رد پای پیرمرد پنزری
درباره کتاب کد ۲۴؛ داستان کپی کاریهای صادق هدایت
گزارشی درباره کتاب «کد ۲۴» که روشن می کند آثار صادق هدایت تحت تاثیر فیلم های سینمایی چون «نوسفراتو»، «دراکولا»، «گولم» و... بوده.
نقد ژنتیک چیست؟
نقد ژنتیک یا نقد تکوینی چندان بین محققان ما سابقه ای ندارد. اوین صحبت ها راجع به این نوع نقد شاید به دو کتابی برگردد که اواسط دهه هشتاد در ایران ترجمه و منتشر شدند؛ دو کتابی که هر دو به شدت خواندنی و آموزنده هستند: اولی «کتاب من و دیگری» ترجمه و تالیف احمد اخوت (انتشارات جهان کتاب) و دومی کتاب «روح پراگ» نوشته ایوان کلیما، ترجمه خشایار دیهیمی (نشر نی). نقد ژنتیک به شکل خلاصه روشی است که براساس زندگی نویسنده سراغ نقد آثار او می رود. در توضیح باید گفت تئوری «مرگ مولف» که براساس مقاله ای از رولان بارت، نظریه پرداز و متفکر فرانسوی، با همین نام Lamort fe l'auteur (مرگ مولف) در سال ۱۹۶۸ نوشته شد، جریانی را در نقد ادبی به راه انداخت؛ جریانی که سال ها همچنان بر ذهنیت نقد و منتقدان سطره داشت.
«مرگ مولف» به ساده ترین بیان جدا دانستن مولف از اثر خود بود؛ به این معنی که یک اثر ادبی را باید مستقل از نویسنده، نظرات نویسنده و زندگی او بررسی کرد چرا که ریشه های عظیمی در ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی دارد و گاهی حتی خلاف جهتی پیش می رود که نویسنده گمان می کند در پی رسیدن به آن بوده است. به عنوان مثال می توان به بررسی آثار برتولت برشت و گوستاو فلوبر در کتاب «عیش مدام» نوشته ماریو بارگاس یوسا (ترجمه عبدالله کوثری، انتشارات نیلوفر) اشاره کرد. جایی که یوسا توضیح می دهد، چگونه نیت نویسنده در آثار ادبی به نتیجه ای دیگر می انجامد.
او در این بخش از کتابش توضیح می دهد که «برشت دموکرات آثاری را به قلم در می آورد که در عمل انگار مخاطب خود را مشتی کودک یا ابله می پنداشته» و «برخلاف او، فلوبر متفرعن و خودخواه، آثاری پدید آورد که آزادی خواننده را بدیهی می شمرد» (۲۴۶). به همین جهت به نظر می رسد که تئوری «مرگ مولف» همچنان هم رگه هایی از حقیقت را آشکار کند اما نادیده گرفتن زندگی نویسنده در خلق آثار او نیز شاید رویه دیگر افراط کاری باشد.
عدد 24 در آثار هدایت
احمدزاده در کتاب خود اشاره می کند که: «صادق هدایت در سرتاسر «بوف کور» به اعداد مرموزی اشاره دارد.» او مثال هایی در این زمینه مطرح می کند که منتقدان کمتر به آن توجه کرده اند. چنانچه مصطفی فرزانه در کتاب «آشنایی با صداق هدایت» نیز خود می نویسد: «من سر یک عشق، دو دفعه اقدام به خودکشی کردم. دو سال، دو سال آزگار، بله ۲۴ ماه، مثل عدد ۲۴ توی «بوف کور»، ۲۴ ساعت، ۲۴ شاهی، دو قران و یک عباسی، ۲۴ ماه... همین عدد ۲۴ که یکجا تبدیل می شود به دو قران و یک عباسی و می گوید تمام سرمایه زندگی اش است... برای این که سرمایه زندگی ۲۴ ساعت است... شب است و روز... او دو سال، یعنی ۲۴ ماه بوده... اما تا حالا این همه اظهارات معلومات کرده اند، کسی به این مطلب ساده توجه نکرده.» (از کتاب «آشنایی با صداق هدایت» نوشته فرزندان مصطفی، نشر مرکز، ص ۱۱۲)
احمدزاده در ادامه مثال هایی از «بوف کور» در تکرار این عدد آورده است که توجه خواننده را تحریک میکند اما چندان سراغ رمزگشایی این عدد نرفته. او درواقع مقدمتا اشاره کرده است که منتقدان چندان به نظرات خود نویسنده (صادق هدایت) و اسناد تاریخی توجه نکرده اند و با رویکردهای انتزاعی سراغ تفسیر آثارش رفته اند. به هر حال دلیل انتساب «کد 24» و عنوان کتاب احمدزاده نیز همین است، هر چند همان طور که گفته شد خود احمدزاده هم فقط به این عدد توجه داده است و سراغ رمزگشایی آن نرفته است.
شباهت های «بوف کور» و «دراکولا»
فیلم «نوسفراتو» از آثار سینمایی است که آن را آغاز جریان فیلم های ژانر وحشت می دانند. این فیلم به کارگردانی فردریش ویلهلم مورنائو در سال 1922 ساخته شد که تقریبا شش سال قبل از نوشتن «بوف کور» بوده است. جالب اینجاست «نویفراتو» خود تحت تاثیر رمان «دراکولا»ی برام استوکر بوده است؛ کتابی که در سال 1899 چاپ شد و آغازگر آثاری با حضور دراکولا و خون آشام ها در ادبیات و سینماست. با این مقدمه احمدزاده در کتاب خود به تاثیرگذاری برخی آثار و فضاهای سینمایی بر آثار داستانی هدایت می پردازد که یکی از آن ها دراکولای «نوسفراتو» است. هدایت در پاریس این فیلم را دیده بود و شواهدی که احمدزاده در تاثیرپذیری هدایت از این فیلم می آورد، بسیار قابل تامل است. در ادامه یک نمونه را ذکر می کنیم:
هدایت (بوف کور)
رفتم در اتاقم و چمدان مرده را به زحمت تا دم در آوردم. دیدم یک کالسکه نعش کش کهنه و اسقاط دم در است که به آن دو اسب سیاه لاغر مثل تشریح بسته شده بود. پیرمرد قوزکرده، آن بالا، روی نشیمن نشسته بود و یک شلاق بلند در دست داشت، ولی اصلا برنگشت به طرف من نگاه بکند. من چمدان را به زحمت در درون کالسکه گذاشتم که میانش جای مخصوصی برای تابوت بود. خودم هم رفتم بالا میان جای تابوت دراز کشیدم و سرم را روی لبه آن گذاشتم تا بتوانم اطراف را ببینم... شلاق در هوا صدا کرد. اسب ها نفس زنان به راه افتادند. از بین آن ها بخار نفس شان مثل لوله دود در هوای بارانی دیده می شد و خیزهای بلند و ملایم بر می داشتند... صدای زنگوله های گردن آن ها در هوای مرطوب با آهنگ خاصی مترنم بود.. مه غلیظ اطراف جاده را فراگرفته بود...
برام استوکر (دراکولا)
سورچی کالسکه مسافربری بلادرنگ دست بهکار شد و با عجله و شتاب زایدالوصفی، چمدان ها را از کالسکه پایین آورد و در درشکه روباز چهار اسبه گذاشت. من هم به نوبه خود از کالسکه پیاده شدم و با کمک درشکه چی که دستش را به پایین و به طرف من دراز کرده بود، از رکاب بالا رفتم و در درشکه نشستم. دستی که گویی از آهن ساخته شده بود... تنها درشکه چی بود که بدون کمترین ترس و لرزی، سر جایش نشسته و درشکه را هدایت می نمود. دائما سرش را می چرخاند و به چپ و راست جاده می نگریست. من هم بی اختیار با نگاه هایم، مسیر نگاه درشکه چی را تعقیب می کردم، لیکن هنوز موفق نشدم چیزی در آن تاریکی ببینم...
نظرات نویسندگان و سینماگران درباره کتاب «کد 24» نوشته حبیب احمدزاده
جهانگیر هدایت: درباره صادق هدایت و بوف کور بسیاری پژوهش کرده اند ولی کار آقای احمدزاده بسیار دقیق است که به ریشه می رود و درواقع به پژوهشی حرفه ای می پردازد. او مثبت یا منفی نگری ها و نیز همه حاشیه را کنار می زند تا بی طرفانه و مستقل به کار خود بپردازد.
رضا امیرخانی: این تحقیق می تواند یک انقلاب عظیم در نگاه همه ما به صداق هدایت ایجاد کند و بی شک آیندگان درباره این کتاب بسیار بیشتر از ما صحبت کرده و قدر آن را بیشتر خواهنددانست.
خسرو سینایی: تحقیق و کتابی که به دنبال بت سازی است و نه صرفا بت شکستن و دعوا راه انداختن. بلکه تنها و تنها هدفش بالا بردن درک و شناخت ما از موضوعات پیرامون خود است.
بهروز افخمی: خواندن این کتاب برای همه کسانی که به هر نوعی، خوب و بد، افسانه صداق هدایت توی گوش شان زیاد خوانده شده، واجب عینی است.
رضا کیانیان: تا به حال از این زاویه به آثار هدایت نور پاشیده نشده بود. با خواندن این کتاب می توان لایه های پنهانی از هدایت را شناخت و کلید تازه ای برای خروج از هرازتوی آثارش به دست آورد.
مسعود فراستی: در یک کلام این کتاب ادعا نمی کند. این کتاب اثبات می کند.
نظر کاربران
فکر کن کتابی رو بخونم که بهروز افخمی تاییدش کرده
تو جایگاهی نیستید که راجع به هدایت نظر بدید مگر اینکه از هدایت بالاتر باشید و خیلی شک دارم که بالاتر باشید
پاسخ ها
اینقدر دگم به ماجرا نگاه نکنید
اقای هدایت واقعا نویسنده بزرگی بوده و بسیار دقیق . اگر عقیده شما با ایشون فرق داشته قرار نیست انقد همه جا فحش بارش کنید و از خودتون مقاله بنویسید بهتره قبل از قضاوت کتابها شو بخونید و متعصبانه و کورکورانه به مسائل نگاه نکنید