصور کنید که بازیگران نقشهای ارک با گریمهای وحشتناکشان مشغول گیتار زدن و خواندن باشند!
ارکها همانند دورفها مهارت بالایی در حفاری دارند
ارکها همانند نژاد دورفها بخش زیادی از زندگی خود را در زیر زمین گذراندهاند و در طول این مدت توانستهاند تا خود را با شرایط زندگی در آنجا وقف دهند. همانطور که شخصیت «گیملی» (Gimli) بارها در سه گانهی اول اشاره میکند، دورفها معدنچیهای بسیار ماهری هستند و در نتیجه، مهارتهای بالایی نیز در ساخت سلاح دارند.
موضوعی که احتمالاً گیملی به اعتراف آن چندان مایل نیست، این است که ارکها نیز همانند نژاد دورفها مهارت بالایی در حفاری دارند و حتی در برخی بخشها اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه مهارت ارکها در حفاری بیشتر از دورفهاست.
علیرغم اینکه ارکها موجودات باهوشی هستند و علاقهی بسیاری نیز به صنعت دارند، هیچ وقت نتوانستند همانند دورفها مهارتهای خود را به کار بگیرند و به ساخت لوازم کاربردی بپردازند. یکی از مضامین اصلی کتابهای تالکین، این است که صنعتی شدن زندگی، شرارت را وارد آن میکند که در کتابها، ارکها نماد همین شرارت هستند. آنها در ساخت و استفاده از ماشین آلات ساختمانی مهارت بالایی دارند و به انفجار نیز علاقهی خاصی دارند.
بازیگران نقشهای ارک شیرین بیان میخوردند
ارکها خون سیاه رنگی دارند و تالکین نیز بارها در کتابهایش به این موضوع اشاره کرده است. این موجودات نه تنها خون سیاه رنگی دارند، بلکه دهان آنها نیز همیشه سیاه رنگ است که این مسئله در سه گانههای اول به وضوح دیده میشود. سوالی که مطرح میشود، این است که ترفند مورد استفاده سازندگان برای سیاه نشان دادن دهان آنها چه بود؟ پاسخ بسیار ساده است. جکسون قبل از آغاز فیلم برداری از بازیگران میخواست تا مقداری دهانشویه خاص با طعم شیرین بیان بخورند.
شاید در نگاه اول، سیاه کردن دهان بازیگران کار بسیار سختی بوده باشد اما همانطور که اشاره شد، سازندگان فیلم توانستند با یافتن یک راه ساده و ارزان قیمت، به هدف خود دست یابند. البته همهی افراد نظر مثبتی نسبت به طعم شیرینبیان ندارند اما بدون شک تحمل مقداری سختی، ارزش نقش آفرینی در این فیلمها را داشته است.
ارکها برای هزار سال مشکل کوچکی بودند!
در سه گانهی The Lord of the Rings، ارکها به عنوان یکی از معضلات اصلی سرزمین میانه به تصویر کشیده میشوند؛ به طوری که در هر قسمت از این سری یک نبرد بسیار عظیم را شاهد هستیم که ارکهای بی شمار در یک سوی آن قرار دارند. این در حالی است که در کتابهای تالکین، ارکها برای مدتی طولانی یک معضل کوچک و ناچیز به شمار میروفتهاند و هر از چند گاهی برای دورفها مشکل آفرینی میکردند.
این قضیه در The Lord of the Rings به طور کامل دچار تغییر شد. در این سه گانه مشاهده میکنیم که مورگوت با جمع آوری ارکها و تبدیلشان به یک ارتش متحد، آنها را به یک مشکل جدی برای اهالی سرزمین میانه تبدیل میکند. اگرچه ارکها موجودات بدذات و شیطانی هستند اما تا زمانی که فردی برای دستور دادن به آنها وجود نداشته باشد، موجودات مشکل سازی نیستند. در سه گانه نیز چنین اتفاقی رخ داد. مورگوت تمامی ارکها را متحد و آنها را به موجوداتی فوق العاده خطرناک تبدیل کرد.
جان هو ارکهای معدن موریا را طراحی کرد
پیش از اینکه جکسون شانسِ ساخت اقتباسهای سینمایی را از کتابهای تالکین داشته باشد، جان هو به عنوان تصویرگر این کتابها بسیار شناخته شده بود. شهرت هو برای به تصویر کشیدن دنیای The Lord of the Rings به حدی بود که جکسون و تیم تولیدش، تصمیم گرفتند تا از کمک او برای طراحی ارکهای معدن موریا استفاده کنند.
مهارت و شناخت عمیقی که هو از دنیای The Lord of the Rings داشت، باعث شد تا عملکرد سهگانه در به تصویر کشیدن خوی وحشیگری ارکها بسیار عالی باشد. استخدام هو به جکسون این شانس را داد تا با کمک کارشناسان خِبره، به بررسی تک تک جزئیات فیلم بپردازد.
ارتشهای ارکها با استفاده از برنامهای به نام Massive خلق شدند
اوایل قرن بیستویکم، هنوز پیشرفت زیادی در جلوههای ویژه صورت نگرفته بود. در چنین شرایطی، سهگانه The Lord of the Rings اکران شد که یک استثنا در این زمینه به شمار میرفت. سوالی که مطرح میشود این است که سازندگان فیلم چگونه توانستند با امکانات آن زمان ارتشهای ارکها را به شکل قابل باوری طراحی کنند؟ جکسون و تیم افکتهای دیجیتالیاش از برنامهای برای به نام Massive استفاده کردند که آنها را قادر میساخت تا با کمک تنها یک کامپیوتر، ارتش عظیمی از ارکها را خلق کنند. یکی از دلایل اصلی موفقیت سه گانهی اصلی، این بود که جکسون استفاده از افکتهای میدانی و بازیگران واقعی را به افکتهای ویژه ترجیح میداد.
نکتهای که به آن توجه کرد، این است که جکسون از برنامهی Massive برای خلق ارتش عظیم ارکها استفاده نکرد، بلکه از این برنامه برای عظیمتر کردن آنها استفاده کرد. یکی از دلایل اینکه سه گانهی Hobbit به اندازهی سه گانهی اصلی موفق نشد، همین مسئله بود. جکسون در ساخت سه گانهی دوم استفاده از جلوههای ویژه را به جلوههای میدانی ترجیح داد. بدون شک هیچ چیز نمیتواند جای بازیگران واقعی را بگیرد. شاید به همین دلیل بود که ارکها در سه گانهی اصلی بسیار ترسناکتر از سه گانهی دوم بودند.
استفاده از طرفداران کریکت برای صداگذاری ارتش ارکها
مقیاس Helm's Deep و دیگر نبردهای عظیم در سه گانهی اول بسیار شگفت انگیز بودند. در این نبردها تعداد بی شماری از ارکها در یک سوی میدان قرار داشتند و جکسون، برای پیدا کردن صدایی مناسب آنها، میبایست به مکانی میرفت که تعداد زیادی از مردم بهطور مداوم فریاد میکشیدند.
جکسون در نهایت جمعیت عظیم مورد نظر را پیدا کرد: ۲۵ هزار تماشاگر کریکت! البته تماشاگران در جریان بازیها آوازهای خاصی را میخواندند که صدای مناسبی برای فیلم تولید نمیکردند. بنابراین، او با استفاده از نمایشگرهای عظیمی که در ورزشگاه بودند، از تماشاگر خواست تا آوازهای ویژهای را بخوانند که از قبل برای فیلم آماده شده بودند.
صدای ارتش ارکها در نبرد Helm's Deep بسیار مرعوبکننده است و جکسون موفق شد تا با ضبط صدا در دنیای واقعی، مو بر تن مخاطبان خود سیخ کند. البته او از روشهای مشابه بارها در ساخت سه گانهی اول استفاده کرده است
اعضای شرکت WETA در نقش ارکهای آهنگر!
یکی از خارق العاده ترین تصاویری که در سهگانهی ارباب حلقهها به نمایش گذاشته شد، زمانی بود که در قسمت دوم، سارومان آمادگی کامل خود را برای نبرد پیش رو با سرزمین میانه آشکار میکند. در این بخش از فیلم میبینیم که آهنگران او در زیر قلعهی آیزنگارد مشغول ساخت شمشیر برای سربازان هستند و مهارت بالایی نیز در حرفهی خود دارند.
بازیگرانی که در این سکانس از فیلم، نقش ارکهای آهنگر را ایفا کردند، اعضای شرکت WETA Workshop بودند. این شرکت که در زمینهی ساخت ابزار آلات و تجهیزات مورد نیاز فیلمها فعالیت میکند، مسئول طراحی و ساخت شمشیرها، زرهها و هر آنچه که در سه گانهی اول مشاهده کردیم، بودند. استفاده از اعضای این شرکت در نقش آهنگران را میتوان نوعی تشکر از سوی جکسون و تیم تولیدش دانست.
طراحی چهرهی ارکها با دقت و وسواس زیادی صورت گرفت
اگرچه احتمال اشتباه کردن در رابطه با چهرهی ارکها بسیار زیاد است، به خصوص اگر با دقت به آنها نگاه نکنید؛ اما جکسون و تیم تولیدش وسواس زیادی در طراحی به خرج دادند و در نتیجه، انواع مختلفی از ارکها در فیلم وجود دارند. برخی پوست روشنتر و برخی نیز پوست تیرهتری دارند. البته اکثر آنها دارای پوستهای قوهای و سیاه هستند.
به طور کلی، ارکها به نسبت انسانها کوتاهترند، کمر خمیدهای دارند و بازوهایشان نیز ضخیمتر است تا بدین ترتیب، شمایل تهدید آمیزتری داشته باشند. ارکها ویژگیهای متمایز کنندهای ندارند، اما جکسون و تیم تولیدش به طور دقیق روی طراحی آنها کار کردند تا بتوان آنها را از یکدیگر تمایز داد. این دقت و وسواس در کار، برای ارکهایی که نقش موثری در روند داستانی داشتند، بسیار شدیدتر بود.
ارکها همیشه موجودانی شیطانی بودهاند
در رمانهای تالکین، ارکها با هر قهرمان یا هیولایی که بر سر راهشان قرار میگرفت، به بدترین شکل ممکن برخورد میکردند؛ به بیان دیگر، ارکها همیشه موجودات تاریکی بودهاند که با در نظر گرفتن پوست خشن و صورتهای وحشتناک کاملاً منطقی به نظر میرسد.
ارکها نسبت به هر چیز و هر فردی نفرت عمیق دارند. تالکین این موجودات را خلق کرد تا نظم و آرامشی که بر سرزمینهای انسانها حکم فرماست را از بین ببرند و بهطور ذاتی به سمت شر تمایل داشته باشند. اگرچه ارکها موجودات شیطانی هستند اما به هیچ عنوان برای داستانهای پیچیده مناسب نیستند. به همین دلیل نیز تالکین در داستانهایش از آنها به عنوان پیاده نظام شخصیتهای منفی و اصلی داستان استفاده میکرده است.
مورگوت هزاران ارک خلق کرد
مورگوت بزرگترین دشمن شخصیتهای اصلی کتابهای تالکین است. حتی سائورون که دشمن اصلی آنهاست نیز از او فرمان میبرد.
سائورون بهخاطر ارکها که در به قدرت رسیدنش نقش بسیار مهمی داشتند، باید از مورگوت متشکر باشد. هزاران سال قبل از به قدرت رسیدن او، زمانی که مورگوت درگیر یک جنگ عظیم با الفها بود، چندین هزار ارک خلق کرد تا او را در نبردهایی که بیش از ۵۰۰ سال به طول انجامید، همراهی کنند.
ارکها موجودات بسیار خشنی هستند و تا آخرین نفس برای اربابان خود میجنگند. به همین دلیل، مورگوت به طور پیوسته ارتشهایی را از آنها خلق میکرده است. با در نظر گرفتن این سرنوشت، حس نفرتی که این موجودات نسبت به همه چیز دارند، کاملاً قابل باور و منطقی است.
بدون شک موارد اشاره شده در مقاله، تمام نکاتی نیستند که پیرامون نژاد ارکها در کتابهای تالکین وجود دارد. آیا با نکتهای در کتابها برخورد کردهاید که بتواند در لیست ما جای داشته باشد؟ دیدگاههای خود را با ما در میان بگذارید.
نظر کاربران
خیلی جالب بود