هادی حجازی فر: هنوز هم پر از ایراد هستم
هادی حجازی فر جزء پرکارهای جشنواره سی و ششم بود. او در سه فیلم «لاتاری»، «به وقت شام» و «دارکوب» حضور داشت و اگر «آستیگمات» و «شاه کش» هم به جشنواره راه پیدا میکردند، این تعداد بیشتر هم میشد. حجازی فر که تا پیش از این با دو نقش اثرگذار در فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» در سینمای ایران شناخته شده بود، امسال در نقشهای جدیدی به میدان آمد.
هفته نامه همشهری جوان - مهسا همتی: هادی حجازی فر جزء پرکارهای جشنواره سی و ششم بود. او در سه فیلم «لاتاری»، «به وقت شام» و «دارکوب» حضور داشت و اگر «آستیگمات» و «شاه کش» هم به جشنواره راه پیدا می کردند، این تعداد بیشتر هم می شد. حجازی فر که تا پیش از این با دو نقش اثرگذار در فیلم های «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» در سینمای ایران شناخته شده بود، امسال در نقش های جدیدی به میدان آمد. او در فیلم های به وقت شام و لاتاری، بالاتر از سن اصلی اش بازی کرد اما آن طور که باید بازی اش در این فیلم ها به چشم نیامد. با حجازی فر به عنوان یکی از پرکارهای جشنواره امسال درباره مجموعه آثارش گفتگو کرده ایم.
امسال در پنج فیلم سینمایی بازی کرده اید و یک سریال، سه کار سینمایی شما به جشنواره هم رسید. بعضی فیلم ها مثل لاتاری و به وقت شام، کارهای بسیار سختی هم بودند. چطور انرژی و وقت تان را میان آنها تقسیم کردید؟
- فیلم دارکوب که مربوط به زمستان سال گذشته است و البته فقط سه روز در پروژه حضور داشتم. پروژه آستیگمات هم مربوط به سال پیش است که برای آن فقط دو روز وقت گذاشتم. در سریال «نفس» هم فقط هشت جلسه کاری حضور داشتم اما لاتاری، شاه کش و به وقت شام مربوط به امسال است. این سه فیلم پروژه های بسیار سنگینی بودند.
پس چرا پذیرفتید در هر سه حضور داشته باشید؟
- لاتاری در طول ساخت به مشکل خورد و من تقریبا از تولید آن ناامید بودم، به همین دلیل پروژه شاه کش را پذیرفتم و نقشم را بسیار در آن کار دوست دارم اما درست زمانی که شاه کش شروع شده بود، پروانه ساخت لاتاری هم آمد. اگر می دانستم که پروانه ساخت زودتر می آید شاید از شاه کش عذرخواهی می کردم. به این دلیل که واقعا بعد از به وقت شام زمان لازم داشتم تا استراحت کنم و بتوانم خود را بازیابی کنم اما نشد و این سه پروژه در دل هم پیش رفتند.
یعنی فیلمبرداری های آنها با هم تداخل پیدا کرد؟
- دقیقا پنج یا شش روز بعد از به وقت شام، شاه کش شروع شد اما بر اساس تایمی که برنامه ریزی شده بود، تمام نشد و وقتی لاتاری شروع شد، من هنوز درگیر شاه کش بودم. بنابراین خیلی برای لاتاری زمان نداشتم.
«ایستاده در غبار» (محمد حسین مهدویان - 1394)
برای رسیدن به نقش ها در سینمای ایران الگوهای ذهنی دارید؟
- بیشتر نقش هایی که برایم خیلی جذابند و همیشه در ذهنم مرورشان می کنم، کاراکترهای فیلم های داریوش مهرجویی است و اکبر عبدی اجاره نشین ها تا فردوس کاویانی بانو هستند. آن قدر این شخصیت ها در من ماندگار هستند که اسم فرزندم را هامون گذاشته ام اما اصولا پرهیز دارم از این که شبیه کاراکتری در گذشته باشم. حتی جزئیات رفتاری آن شخصیت ها را فراموش کرده ام اما در زندگی روزمره، خیابان، مترو و حتی شخصیت های ماندگار کودکی، کاراکترهایی وجود دارند که منبع لایزالی برای ساخت شخصیت ها و بازی کردن هستند.
پس با توجه به صحبت تان کاراکترهایی که بازی کرده اید، ما به ازای بیرونی داشته اند؟
- کاملا. من همیشه برای ساختن یک شخصیت، چندین شخصیت را که در جاهای مختلف دیده ام ترکیب می کنم. مثلا موسی در فیلم لاتاری ترکیبی از چند شخصیت است که بعضی های شان خیلی به من نزدیک بوده و بعضی دیگر رهگذر ساده که در ذهنم ماندگار شده اند؛ مثلا حاج احمد ترکیبی از پدرم، همسایه و چند آشنا بود.
برای ترکیب کردن و رسیدن به یک شخصیت چطور کاراکترها را پیدا می کنید؟
- زمانی یک دفترچه داشتم و یادداشت می کردم؛ مثلا فلان رهگذر در ایستگاه مترو فلان چطور راه می رفت و چطور حرف می زد. از یک زمان به بعد دیگر آنها را به حافظه ام می سپردم اما همه اینها بستگی به پروژه دارد که چقدر انگیزه و هیجان به تو بدهد. سر کارهای حسین مهدویان به دلیل ارتباط و اعتمادی که بین ما به وجود آمده است، این انگیزه بیشتر است. حتی از صحنه و لباس هم ایده می گیرم.
«ماجرای نیمروز» (محمد حسین مهدویان - 1395)
معمولا خیلی کم پیش می آید که بازیگری در کارنامه کاری اش نقشی پیرتر از خودش را بازی کند اما شما در طول یک سال دو فیلم بازی کردید که هر دو نقش 20 سال از خودتان بزرگ تر بود. هنگام شروع کار نترسیدید؟
- ابراهیم حاتمی کیا فکر می کرد من پنجاه ساله هستم اما وقتی فهمید چهل ساله ام با تعجب گفت چقدر پیر شدی؟ البته من به دلیل بیماری نیرومندم در زمان شروع فیلمبرداری به وقت شام خیلی لاغر شده بودم اما وقتی به من پیشنهاد شد، این قدر عاشق سینمای حاتمی کیا بودم که حتی به عاقبتش فکر نکردم و سریع پذیرفتم. به نظر من خیلی خوش به حال فیلم لاتاری شد چون اشتباهات بازی در سن بالا را در به وقت شام رد کردم و بعد وارد لاتاری شدم.
درباره نقش مازیار در فیلم «دارکوب» برای مان بگویید؛ چطور پیشنهاد شد؟
- بهروز شفیعی یکی از شریف ترین انسان هایی است که من می شناسم. وقتی فیلمنامه به من پیشنهاد شد با شخصیتی که به من داده بود، خیلی راحت نبودم و با سرنوشتش در فیلمنامه مشکل داشتم اما در ادامه به دلیل منطق های نویسنده، نقش به همان شکل باقی ماند. من عذرخواهی کردم و گفتم این نقش را بازی نمی کنم اما بعد متوجه شدم بهروز ناراحت شده. خودم گفتم کاراکتر مازیار را بازی می کنم. این شخصیت خیلی مهم هم نبود اما من در حلال تجربه کردن هستم و اصلا از خراب کردن نمی ترسم. من فقط دارم یاد می گیرم چون عاشق کارگردانی هستم و همیشه از دور نگاه می کنم و بی رحمانه در حال یادگیری و آزمون و خطا هستم.
کدام یک از نقش هایی که تا به حال داشتید، از همه برای تان با ارزش تر است؟
- ایستاده در غبار برایم خیلی عزیز است اما هنوز نقشی که به معنای واقعی من را راضی کند، بازی نکرده ام. چون پر از ایراد هستم و باید زمانی بگذرد تا ایراداتم برطرف شود.
«دارکوب» (سید محمود رضوی - 1396)
از الان می دانید که می خواهید در بازیگری سراغ چه ژانری بروید؟
- به شدت دوست دارم کار کنم و بمانم. شاید عجیب است اما نمی دانم که در کار کمدی می توانم کار کنم یا دفاع مقدس. حتی یک مجموعه آیتمی برای تلویزیون ساختم که خیلی کوچولو بود و کلی ممیزی شد. حتی در تئاتر هم همه کارهایم یا کمدی بوده یا فضای گروتسگ داشته. معتقدم تلویزیون و سینما نباید فراموش کنند که برای سرگرمی به وجود آمده اند.
رشته تحصیلی شما نمایش عروسکی هست، هنوز هم در این زمینه فعالیت دارید؟
- آخرین فعالیتم بر می گردد به «ملاقات با بانوی سالخورده» که ترکیبی از آدم و عروسک بود که در جشنواره فجر شرکت کرد و جایزه هم گرفت. خیلی کار با عروسک را دوست نداشتم و حتی سر پایان نامه ام معتقد بودم کار عروسکی نیست اما پس از مدتی پتانسیل عروسک ها را کشف کردم و فهمیدم بی شمار به کارگردان و بازیگران موقعیت های فانتزی می دهد. سال گذشته نمایش عروسکی «مکبث» را شروع کردم اما چون درگیری های سینما وجود داشت، نتوانستم کاملش کنم. اگر مدیای تئاتر کوچک نبود و زود فراموش نمی شد به نظرم بهترین جای دنیا بود.
«لاتاری» (سید محمود رضوی - 1396)
الان رفته ای سر کار علی عطشانی، چه شد از یک فیلم کمدی سر در آوردی؟
- به هر حال همه اینها تجربه است. من بارها گفته ام در حال تجربه کردن هستم و این کار هم در ادامه همین تجربه اندوزی است، ضمن این که فرصتی است تا در یک کار کمدی، قالب خود را بشکنم.
فکر نمی کنی اگر کار خوب درنیاید به وجهه ای که برای خودت ساخته ای لطمه می زنی؟
- نه، اصلا از این زاویه به ماجرا نگاه نمی کنم. به هر حال تجربه کردن هزینه دارد. اگر هم لطمه بخورد، قیمتی است که برای تجربه ام پرداخته ام.
به غیر از فیلم «کاتیوشا» که مشغول آن هستی، باز هم پیشنهاد کار کمدی داشته ای؟
- صحبت هایی برای همکاری با حامد محمدی برای کار جدیدش داشتم که به سرانجام نرسید. این فیلم هم کمدی خوبی بود که نشد.
«به وقت شام» (ابراهیم حاتمی کیا - 1396)
این همه حرف زدیم تا برسیم به این که تو امسال برای بار دوم برنده گوی طلایی شدی. پارسال در جریان ماجرا و انتخاب شدنت بودی؟
- بی رودربایستی بگویم وقتی فهمیدم که به عنوان بهترین بازیگر از طرف شما و جمعی از منتقدان انتخاب شده ام خیلی کیف کردم. به هر حال من خودم از خواننده های قدیمی همشهری جوان بودم و هستم. به قولی از فن های مجله ام. این که ببینی مجله ای که طرفدارش بوده ای و سال ها دنبالش می کرده ای تو را به عنوان بازیگر برگزیده، انتخاب کرده، خیلی ذوق دارد.
امسال هم که دبل کردی و دوباره انتخاب شدی؟
- واقعا؟ فکر کردم شوخی می کنید. نقش موسی را خیلی دوست دارم. هم من و هم کل گروه برایش زحمت کشیدیم، به خاطر همین این قدر بیشتر به آدم می چسبد.
کلی هم سختی کشیدید تا پروانه ساخت گرفتید؟
- سختی برای یک دقیقه بود. کلا ناامید شده بودیم و اگر محمود رضوی پای کار نمی ایستاد، لاتاری ساخته نمی شد.
فکر می کنی خوب بفروشد؟
- استقبال مردم در جشنواره فوق تصور من بود. در بیشتر اکران های جشنواره حضور داشتم. در سینما استقلال که مردم در سالن را شکستند و وارد شدند. امیدوارم در اکران هم به همین اندازه موفق باشد و بعد از آن همه زحمت، سربلند بیرون بیاییم.
شباهت میان نقش هادی حجازی فر در لاتاری با ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز
موسی، ادامه منطقی حاج احمد و کمال است
با این که به نظر می رسد نقش هادی حجازی فر در فیلم «لاتاری» شباهتی به نقش های قبلی او در آثار محمدحسین مهدویان ندارد، او معتقد است نقش موسی در ادامه نقش های او در فیلم های «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» است. درباره سومین همکاری او با مهدویان و شباهت ها و تفاوت های نقش موسی با آنچه پیش تر از این بازیگر دیده ایم با او گپ زده ایم.
«آستیگمات» (مجیدرضا مصطفوی - 1396)
موسی زاییده تخیل است
شاید بتوان این طور تحلیل کرد که یکسری پسماندهای عاطفی و ذهنی از نقش های «حاج احمد» و «کمال» در وجود موسی است. شاید یک نفر ببیند و بگوید اصلا شبیه نیست اما خودم می دانم که موسی فیلم لاتاری امروزی شده همان کمال و حاج احمد است. تنها تفاوت بزرگ موسی با دو نقش دیگر این است که آن کاملا زاییده خیال نویسنده است.
کمک گرفتن از نقش های قبلی
تلاش کردم از لحاظ اکت ها و چهارچوب ظاهری شباهتی به هم نداشته باشند اما از لحاظ پیشینه، موسی به آن دو نزدیک است. زمانی که می خواستم جلوی دوربین بروم، همه چیز را از صفر شروع کردم و بدون در نظر گرفتن نقش های قبلی وارد کار شدم اما لزوما فکر نمی کنم متفاوت بودن، ارزش افزوده محسوب می شود.
حتی گاهی می شود از نقش هایی که امتحانش را پس داده اند، برای همراه کردن تماشاگر کمک بگیری. هر جا حس کردم می توانم از جزئیات نقش های قبلی ام استفاده کنم، این کار را انجام داده ام اما در سایر مولفه های شخصیتی سعی کردم متفاوت باشد.
کارگردانی هدف اصلی ام
بعد از بازی در فیلم «مزرعه پدری» و دیدن کارگردانی رسول ملاقلی پور، با خودم گفتم دوست دارم در فیلم ها تصمیم گیرنده باشم. من بعد از آن کار بازیگری را متوقف کردم چون اصلا نمی توانستم بپذیرم که یک نفر داد بزند و برای بازی من خط و نشان بکشد. برایم سخت است که فیلم در نهایت برای کارگردان است. از یک جایی فهمیدم که باید برای کارگردانی تلاش کنم.
ارسال نظر