ماهایا پطروسیان، نقطهی رنگیِ داستان «خفهگی»
هیچ وقت این ترس را نداشته ام برای این که من بازیگر یک قالب بخصوص نبودم. هر چند که ممکن است تعداد یک سری فیلم ها در کارنامه من بیشتر باشد، ولی مردم من را به عنوان بازیگر صرفا کمدی نمی شناسند.
چرا گفتید عجیب؟
به دلیل اینکه حس و حال و فضای فیلم دقیقا مطابق با اسمی است که برای آن انتخاب شده. فضای سیاه و سفید و ریتم مونوتونی که دارد؛ ناخودآگاه بیننده را در خود احاطه می کند و این چیزی نیست که از آن جدا شوید.
یک مقدار متفاوت است.
نسبت به فیلم های دیگر آقای جیرانی متفاوت است.
بله، دقیقا همین ها باعث شد که کار کنم یعنی همین نکاتی که شما برشمردید. معمولا به ندرت وقتی کاری را انجام می دهم بعد از آن احساس رضایت می کنم. اکثرا ناراضی هستم. گیج بودم؛ راجع به کار نمی گویم، راجع به بازی خود می گویم. به خودم می گفتم «چرا من این طوری بودم؟ چرا این طوری کار کردم؟ چرا آن طور کار نکردم؟» معمولا وقتی کاری را تمام می کنم و آن را روی پرده می بینم کشمکشی با خودم دارم؛ ولی آن چیزی که من را مجاب کرد کار کنم فیلمنامه بود و خود آقای جیرانی.
شما کارتان را از «ناصرالدین شاه آکتور سینما» شروع کردید؛ با کارگردان هایی مثل فرزاد موتمن و تهمینه میلانی هم کار کرده اید. شما در دهه هفتاد یکی از ستاره های سینما بودید. با این تفاسیر این تغییر ژانر برای شما چقدر ریسک پذیر بود؟
من در دهه هفتاد کمتر فیلم های کمدی بازی می کردم. «دیگه چه خبر» شروع آن بود که رگه هایی از طنز و فانتزی داشت. برای اولین بار بود که در سینمای ایران با یک زن شوخ و شنگ رو به رو می شدیم و اتفاقا پرفروش هم شد. برای این که چنین شخصیتی در سینمای ایران اصلا دیده نشده بود؛ دختری مستقل که درس می خواند در عین حال که دانشجو است، شیطنت هم دارد و مثل خیلی از دخترهای جامعه باانرژی و سرزنده زندگی می کند؛
در تمام این نقش هایی که انتخاب کردید جسارتی وجود دارد، این که نمی دانید مخاطب با این فیلم ارتباط برقرار می کند یا نه...
هیچ وقت این ترس را نداشته ام برای این که من بازیگر یک قالب بخصوص نبودم. هر چند که ممکن است تعداد یک سری فیلم ها در کارنامه من بیشتر باشد، ولی مردم من را به عنوان بازیگر صرفا کمدی نمی شناسند. با شنیدن نام بعضی از بازیگران فقط به یاد فیلم ها و سریال های کمدی می افتیم. ولی برای من این طور نیست. یعنی هر نوع فیلم به من پیشنهاد شود اگر درست بازی کنم تماشاچی می پذیرد اگر درست بازی نشود نمی پذیرد.
چند سالی به نسبت بازیگران دیگر کمتر کار کردید و حالا می شود گفت سختگیرانه تر در مورد انتخاب نقش تصمیم می گیرید؛ به همین دلیل بوده که نقش ها تکراری بوده اند.
خیر. دلایل دیگری هم داشته است. ببینید؛ تکراری بودن همیشه بوده است. از اولین فیلمی که کار کردم، شرایط این طور بود که اگر آن فیلم موفق می شد و پرفروش می شد آن نوع پیشنهادها سال بعد هم تکرار می شد. این اتفاقات در سینمای ما عادی است. فیلم که آن سال گل کند پرفروش باشد یا مورد توجه قرار گیرد، طبیعتا سال های بعد از آن کپی برداری می شود. ولی کم کاری اخیر من تنها به این دلیل نبوده، این چند سال نوع کارکردن در سینما تغییر کرده و گروهی شده است. یعنی گروه هایی که با هم کار می کنند. یک جاهایی ممکن است گروه هایی باشند که تلویزیونی باشند و یکسری هم دوست و نزدیک هم هستند.
می گوید که اگر سختی می کشم و حال بد دارم حداقل نانی برای خوردن دارم و سقفی بالای سر و شما را به این کار ترغیب می کنم.
همچنان دارد دست و پا می زند.
کسی که برای او عزیز است را ترغیب می کند که شما هم امیدوار باشید. آن شخصیت یک کارکتر متفاوت دارد و به گونه ای دیگر در مسیر فیلم عمل می کند. این پیچیدگی حسی دارد که شما به عنوان بازیگر در زمان بازی به آن رسیده اید.
به نظر من از لحاظ زنانگی زهره زن پیچیده ای است؛ از آن زن هایی که نمی توانم به کسی تشبیه کنم و برای خود من هم واضح نیست، از آنهایی که از ناامیدی به امید و از شکست به پیروزی و از پیروزی به شکست های لحظه ای مر سند. این چیزهایی است که موقع ساختن و پرداختن و بازی کردن پس ذهن من بود. زهره آدمی است که بعد از شکست، سریع بلند می شود و به نوعی بازی را شروع می کند و ادامه می دهد، تا چه زمانی را نمی دانم! شاید زمانی که نابود شود. من برای او آینده روشنی نمی بینم ولی او کسی است که نمی گوید که دیگر زندگی تمام شد. درواقع او سرنوشتش را نپذیرفته است.
هنوز آرزو دارد؛ هرچند در مسیر آرزوهای خود حرکت نمی کند. او کاملا متضاد با رویاهایش زندگی می کند؛ ولی سعی می کند خود را سرپا نگه دارد. این مساله در گریم هم لحاظ شد؛ یعنی آقای جیرانی و آقای ایمان امیدواری آدمی را طراحی کردند که در خانه هم مرتب و تمیز است ولی یک مقدار خسته از زندگی است. خوشحال و خوشبخت نیست. ولی آدمی است که از صبح بلند می شود به خودش رسیده و خودش را مرتب کرده است، با توجه به سلیقه ای که دارد و قشری که از آن برآمده است.
ارسال نظر