پیچیدهترین فیلمهای تاریخ سینما (۲)
در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۲۰ مورد از پیچیده ترین فیلم های تاریخ سینما آشنا کنیم.
برترین ها - ترجمه از حسین علی پناهی: بهترین فیلم ها آن هایی هستند که ذهن شما را تا روزها پس از دیدن آن رها نکنند زیرا ایده، معنا و پیام داستان آن چنین پیچیده و عمیق است که برای درک و هضم آن به زمانی بیش از یکی دو ساعت نیاز خواهید داشت. در بسیاری از این فیلم ها برای درک بهتر لازم می شود که چند بار دیگر نیز به فیلم مراجعه کرده تا ارتباطات و لینک های خاصی که در تماشاهای قبلی پیدا نکرده اید را بیابید.
در دنیایی که هالیوود پر شده از فیلم های ابرقهرمانی تجاری و پولساز و گاهی نیز بسیار بی محتوا، این فیلم ها نه به دلیل زرق و برق و هزینه های سرسام آور بلکه به خاطر مفهوم عمیق و پیام سنگین خود ماندگار شده اند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۲۰ مورد از پیچیده ترین فیلم های تاریخ سینما آشنا کنیم.
10- دانی دارکو
«دانی دارکو» (Donnie Darko) در سال ۲۰۰۱ و با بازی جیک جیلنهال منتشر شد. این فیلم در مورد یک نوجوان دچار سردرگمی شده است که یک مرد با ظاهر خرگوش به نام فرانک را همیشه همراه خود می بیند. این نوجوان به تحریک فرانک یک سری اعمال شرورانه را انجام می دهد تا به هدفی خاص دست یابد. «دانی دارکو» یک داستان عاطفی خارق العاده دارد و می تواند مولفه های احساسی متنوعی مانند امید، عشق، خنده و اشک ریختن را در لحظات مختلفی از فیلم در بیننده ایجاد کند.
این فیلم را باید یک شاهکار هنری دانست که پیچیدگی آن در چنان نهایتی قرار دارد که برای درک داستان فیلم باید بارها و بارها به تماشای آن بنشینید. موسیقی فیلم نیز به شدت تاثیرگذار و به طرز زیبایی ترسناک است و به خوبی با صحنه های فیلم هماهنگی دارد. «دانی دارکو» یک تجربه وهم انگیز است که ژانرهای مختلفی را در یک بسته فراهم می نماید.
۹- تلقین
کریستوفر نولان با «تلقین» (Inception) اثری هنری را خلق کرد که بینندگان دهه های آینده را نیز به مرز جنون خواهد کشاند. این فیلم با فیلم برداری خیره کننده، موسیقی متن تاثیرگذار هانس زیمر و البته بازی های بی نقص یک گروه بازیگر شناخته شده به یک شاهکار بی همتا در تاریخ سینما تبدیل شده است. در این فیلم، دام کوب که یک خلافکار طراز اول است به کمک تیم خود به درون ناخودآگاه افراد راه یافته و ایده هایشان که از هر چیزی برایشان باارزش تر است را از آن ها می دزدند. «تلقین» یک داستان چند لایه ای دارد که بیننده خود را در سطوح مختلفی از یک داستان پردازی اکشن فرو می برد و همزمان آن ها را در یک سفر احساسی با قهرمان داستان همراه می سازد. این فیلم با تصویر سازی نفسگیر، داستان درگیر کننده و زیبایی های تکنیکی خود هر لحظه شما را از سر جایتان بلند خواهد کرد.
۸- درخشش ابدی یک ذهن پاک
«درخشش ابدی یک ذهن پاک» (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) درامی عجیب و غریب با بن مایه های علمی تخیلی است که در آن جیم کری و کیت وینسلت اوج استعداد بازیگری خود را به نمایش می گذارند. این دو زن و شوهری هستند که وقتی رابطه شان به بن بست منتهی می شود خاطرات مشترکشان را پاک می کنند. فیلم تلخی و نکات جزیی اما مهم زیادی دارد که به آن یک عمق رمانتیک خاص می بخشد و در نهایت حسی بین خوشحالی و غم را در بیننده ایجاد می کند. « درخشش ابدی یک ذهن پاک» پیچیدگی های ذهن انسان و تمامی احتمالات جذاب درون آن را به نمایش می گذارد.
این فیلم به نویسندگی چارلی کافمن و به کارگردانی مایکل گوندری از سیر روایی غیرمعمول و اثرات احساسی برای تحت تاثیر قرار دادن قلب تماشاگر در تمامی لحظات داستان استفاده می کند. « درخشش ابدی یک ذهن پاک» شما را به یک دنیای فانتزی می برد و قدرت خارق العاده ناخوداگاه انسان را به تصویر می کشد.
۷- نردبان جیکوب
درام رازآلود «نردبان جیکوب» (Jacob's Ladder) ساخته آدرین لین، یک فیلم تاریک، ترسناک و آزار دهنده است که مرزهای فیلمسازی مدرن را جابجا می کند. جادوی فیلم در عجیب و غریب بودن آن در سطوح روانشناسی و فراطبیعی آن نهفته است و همین موضوع باعث می شود که بیننده درگیر داستان فیلم شده تا واقعیت را رمزگشایی نماید. تیم رابینز در این فیلم نقش جیکوب را بازی می کند که دچار مشکل روانی شده است و وقتی داستان گذشته او تعریف می شود با او همزادپنداری خواهیم کرد. «نردبان جیکوب» از آن دسته فیلم هایی است که قبل از اینکه به شما یک نتیجه تلخ بدهد در ذهن شما جولان خواهد داد و در نهایت همه تصورات شما را زیر و رو خواهد کرد.
این فیلم شما را به سفری می برد که بسیار خوفناک اما شگفت انگیز، ترسناک اما زیباست و تجربه ای را برای شما فراهم می سازد که تاکنون حس نکرده اید. «نردبان جیکوب» کنترل ذهن تماشاگر را در دست می گیرد و قدرت تفکر، احساس و باور را از او خواهد گرفت و تنها چیزی که درک خواهد کرد داستان فیلم است.
۶- باشگاه مشت زنی
فیلم کالت کلاسیک «باشگاه مشت زنی» (Fight Club) ساخته دیوید فینچر با بازی ادوارد نورتون و برد پیت در زمان اکران خود در سال ۱۹۹۹ مورد استقبال قرار نگرفت اما رفته رفته زیبایی های آن نمایان شده و به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. در این فیلم نورتون نقش یک شخص بی خواب افسرده را دارد که فکر می کند با دنیای اطرافش کاملاً بیگانه شده است. در تلاش برای این که چیزی جذاب برای خود بیابد به گروه های مشاوره روی می آورد.
در یکی از این روزها با شخصی به نام تایلر دردن با بازی برد پیت آشنا می شود و خیلی زود شیفته دیدگاه شرورانه اما دوست داشتنی او می شود. این فیلم داستانی تاریک و تاثیرگذار داشته و پیام های شجاعانه ای در مورد جامعه مصرف محور کنونی دارد. ساختار روایی فیلم بسیار پیچیده اما جذاب و سرگرم کننده است. «باشگاه مشت زنی» یک شاهکار سینمایی است که شرایط کنونی جامعه بشری را به چالش کشیده و به انسان هایی که در دنیای ماتریالیستی معاصر غرق شده اند پیام بیدار باش می دهد. با یک فیلم نامه بی نقص، کارگردانی هوشمندانه، بازی های خیره کننده، فیلم برداری بدیع و موسیقی متن تاثیرگذار، «باشگاه مشت زنی» مهمانی مجللی برای چشم ها و ذهن بیننده ترتیب می دهد.
۵- بلید رانر
فیلم علمی تخیلی «بلید رانر» (Blade Runner) تاثیر تکنولوژی بر ماهیت جوامع انسانی را به چالش می کشد. این فیلم کلاسیک بدون تاریخ مصرف، قدرت و اعتبار خود را از فریب تاریک دنیاهای آینده و تم های فیلسوفانه خود می گیرد. علیرغم این که پیش زمینه های غنی علمی تخیلی و زندگی در آینده در این سفر ماجراجویانه، عناصر متفاوتی از فیلم نوآر در تصویر سازی مبهم و گنگ از فضای شهری آینده «بلید رانر» وجود دارد. در این فیلم هریسون فورد نقش پلیسی به نام ریک دکارد در یک لس آنجلس پیر و از رونق افتاده در آینده ای نزدیک را بازی می کند. این فیلم به مشارکت تماشاگر نیاز دارد زیرا داستان پردازی تصویر محور آن به هیچ عنوان به جلوه های ویژه متکی نیست.
۴- ماه
داستان فیلم «ماه» (Moon) در مورد یک فضانورد به نام سم بل با بازی سم راکول است که تنها ساکن یک ایستگاه معدنکاوی اتوماتیک در کره ماه است که سنگ های ماه را به زمین منتقل می کند. در حالی که ماموریت سه ماهه او در این ایستگاه در حال به پایان رسیدن است و در حالی که سم برای پایان یافتن دوران تنهایی خود بیقرار است اتفاقی عجیب و غیرمنتظره رخ می دهد. «ماه» یک خط سیر داستانی درگیر کننده دارد که به موضوعاتی مانند طمع شرکت های چند ملیتی، انسانیت، عشق و مهم تر از همه نقش اخلاق در علم می پردازد.
راکول بار مسئولیت فیلم را به تنهایی به دوش می کشد و بازی خیره کننده او طوری است که بیننده به طور کامل تنهایی و انزوای او را درک می نماید. «ماه» یک فیلم علمی تخیلی مستقل است که هیچ وابستگی به جلوه های ویژه کامپیوتری نداشته و در سرگرم کردن بیننده به شدت موفق است.
۳- پرایمر
فیلم چالش برانگیز «پرایمر» (Primer) که برای درک آن چه که فیلم می خواهد به شما بگوید باید چند بار از ابتدا تا انتها آن را تماشا کنید. این فیلم از هیچ لحاظی با فیلم های دیگری که تاکنون در مورد سفر در زمان دیده اید همخوانی ندارد. «پرایمر» با استفاده از داستانی قابل باور، بیننده را مجبور می سازد که ماجراهای فیلم را دنبال کند و سعی کنید از قوه تعقل و منطق خود برای رمزگشایی اتفاقاتی که در داستان می افتد استفاده نماید.
این فیلم داستان دو دانشمند جوان است که می خواهند دستگاهی برای تشخیص اشتباهات کامپیوتری بسازند و در نهایت به صورت ناخواسته ماشینی با قابلیت ممکن ساختن سفر در زمان را می سازند که در نهایت آن ها را با عواقب ناگوار اختراعشان مواجه می کند. «پرایمر» یک فیلم سرگرم کننده با داستانی صادقانه و هوشمندانه است که بیننده را سردرگم خواهد کرد. در ژانری که استفاده از جلوه های تصویری و گرافیک های پر زرق و برق کلید موفقیت حساب می شود، «پرایمر» از ایده ها برای رسیدن به تاثیری مشابه استفاده می کند.
۲- جاده مالهالند
فیلم «جاده مالهالند» (Mulholland Drive) که یکی از بهترین فیلم قرن ۲۱ شناخته می شود براستی یک شاهکار است که باید به جای تماشا کردن آن در یک سیر داستانی مستقیم به شکلی شماتیک به آن نگاه کرد. دیوید لینچ می خواهد تماشاگر در نهایت به نتیجه گیری های شخصی خود برسند و به آن ها اجازه می دهد که از دیدگاه های منحصربفرد خود استفاده کنند. فیلم «جاده مالهالند» طوری ساخته شده که با هر بار دیدن می توان معنای تازه ای از آن دریافت. مهم نیست که در تماشای فیلم های پیچیده تا چه اندازه تجربه داشته باشید اما فهمیدن «جاده مالهالند» باعث خواهد شد با سردرگمی سر خود را خارانده و بیش از هر زمانی دیگری احساس درماندگی و گیجی کنید.
لینچ در این فیلم از صداگذاری و تم های رنگی و البته سمبولیسم استفاده نامتعارفی کرده است. در طول فیلم سرنخ های خاصی وجود دارند که به درک داستان کمک خواهند کرد. داستان فیلم از آنجایی آغاز می شود که یک زن بعد از تصادف اتومبیل دچار فراموشی می شود و توسط زنی اهل لس آنجلس که در سودای شهرت در دنیای بازیگری است نجات داده می شود. «جاده مالهالند» یک هدیه سینمایی پر از صحنه پردازی های زیبا و بازی های خیره کننده است که دنیایی رویایی را برای تماشاگران خود می آفریند.
۱- ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی
فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) فیلمی با جلوه های ویژه فوق العاده، فیلم برداری خیره کننده و طراحی دکور بی نظیر است. این شاهکار ساخته استنلی کوبریک بسیار جلوتر از زمان خود بود که تماشاگران خود را به سختی در فکر فرو برد. «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» تنها در مورد داستان های فضایی علمی تخیلی نیست بلکه سفری در مورد سیر تکامل بشریت است. شاهکار کوبریک به این نیاز دارد که به عنوان تماشاگر آرام باشید و آن را ببینید و همزمان از تصاویر عجیب و غریب اما زیبایی که در برابر چشمان شما حرکت می کنند بدون این که نگرانی نبودن جزییات شخصیتی کاراکترهای داستان باشید لذت ببرید.
در زمان اکران، بسیاری از منتقدان «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» را به خاطر نبود دیالوگ در فیلم و ندادن توضیحی درباره داستان توسط کوبریک به باد انتقاد گرفتند. اما کوبریک با اثر هنری بی بدیل خود مسیر سینما را تغییر داده و مرزهای آن را در نوردید. این فیلم چنان پیچیده و پر از سرنخ های هوشمندانه است که هنوز هم برای تماشاگران به طور کامل قابل درک نیست. فیلم تا ۳۰ دقیقه پایانی مسیری مستقیم و قابل درک را سیر می کند اما به یکباره درک آن به شدت دشوار می شود و کوبریک مانند بسیاری دیگر از شاهکارهای خود بیننده را در نتیجه گیری در مورد داستان آزاد می گذارد.
نظر کاربران
تلقین رو دیدم. یشنهاد می کنم حتما ببینید
درخشش ابدی یک ذهن پاک هم جالب بود
بسیار عالی
باشگاه مشت زنی رو دوبار دیدم اما بازم متوجه نشدم چرا اینجوری شد آخرش