ساز کوک گروهها در جشنواره موسیقی فجر
موسیقی، آب است؛ گذرا، مواج، آرامش بخش، خروشان. سیراب می کند. موج بر می دارد و تو را همراه می برد. غرقه ات می کند. به خروش می آید و پاشان، نفس بندت می سازد. موسیقی، آب است، نه قلمرو می شناسد، نه مرز. بی صدا به تن خاک می نشیند و به زبان نرم، سنگ را هم مغلوب می کند.
اولین ها بهترین های جشنواره موسیقی فجر را می سازند؟
گروه «گام»
جزو سخت گیرهای موسیقی تلفیقی محسوب می شوند. شبیه به سرندی که ریزه های طلا را از غبار و خاک جدا کند. حضور جشنواره ای آنها قطعا برای آنها هیجان انگیز خواهدبود، اما با آثار متفاوتی که گروه «گام» به جا گذاشته هیجان بیشتر، نصیب مخاطبان اش خواهدشد. هرچند هادی رحمانی؛ سرپرست، آهنگساز و پیانیست گروه «گام» قبل از این در سال ۹۲ جایزه بهترین آهنگسازی را در بخش کلاسیک جشنواره موسیقی فجر از آن خود کرده
نخستین سوال را خودتان انتخاب کنید.
(مکث می کند... می خندد) غافلگیر شدم!
(مکالمه برای فکر کردن، لحظه ای قطع می شود اما صدای راندن به سکوت آن سوی گوشی، مجال نمی دهد) شب است و هوره ماشین آقای آهنگساز، تصویر راندن در یک جاده خلوت را پیش چشم می آورد. ماشین، زوزه کشان خط های سفید جاده را می بلعد و ثانیه ای بعد روی آسفالت جاده، جای شان می گذارد. سوال «هادی رحمانی» خیال جاده و تاریکی و خط های منقطع میان راه را از آن سوی گوشی تلفن دود می کند وسط آسمان؛ به نظرم این سوال مناسب است: «فضای موسیقی در این نسل جدید را چطور ارزیابی می کند؟»
بسیار خب، چطور ارزیابی می کنید؟
موسیقی هم مانند صنعت سینما می تواند درآمدزا باشد، اما اگر تولید موسیقی محدود به همین موضوع شود، درست نیست؛ چون در این صورت، سلیقه مخاطب قطعا تحت تاثیر آثار نازل قرار می گیرد. با درپیش گرفتن این روال، بسیاری از آثار موسیقایی فعلی برای مخاطب، حکم راحت الحلقوم پیدا کرده اند. نگاه بازاری به تولید موسیقی باعث می شود بسیاری از تولیدات حوزه موسیقی به صورت موقت دیده شده و در طول زمان فراموش شوند. این نوع تولیدات ریشه ندارند و فکری در پس آنها نبوده است.
پس گروه موسیقی وجود دارد که «گام» نخواهد شبیه آن شود؟
بله! قطعا، اما نمی توانم اسم ببرم. گروه های موسیقایی در کشور وجود دارند که در ارائه فرم، انتخاب شعر و ارکستراسیون بسیار سطحی عمل می کنند. اگر این موضوع را در یک نشست علمی مطرح کنند نام گروه ها را هم می آورم؛ چرا که عِرق موسیقی آکادمیک دارم و معتقدم علم باید هنر موسیقی را همراهی کند. یک آهنگساز باید بتواند از ساخته خودش دفاع کند. این اصلی است که در آهنگسازی مد نظر قرار می دهم. فراتر از این، باید بتوانم فکری که در پس ساخت آثارم وجود داشته، بیان کنم.
نقطه ای برای فکر کردن
«اجراهای متفاوت از یک قطعه»؛ افتخار سرپرست گروه از توانایی های اعضا در جملات آخر او نمایان شده است. قدر مسلم این بخش، جزو مهم ترین هاست آنقدر که کلمات او آوای تاکید بگیرند. حس تولد یک موجود غریب و قریب که جایش خالی به نظر می رسید و حضورش تفکر بیشتر را به ارمغان می آورد.
قرار است گروه گام کدام جای خالی در موسیقی تلفیقی این روزها را پر کند؟
آن قدرها هم جای خالی به نظر نمی رسد. موسیقی گروه گام به خاطر جدیت اش مخاطب خاصی را جذب می کند. مخاطبی که علاقه مند به فکر کردن درباره آثار موسیقایی باشد. البته هدف از گوش دادن به موسیقی، همیشه به فکر فرورفتن نیست. بسیاری اوقات، موسیقی را برای دریافت حس و حال خوب در گذر زمان گوش می دهند.
بله! اگر بتوانیم مخاطب را برای فکر کردن به شعر بزرگان ترغیب کنیم برای مان کافی است.
بنابراین ترانه در گروه گام جایی ندارد.
بعید است در قالب این گروه، ترانه اجرا کنیم.
کارهای ما مربوط به سه سال پیش است. گروه ما فرصت اجرا نداشت؛ چون حامی نداشتیم. قرار بود چند اجرا داشته باشیم اما بعد از مدتی متوجه شدیم تهیه کننده، کار را به جایی نمی رساند. فعالیت گروه در یک بازه زمانی و در نبود یک تهیه کننده متعهد، به صفر رسید. نتیجه گرفتیم باید خودمان دست به کار شویم. ما شناخته شده نبودیم و آلبومی هم نداشتیم. همه اینها کار را سخت کرده بود. فرایند ضبط به درازا کشید اما کارمان از حدود چهار ماه پیش جدی تر شد. الان مراحل نهایی تهیه آلبوم در حال انجام است و قطعاتی از آن در جشنواره اجرا می شود.
در نبود فیلمی از همکاری گروه، ناچار از روی عکس های تان درباره اعضای گروه حدس زدم. به نظرم آمد یک خصوصیت مشترک دارید؛ اعضا نه کم حرف هستند و نه خجالتی. درست است؟
(می خندد) کدام عکس را می گویید؟
همانی که دسته جمعی در دهانه یک کوچه قدیمی ایستاده اید.
در آن عکس، عکاس پیشنهاد کرد بخندیم و طوری به دوربین نگاه کنیم که توی ذوق مخاطب نخورد! (خنده بین کلماتش می دود)
... ولی خود من کم حرف هستم؛ تعدادی از بچه های گروه هم همین طور. حتی بین بچه ها فرد خجالتی هم داریم.
مشخصه رفتاری اعضای گروه گام چیست؟
بچه های گروه، بامرام و متعهد هستند. هم نسبت به گروه و هم کارشان تلاش کم نظیری دارند. ما به طور مداوم یک سال تمرین می کردیم. سه تا از بچه ها هر هفته از گرگان و بهشهر به گروه می پیوستند تا در جلسات تمرین حضور داشته باشند. غیرت، پشتکار و تعهد خصوصیت بارز همه اعضای گروه گام است. ما باور داریم که باید موسیقی درست و ریشه دار تولید کنیم؛ آنچه در فکرمان برای ما ارزشمند است و به خاطر آن هر سختی را به جان می خریم.
شیرینی یک هنر مرموز
«گام» یعنی قدری از زمین به اندازه ای که میان دو پا جا شود. این اسم می گوید گامی ها به کم قانع هستند؟
گروه ما یک گروه دوستانه است. اصلا در همان جمع دوستانه بود که کارها جدی تر شد. اولش چهار نفر بودیم و بعد چند نفر دیگر از دوستان هم به جمع ما اضافه شدند. یک روز دور هم نشسته بودیم و برای نام گروه پیشنهاد می دادیم. نام گام پیشنهاد یکی از دوستان بود هم به معنای عام آن و هم به معنایی که در موسیقی دارد؛ ردیفی از نوت ها. ما در نامگذاری از دوپهلو بودن واژه گام استفاده کردیم.
این دوپهلو بودن در انتخاب شعر و آهنگسازی تان هم وجود دارد؟
بله! تلاش ما توجه به تمام عناصر شکل دهنده موسیقی ایرانی و غیرایرانی است. دوپهلو بودن در ذات موسیقی ماست و این موضوع را گوش هایی که تخصصی تر موسیقی می شنوند بیشتر درک می کنند. در نوشتن آهنگ ها سعی کرده ام طوری عمل کنم که شنونده مشخصه های سبک های مختلف موسیقی را بشنود. طوری که یک حس مشترک از این سبک و آن سبک موسیقی تجربه کند و پس از شنیدن با خود بگوید: «نه این است و نه آن. در حالی که هم این است و هم آن.»
چقدر رمزآلود!
واژه تلفیقی در اینجا معنا می یابد. بعضی ها تصور می کنند اگر مثلا قطعه ای مانند «مرغ سحر» را با سازی مانند گیتار الکتریک اجرا کنند یک موسیقی تلفیقی کار کرده اند، اما این طور نیست. برای خلق موسیقی تلفیقی نیاز به گفت و همنشینی معنادار بین المان های سبک ها و فرهنگ های موسیقی است اعم از بستر صوتی، رنگ آمیزی صوتی، ریتم فرم، لحن اجرای ظرایف توسط نوازنده ها و حتی تکنیک های ارائه شده در آواز.
کار خیلی سخت شد.
تمام اعضای گروه ما در تکنیک اجرا از بیان شخصی شان بهره می گیرند. این طور نیست که من قطعه ای را بنویسم و عینا همان نواخته شود. همه در شکل گیری هویت موسیقایی گروه نقش دارند و البته در مورد تمام آثار موسیقی این طور است که اگر دو نوازنده مختلف، یک قطعه را بنوازند شما با دو لحن متفاوت از اثر مواجه خواهیدبود. پس در کنار آهنگساز، نوازنده ها و خواننده گروه هستند که به موسیقی گروه گام هویت می بخشند.
آماده باشید تا گروه بمرانی غافلگیرتان کند
پشت پرده ای وجود ندارد
قول می دهم در جمع بمرانی ها نه بفهمید روز، کی شب می شود و نه برعکس. این را زمانی فهمیدم که نخستین بار برای گفت و گو در دفتر کارشان حاضر شدم. جواب های شان اغلب آمیخته با مزاح بود. برای بیشتر پرسش ها همفکری می کردند و در حرف هم می دویدند! آخر به توافق می رسیدند، اما تنها برای لحظه ای آرام می گرفتند. همین ترکیب خودمانی و صمیمی باعث شد گفت و گوی حضوری به تماس تلفنی ترجیح پیدا کند، اما در نهایت این شتاب ساعت ها بود که پیروز میدان شد.
«جوراب های لُخت»، «آسمان زرد خورشید آبی»... چرا این قدر عجیب و غریب؟
یکی از بچه ها یک اسم می گوید، بقیه هم قبول می کنند.
بدون رای گیری؟
نه! ما برای همه کارهای مان رای گیری می کنیم.
ظاهرا دوست دارید مخاطب را غافلگیر کنید.
اگر بخواهیم همه چیز را از قبل هماهنگ کنیم که باید برویم سینما. (خنده او هر شنونده ای را به خنده وا می دارد» می گوید «بمرانی، مدلش این طور است» و رضایت از مدلی که حرفش را می زند، قاطی خنده هایش می شود؛ بی خیال آن که بچه های گروه را بگذارند در یک اتاق شیشه ای و صبح تا شب، نشست و برخاست آنها را تماشا کنند؛ خالص و بی شیله پیله، عین کودکی.
یک دابسمش از شما دیدم که شیطنت کودکی در آن خیلی پررنگ بود. از بقیه جاهای زندگی تان هم سر در می آوَرد؟
(قدری جدی می شود) طبیعتا بله! گاهی یادم می رود که بمرانی ام. کارهایی می کنم که همه آدم ها انجام می دهند. بعد اطرافیانم به من یادآوری می کنند که حواست باشد آدم های بیشتری تو را می بینند. (جدیت اش دوام نمی آورد) اصلا بقیه بچه ها هم همین طورند. ما با هم فامیل هستیم. مدام در کنار هم هستیم. بیشتر اوقات در محل ضبط و تمرین مانیم. حتی اگر کار موسیقایی نداشته باشیم. آنجا جمع می شویم و پلی استیشن بازی می کنیم.
پلی استیشن؟!
بله! کار جدی ما این است. در کنارش موزیک هم کار می کنیم.(ذوق این شرایط در آهنگ صداش پیدا می شود) شرایط این طور است که مثلا دو تا از بچه ها پلی استیشن بازی می کنند و بقیه در حال ضبط هستند. بعد جای شان را عوض می کنند و آنهایی که بازی کرده اند جایگزین بچه های ضبط می شوند.
جمع که می شوید فقط بازی می کنید؟
فیلم هم می بینیم. در عین حال به این فکر می کنیم که چقدر موزیک این فیلم خوب است. سر تئاترهایی حاضر می شویم که بازی و چالش داشته باشند. ما سلبریتی بازی الکی بلد نیستیم. خیلی ها می گویند اگر دورتر از آدم ها باشید شما را بیشتر دوست دارند. شاید این طور باشد. اگر بلد بودم امتحانش می کردم.
ولی جمع بمرانی ها شاد است. آن قدر که به نظر می رسد مخاطب دوست دارد در میان شما وقت بگذراند.
ما از بچگی با هم بازی می کردیم؛ درست مثل یک خانواده هستیم. البته دعوا هم می کنیم اما هر چقدر دعوا بالا بگیرد یک دقیقه بعد با هم شوخی می کنیم. در گروه بمرانی همه چیز فراتر از «من» است.
یعنی لیدر ندارید؟
من خواننده گروه هستم، اما خیلی جاها لیدر نیستم. کارها بین بچه ها تقسیم می شود.
متناسب با تخصص؟ چقدر دمکرات!
بله! این طوری لطف بیشتری دارد. اگر همه چیز گردن یک نفر باشد که کارها خراب می شود. یک جا من هستم. جایی مانی در مورد تکنیک ضبط حرف آخر را می زند و جاهایی کیارش «اوستاست». بقیه بچه ها هم به نحو دیگر.
سرپرست گروه ما که مانی مزکی است. در مجوز فعالیت هم این طور ذکر شده. چون مانی صبح زود از خواب بیدار می شود و می رود وزارت ارشاد. اما من نمی توانم صبح از خواب بیدار شوم (لحن شوخی گونه اش گل می کند).
شما شب بیدارید؟ برای وقت گذرانی در فضای مجازی؟ البته اگر فیلتر نباشد.
حتی دیده شده اگر فیلتر هم باشد! البته من از عصبانیت و خشونت بیش از حد برخی افراد در فضای مجازی گله دارم. امیدوارم منطقی تر و با آرامش بیشتری با مسائل مواجه شویم. این موضوع به نبود آگاهی در بعضی از افراد بر می گردد.
ریتم تند در پیوستن به خوبی ها
گله گزاری در کلام او دوام چندانی نمی آورد. جملاتش باز رنگ امیدواری می گیرند. آرزوی آگاه شدن هموطنان فضا را به سمت و سوی مثبت می گرداند. انگار طاقت به زبان آوردن گله و درددل های خودش را هم نداشته باشد. خیلی زود از خاطره خنده دار یکی از دوستانش می گوید و ته مانده تلخای شکایت اش را هم پاک می کند.
ریتم آثار بمرانی اغلب تند است. در زندگی هم آن قدر عجله دارید؟
این ریتم تند به آلبوم «مخرج مشترک» بر می گردد. آلبوم «گذشتن و رفتن پیوسته» پیرمردتر شده بود.
چطور پیرمردتر؟
خب! هم سن مان بالاتر رفته بود و هم کار را در زمستان و کمی غمگین ساختیم. سبک زندگی ما و موزیک هایی که گوش می دهیم روی سلیقه مان تاثیر می گذارد. تمام موزیک های ما تحت تاثیر زندگی در تهران است. همه اینها شعرهای ما را می سازد.
اجرای جشنواره امسال شامل چه قطعاتی است؟
تصمیم داشتیم قبل از جشنواره یکی از قطعه ها را رونمایی کنیم. این قطعه در اجرای جشنواره هم خواهدبود. به همراه تعدادی از کارهای قبلی گروه.
یک نمونه کارهای موفق در موسیقی تلفیقی.
آلبوم «دور» از ماکان اشگواری
قبل تر فرصت نشد بپرسم برمانی روش های غافلگیر کردن مخاطب را چطور پیدا می کند؟
شانسی؛ مثلا دور هم نشسته ایم و زل زده ایم به دیوار، ناگهان فکری به ذهن مان می رسد. خیلی لذتبخش است که بتوانی مخاطب را غافلگیر کنی. ما رپرتوار را با نمودار رسم می کنیم و قبل از اجرا فکر می کنیم که اجرا چطور شروع شود و ادامه پیدا کند. اوج و فرود کجا باشد و پرفورمنس ها کجا. غیر از این باشد کار جذابیت ندارد. عجیب و غریب بودن ذاتی نیست. وقتی علاقه به کار باشد به تمام جزییات پیشبرد کار روی صحنه فکر می کنی. اما این که روی صحنه خودت نباشی این طور نیست. در این صورت باید رفت دنبال بازیگری نه کار موسیقی.
اما بازیگری لااقل به شما خیلی می آید.
تجربه اش کردم؛ یک بار در فیلم «خشم و هیاهو»ی هومن سیدی. با آن که دغدغه بازیگری ندارم، اما اگر نقش جذابی پیشنهاد شوم می پذیرم.
مثلا چه نقشی؟
خودم باشم خوب است؛ مدل اخلاقی خودم.
این که خیلی راحت است. بازی کردن نمی خواهد.
کارهای راحت را دوست دارم. مرد روزهای سخت نیستم!
پس چطور بمرانی را تا این مرحله رساندید؟
اگر علاقه به کار باشد همه چیز به نظر آدم راحتی می رسد. کافی است که خودت باشی.
با خالق آرام یک گروه موسیقی پرهیاهو
«داتار» نخستین قدم جشنواره ای خود را بر می دارد
صمیمی، مودب و دقیق است در شنیدن. تصویرش در موزیک ویدئویی که برای آشنایی بیشتر با گروه «داتار» ارسال کرده، قدری خجالتی و بسیار آرام به نظر می رسد، اما پشت عینک آفتابی و در عکس های دسته جمعی با اعضای گروه، هیچ حس خاصی را نمی توان از چهره اش تشخیص داد. در نبود موزیک ویدئویی از اجراهای گروه «داتار» به ناگزیر دست به دامان ویدئو آرشیوی سرپرست گروه شده ام.
برای خوانندگی یک گروه راک فارسی، شخصیت بیش از حد آرامی ندارید؟
(با صدای بلند می خندد؛ طوری که خیال می کنم سرش به عقب برگشته) این بر می گردد به تصویری که ایرانی ها از سبک راک دارند. معمولا این سبک را با گروه های آتشین یا متال می شناسند. در حالی که سبک راک بیشتر از آنکه پر از تنش و هیاهو باشد نیاز به یک فرد درونگرا دارد.
مطمئن اید؛ ولی یکی از خوانندگان همین سبک که در جشنواره هم حضور دارد، دقیقا نقطه مقابل شماست.
البته من آن قدرها هم آرام نیستم.
در تیزری که برای جشنواره ضبط شده بود، شخصیت آرامی داشتید.
زمان ضبط، صبح جمعه بود و خسته بودم.
چرا لوگوی داتار این قدر سخت است؟ من را به یاد پرندگان شکاری به خصوص عقاب می اندازد.
همیشه دوست داشتم لوگوی داتار شبیه به عقاب باشد. برای طراحی لوگو موضوع را برای سیاوش یعقوبی؛ طراح و گرافیست توضیح دادم. طراح لوگو تلاش کرد طرحی خلق کند که حس آفرینش را تداعی کند؛ چون کلمه «داتار» در زبان های باستانی ایران آمده و «دا» در آن به معنای آفرینش و بخشیدن است. این لوگو به نحوی طراحی شد که انگار با دست، رنگ را روی سطحی کشیده اند تا نام داتار خلق شود. از طرفی سبک راک، موزیک راحتی به شمار نمی آید. این موزیک مورد پذیرش هر شخصی نیست و هر کسی به آن گوش نمی دهد.
جالب است که اعضای گروه داتار در یک طیف سنی گسترده قرار دارند و همگی مثلا متعلق به دهه ۷۰ نیستند.
عمده مخاطبان ما هم متولدان دهه 60 هستند. البته این حدس من است؛ چون اشعاری که اجرا می کنیم اغلب موردپسند این گروه سنی است.
در مورد اشعار بیشتر بگویید.
شعرها یا آثار مولانا هستند یا اشعاری که خودم سروده ام.
برای جذب مخاطب های خاصی این نوع اشعار را انتخاب می کنید؟
من نخستین مخاطب کارهای خودم هستم. اگر از کاری لذت ببرم آن را وارد چرخه تولید می کنم. این طور نیست که برای جذب مخاطب خاصی برنامه ریزی کنیم.
در جشنواره چه قطعاتی اجرا می کنید؟
برای اجرای جشنواره ۱۰ کار انتخاب شده است. این آثار از سال ۱۳۸۶ به بعد تولید شده اند و آخرین آنها دو هفته پیش ساخته شده. اغلب اجراهای جشنواره آثاری هستند که با ترانه و آهنگسازی خودم تهیه شده اند. به جز یکی دو مورد از قطعات که شعر مولانا را همراه دارد و قطعه «بادبادک» از علیرضا تهرانی و «قطار» که سروده مصطفی کاظمی است.
موسیقی سنتی در خانه داتار
فقط 9 سال داشته که سه تار در دست گرفته، در خانواده ای که موسیقی سنتی از مدت ها پیش در میان اعضایش جریان داشته است. سه سال بعد، اشکان فلاحتکار شروع به نواختن تار کرده و بعد گیتارزدن را آموخته است. با این پیش زمینه عجیب نیست که گاهی اشعار خوانندگان سنتی ایران را زمزمه کند. از او می پرسم حالا که سرپرست و خواننده یک گروه به سبک راک است، برایش پیش می آید شعرهایی از هنرمندان سبک سنتی را با خود زمزمه کند؟
ارسال نظر